پيشينه و مباني نظري اعتماد اجتماعي در 35 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
اعتماد اجتماعی
مفهوم اعتماد
اعتماد را می توان به عنوان اطمینان به اعتماد پذیری یک شخص یا نظام با توجه به یک رشته پیامدها یا رویدادهای معین تعریف کرد. اعتماد اساسا به مخاطره بلکه به احتمال وابسته است اعتماد همیشه بر اعتماد پذیری در برابر پیامدهای محتمل دلالت می کند چه این پیامدها به کنشهای افراد ارتباط داشته یا به عملکرد نظامها مربوط باشند در مورد عوامل انسانی اعتماد برای فرد عواقب روانشناختی دارد زیرا احتمال دارد که از این اعتماد لطمه اخلاقی ببیند.اعتماد می تواند معطوف به نشانههای نمادین یا تخصصی باشد این اعتماد نیز مبتنی بردرستی اصولی است که شخص از آن بی خبر است اعتماد به کارکرد شایسته نظامها مربوط است نه به عملکرد واقعیشان. اعتماد به غیبت در زمان و مکان ارتباط دارد، زیرا نیازی به اعتماد به کسی که فعالیتهایش در معرض دید نیست، نداریم پس اعتماد تمهیدی برای تطبیق با آزادیهای دیگران است اما شرط اصلی مورد نیاز برای اعتماد نه فقدان قدرت، بلکه کمبود اطلاعات کامل است (گدینز، 1990).
محیط
اعتماد کننده
اعتماد شونده
رابطه تعاملی اعتماد
به طور کلی روان شناسان اعتماد و فرایند اعتماد را به عنوان یکی از پایههای اساسی از توسعه فردی توصیف کرده اند. امروزه اندیشمندان دیگر رشتهها، مخصوصا مدیریت بازرگانی فرایندهای اعتماد را در محیطهای تجاری و بازرگانی، به عنوان استراتژی، مشارکت و رفتار سازمانی فراگیر توصیف می کنند (آتکینسون، 2003). اعتماد کلید اصلی برای روابط بین شخصی یا بین فردی در زمینههای مختلف است. اعتماد دانش یا عقیده ای است که اعتماد شونده انگیزه یا محرکی دارد برای انجام دادن عملی که متعهد به انجام آن است. (لوی،1999) روتر[1] اعتماد را به عنوان انتظارات کلی که می توانیم به گفتار، وعدهها، عبارتهای شفاهی و کتبی دیگران تکیه کنیم، تعریف می نماید.. چارلتون می گوید: رهبران به کارکنان اعتماد می کنند برای این که کاری را که نیاز دارند انجام شود، انجام دهند. رهبران به شباهت در گفتار و کردار نیاز دارند.مدیریت بر مبنای اعتماد، تکنیکی است که تمامی افراد در روابط خود به کار می گیرند، اما تا کنون بدان به عنوان تکنیک رفتاری که می شود آن را آموزش داد و در جایگاههای مختلف از آن بهره گرفت نگریسته نشده است(احمدی ، 43:1383).
اعتماد باعث تقسیم اطلاعات در سازمان و سهیم شدن همه افراد از اطلاعات سازمانی، تعهد سازمانی، تعهد به انجام تصمیم، رفتار شهروندی سازمانی[2] ،رضایت شغلی، رضایت مدیریت، مبادلات رهبر- عضو و توجه به ماندن در سازمان خواهد شد. به طور وسیعی تائید شده است که اعتماد به عنوان یک عامل تسهیل کننده در تعاملات اقتصادی از طریق هموار کردن روابط بین عاملان اعتماد و کاهش هزینههای تعاملات که با کنترل در ارتباط هستند، عمل می کند. (بیجیل اسما، 2003) مدلهای مدیریت ریسک[3] یک سازمان را قادر می سازد که تواناییهای سازمان را برای موفقیت در استراتژیها و رسیدن به اهداف شناسایی و پیش بینی نماید. این استراتژیها نیازمند محیطی است که افراد در آن محیط مسوولیت پذیر باشند و برای رسیدن به پیامدهای خوب، از خود توانایی و انعطاف پذیری نشان دهند و چنین امری نیازمند جوی آکنده از اعتماد متقابل میان کارکنان و مدیران است. (وارا،2000). اعتماد به عنوان یک متغیر اصلی در تعداد زیادی از نظریات مدیریتی و رهبری نقش ایفا می کند، اگرچه این متغیر به صراحت در این نظریات بیان نگردیده است. از جمله این