پیشینه و مبانی نظری روان درماني
پیشینه و مبانی نظری روان درماني

توضیحات:

پیشینه و مبانی نظری روان درماني32صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.


بخشی از متن :


روان درماني

روان درماني چيست؟

روان درماني به شيوه هايي گفته مي شود كه در آن مشكلات رواني و عاطفي از طريق بيان مشكلات به يك درمانگر و گفتگو با او درمان مي گردد. روان درمانگر به شناخت شما از خود و بهتر شدن توانايي مقابله تان كمك مي كند (پروچاسكا[1] و جان نوركراس[2]، ترجمه سيد محمدي، 1383).

سابقه فرهنگي - تاريخي روان درماني

بقراط[3] روان درماني علمي- تجربي را از پيش خبر داده بود. اين روش از اواسط قرن هيجده بطور مستمر در دنياي غرب مورد استفاده قرار داشته است. آنتوان مسمر[4] نخستين کسي بود که روش درماني خود را استفاده علمي از خواب مصنوعي حيوان ناميد. با آن که نظريه‌هاي او بي‌اعتبار قلمداد شدند، روان درماني علمي- تجربي به شکل هيپنوتيزم ادامه يافت و بعد به لطف نبوغ فرويد[5] از شهرتي همگاني برخوردار گرديد. در دهه‌هاي اخير روان درماني علمي- تجربي با استفاده از نظريه‌هاي پاولف[6] و اسکنير[7] و نظريه‌هاي شناختي بيش از پيش گسترش يافته است (پروچاسكا و جان نوركراس، ترجمه سيد محمدي، 1383).

انواع روان درماني

روان درماني انواع خاص بسياري دارد و تقسيم بنديهاي مختلفي بر مبناهاي مختلف براي آن صورت گرفته است. از يک تقسيم بندي که طول زماني روان درماني مورد توجه بوده روان درماني را به دو نوع بلند مدت و کوتاه مدت تقسيم بندي کرده‌اند. در تقسيم بندي ديگري بر حسب تعداد افراد شرکت کننده در روان درماني دو نوع روان درماني فردي و روان درماني گروهي را معرفي کرده‌اند. مهمترين تقسيم بندي بر حسب نوع رويکرد مورد استفاده در طول درمان انجام گرفته است. در اين دسته روان درماني مبتني بر رويکرد روانکاوي، رفتار درماني، شناخت درماني و روان درماني هاي مبتني بر روند انسان گرايانه قرار مي‌گيرند (پروچاسكا و جان نوركراس، ترجمه سيد محمدي، 1383).

اهداف روان درماني عبارتنداز:

  • تغيير الگوهاي آسيب زاي رفتاري
  • بهبود احساس ارزشمندي
  • حل و فصل تعارض ها

روان درماني به ياد گرفتن مسائلي در مورد خودتان كمك مي كند. در بعضي از موارد، شما ياد مي گيريد كه چگونه گذشته را درك كرده و آن را با زمان حال تطبيق دهيد. در موارد ديگر شما از آن دسته از پاسخ هايتان كه مشكلاتي را در زندگي شما ايجاد مي كنند آگاه شده و شيوه هاي تغيير آنها را ياد مي گيريد (پروچاسكا و جان نوركراس، ترجمه سيد محمدي، 1383).

روان درماني حمايتي

پورافکاري (1389) رواندرماني حمايتي را اينگونه تعريف مي کند: " نوعي رواندرماني که به منظور کمک به بيماران در جريان بحران هاي ناشي از مسايل اجتماعي يا بيمـاري جسمي مورد استفاده قرار مي گيرد. همچنين به منظور رفـع ناراحتي هاي ناشي از بيماري رواني و جسمي طولاني يا نقص هاي فيزيکي بکار برده مي شود ." به نظر محققين، رواندرماني گروهي حمايتي در عمل، ملاقات گروهي از افراد همدرد است، در جلسات منظم که طي آن شرکت کنندگان درباره شرايط خاص و دشواري هاي که در آن قرار دارند، مشکلات و مسايلي که با آنها روبرو هستند و تجربه هاي شخصي خود در خصوص شيوه هاي روبرو شدن و حل اين مسايل و مشکلات با يکديگر گفتـگو و تبادل نظر مي پردازند، اطلاق مي شود. با عنايت به مسائل بالا، رواندرماني حمايتي را مي توان به عنوان شيوه اي از درمان تعريف نمود که درمانگر آن را به کار مي گيرد تا به هنگامي که بيمار ستقلاً نمي تواند زندگي خود را اداره نمايد، او را محافظت نمايد (اسلامي نسب، 1374).

