توضیحات:
پیشینه ومبانی نظری يژوهش خودتنظیمی41صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
خودتنظیمی:
در رویکردهای شناختی- رفتاری، تاکید بر ترغیب دانشآموزان به وارسی، اداره و تنظیمکردن رفتار خود است. تا اینکه به آنان اجازه دهند تا بهوسیله عوامل بیرونی کنترل شوند. در بعضی از مجامع، این روش "اصلاح شناختی رفتار" نامیده شده است. رویکرد شناختی رفتار هم از روانشناسی شناختی(با تاکیدش بر اثرات تفکر بر رفتار) و هم از رفتارگرایی(با تاکیدش بر فنون تغییر رفتار) نشأت میگیرد. رویکردهای شناختی رفتار سعی میکند تا بدفهمیهای دانشآموزان را تغییر دهند، مهارتهای کنارآمدن وی را تقویت نمایند، خود- کنترلیشان را افزایش دهند و خود انعکاسی سازنده را تشویق کنند(دوم ژان[1]،2002، ترجمه بیابانگرد،1384).
مفهوم خودسازماندهی یا یادگیری خودتنظیمی، یکی از مفاهیم مورد تاکید نظریه شناختی-اجتماعی بندورا است. یادگیری خودتنظیمی یک سازه مهم در تعلیم و تربیت است که دورنمای جدیدی را در یادگیری ارائه مینماید. اولین بار، اصطلاح خودتنظیمی توسط بندورا [2]در دهه1960مطرح گردید( به نقل ازکدیور،1380). اصطلاح خودتنظیمی در یادگیری از سال 1980معمول شده است، چون از آن زمان به بعد شکلگیری خودتنظیمی دریادگیری و مسئولیت و تعهد نسبت به یادگیری در دانشآموزان تاکید شده است(به نقل از ارجی، 1385).
3-3-1) خود تنظیمی رفتار:
نظریههای خودتنظیمی رفتار ریشه در نظریه های اجتماعی- شناختی رفتار دارند. خودتنظیمی رفتار شامل سه فرایند است(بندورا، 1991):
- خودنگری یاخود بازنگری
- خودسنجی یا خود داوری
- خود واکنشی یا خود مشوقی
[1] - Doom Jaan
[2] -Bandura
فهرست برخی از مطالب :
خودتنظیمی:
3-3-1) خود تنظیمی رفتار:
ویژگی یادگیرندگان خودنظم جو:
نظریهها و الگوهای یادگیری خودتنظیمی:
نظریه زیمرمن:
جدول2-1: راهبردهای یادگیری خودتنظیمی زیمرمن و مارتینزپونز(1986)
نظریه ویگوتسکی:
نظریه بندورا:
الگوی پینتریچ:
الگوی بوکارتز:
مؤلفههای یادگیری خودتنظيمی:
2-4) زندگي در دو منطقه اقتصادي - اجتماعي متفاوت:
قشربندی
موارد قشربندی:
نظريه ماركس:
پژوهشهای انجام شده در داخل و خارج از کشور:
منابع فارسی:
منابع لاتین:
پیشینه ومبانی نظری يژوهش خودتنظیمی_1624443261_50430_8524_1490.zip0.08 MB |