توضیحات:
پیشینه و مبانی نظری تحقیق فمنیسم77صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
تاریخچه مختصر تکوین نظریههای فمنیستی
اندیشمندان دوره روشنگری (اواخر قرن هفدهم تا اواخر قرن هیجدهم میلادی) تحت تاثیر اختراعات و اکتشافات جدید علمی و فلسفی، جهاننگری جدیدی را پایه گذاری کردند. کشفیات گالیله و به خصوص نیوتن هسته اصلی این برداشت جدید از نظام جهانی در این دوره بود. از دیدگاه جهاننگری نیوتن، نظم کائنات تحت تسلط یک رشته مقررات و قوانین ساده است که وجودشان از طریق فرمولهای ریاضی قابل اثبات و بررسی است.
تحت تاثیر چنین برداشتی، متفکران در زمینههای دیگر مانند سیاست و اخلاق نیز به دنبال کشف قوانین اصلی و بنیادی بودند زیرا که قوام این نظامها به قانونمند شدن آنها بستگی داشت. مثلا نظریه «حقوق طبیعی افراد» که اساس اعلامیه استقلال امریکا در سال 1776 میلادی و اعلامیه حقوق بشر فرانسه در سال 1789میلادی است. نتیجهای است از تاثیر جهان نگری نیوتنی در تفکر سیاسی دوره روشنگری.
این نگرش مکانیکی، دنیا را به گروه تعقلی و غیر تعقلی تقسیم میکند. دنیای عینی و آنچه که بر اساس خرد عمل می کند و قابل توضیح است، سازنده دنیای تعلقی است. آنچه به دنیای ذهنی، ارزشهای اخلاقی، نظریات زیبا شناسی و عواطف مربوط میشود دنیای غیر تعقلی را میسازند، که نسب به دنیای تعقلی، ثانوی محسوب می شود.
از دیدگاه اندیشمندان و بشر دوستان دوره روشنگری، زنان متعلق با این دنیای غیر تعقلی و ثانویهاند. بررسی نزدیک و دقیق آثار این دوران نشان می دهد که وقتی صبحت از اطلاق «حقوق طبیعی» به جامعه بشری میشد، منظور از این جامعه، مردان، به خصوص مردان صدر خانواده مالک بود و نه زنان و بردگان.
در بهار سال 1779، ابی گیل آدامز همسر جان آدامز رئیس جمهور وقت آمریکا و از سردمداران اعلامیه استقلال آمریکا، با صدور نامه معروفی با عنوان «خانم ها رابه خاطر داشته باشیم» به شوهرش خاطرنشان می کند، که «ضمن نگارش قوانین جدید و اعلامیه استقلال، خانم ها را فراموش نکنید و قدرت نامحدود در دست شوهرانشان قرار ندهید. اگر چنین شود، ما خانمها سر به شورش بر میداریم و خود را ملزوم به رعایت قوانینی نخواهیم دانست که در تدوین آنها حقی نداریم و نمیتوانیم نمایندهای در جمع تدوین کنندگان آن داشته باشیم.»
در پی دریافت این نامه، جان آدامز در یادداشتی خطاب به جیمز سولیوان از دیگر دست اندرکاران نگارش جدید و اعلامیه استقلال که خواهان حق رای برای تمام دولت چه مالک و غیرمالک بودند، خاطرنشان میکند: «درست است که بنیاد اخلاقی دولت بر اساس رضایت مردم است، ولی اگر حق را به هر کسی بدهیم ،چه آنها که صاحب ملک هستند وچه آنهایی که ملکی ندارند،آنوقت، گروهای دیگرمانند زنان و جوانانی که پشیزی ارزش ندارند،خواهان حق رای خواهند شد. تمام تمایزات در جامعه از میان خواهد رفت و همه در یک رده قرار خواهند گرفت.» در مجموع آنچه در این دوره به نام حقوق طبیعی و بشری مطرح بوده، شامل زنان نمی شده است. اعلامیه استقلال امریکا همانند اعلامیه حقوق بشر فرانسه،هیچ حق وحقوقی برای زنان قائل نشد.پس از انتشار اعلامیه که به نام «حقوق مردان» بود با مخالفت زنان انقلابی فرانسه روبرو شدو خانم «اولیمپ دگونگ» از رهبران انقلابی پاریس و همرزمانش پس از انتشار اعلامیه جدیدی به نام «حقوق زنان » واعتراض به اعلامیه حقوق بشری که فقط حق را مختص مردان می دانست، به جرم ضد انقلابی بودن، سرشان را در زیر تیغه گیوتین از از دست می دهند.
