توضیحات:
فصل دوم مبانی نظری تحقیق و پیشینه پژوهش نظریه ها و ابعاد رهبری اخلاقی در قالب Word قابل ویرایش.در 46 صفحه.
بخشی از متن:
مقدمه
بررسی مقوله رهبری و به ویژه از نقطه نظر اخلاق و رفتار های بر مبنای اخلاقیات ، بخصوص در سازمانی همچون بانک که ارتباط بسیار نزدیکی با مسائل مالی و پولی دارد ، مساله ای مهم و ضروری به نظر می رسد . لذا در این فصل به بررسی مبانی نظری و ادبیات مفاهیم و متغییر های پژوهش خواهیم پرداخت که در این راستا در ابتدا جهت تبیین رهبری اخلاقی ابتدا تعاریف و مفاهیم مربوط به رهبری و سیر تحول تئوری های رهبری اشاره شده و سپس به تعریف رهبری اخلاقی و ویژگی ها ، ابعاد ، ضرورت ها ، سبک ها ، دیدگاه ها و نتایج و پیامد های رهبری اخلاقی در سازمان به عنوان متغیر مستقل در پژوهش بررسی شده و در انتها تئوری یادگیری اجتماعی و ارتباط آن با رهبری اخلاقی توضیح داده می شود ، در ادامه مروری بر مفاهیم ، تعاریف و انواع تعهد و تعهد سازمانی داشته و ضرورت ها ، دیدگاه ها ، مدل های ارائه شده ، عوامل موثر ، نتایج و پیامد های تعهد سازمانی بررسی می گردد. بعد از آن برخي از پژوهش و تحقیقات انجام گرفته در زمینه رهبری اخلاقی و تعهد سازمانی در داخل و خارج کشور در قالب پیشینه تحقیق ارائه گردیده و در پایان ضمن جمعبندي به معرفي مدل مفهومی تحقیق اشاره خواهد شد .
2- 1- مبانی نظری تحقیق
این قسمت از تحقیق به دو بخش تقسیم شده که در هر بخش به بسط ، شرح و بررسی یکی از دو متغیرهای اصلی پژوهش شامل رهبری اخلاقی و تعهد سازمانی به ترتیب به عنوان متغیر مستقل و متغیر وابسته پرداخته شده است.
2-1-1- رهبری اخلاقی
در این بخش به منظور بررسی مبانی نظری و مفاهیم مربوط به رهبری اخلاقی به عنوان متغیر مستقل تحقیق، در ابتدا ضمن بررسی تعاریف ، مفاهیم و سیر تحول تئوری های رهبری ، به تعریف رهبری اخلاقی و ضرورت توجه آن پرداخته و در ادامه با شرح ویژگی ها ، ابعاد ، سبک ها و دیدگاه های موجود در ارتباط با رهبری اخلاقی ، نتایج و پیامدهای آن در سازمان مورد کنکاش قرار گرفته و در پایان به تئوری یادگیری اجتماعی مرتبط با رهبری اخلاقی اشاره شده است.
2-1-1-1- تعريف و مفهوم رهبری
محیط های سازمانی جدید که با ویژگی های پیچیدگی ، آشفتگی ، سرعت و تغییرهای شتابان همراه اند، نیازمند نیروهای انسانی انعطاف پذیر، کارآفرین ، مسئولیت پذیر ، با اعتماد بالا ، طالب ابتکار و مشارکتی می باشند (نیازی و کارکنان نصرآبادی ، 1388 : 22).که در این میان رهبری کارآمد می تواند افراد را به سوی اهداف سازمانی مورد نظر سوق دهد.
موضوعات رهبری از دیرباز مورد مطالعه بوده اما پژوهش های علمی درباره رهبری صرفا از قرن بیستم آغاز گردید و محور اصلی بیشتر تحقیقات ، عوامل تعیین کننده اثر بخشی رهبری بوده است . دانشمندان علوم رفتاری کوشيده اند تا بدانند بر اساس چه ویژگی ها ، توانایی ها ، رفتار ها ، منابع قدرت یا با تکیه بر چه جنبه هایی از موقعیت ، توان رهبر در تاثیر بر پیروان و تحقق اهداف گروهی را می توان تعیین کرد (یوکل ، 1382 : 2) .
