توضیحات :
ادبیات نظری تحقیق خستگی روانی ناشی از کار معلمان و فرسودگی شغلی در 22 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
خستگی روانی ناشی از کار معلمان
مقدمه
هر فرد در طول زندگی خود ممکن است برای مدتی احساس خستگی زودگذر یا طولانی نماید. خستگی زودگذر می تواند ناشی از کار زیاد، مشغله های فکری ، تضادهای خانوادگی ، عدم تحرک کافی ، تغذیه نامناسب یا کم خوابی باشد. خستگی زودگذر معمولاً با استراحت ، کاهش حجم کار و رفتن به مسافرتی کوتاه و نشاط آور تسکین یافته یا کاملاً بر طرف می شود.اما خستگی روانی مزمن عارضه ای جدی و قابل تأمل است زیرا این نوع خستگی مستمر و فرسایشی است ، به گونه ای که شخص مبتلا به خستگی روانی مزمن نه تنها آرامش و قرار خود را از دست می دهد و قادر به انجام کامل تعهدات اجتماعی و خانوادگی خود نیست بلکه ادامه خستگی روانی مزمن به افسردگی و انزوای شخص بیمار می انجامد (رضاییان، 1383: 44).
خستگی روانی مزمن یک اختلال ضعف آور همراه با ناراحتیهای جسمی ، مزاجی و عصبی روانی است . آمار مبتلایان به بیماری خستگی روانی مزمن بیانگر این واقعیت است که عارضه این نوع خستگی در زنان دو برابر مردان است . سن متوسط ابتلا به بیماری خستگی مزمن بین 25 تا 45 سالگی است . گرچه مواردی از خستگی مزمن در سنین کودکی و افراد مسن نیز مشاهده شده است . خستگی روانی مزمن معمولاً توأم با علائمی مانند عدم تمرکز فکری ، سردرد، گلو درد، دردهای عضلانی ، درد مفاصل ، دل پیچه ، تب ، افزایش ضربان نبض ، حساسیت غدد لنفاوی ، درد در قفسه سینه ، تعریق شبانه ، بیخوابی ، کاهش یا افزایش وزن و درنهایت مشکلات روانی و جسمانی است . خستگی مزمن زمینه ساز بیماری افسردگی است ، زیرا افسردگی یکی از پی آمدهای ناگوار ادامه خستگی روانی مزمن است . از همین رو اکثر روانپزشکان نشانه های خستگی مزمن را اساساً یک اختلال روانپزشکی دانسته و سایر نارسایی های عصبی و جسمی را از عوارض ثانویه بیماری خستگی روانی مزمن می دانند (حسینی، 1387: 27).
اغلب مبتلایان به خستگی روانی مزمن اظهار می دارند که فشار شدید جسمی و روانی در تشدید بیماری آنها مؤثر است و با افزایش فشارهای جسمی و روانی اختلالات فکری و دردهای جسمی آنها فزونی می یابد. یکی از نکات قابل تأمل در زندگی افراد مبتلا به خستگی روانی مزمن "زندگی یکنواخت عاری از نشاط "، "یأس و بدبینی "، "کم خوابی و خواب نامنظم "، "تغذیه نامناسب "، "عدم تحرک کافی "، " لذت نبردن از مواهب زندگی "، " تمایل به گوشه گیری و ترک فعالیت های اجتماعی " است . بیماران مبتلا به خستگی روانی مزمن بسته به جایگاه اجتماعی خود و شدت بیماریشان جهت تطابق با وضعیت اجتماعی و خانوادگی معمولاً به یکی از شیوه های رفتاری "خشونت "، "مهرطلبی و تکیه زدن به دیگران برای دریافت کمک " یا "عزلت جوئی " متوسل می شوند (رضاخواه، 1386: 19).
نخست باید به این واقعیت توجه نمود که انسان موجودی است با خصیصه جمعی مملو از عاطفه و احساسات با جسمی آسیب پذیر و شکننده ! از این رو اگر این استدلال را بپذیریم که هر انسان برای ادامه زندگی نشاط آور نیاز به جسم و فکر سالم دارد می توان نتیجه گرفت که فشار کاری زیاد و بیش از توان فکری و جسمی ، محیط زیست آلوده ، عدم تغذیه مناسب و به موقع ، شرایط بدعاطفی و عدم تحرک کافی یقیناً پی آمدی جز عدم تعادل روانی و جسمی را به دنبال نخواهد داشت و تبعات آن زمینه ساز خستگی زودگذر یا مزمن و در نهایت افسردگی می گردد. بنابراین برای رهایی از این معضل ناشی از زندگی صنعتی در شهرهای بزرگ باید در کنار کار روزمره برای تلطیف روان خود و برخورداری از شرایط مطلوب عاطفی و جسمانی از ارتباطات مثبت اجتماعی بهره گرفت و با ایجاد روابط انسانی در محیط کار، خانواده و ارتباطات سازندة اجتماعی طعم عواطف زیبا را در زندگی احساس نمود. یکی از عوامل تعیین کننده در ارضای عاطفی و احساسی هر انسان توجه و وقت گذاشتن برای اموری است که بدان علاقه دارد و ازانجام آن احساس رضایت و نشاط می نماید. از این رو تا بدان حد در کار روزمره نباید غرق شد که علایق و خواسته های قلبی را نادیده گرفت(رضاییان، 1383: 74).
