پیشینه و مبانی نظری هوش هیجانی و هوش منطقی
پیشینه و مبانی نظری هوش هیجانی و هوش منطقی

توضیحات:

پیشینه و مبانی نظری هوش هیجانی و هوش منطقی48صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.


بخشی از متن :

مقدمه:

از جمله كلماتي كه همه‌ی ما به طور مكرر آن را به كار مي بريم، كلمه‌ی "هوش" است. دانش‌آموزي كه در تحصيلات موفق است را باهوش مي‌ناميم و به همين گونه از همه‌ی اقشارهاي جامعه، دانشجويان، كارمندان،‌كارگران و غیره كه به نحوي در شرايط تحصيلي و كاري، موفقيت كسب مي‌نمايند، را با صفت "باهوش" ياد مي كنیم و هوش را مهم‌ترين عامل براي موفقيت در تحصيل، شغل و به طور كلي در زندگي عادي به حساب مي آوريم. چه تعريفي از افراد باهوش داريم و چه انتظاراتي از‌‌ آن‌ها به جا و به مورد است؟ آيا امكانات و استعدادهاي بالقوه يك دانش‌آموز با ويژگي "باهوش"، صرفاٌ در حلقه‌ی بسته تحصيلي و درسي، بروز وتجلي مي يابد، يا اينكه او داراي روحيات و خلق و درك و غیره نيز هست كه اگر امكان شكفتن بيابد، بر وضعیت تحصيلي نيز اثرات شگفتي را بر جاي مي گذارد. معمولاً دانش‌آموزان داراي هوش بالا، به دليل درك وسيع‌تر و سريع‌تري كه از اطراف خود دارند، از مشكلات بيش‌تري نيز برخوردار مي‌شوند، آيا مي توان با تكيه بر منبع عظيم هيجان‌ها در وجود آن‌ها و مديريت صحيح آن، بر مشكلات، ‌از جمله عدم موفقيت تحصيلي، فائق آمد؟ اين پژوهش در نظر دارد ضمن بررسي مفهوم کلی"هوش " و"هوش منطقی" كه از گذشته و تاريخچه طولاني‌تري برخوردار است، مفهوم "هوش هيجاني" را نيز بازخواني كند. تقويت هوش هيجاني مي تواند زمينه‌ساز بسياري از موفقيت‌ها و پيروزي‌ها و حصول به هدف در زندگي باشد و بالعكس فقدان و عدم درك و مديريت آن، آثار تخريبي در زمينه‌هاي فردي و اجتماعي ايجاد مي كند. هوش منطقی يا استعداد تحصيلي، با انجام تست‌هاي گوناگون عدد و رقم كمّي يافته‌اند ومي توان دانش‌آموزان را مورد سنجش وآزمون قرار داد، اما هوش هیجانی، سازه‌ای نسبتا جدید در ادبیات روان‌شناسی است « واژه هوش هیجانی نخستین بار در سال 1990توسط سالووی[1] و میر[2] مطرح شد. ریشه‌‌ی آن به هوش اجتماعی باز می‌گردد که در سال 1920 از سوی ثرندایک[3] مطرح شد. صورت‌بندی سالووی و میر، یک مدل سه بخشی بوده‌است که در آن هوش هیجانی به سه مقوله‌ی ارزیابی هیجانات، تنظیم هیجانات واستفاده از هیجانات در حل مسایل تقسیم می‌شود (اسکوتی وهمکاران، 1998). هرچند که هسته‌ی اصلی این مدل هیجان ا ست، با این حال تاکید عمده‌ی آن، بر کارکردهای اجتماعی و شناختی مربوط به هیجانات می‌باشد. در سال 1997، سا لووی و میر، مدل قبلی خود را اصلاح و یک مدل چهار طبقه‌ای[4] پیشنهاد کردند. در این مدل طبقات به ترتیب و از پایین‌ترین سطح تا عالی‌ترین سطح مرتب شده‌اند که عبارتند از: درک وبیان هیجانات[5]، جذب هیجانات در تفکر[6]، فهم هیجانات[7]، و تنظیم توام با تعمق هیجانات[8]. این تلقی از هوش هیجانی تحت عنوان مدل توانایی شناختی– هیجانی[9] معروف است. این مدل به رفتارها وتوانایی‌های بالفعل و واقعی برای تشخیص، پردازش وکاربرد اطلاعات گران‌بار از هیجان می‌پردازد (پتریدس، فردریکسون وفورنهام2004). اما برخی پژوهشگران هوش هیجانی را به صورت یک صفت (trait EI) در نظر می‌گیرند وآن را نه یک توانایی بالفعل، که یک استعداد یا آمادگی رفتاری تعریف می‌کنند. این برداشت از هوش هیجانی تحت عنوان مدل خودکار آمدی (ترکیبی) هیجانی[10] معروف است (پتریدس، فردریکسون وفورنهام، 2004). بنابراین هوش هیجانی صفتی (ترکیبی) به مجموعه‌ای ازآمادگی‌ها و تمایلات رفتاری در باره‌ی توانایی شخص برای تشخیص، پردازش و کاربرد اطلاعات آکنده از هیجان و درک فرد از میزان آمادگی‌اش اطلاق می‌شود» (بخشی‌پور وهمکاران، 1385 : 30 ). پژوهش حاضر بر اساس مدل سه بخشی هوش هیجانی و رویکرد صفتی (ترکیبی) نسبت به آن انجام می‌شود و سعی دارد همراه هوش منطقی

، رابطه‌ی آن‌ها را با پیشرفت تحصیلی بررسی نماید.




[1] alovesy


[2] Mayer


[3] Thorndike

[4] 4 branch model

[5] Perceiving and expressing emotions

[6] Assimilating emotions in thought

[7] Understanding emotions

[8] Reflectively regulating emotions

[9] Cognitive-emotional ability model

[10] emotional self-efficacy

فهرست برخی از مطالب :

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

پیشینه و مبانی نظری هوش هیجانی و هوش منطقی_1624347743_50234_8524_1965.zip0.08 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت