مبانی نظری انگیزش و مدیریت و مدیران
مبانی نظری انگیزش و مدیریت و مدیران

توضیحات :

مبانی نظری انگیزش و مدیریت و مدیران در 67 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.


بخشی از متن :

مبانی نظری انگیزش و مدیریت و مدیران

فصل دوم

بررسی مبانی نظری و تئوری

بررسی تحقیقات گذشته

اجزای موثر در مهارت انسانی

انگیزش

تکریم ارباب رجوع

مدیریت از دیدگاه امام علی (ع)

موقعیت جغرافیایی و تاریخی شهر مقدس مشهد





- جايگاه مديريت:

اهداف هر سازمان فلسفه وجودي آن سازمان محسوب مي‌شوند. به منظور تحقق هدفها نياز به يك تلاش گروهي است. پيچيدگي كار جمعي است كه مديريت نظام‌گونه را بوجود آورده است. اثربخشي و كارايي به عنوان دو هدف مهم در همه سازمانها نيازمند تدابيري است كه مديران آنها را اتخاذ مي‌نمايند. از طرفي محدوديت منابع و تغييرات محيطي در عرصه‌هاي مختلف داخلي و خارجي اهميت مديريت را بيش از پيش مشخص مي‌نمايد. مديريت در بسياري از كشورهاي در حال توسعه حائز اهميت شاياني است. بررسي كارشناسان توسعه اقتصادي نشان داده است كه فراهم نمودن تكنولوژي و پول، به تنهايي توسعه و رشد را پديد نمي‌آورد. تا زماني كه نياموزيم چگونه مي‌توان از منابع انساني به درستي استفاده كرد و آنها را مديريت نمود، تكنولوژي و تبعات آن بيهوده و گاه دست و پاگير است.عده‌اي معتقدند مديريت با فرد متولد مي‌شود، رفتار مديران ذاتي است و قابل آموزش نيست. در مقابل عده‌اي معتقدند، مديريت اصول دارد و برپاية اين اصول مي‌توان علم و دانش مديريت را نيز، تشريح كرد. اين اصول و فنون در موقعيتي مشابه، كاربردهاي مشابه دارند، لذا اكتسابي و قابل آموزش‌دهي و آموزش‌گيري هستند. بطور كلي مي‌توان گفت مديريت حرفه است، چون مديران موفق مهارتهاي مورد نياز كه قابليت آموزش را دارند، در كار خود بنحو مطلوبي مورد استفاده قرار مي‌دهند.

2- ويژگي‌هاي شغلي و نقشهاي مديران:

مد يران افرادي هستند كه رويداد آفرينند، با فشار كاري روبرو هستند، استفاده از وسايل شفاهي ارتباط را ترجيح مي‌دهند، بنحوي كه بر اساس بررسي صاحبنظران مشخص شده است كه 78درصد وقت مديران عالي به تعامل گفتاري اختصاص دارد، و نهايتاً اينكه اكثر مديران در تصميم گيري تمايل به استفاده از قضاوتهاي شخصي و ذهني دارند.








براي درك اينكه مديران در تعامل با سيستم‌هاي مديريتي بايستي از چه شايستگي‌هايي برخوردار باشند لازم است سطوح مختلف مديريت در يك سازمان ابتدا مطرح و سپس به مهارتهاي مورد نياز آنان پرداخته شود. ه هر سازماني ،‌در سه سطح مجزا ليكن متداخل عمل مي‌كند،‌كه هركدام از اين سطوح نيازمند تركيب مهارتهاي مديريتي متفاوتي هستند. اين سطوح مديريت شامل سطح عملياتي (Operational Level) ، ‌سطح مديريتي (Managrial Level)، و سطح استراتژيك (Strategic Level) مي‌باشند. فهم سطوح سه گانه مديريت مي‌تواند در فهم تمركز فعاليت‌ها در سطوح مختلف در يك سازمان كمك نمايد. گاهي بجاي سه اصطلاح فوق از سه مفهوم مديران بالا (TOP Managers)،‌ مديران مياني (Middle Manager) و مديران پايين (Lower Level manager) نيز استفاده مي‌گردد. سطح مديريت عملياتي مسئوليت فعاليت عمليات در سازمانها را بعهده دارد. مانند مديريت جريان مواد اوليه به خطوط توليد در يك سازمان توليدي ،‌و يا مديريت ثبت‌نام و انحام خدمات دانشجويي دريك دانشكده ،‌و يا ثبت و نگهداري عمليات چك دريك سيتسم بانكي،‌همگي مثالهايي از اين سطح مديريت در سازمانها مي‌باشند. از طرفي به موازات افزايش حجم فعاليت‌هاي شركت و اندازه سازمانها، نياز به هماهنگي بين فعاليت‌هاي مديران عملياتي و همچنين به تصميم‌گيري در اين مورد كه چه كالا و خدماتي بايد توليد شود،‌ضرورت سطح دوم يعني سطح مديريت مياني به وجود مي‌آيد. دراين سطح،‌وظيفه مديريت عبارتست از مديريت وظايف عملياتي،‌ و ايفاي نقش رابط يا كاتاليزور بين بخش توليد و مصرف. به عبارتي براي آنكه سطح عملياتي بتواند خوب عمل كند،‌ مديران بايستي مطمئن شوند كه واحدهاي عملياتي، ‌مواد اوليه خود را به موقع و مناسب تحويل مي‌گيرند و كالا و خدمات توليد شده بخوبي فروش رفته و مصرف مي‌گردند.