افزون بر این با تغذیه نامناسب و عدم تحرک کافی ، نیز جسم را نباید دچار فرسایش زودرس نمود. بنابراین اگر شرط موفقیت در کار و زندگی برخورداری از فکر و جسم سالم است می توان نتیجه گرفت که یک مدیر موفق افزون بر ایجاد شرایط مطلوب عاطفی در محیط کار و خانواده باید از طریق ورزش ، تغذیه مناسب و قدم زدن در هوای تمیز، علی الخصوص در هوای کوهستان شرایط مناسب برای تحمل استرس های ناشی از کار سنگین را فراهم آورد.
- اهمیت کار معلمان بر یادگیری دانش آموزان
پرورش يا تربيت «جرياني است منظم و مستمر كه هدف آن هدايت رشد جسماني ، شناختي ، اخلاقي و اجتماعي يا به طور كلي رشد همه جانبه شخصيت دانش آموزان در جهت كسب و درك معارف بشري و هنجارهاي مورد پذيرش جامعه و نيز كمك به شكوفا شدن استعداد آنان است » (سيف ،1379) . بر اساس چنين تعريفي پرورش يك نظام است ، نظامي كه كاركرد اساسي اش شكوفا كردن استعداد و تربيت شهرونداني است كه هنجارهاي مورد پذيرش جامعه راكسب كنند و متعهد به ارزشهاي آن باشند . حتي بسياري از صاحب نظران تربيتي كاركردي فراتر از كاركرد ذكر شده براي پرورش قائلند و معتقدند كه القاي ارزشها و سنتها و اخلاقيات پذيرفته شده جامعه به افراد يكي از قديمي ترين ديدگاه پرورشي است ، به جاي چنين كاركردي ،نظام تربيتي بايد رشد مهارتهاي شناختي از قبيل تفكر انتقادي ، تحليل ارزشها و مهارتهاي گروهي را در كانون كاركردهاي خود قرار دهد تا زمينه ي مردم سالاري در جامعه فراهم شود (ميلر ،1983). گروهي ديگر نيز بر اين باورند كه نظام تربيتي بايد عامل تغيير و تحول اجتماعي باشد . (فريره ، 1972 )
مفهوم آموزش برخلاف پرورش يك نظام نيست ، بلكه آموزش فعاليتي است هدفدار واز پيش طراحي شده ،كه هدفش فراهم كردن فرصتها و موقعيت هايي است امر يادگيري را در درون يك نظام پرورشي تسهيل كند و سرعت بخشد .بنابراين آموزش وسيله اي است براي پرورش ، نه خود پرورش .آموزش يك فعاليت مشخص و دقيق طراحي شده است ؛پس هدفهاي آن دقيق تر و مشخصتر و زودرستر از هدفهاي پرورشي است .آموزش ممكن است با حضور معلم ويا بدون حضور معلم از طريق فيلم ،راديو ،تلويزيون و ساير رسانه ها صورت گيرد . بنابراین جنبه های مختلف کار معلمان می تواند بر یادگیری دانش آموزان اثرگذار باشد که در اینجا به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم:
- اهمیت تدریس
اصطلاح تدريس ،اگر چه در متون علوم تربيتي مفهومي آشنا به نظر مي رسد ،اكثر معلمان و مجريان برنامه هاي درسي با معني و ماهيت درست آن آشنايي دارند . برداشتهاي مختلف معلمان از مفهوم تدريس مي تواند در نگرش آنان نسبت به دانش آموزان و نحوه ي كار كردن با آنها تأثير مثبت يا منفي بر جاي گذارد . برداشت چند گانه از مفهوم تدريس مي تواند دلايل مختلفي داشته باشد ؛از مهمترين آنها ضعف دانش پايه و اختلاف در ترجمه و برداشت نادرست معلمان از ديدگاههاي مختلف تربيتي است. گاهي آشفتگي و اغتشاش در درك مفاهيم تربيتي به حدي است كه بسياري از كارشناسان ، معلمان و دانشجويان اين رشته مفاهيمي چون پرورش ، آموزش ،تدريس و حرفه آموزي را يكي تصور مي كنند وبه جاي هم به كار مي برند . اين مفاهيم اگر چه ممكن است در برخي جهات وجوه مشترك و در هم تنيده داشته باشند ، اصولاً مفاهيم مستقلي هستند و معناي خاص خود را دارند (فلاحی، 1388).