حقوق دانی نظیر بلاک استون در اثر معروفش، «تفسیری بر اقتصاد انگلستان»متفکری نظیر جان لاک، درکتاب «استدلالی بر اقتصاد سیاسی» وامانوئل کانت در «مناسبات بین دو جنس»، عملا منکرهر گونه حق وحقوق قانونی برای زنان به خصوص بعد از ازدواج هستند.
جان استورات میل، از معدود متفکران این دوره است که فعالانه به همراه همسرش تایلور ،در راه استیفای حقوق زنان مبارزه می کند و با شرکت در گردهمایی ها و انتشار مقالات و بیانیه ها، بخصوص در مقاله معروفش به نام «تحت انقیاد در آوردن زنان» از موقعیت زن ستیزی جامعه و متفکران هم عنصر خود انتقاد می کند. در ژانویه 1792 میلادی، اولین کار اساسی در زمینه نظریه های معتقدین به اصالت خود زن به نام «استیفای حقوق زنان»، توسط مری ولستن کرافت در انگلستان منتشر می شود. ولستن کرافت، در هنگام انقلاب فرانسه به انتقلابیون می پیوندد. پس ازپیروی انقلاب کبیر،همانند دیگر روشنفکران انقلابی برای حفظ جان خود مجبور به فرار از فرانسه می شود و در بازگشت کتاب معروف خود را منتشر می کند. براساس نظریات مطرح شده در این کتاب، هیچ گونه تفاوت نژادی ،جنسی یا طیقاتی بین زنان ومردان وجود ندارد. تفاوت هایی که بین این دو گروه وجود دارد، زاییده محیط اجتماعی اوبا اصلاح جامعه این تفاوت ها ازمیان می روند. ولستن کرافت وسایر نظریه پردازان فمنیسم مانند ساراگریمکه(1792-1873)، فرانسیس رایت (1790-1852)،هاریت تیلور (1806-1873) و جا استوارت میل(1806-1873)، جملگی گروه فمنیست های لیبرال را تشکیل می دهند. پیام اصلی آنها است که تباهی روند جامعه پذیری مانع رشد قدرت فکری زنان شده است، در نتیجه آنها برده وار مانده اند و در زندگی هدفی غیر از«در خدمت مردان بودن» ندارند.از نظر این گروه ،زن ومرد ذاتا مشابه یکدیکرند. در نگاه فمنیست های لیبرال، تعقل فردی مهم تراز سنت ها و نهادهای مستقر در جامعه بود وآنها آموزش وپرورش، بخصوص تفکر انتقادی را مهم ترین وسیله برای دگر گونی و تعالی اجتماعی می دانستند. این گروه مانند دیگر دانشمندان عصر روشنگری، طرفدار نظریه«حقوق طبیعی» بودند.
فهرست برخی از مطالب:
1- تاریخچه مختصر تکوین نظریههای فمنیستی.. 12
۳- نظریه های فمینیستی با دیدگاه سیاسی.. 26
ج- فمینیسم سوسیالیستی تخیلی.. 30
پاسخ فمنيسم ماركسيستي و سوسياليستي.. 37
و - فمینیسم خانواده گرا و زن گرا 40
3- نظریه های فمینیستی با دیدگاه جامعه شناسی.. 46
الف - نظریه فمینیستی لیبرا لی یا اصلاح طلب.. 46
ج - نظریه فمینیستی رادیکال یا انقلابی.. 52
الف - مشخصه های عمومی فمینیسم درایران. 60
پیشینه و مبانی نظری تحقیق فمنیسم_1623749975_49301_8524_1023.zip0.20 MB |