اهداف رواندرماني حمايتي چيست؟

هدف هاي درماني به بسياري از ويژگي هاي بيمار مانند سن، تشخيص و پيش آگهي بستگي دارد. اما اهداف مشترک درمان عبارتند از:

الف) تقويت کارکرد بهينه روانشناختي و اجتماعي بيمار از طريق بازپروري و تقويت توانايي هاي او براي اداره زندگيش.

ب) تقويت هر چه بيشتر احترام به خويش و عزت نفس در بيمار.

ج) آگاه نمودن بيمار نسبت به واقعيت محدوديت ها و آن چه دست يافتني يا دست نيافتني (مثل محدوديت هاي شخصي خودش و محدوديت هاي درمان).

د) پيشگيري از بازگشت مجدد بيماري و تلاش براي جلوگيري از پسرفت يا بستري شدن دوباره بيمار.

ه) توانا ساختن بيمار تا آن ميزان از درمان حرفه اي را طلب کند که به سازگار هر چه بهتر او بيانجامد و بدين گونه از وابستگي بي مورد او ممانعت به عمل آيد.

و) جابه جايي منبع حمايت (نه لزوماً تمامي آن) از کارشناس بهداشتي به خانواده يا دوستان به شرط آن که خانواده و دوستان قابل دسترس باشند و بتوانند نقش حامي را ايفا نمايند (بلوخ[8]، ترجمه صاحبي، 1377).

موارد کاربرد

رواندرمان حمايتي در خصوص آن گروه از بيماران رواني به کار مي رود که هم به لحاظ عاطفي و هم به لحاظ روابط انساني دچار مشکل جدي هستند و اميد نمي رود که بهبودي اساسي يابند. اين گروه صرفاً به دليل ناتواني هاي خود بدون دريافت کمک بيروني قادر نيستند به راحتي زندگي را ادامه دهند. تحمل استرس هاي زندگي را ندارند و گاهي حتي براي چيزهاي بسيار ساده و پيش پا افتاده توقع کمک دارند. دوستان و بستگاني که بتوانند منبع حمايت باشند يا در دسترس نيستند و يا نمي توانند از عهده نيازهاي فراوان بيمار برآيند. وخامت اوضاع آن ها و آسيب پذيري شخصيتشان، اشکال ديگر رواندرماني را که عنصر اصلي درمان در آن ها بصيرت دادن به بيمار است، غير ممکن مي کند. از منظر تشخيص سنتي، اين بيماران روان پريش هاي مزمن، افسردگي هاي بازگشت کننده و مزمن، بويژه آن هايي که اضطراب فراگير و يا ويژگي هاي خود بيمارانگاري دارند و نمونه هاي اختلالات شخصيتي شديد را شامل مي شوند. گروه آخر شامل افرادي چون پارانوييدها، هيستريک ها، منفعل وابسته بي کفايت و يا آن هايي که واجد خصوصيات اسکيزوييدي هستند، اما عموماً عملکردشان در روابط اجتماعي نابسامان بوده، در رويارويي با مسائل مختلف زندگي ناتوان هستند. برخي افراد با ضريب هوشي پايين يا با مشکلات دائمي ديگر مانند بيماري مزمن جسمي يا ناتواني در برخورد عقلاني با مسائل روزمره زندگي ممکن است نيازمند درمان حمايتي باشند (بلوخ، ترجمه صاحبي، 1377).



[1]- Prochska

[2]- John Norkras

[3]- Hippocrates

[4]- Antoine Msmr

[5]- Freud

[6]- Pavlow

[7]- Skinner

[8]- Bloch

فهرست برخی از مطالب:

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

پیشینه و مبانی نظری روان درماني_1623933670_49630_8524_1049.zip0.06 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت