پيشينه و مباني نظري انگيزه پيشرفت در 21 ص در قالب ورد قابل ویرایش
انگیزه پیشرفت
در قرن جدید با پیشرفت سطح رفاه بشر، شاید دیگر مسائلی مانند نیازهای زیستی نتواند محرک نیرومندی برای به جریان انداختن زندگی بشر باشد و حالتی از پوچی و بیهودگی در حال گسترش است. بنابراین اگر بتوانیم افراد جامعه را به سوی زندگی ای بهتر سوق دهیم، یعنی این نگرش که باید در تمام مراحل زندگی هدفی برای پیشرفت خود داشته باشیم و در واقع انگیزه پیشرفت ایجاد کنیم، ميتوانیم بسیاری از مشکلات روانی را کاهش دهیم. این مسئله در روانشناسی مثبت نگر[1] حتی به عنوان یک روش درمانی مورد توجه قرار گرفته است. بگونه ای که به فرد ميآموزند که در هر موقعیتی حتی وقایع ناگوار زندگی به دنبال فرصتهای ایجاد شده باشد، نه این که در جریان افکار منفی خودکار[2] خود گرفتار شود. در روانشناسی مثبت نگر، پیشرفت هدف نیست بلکه منظور اصلی ایجاد هدف در زندگی است (کورِی، ساتویندر و ادواردو[3]، 2010). البته این که فرد خود را گرفتار ملاکهاي رقابتی اجتماعی کند کار درستی نیست، پیشرفت باید با توجه به ملاکهاي فردی و برای تامین نیاز به شکوفایی فرد باشد و فرد باید بیاموزد که بیشتر بر مبنای انگیزههاي درونی خود رفتار کند تا در صورت عدم موفقیت از مسیر پیش رفت باز نماند (کوهن، فریدریکسون، برون و کان وی[4]، 2009).
در مورد انگیزه پیشرفت تعریفهاي مختلفی ارائه شده است بنا به تعریف ویلدر[5] (1989) این انگیزه عبارت است از میل و اشتیاق یا تلاش و کوششی که افراد برای رسیدن به هدفی یا تسلط بر امور، افراد یا اندیشهها و دستیابی به یک معیار متعالی از خود نشان ميدهند. بر اساس تعریفی دیگر، انگیزه پیشرفت سائقی برای پیشی گرفتن از دیگران، دستیابی به پیشرفت با توجه به ملاکهاي مشخص و تلاش جهت کسب موفقیت است (روبینز[6]، 1993). همچنین، گیج و برلانیر (1992) انگیزه پیشرفت را به صورت یک میل یا علاقه به موفقیت کلی یا موفقیت در زمینه فعالیت خاص تعریف کرده اند. بسیاری از محققین عقیده دارند که انگیزه پیشرفت یکی از صفات شخصیتی نسبتا پایدار است که منشا بسیاری از رفتارهاست. افراد از نظر داشتن انگیزه پیشرفت با هم متفاوتند. برخی دارای انگیزه پیشرفت بالا هستند و برای به دست آوردن موفقیت و دستیابی به هدفهاي خود تلاش ميکنند و برخی دیگر انگیزه پیشرفت پایینی دارند (اتکینسون، 1966).
2-2-2- انواع انگیزه پیشرفت
تقسیم بندی هدف گرا[7]: انگیزههای پیشرفت به دو دسته اصلی، انگیزههای عملکردی[8] و انگیزههای تبحری[9]، تقسیم شدهاند. در ارتباط با انگیزههای عملکردی شخص میخواهد شایستگی خود را به دیگران نشان دهد یا آن را بهبود بخشد (مومرستیگ و همکاران، 2011). افراد در انگیزههای عملکردی معمولاً شایستگی خود را بر اساس یک معیار ارزیابی میکنند. افراد دارای انگیزههای عملکردی روی این موضوع تمرکز دارند که تواناییها و مهارتهای خود را در مقایسه با دیگران نشان دهند. پیشرفت بر اساس انگیزه عملکردی به معنی بهتر عمل کردن نسبت به دیگران است. افراد دارای انگیزههای تبحری معمولاً شایستگی خود را بر اساس توانایی شخصی ارزیابی میکنند و توجه خود را بر پرورش دادن شایستگی و تسلط یافتن بر تکلیف متمرکز میکنند. پیشرفت بر اساس انگیزههای تبحری به معنی ترقی کردن است (کاپلان و مائهر[10]، 2007).
پژوهشگران معتقدند تفاوت قائل شدن بین انگیزههای تبحری و عملکردی بسیار مهم است. انگیزههای تبحری، در موقعیتهای پیشرفت (به عنوان مثال، در مدرسه، کار و ورزش)، با شیوههای تفکر[11]، احساس و رفتار مثبت و سازنده در ارتباط است، در حالی که انگیزههای عملکردی، در موقعیتهای پیشرفت، با شیوههای تفکر، احساس و رفتار نسبتاً منفی و بیحاصل ارتباط دارد و فرد ممکن است برای ارتقای مرتبطه خود به فکر پایین آوردن دیگران باشد. از طرف دیگری، انگیزههاي تبحری بر اساس رقابت نیست اما مشکل این است که ممکن است فرد را از معیارهای جامعه جدا کند. به طور مثال فرد آنقدر در امور هنری پیش رود که به سایر جنبههاي زندگی توجهی نداشته باشد و در ساده ترین کارهای خود درمانده باشد (زایگلر، شموکل، اگلوف و بوهر[12]، 2010).