هر چند به تعداد افرادي كه درصدد ارائه تعريفي از رهبري برآمدهاند، به همان تعداد تعريف براي رهبري وجود دارد ولي از نظر مديريت، رهبري فرآيند هدايت و اعمال نفوذ بر فعاليت هاي گروه يا اعضاي سازمان ميباشد.
چنين تعريفي چهاركاربرد مهم دارد.
نخست، رهبري، در مورد كسان يا افراد ديگري مثل زيردستان يا پيروان مطرح ميشود.
چون اين افراد يا پيروان بايد دستورات رهبري را بپذيرند، درصدد تعيين مقام و منزلت ولي يا رهبر بر ميآيند و در نتيجه فرآيند رهبري را امكان پذير ميسازند. همة ويژگي ها و خصوصيت هاي رهبري، بدون وجود پيرو و زيردست، به هيچ تبديل خواهد شد.
دوم ، رهبري مستلزم توزيع نابرابر قدرت بين رهبر و اعضاي گروه ميشود . اگرچه اعضاي گروه بدون قدرت نيستند و ميتوانند فعاليتهاي گروه را از راه هاي متعدد و گوناگون شكل دهند، ولي ترديدي نيست كه معمولاً قدرت رهبر بسيار بيشتر است.
سومين جنبه رهبري توانايي وي در به كارگيري شكل هاي مختلف قدرت براي اعمال نفوذ بر رفتار پيروان از راه هاي گوناگون است. در واقع اين رهبران هستند كه ميتوانند بر كاركنان و اعضاي سازمان اعمال نفوذ نمايند به گونهاي كه آنها براي خير و صلاح شركت فداكاري يا ايثار نمايند.
چهارمين جنبة رهبري آميزه اي است از سه جنبة نخست و آگاهي از اينكه رهبري با «ارزش ها» سروكار دارد. رهبري معنوي با ارزش ها سروكار دارد و ايجاب ميكند كه دربارة راه ها وگزينه هايي كه در پيش رو قرار دارد به پيروان آگاهي لازم داده شود تا آنها بتوانند هنگام واكنش نشان دادن در برابر پيشنهاد يك رهبر جهت رهبري، انتخابي آگاهانه بنمايند. ( استونر[1] ، فري من[2] وگيلبرت[3] ، 1935 : 804 )
رهبری از وظایف عمده مدیریت است. امروزه نقش مدیر به عنوان رهبر به قدری اهمیت پیدا کرده است که در همه زمینه ها برای یافتن اشخاصی که توانایی لازم برای رهبری داشته باشند کوشش مستمر به عمل می آید (راهداری شمالی، 1390 : 30 ).
بحث رهبري و تأثير آن بر عملكرد و اثربخشي سازمان، دير زماني است كه در محافل مديريتي مطرح گرديده است. متخصصان رهبري راه هاي مختلفي را براي شناخت موضوع رهبري و ارتباط آن با اثربخشي سازمان انتخاب كرده اند و بر مبناي آن تئوري هاي متعددي را ارئه نموده اند ( فرانكوئر[4] ، 2008 ، به نقل از حسن زاده و همکاران ، 1390 : 74 ) .
نتايج تحقيقات مختلف بيانگر آن است كه ويژگي هاي شخصيتي احتمال موفقيت رهبر را افزايش مي دهد، اما هيچ كدام از ويژگي هاي شخصيتي نمي تواند موفقيت او را تضمين كند ( رابينز[5] ، 1381 ، به نقل از حسن زاده و همکاران ، 1390 : 74 ) .
ويژگي مشترك تمامي تئوري هاي جديد رهبري را مي توان در اين مطلب خلاصه نمود كه همه آنها به دنبال روشي مي باشند تا به لحاظ دروني افراد را بر انگيزند ( حسن زاده و همکاران ، 1390: 74 ) .
رهبری اصطلاحی است که برداشت های متفاوتی را در افراد مختلف ایجاد می کند. در حالی که برای بعضی به معنی جاذبه فردیتی است ، برای بعضی دیگر به معنی قدرت و اختیار است (خانکا ، 1389 : 311).
تعاريف متعددي از رهبري ارائه شده است كه به چند نمونه از آنها اشاره مي گردد :
ـ كيمبل وايلز[6]( به نقل از طوسي، 1377 : 26 ) اذعان می دارد ، رهبري عبارت از هر نوع كنشي است كه براي تعيين هدف ها و مقاصد جمعي و وصول به آنها صورت ميگيرد.