تحليل مفاهيم و كاركردهاي ذكر شده نشان مي دهد كه به هيچ وجه نمي توان مفهوم «پرورش » را با مفاهيمي چون آموزش ،تدريس و يا حرفه آموزي يكي دانست .پرورش مفومي كلي است كه مي تواند ساير مفاهيم را در درون خود جاي دهد .
مفهوم تدريس به آن قسمت از فعاليت هاي آموزشي كه با حضور معلم در كلاس درس اتفاق مي افتد اطلاق مي شود . تدريس بخشي از آموزش است و همچون آموزش يك سلسله فعاليت هاي منظم ، هدفدار واز پيش تعيين شده را در بر مي گيرد و هدفش ايجاد شرايط مطلوب يادگيري از سوي معلم است . به آن قسمت از فعاليت هاي آموزشي كه به وسيله ي رسانه ها و بدون حضور و تعامل معلم با دانش آموزان صورت مي گيرد به هيچ وجه تدريس گفته نمي شود. بنابر اين آموزش معنايي عامتر از تدريس دارد . به عبارت ديگر مي توان گفت هر تدريسي آموزش است ،ولي هر آموزشي ممكن است تدريس نباشد . چهار ويژگي خاص در تعريف تدريس وجود دارد كه عبارتند از :
الف ) وجود تعامل بين معلم و دانش آموزان
ب) فعاليت بر اساس اهداف معين واز پيش تعيين شده
ج ) طراحي منظم با توجه به موقعيت و امكانات
د) ايجاد فرصت و تسهيل يادگيري . » ( شعباني ، 1382)
با این مقدمه ها « تدريس عبارت است از تعامل يا رفتار متقابل معلم و شاگرد ، بر اساس طراحي منظم و هدفدار معلم ،براي ايجاد تغيير در رفتار شاگرد . تدريس مفاهيم مختلف مانند نگرشها ، گرايشها ،باورها ، عادتها و شيوه هاي رفتار وبه طور كلي انواع تغييراتي راكه مي خواهيم در شاگردان ايجاد كنيم، دربر مي گيرد .» (ميرزا محمدي ، 1383)
- ارتباط بین تدریس معلم و یادگیری دانش آموزان
يادگيري، فرايندي مداوم در طول زندگي انسان محسوب مي شود. از جريان پيچيده سخن گفتن در آغاز زندگي كه به ظاهر با سهولت انجام ميگيرد تا يادگيري نظريه هاي پيچيده علمي و حل مسائل دشوار، همه براساس فرايند يادگيري صورت مي پذيرد. يادگيري ممكن است بدون دخالت فرد خاصي به عنوان معلم صورت گيرد و يا با نظارت و هدايت معلم انجام شده و هدف و جهت خاصي را داشته باشد كه به آن يادگيري رسمي گويند.
بنا به ارزش يادگيري، به ويژه يادگيري رسمي، در جوامع مختلف، مراكز آموزشي تشكيل شده و مسؤوليت يادگيري رسمي افراد را عهدهدار گرديدند. نهاد آموزش در هر كشور داراي اجزاء و زيرمجموعه هايي است و آموزش عالي يكي از مهمترين زير مجموعههاي نظام آموزشي است.
از زماني كه برنامههاي آموزشي بصورت رسمي در مراكز آموزشي به اجرا در آمدند، برنامهريزان، محققان و مدرسان با مشكلات مختلفي روبرو شدهاند. از آنجا كه عوامل مؤثر بر يادگيري بسيار گسترده و وسيع ميباشند، شناسايي اين عوامل در رفع مشكلات و نارساييهاي موجود در سيستم آموزشي مهم ميباشد. اسكينر معتقد است كه يك نظام تربيتي مؤثر و واقعي را نميتوان به وجود آورد مگر آنكه دو فرايند يا عمل يادگيري و تدريس كاملا شناخته و فهميده شوند.
معلم خوب در فرايند فعاليتهاى آموزشى بايد سعى در شناخت فرا گيران خود داشته باشد؛ زيرا شناخت استعداد، توانايي، علايق و رغبت شاگردان مىتواند او را در برقرارى ارتباط و تدريس موفقتر کند. او مىتواند بر اساس گرايشها و زمينههاى علمى مخاطبان خود، مفاهيم موردنظر خود را سازماندهى کند و آنها را با تأثير بيشترى انتقال دهد. در واقع، معلم و مدرس خوب بايد ارتباط برقرار کننده خوبى باشد. او بايد بتواند پيام مناسب را براى تغيير و کنترل شاگردان و تأثيرگذارى در آنان انتخاب کند؛ زيرا تدريس و فراهم کردن زمينههاى لازم براى تغيير در ساخت دانش و علاقه و انگيزه فراگيران، بدون برقرارى ارتباط مطلوب، هرگز حاصل نخواهد شد (ادیب نیا، 1388).
ادبیات نظری تحقیق خستگی روانی ناشی از کار معلمان و فرسودگی شغلی_1614832405_46471_8524_1807.zip0.03 MB |