تقسیم بندی بر اساس منبع انگیزه: به دو دسته انگیزه درونی و بیرونی تقسیم ميشوند. انگیزش درونی شامل گرایش فطری برای پرداختن به تمایلات، استعدادها و تسلط یافتن بر چالشها است. انگیزش درونی به طور خود جوش از نیازهای روانی فرد، کنجکاوی شخصی و تلاش فطری برای رشد ناشی میشود. از آنجا که افراد دارای نیازهای روانی هستند، بنابراین برای ارضای این نیازها باید از ابزار خاصی نیز استفاده کنند، احساس شایستگی و احساس خود مختاری دو نمونه از ابزارهایی هستند که فرد از طریق آنها نیازهای روانی خود را ارضا کرده و به دنبال آن انگیزه درونی را نیز تجربه میکند. انگیزش درونی یک نیروی طبیعی است که رفتار را در غیاب پاداشها و فشارهای بیرونی نیرومند میکند. به عنوان مثال، علاقه بدون کمک پاداشها و فشارها میتواند میل به خواندن کتاب را در فرد برانگیزد و شایستگی نیز میتواند فرد را ساعتها در یک تکلیف درگیر کند (تراش، کاسیدی، ماروسکین و الیوت[13]، 2010).
انگیزش بیرونی از مشوقها و پیامدهای محیطی ناشی میشود. هنگاميکه ما برای کسب نمره بالا، دریافت جایزه یا انجام یک تکلیف در مدت تعیین شده تلاش میکنیم، در واقع، رفتار ما به صورت بیرونی برانگیخته شده است. منشأ این نوع انگیزه، رویدادهای محیطی است؛ بنابراین نوعی دلیل محیطی برای شروع یا ادامه یک فعالیت باید موجود باشد. این نوع انگیزه وسیلهای برای رسیدن به هدف است. به عبارت دیگر، رفتار وسیله و پیامد، هدف است. به عنوان مثال، کودکی که به طور جدی درس میخواند احتمالاً این کار را به خاطر کسب نمره بالا، پاداش یا خوشحال کردن معلم و والدینش انجام میدهد. در این مورد، هدف کودک کسب نمره، پاداش یا تأیید است. درس خواندن جدی در حکم وسیلهای برای رسیدن به این هدفها میباشد (تراش و همکاران، 2010).
2-3- نظریههاي انگیزش پیشرفت
2-3-1- نظریه تولمن
تولمن[14] معتقد بود که رفتار هدفمند است. به عنوان مثال، افراد همیشه برای رسیدن به مکانهای خاصی رانندگی میکنند یا این که آنها همیشه برای رفتن به مکان خاصی از منزل خارج میشوند. وقتی که هدف مورد نظر به دست آمد، رفتار نیز متوقف میشود. علاوه بر این، رفتار شامل شناخت[15] و دانش[16] نیز میباشد. افراد برای رسیدن به هدفهای خود به میزان زیادی به فرضیهها[17] و انتظارت خود وابستهاند. به عنوان مثال، یک کتابدار وقتی که قفسه کتابخانه را جستجو میکند، این جستجو از فرضیهها یا انتظارات خاصی ناشی میشود. کتابدار میداند کجا را بگردد و میداند هنگاميکه آنجا را بگردد چه چیزی خواهد یافت. در مورد اهداف مورد نظر برای انگیزه پیشرفت نیز، فرد بر اساس فرضیهها و انتظارات، میزان تمایل خود را تنظیم میکند زمانی که فرضیه او این باشد که به امکان زیاد میتواند در کالج نمره الف باشد و توانایی این کار را دارد و پیشبینی میکند که در صورت مطالعه مناسب، این هدف دست یافتنی است، در او این تمایل ایجاد میشود که خود را وارد چالشی[18] برای نمره الف شدن کند. اما در صورتی که او میزان توانایی خود را پایینتر از این هدف در نظر بگیرد یا تصور کند که ممکن است به صورت ناعادلانهای نمرهدهی انجام میشود انگیزهای برای پیش رفت در مرتبه علميخود در کلاس انجام نمیدهد (به نقل از پانگ[19]، 2010)
[1]. Positive psychology
[2]. negative automatic thought
[3]. Corey, Satvinder & Eduardo
[4]. Cohen, Fredrickson, Brown & Conway
[5]. Vilder
[6]. Robbins
[7]. goal orientation
[8]. functional motive
[9]. skillfully motive
[10]. Kaplan & Murry
[11]. thinking style
[12]. Ziegler, Schmukle, Egloff & Bühner
[13] Thrash, Cassidy, Maruskin & Elliot
[14]. Tolman
[15]. cognition
[16]. knowlege
[17]. hypothesis
[18]. challenge
[19]. Pang
پيشينه و مباني نظري انگيزه پيشرفت_1623140486_48937_8524_1585.zip0.04 MB |