توضیحات:
پیشینه و مبانی نظری تئوری پرتفوی ، تئوری مالی استاندارد53صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
مقدمه
بر اساس فرضيه بازار كارا روند و الگوي خاصي در بازدهي اوراق بهادار وجود ندارد و رفتار قيمت ها تصادفي و غير قابل پيش بيني است و عملكرد پرتفوي مستقل از گذشته آن مي باشد. ليكن مطالعات متعدد اخير نشان داده اند كه در افق زماني ميان مدت (3-12 ماه) در بازده سهام مومنتوم وجود دارد، يعني عملكرد مطلوب برندگان گذشته و عملكرد ضعيف بازندگان گذشته در اين بازه زماني استمرار مي يابد.
جيگاديش و تيتمن (1993) اثبات كردند استراتژي كه مبادرت به خريد سهام برنده گذشته و فروش سهام بازنده قبلي مي نمايد تقريباً بازده اضافي ماهانه يك درصد در طي 6 ماه بعدي ايجاد مي نمايد. پس از ايشان محقيقين ديگري از جمله كونراد و كول (1998)، ماركوويتز و گرينبلات ، (1999)راون هورست (1998)، دوگز و مكنايت (2005) و... به اثبات سودمندي استراتژي مومنتوم در بازار سهام ايالات متحده آمريكا و اروپا پرداخته اند. در حاليكه وجود مومنتوم در بازده سهام، در نقاط مختلف جهان اثبات شده است و عليرغم اينكه به نظر مي رسد سودمندي مومنتوم چندان بحث انگيز نباشد، محرك هاي دقيق اين اثر به عنوان يك سوال تجربي باقي مانده است و اين مسئله كه چه عواملي مي توانند محرك هاي دقیق مومنتوم باشند چندان معلوم و آشكار نيست (مكنايت و هو ،2006، ص228-227).
هنگ،ليم و استين فرض مي كنند كه مومنتوم از انتشار تدريجي اطلاعات خاص شركت ناشي مي شود.نتايج كار ايشان نشان داد استراتژي مومنتوم در خصوص سهام هاي داراي پوشش تحليلگر پايينتر موثرتر است و پوشش تحليلگر بيشتر از اندازه اثر مومنتوم را در بازار سهام انگلستان تحريك مي كند (هنگ و دیگران ، 2000 ص 295).
مكنايت و هو (2006)سودهاي مومنتوم را با استفاده از متغيرهاي نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار ،پوشش تحليل گر و اندازه در بازار سهام انگلستان ارزيابي كردند، ايشان دريافتند كه سودهاي مومنتوم با هر سه عامل فوق رابطه معكوس دارند و به ترتيب BV/MV، پوشش تحليلگر و اندازه اهميت دارند. (مكنايت و هو 2006 ، ص 227).
با توجه به توضيحات مذكور اين تحقيق به بررسي رابطه بين سودهاي مومنتوم با اندازه و نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار،در بازار سرمايه ايران مي پردازد.
2-2. تئوری پرتفوی
در سالهای 1906و1907و1930 دانشمندی به نام فشیر به کارکردهای اصلی بازارهای اعتباری در فعالیتهای اقتصادی اشاره کرد. تخصیص منابع مالی در طی زمان یکی از کارکردها بود و این فرآیند موجب شناخته شدن اهمیت ریسک دراین بازارها شد. دردهه چهارم قرن بیستم نیز دانشمندان نظیر کنیز، جان هیکس نیکولارس کالدردریافتند که در تئوری انتخاب پرتفوی، عدم اطمینان نقش بسیار مهمی ایفا می کند.