نظریات می توان به تئوری Xو Y مک گریگور، سیستمهای مدیریتی لیکرت، نظریات آرجیس، مطالعات دانشگاه میشیگان، مدل فیدلر، تعامل رهبر - اعضا[4] ، مدل رهبر - مشارکت وروم و یتون[5] ، رهبری کاریزماتیک و رهبری تحول گرا اشاره نمود. متغیرهای زیادی در مدیریت و رهبری وجود دارد که در آنها سازه اعتماد به شکل محسوسی تاثیرگذار است و یا این متغیرها بر متغیر اعتماد تاثیر گذار هستند. از جمله این متغیرها می توان به ارتباطات، رهبری، تصمیم گیری، شهروندی، مدیریت ریسک، کنترل، رضایت شغلی، استرس، فرهنگ سازمانی، یادگیری و ادراک اشاره نمود. اعتماد انتظار مثبتي[6] است كه ديگران در برابر آن فرصت طلبانه[7] عمل نميكنند(روسیاو، 1988، 393-404). مهم ترين عناصري كه در اين تعريف به چشم ميخورد آشنايي و ريسك ميباشد. عبارت انتظار مثبت در اين تعريف، آشنايي و شناخت نسبت به طرف مقابل را ياداوري ميكند. اعتماد يك فرايند وابسته به تاريخ است و مبتني بر نمونههاي مربوط ولي محدود تجارب ما ميباشد (رمپل، 1985، 96). واژه فرصت طلبي نيز منوط به هرگونه خطر ذاتي و آسيب پذيري در يك رابطه توام با اعتماد است(روتر،1980،96).
در اكثر تعاريف ارائه شده از اعتماد، سه متغير اعتماد كننده،[8] اعتماد شونده[9] و زمينه[10] به چشم ميخورد.
- ويژگيهاي اعتماد كننده: از ديدگاه فرد اعتماد كننده، اعتماد انتظاري است مبني بر اينكه طرف مقابل از خود صداقت[11] ، صراحت[12] ، شايستگي[13] ، وفاداري[14] و ثبات[15] نشان داده و به گونه اي فرصت طلبانه رفتار نكند. در صورت نقض اعتماد از سوي طرف مقابل، اعتماد كننده دچار آسيب و يا مشكلي جدي ميشود. بنا براين، انتظار فرد اعتماد كننده در خصوص رفتار مثبت فرد اعتماد شونده با احتمال آسيب ديدن از جانب فرد اعتماد شونده به دليل نقض اعتماد توسط او همراه است.
- ويژگيهاي زمينه: در شرايط عدم اطمينان[16] و مخاطره كه ما نتايج تصميمات خود و همچنين احتمال تحقق آنها را نميدانيم، اعتماد به وقوع ميپيوندد. به عبارت ديگر هنگامياعتماد معني پيدا ميكند كه با شرايط عدم اطمينان و مخاطره همراه باشد.
ويژگيهاي اعتماد شونده: اعتماد شونده بايد داراي 5 بعد اعتماد بوده تا بتواند انتظارات اعتماد كننده را به خوبي برآورده سازد.
2-2-7 -2- سطوح اعتماد
اعتماد را ميتوان به اعتماد به فرد، اعتماد به گروه و اعتماد به سازمان تقسيم بندي نمود. اين سه دسته اعتماد با يكديگر داراي رابطه تنگاتنگي ميباشند. اعتماد ما به يك سازمان ميتواند از اعتماد ما به فرد يا افراد شاغل در آن سازمان شكل بگيرد و همچنين اعتماد ما به يك فرد ميتواند به دليل اعتماد ما به سازماني باشد كه آن شخص در آن كار ميكند. اعتماد به فرد و اعتماد به سازمان از طريق وظايف و موقعيتهايي كه افراد در سازمان دارند و نقشهايي كه در سازمان ايفا ميكنند، به هم مرتبط ميشوند ( ون دی ون،رینگ، 1994). به نظر می رسد با توجه به گسترش حوزه علم مدیریت و رهبری به مدیریت ساختارهای فراتر از سازمان در جوامع همانند شهرها، لازم است سطح دیگری برای این حوزه جدید در متغیرهای مدیریتی و رفتاری در نظر گرفت که ما آن را شبکههای سازمانی[17] می نامیم. این سطوح در عامل اعتماد کننده و اعتماد شونده ظاهر می شود و با توجه به این که در کدام سطح از اعتماد شونده یا اعتماد کننده هستیم نوع اعتماد و پارامترهای تاثیر گذار بر آن دستخوش تغییرات می گردند.در حوزه اعتماد فرد به فرد تحقیقات متعددی صورت گرفته که می توان حوزههای علوم رفتاری و روان شناسی را علوم اصلی دانست که درباره این موضوع در آنها پرداخته شده است.