رهبري عبارت است از هنر تاثير گذاري بر افراد به طوري كه از روي تمايل و علاقه براي دست يافتن به اهداف گروهي تلاش كنند ( ايران نژاد پاريزي ، 1386 : 42 ) .
مفهوم رهبري براي دانشجويان مديريت همواره عنواني گسترده و مبهم ولي جذاب بوده است. آميتاي اتزيوني[7] در تعريف رهبري مي گويد » : رهبري قدرتي است كه اغلب مبتني بر خصوصيات شخصي و معمولاً داراي ماهيت هنجاري است » ( هوي و ميسكل ، 1382 : 86 ) .
تري[8] ( 1979 : 342 ) رهبري را عمل تاثيرگذاري بر افراد به طوري كه از روي ميل و علاقه براي هدف هاي گروهي تلاش كنند عنوان می نماید .
به عقيده بارنارد ، “ رهبري حالت رفتار افرادي است كه بدان وسيله ، افراد يا فعاليت هايشان را در سازماندهي تلاش ها ، راهنمايي مي كند ”.
2-1-1-2- سیر تحول تئوری های رهبری
به چهار روش در خصوص تئوري هاي رهبري بحث ميگردد. نخستين راه اين است كه دربارة ويژگي هاي شخصيتي رهبران صحبت كنيم كه آنان بدين وسيله از افراد غير رهبر متمايز ميشوند. در راه يا روش دوم سعي ميشود تا رهبر بر اساس رفتار معرفي شود. ارائه الگوي اقتضايي، همان روش سوم است و بدان وسيله كاستي هاي تئوري هاي پيشين رهبري را بر ميشمارند و بدين ترتيب، نتيجة تحقيقاتي را كه دربارة رهبري انجام شده است ارائه ميدهند. در روش چهارم پژوهشگران درصدد شناسايي مجموعه اي از ويژگي هاي شخصيتي هستند كه ميتوانند بدان وسيله يك رهبر را معرفي كنند. اين خط فكري بر اين اساس قرار دارد كه رهبري بيشتر نوعي شيوه است و كمتر به ماهيت رهبري توجه دارد ( رابینز ، 1384 : 642 ) .
سیر تکوین تئوری های رهبری نشان می دهد که تئوری خصیصه ای در دهه 1930 ، تئوری رفتاری دردهه 1950، تئوری وضعیتی در دهه 1960 ، مطرح شده است ( مورای[9] ، 2008 : 24) .
الف - تئوری خصوصیت ( ویژگی های شخصیتی )
مفهوم مورد توجهی که پس از سال ها تعمق فلسفی و تلاش تحقیقاتی در مورد رهبران مورد تایید قرار گرفته ، آن است که رهبران کسانی هستند که خصوصیات و ویژگی های موهبتی شان آنها را برای نقش رهبری مناسب ساخته است . به طور کلی اعتقاد بر این بوده است که خصوصیاتی همچون هوش ، خلاقیت ، پشتکار و ثبات عاطفی مشخصه فرد شایسته ای است که رهبری را اعمال می کند ( آونز ، 1382 : 204).
[1] - Stoner
[2] - Freeman
[3] - Gilbert
[4] - Francoeur
[5] - Rabinz
[6] - whilse
[7] - Amitay Etzioni
[8] - Terry
[9]- Murray
فهرست مطالب :
مقدمه 19
2- 1- مبانی نظری تحقیق 19
2-1-1- رهبری اخلاقی 20
2-1-1-1- تعريف و مفهوم رهبری 20
2-1-1-2- سیر تحول تئوری های رهبری 22
2-1-1-3- تعریف رهبری اخلاقی 26
2-1-1-4- ویژگی های رهبری اخلاقی 28
2-1-1-5- ابعاد رهبری اخلاقی 31
2-1-1-6- ضرورت رهبری اخلاقی 34
2-1-1-7- سبک های رهبری اخلاقی 35
2-1-1-8- دیدگاه های رهبري اخلاقی 38
2-1-1-9- نتایج و پيامد هاي رهبری اخلاقی در سازمان 41
2-1-1- 10- تئوری یادگیری اجتماعی رهبری اخلاقی 42
فصل دوم مبانی نظری تحقیق و پیشینه پژوهش نظریه ها و ابعاد رهبری اخلاقی_1581516844_36842_8524_1618.zip0.54 MB |