جان بور / ویلیامز ، یکی از نخستین افرادی بود که اعتقاد داشت قیمت دارائیهای مالی ودیگر دارائیها منعکس کننده ارزش ذاتی آنهاست که با اندازه گیری سود تقسیمی مورد انتظار درآینده محاسبه می شود. اما به طور کلی تا قبل از سال 1952، سرمایه گذاران اوراق بهارداری را انتخاب می کردند که زیر قیمت واقعی ، ارزش گذاری شده بودند و به ارتباط بین اوراق بهادار خود در داخل پرتفوی کاری نداشتند . پیدایش تئوری نوین سرمایه گذاری(مجموعه اوراق بهادار) به سال 1952 برمی گردد و زمانی که هری مارکویتز مقاله ای تحت عنوان انتخاب پرتفوی منتشر کرد. اوبا عقیده بنیادگرایان در مورد انتظارات آتی موافق بود اما برای اولین بار عامل ریسک را نیز درتجزیه وتحلیل های خود وارد نمود اوتوانست تئوری انتخاب پرتفوی رادرچارچوب تعاملات میان ریسک و بازده بهینه سازی کند. او به مسئله تنوع بخشی پرتفوی به عنوان یکی ازروشهای کاهش ریسک اشاره دارد. تئوری او با عنوان پرتفولیوی مدرن(MPT) شناخته میشود.(جونز 2003 ص220)
روش مارکویتز بااین فرض شروع می شود که سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در زمان حال مبلغ معینی پول در اختیار دارند این پول برای مدت زمان معینی سرمایه گذارای می شود که به آن دوره نگهداری گفته می شود. در پایان دوره نگهداری سرمایه گذاران، اوراق بهاداری را که در اول دوره خریداری کرده اند به فروش می رسانند. بنابراین روش مارکوتیز، روش یک دوره ای می باشد. در ابتدای دوره، سرمایه گذارمی تواند نرخ بازدهی مورد انتظار (یا میانگین) بازدهی اوراق بهادار مختلف مورد نظررا تخمین بزند و سپس دراوراق بهاداری سرمایه گذاری کند که بیشترین بازدهی مورد انتظاررا دارد. اما دراین جا، اطمینان از بازدهی مورد انتظار نیز مورد توجه قرار گرفت. بنابراین سرمایه گذاری درابتدای دوره دو هدف متضاد را مد نظرقرار می دهد. حداکثر رساندن بازدهی و حداقل رساندن عدم اطمینان . در روش مارکویتز هردو هدف مورد توجه قرارمی گیرد. مارکویتز ، انحراف معیار جریانهای نقدی را به عنوان کمیت سنجش ریسک معرفی نمود و ریسک کل پرتفوی مورد توجه قرار دارد.
مارکویتز بیان نمود تنوع بخشی زمانی موثر است که، پرتفوی ترکیبی ازاوراق بهاداری باشد که با یکدیگر کوواریانس منفی یا صفر داشته باشد مفروضات نظریه پرتفوی مارکویتزعبارتند از :
- بر تصمیم گیری سرمایه گذاران ، تنها دو عامل ریسک و بازده مورد انتظار تاثیر دارند.
- اصل ریسک گریز سرمایه گذاران : سرمایه گذاران از بین دو سبد سرمایه گذاری با بازده مساوی، سبدی را انتخاب می کنند که انحراف معیار کوچکتری داشته باشد .
- اصل سیری ناپذیری سرمایه گذاران : سرمایه گذاران به دنبال حداکثر کردن بازده سرمایه گذارای خود با ریسک مشخصی هستند.
- همه سرمایه گذاران انتظارات یکسانی راجع به بازده مورد انتظار، واریانس وکواریانس کلیه دارائی های ریسکی دارند.
- همه سرمایه گذاران یک افق سرمایه گذاری یکسان دارند.
فهرست برخی از مطالب:
فصل دوم: مروری بر ادبيات تحقيق
2-3-2. نظریه بازار کارای سرمایه 22
3-3-2. مدل قیمت گذاری دارائی های سرمایه ای (CAPM) 23
4-3-2. مدل سه عاملی فاما – فرنچ. 24
5-4-2. قدرت پیش بینی قیمت با نسبت های مالی. 27
6-4-2. قدرت پیش بینی اخبار و وقایع شرکت ها 27
7-4-2. فرض منطقی بودن سرمایه گذاران. 28
8-4-2. واكنش به اطلاعات غير اساسي. 28
1-5-2. محدودیت در آربیتراژ و تئوری انتظار. 31
2-5-2. روان شناسی شناختی و فرآیندهای تصمیم گیری فرا ابتکاری. 35
5-2-5-2. تورش در دسترس بودن. 37
6-2. مفاهیم ضمنی مالیه رفتاری در بازارهای مالی و فرضیه بازار کارا 38
7-2. استراتژی های سرمایه گذاری مومنتوم و معکوس.. 39
1-7-2. تعاریف و ادبیات موضوعی. 39
3-7-2. منابع سودهای مومنتوم و معکوس.. 44
1-1-3-7-2. استراتژی معکوس.. 48
2-1-3-7-2. استراتژی مومنتوم 50
2-2-1-3-7-2. مومنتوم صنعت.. 51
3-2-1-3-7-2. مومنتوم قیمت.. 52
4-2-1-3-7-2. پوشش تحلیل گر. 52
6-2-1-3-7-2. نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار. 54
2-3-7-2. توضیحات مبتنی بر ریسک... 56
1-2-3-7-2. استراتژی معکوس.. 56
1-1-2-3-7-2. تورش های ریز ساختار. 57
8-2. تحقيقات داخلي مرتبط با موضوع تحقيق. 60
پیشینه و مبانی نظری تئوری پرتفوی ، تئوری مالی استاندارد_1623829925_49440_8524_1180.zip0.13 MB |