نظریه پردازانی نظیر گیدنز(گیدنز، 1990). بین انواع اعتماد نیز تمایز قائل می شوند: اعتماد به افراد خاص و اعتماد با افراد یا نظامهای انتزاعی،... اعتماد انتزاعی در برگیرنده آگاهی از مخاطره و فرد مورد اعتماد است(بابربارا، میزنال:1383). لذا؛ همانطور که کنشگر می تواند به راحتی در مورد میزان ارزش اعتماد به افراد خاص ( بر اساس اطلاعات مربوط به تاریخچه آن فرد، انگیزهها و شایستگیها او) قضاوت کند، می تواند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به دیگران تعمیم یافته نیز دارای ایدهها و باورهایی باشد. افراد همچنین می توانند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به نظامهای انتزاعی نظیر نهادها نیز دارای باورهایی باشند. از این فرایند می توان تحت عنوان سطح نهادی اعتماد نام برد (موسوی، 1385: 23).
2-2-7 -3- انواع نگرش به اعتماد
در مطالعات صورت گرفته رویکردهای مختلفی به حوزه اعتماد شده است. این رویکردها را در یک دسته بندی کلی می توان به رویکردهای فرایندی و ایستایی تقسیم بندی نمود.
در رویکرد فرایندی، نحوه انجام اعتماد مورد بررسی قرار می گیرد و مراحلی همانند چگونگی شکل گیری، نحوه تداوم، روش های گسترش و در پایان از بین رفتن اعتماد در مجموع و به صورت جزء به جزء مطالعه می شود. در رویکرد ایستایی پس از تعریف متغیر اعتماد سعی بر تجزیه آن به عوامل و متغیرهای ملموس تر می گردد که از آن با عنوان ابعاد اعتماد نام برده می شود و سپس متغیرهای تاثیر گذار و مداخله گر در سازه اعتماد بررسی می گردد.
2-2-7 -4- ابعاد اعتماد
در تحقيقات مختلف براي سازه اعتماد ابعاد مختلفي تعريف شده است كه از آن جمله ميتوان به اعتماد سه بعدي برومبلي و كومينگز[18] (1996) اعتماد چهار بعدي ميشرا[19] (1996) و اعتماد پنج بعدي توماس و اسچيندلر[20] (1993) و در نهايت اعتماد ده بعدي باتلر[21] (1991) نام برد. (سرلك، 1384)
توماس و اسچيندلر بر اساس تحقيقات خود اركان كليدي اعتماد را شامل اين پنچ عامل ميدانند :
صداقت: صداقت همان راستگويي و درستكاري است. اين ركن مهمترين عامل در بين پنج عامل ميباشد به ويژه هنگاميكه يك فرد قابليت اعتماد كردن بر فرد ديگر را ارزيابي ميكند (تان،اچ،اچ، 2000).
شايستگي: تماميمهارت ها و قابليتهاي فني- اجتماعي فرد را در بر ميگيرد و به اين اشاره دارد كه آيا فرد ميداند درباره چه چيزي صحبت ميكند.
ثبات: بر اساس نظر مک گرگور ثبات اين قابليت را مدنظر دارد كه آيا ميشود رفتار و گفتار فرد را مورد پيشگويي[22] قرار داد. وجود تناقض بين گفتار و رفتار افراد باعث كاهش اعتماد از طريق كاهش ثبات ميشود. اين متغير به خصوص در مديران حائز اهميت ميباشد.
وفاداري : اشتياق براي تامين منافع ديگران ميباشد. اين ركن نقطه مقابل فرصت طلبانه عمل كردن است. وفاداري مبین تمايل فرد به حفظ آبرو و حيثيت طرف مقابل ميباشد.
صراحت: نشان دهنده تمايل فرد به در ميان گذاشتن آزادانه اطلاعات و افكار خود با ديگران ميباشد. صراحت به معني بيان كل حقيقت و نه بخشي از آن و پرهيز از كتمان حقايق ميباشد.
[1] Rotter
[2] rganization citizenship behavior
[3] Risk management
[4] Leader-Member Exchange Theory
[5] Victor Vroom & Phillip Yetton
[6] Positive expectation
[7] opportunistically
[8] Characteristics of Trustor
[9] Characteristics of Trustee
[10] Characteristics of Context
[11] integrity
[12] Openness
[13] competency
[14] loyalty
[15] Consistency
[16] unreliable
[17] Organization network
[18] Philip Bromiley
[19] Mishra
[20] P.L.Schindeler
[21] Butle
[22] Predictability
پيشينه و مباني نظري اعتماد اجتماعي_1622270229_48674_8524_1329.zip0.12 MB |