همچنين همانگونه كه اشاره رفت هر سازماني دريك اجتماع وسيع عمل مي‌كند. سازمان به عنوان بخشي از محيط نسبت بدان مسئوليت دارد. سطح مديريت استراتژيك بايستي مطمئن شود كه مديران در محدوده‌هاي اجتماعي عمل مي‌نمايند. از آنجا كه منبع غايي اختيارات درهر سازمان ناشي از جامعه است،‌لذا سازمان بايستي كالا و خدمات مورد پذيرش جامعه را فراهم سازد. بنابراين سطح مديريت استراتژيك اهداف درازمدت و جهت كلي حركت سازمان و كلامي ديگر تعيين چگونگي عمل سازمان نسبت به محيط را تعيين مي‌كند. ضمناً ،سازمانها ممكن است به دنبال اثربخشي بر محيط از طريق برقراري كوششهاي ارتباطي مانند تبليغات و يا اجراي برنامه‌هاي آموزشي اعضاء جامعه باشند. از سويي ديگر سازمانها بنا به تفاوتشان داراي عناوين مديريتي مختلفي هستند كه كاربرد اصطلاحات واقعي براي تشخيص سطوح مختلف مديرتي در اين سازمانها با هم متفاوت است. براي مثال در سه سازمان بازرگاني، آموزشي و يا دولتي از اصطلاحات متفاوتي در سطوح مختلف مديريت اين سازمانها استفاده مي‌گردد. ليكن تمام سرپرستان در اين سه سطح و در همه انواع مؤسسات،‌با هر نام و عنواني همگي مديرند. كه مركز ثقل وظايفشان متفاوت است. نمودار زير، نمونه‌اي از سطوح مختلف مديريت در سه سازمان فوق‌الذكر با عناوين مختلف را نشان مي‌دهد.

مؤسسه دولتي

مؤسسه آموزشي

مؤسسه بازرگاني

نوع سازمان

سطوح مديريت

وزير عضو كابينه و معاونين وزير

رييس و معاونين دانشگاه

هيأت مديره و مديرعامل

سطح مديران استراتژيك(‌عالي)

مديران كل

مديران دانشگاه و رؤساي دانشكده‌ها

مديران قسمت‌ها

سطح مديران مياني

رؤساي ادارات

رؤساي بخش‌ها

سرپرستان بخش‌ها

سطح مديران عملياتي

بطور کلي فعاليت‌هاي سرپرستان بخش،‌مديران قسمت‌ها و همچنين مديرعامل، وزير،‌معاونين وزراء و غيره،‌عليرغم اصطلاحات متفاوتي كه در مورد سمت آنها بكار مي‌رود، شبيه يكديگرند. اگر چه سعي مي‌گردد كه تشابهات ميان اين سطوح مختلف مديريت جستجو گردد، ليكن بايد توجه نمود كه مغايرتها نيز بين فعاليت‌هاي آنان وجود دارد. اين مغايرتها بيشتر ناشي از منحصر به فرد بودن سازمانها و محيطي است كه در آن فعاليت

مي‌نمايند.

آنچه مهم است و بايد بدان تأكيد گردد، اين است كه اين مغايرتها ناشي از سطوح مختلف مديريت در يك سازمان،‌و هم در سطوح متشابه مديريت در سازمانهاي مختلف مديريت در يك سازمان و هم درسطوح متشابه مديـــريت درسازمانهاي مختلف و محيط يكسان، وهم در سطوح متشابه مديريت در سازمانهاي مختلف يا يكسان و در محيط متفاوت مي‌باشد. بنابراين نوع سطوح سازمان و شرايط محيطي منشاء اين مغايرتها هستند.

و......

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

مبانی نظری انگیزش و مدیریت و مدیران_1599539934_42687_8524_1825.zip0.30 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت