پيشينه و مباني نظري اضطراب و اضطراب امتحان
پيشينه و مباني نظري اضطراب و اضطراب امتحان

پيشينه و مباني نظري اظطراب و اظطراب امتحان

52 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.


مبانی نظری وپیشینه تحقیق اضطراب واضطراب امتحان


فصل دوم: پيشينه و ادبيات تحقيق

مقدمه ...........................................................................................................

تعريف اضطراب ..........................................................................................

علل پيدايش اضطراب ..................................................................................

تجربه اضطراب ...........................................................................................

تاريخچه اضطراب .......................................................................................

مفهوم اضطراب از ديدگاه نظريه واقعيت درماني [گلاسر] ........................

مفهوم اضطراب از ديدگاه نظريه رفتار درماني .........................................

انواع اضطراب .............................................................................................

اضطراب بهنجار و نابهنجار .......................................................................

علايم و نشانه هاي اختلالات اضطراري .....................................................

پنج قاعده براي مقابله با اضطراب ..............................................................

عوامل موثر در زمينه هاي اضطراب ..........................................................

كنترل صفات اضطراب زا ...........................................................................

نحوه مدارا با اضطراب ...............................................................................

فهرست مهارتهاي مقابله با اضطراب .........................................................

اضطراب در چه كساني بيشتر است ...........................................................

روشهاي درماني براي اضطراب ................................................................

اضطراب امتحان .........................................................................................

علايم و نشانه هاي اضطراب امتحان ..........................................................

شيوع اضطراب امتحان ...............................................................................

راه هاي شناسايي اضطراب امتحان ...........................................................

راه هاي كاهش اضطراب امتحان ................................................................

پيشينه تحقيق ...............................................................................................

جمع بندي ....................................................................................................




فصل دوم:

پيشينه تحقيق و ادبيات تحقيق

Flowchart: Terminator: فصل دوم: پيشينه تحقيق و ادبيات تحقيق







تعاريف و مفاهيم اضطراب

مقدمه

اضطراب مكانيزمي است كه بدن را در موقع خطر آماده كرده و موجود زنده را براي دفاع، حمله، يا فرار مهيا مي كند. به عنوان مثال با تپش قلب خون بيشتري به اندامها رفته و انرژي فرد را افزايش مي دهد كه در اين حد اضطراب مفيد و لازم است.

مقاديري از اضطراب براي هر كسي لازم است زيرا فرد را در مقابل هشيارانه با خطرات راهنمايي كرده او را به قبول الگوهاي رفتاري مطلوب تشويق مي كند.

اضطراب را در فارسي با واژه هايي چون دلهره، نگراني، تشويش، التهاب، دلشوره، تنش، فشار و ... بيان كرده اند. اضطراب هيجاني را در بر مي گيرد كه در درجات بالا بسيار ناخوشايند بوده و اغلب دستپاچگي، بي قراري، هراس، بي تابي را به دنبال دارد (تقريباً هر كس در طول عمر خود موارد زيادي از اضطراب را تجربه نموده است. لذا همه ما تصور كم و بيش مشتركي از اضطراب داريم. اين حالت با بروز نگراني و اينكه اتفاق ناگواري در آينده به وقوع خواهد پيوست همراه است كه توأم با تغييراتي در عملكرد بدن مي باشد مانند تپش قلب، خشكي دهان، رنگ پريدگي، لرزش در اندامها، تاري ديد، تعرق، سردرد، تنگي قفسه سينه، احساس خالي شدن سر دل و مور مور شدن بدن.

تعرف اضطراب

سازمان بهداشت جهاني – (به نقل از صادقي جانبهان، 1376، ص 104) اضطراب را چنين تعريف مي كند: «مجموعه اي از تظاهرات عضوي و رواني كه نتوان به خطر شخصي نسبت داد و علايم آن به صورت حمله و يا حالت مداومي دامه يابند».

اغلب اصطلاح ترس و اضطراب بصورت مترادف بكار مي روند. تمايزي كه مي توان بين دو اصطلاح قايل شد آن است كه ترس اغلب به ارزيابي اوليه از يك خطر واقعي بر مي گردد. در حالي كه اضطراب بيشتر به حالت هيجاني و نگراني و دلواپسي به علت خطري نامعلوم اطلاق مي گردد، مي شود فوبيا (هراس ها) ترس هاي اغراق آميز و غالباً فلج كننده از رويدادها يا اشياي خاص هستند. هراس ها با ميل به اجتناب از محركات ترس انگيز مشخص مي شود. وحشت زدگي، ترس شديد و ناگهاني همراه با تلاشهاي عجولانه و ديوانه وار براي يافتن امنيت است. (بك وامري، 1990، ماركس 1994)

مفهوم اضطراب از نظر ساليون به قرار زير مي باشد:

اضطراب ممكن است در پاسخ به آنچه كه موجب تحديد «اعتماد به نفس» مي شود و يا از پيدايش موقعيتي كه شخص در آن وضعيت از انجام كاري كه خارج از حدود توانايي اوست احساس فشار مي كند، وجود آيد.

جورج كلي اضطراب را چنين تعريف مي كند، اضطراب عبارت است از:

«تشخيص اين نكته كه رويدادهايي كه انسان با آنها روبروست، خارج از دايره‌ي نظام استنباطي او قرار دارد و زماني خود مضطرب مي شود كه فاقد استنباط است وقتي كه كنترل خود بر رويدادها را دست داده است كه در چهارچوب استنباط هاي خود گرفتار است». (كرمي، ص 29)

علل پيدايش اضطراب

برخي پيدايش اضطراب را در اثر عوامل زير دانسته اند:

فردي كه مرتكب عملي است و ارزشهاي ديني را پذيرفته است، اگر برخلاف آن ارزشها عمل نمايد، دچار اضطراب مي گردد و هر چه اين تخلفات و گناهان افزايش يابد اضطراب دروني او نيز افزايش مي يابد و آنگه كه توبه گند و روي از گناهان برتابد اضطراب او رو به كاهش و نقصان مي گذارد و اگر كاملاً توبه نمايد آرامش را باز خواهد يافت.

گاهي نيز اضطراب بر اثر مسائل و شرايط محيطي پديد مي آيد و اين حالت بيشتر در مواقعي پيدا مي شود كه فرد بوسيله ديگران مورد ارزشيابي قرار مي گيرد مثلاً در اضطراب توسط مادري كه از طريق وضع صورت، لحن صدا و نظاير آن از خود اضطراب نشان مي‌دهد، به كودك منتقل مي شود يكي از وظايف اصلي روان شناسي مطالعه‌ي آسيب پذيريهاي اساسي به اضطراب در روابط افراد است.

به نظر هنري ساليون: «اضطراب تجربه تنشي است كه از تهديدات واقعي نيست به امنيت فرد حاصل مي شود. اضطراب زياد، كارايي شخص را كاهش مي دهد و ميزان كم آن ممكن است، مفيد باشد.

(هال، 1369، ص 1228) بال (1373، ص 103) اضطراب را چنين تعريف مي كند:

اضطراب را مي توان در گسترده‌ترين معناي آن، به حالت عاطفي و فيزولوژيكي گوناگوني ارتباط داد و هنگامي كه كودكي در بامداد امتحان، تمايلي به مدرسه رفتن نشان نمي دهد ممكن است بي ميلي او را به احساس اضطراب نسبت به كاركرد وي در امتحان نسبت دهيم.

پورافكاري (1373، ص 89) در تعريف اضطراب چنين مي نويسد:

اضطراب اصطلاحي است كه در ر.ان پزشكي خيلي وسيع به كار گرفته شده و در شرح خيلي از پديده هاي باليني جزء هميشه حاضر و ثابت است. اين حالت به طور كلي با انتظار وقوع يك پيشامد ناگوار مشخص است.

فرجاد (1374 ، ص 176) در تعريف اضطراب چنين مي نويسد:

هنگام برگزاري مسابقه فوتبال و يا شركت در يك امتحان درسي، اضطراب بيشتري در بازيكنان ديده مي شود و يا در هنگام پاسخ دادن به سوالات شفاهي يك مربي و در حضور جمع تشديد اضطراب مشهود مي گردد. گاهي نيز اضطراب معلول توجه زياد فرد به تواناييهاي خويش در ارضاي انگيزه ها و يا كنترل موقعيتها و يا تركيبي از اين دو مي باشد. اضطراب شديد امتحان با لرزش دست و بدن، عرق كردن، شدت ضربان قلب و تنفس و ساير واكنش هاي فيزيولوژيك و نيز احساس ترس و افسردگي مبهم بروز مي كند. درمان اضطراب روشهاي متنوعي دارد در روان پزشكي داروهاي ضد اضطراب مانند ديازپام، اگزاس پام، و غيره بيشترين كاربرد را دارد، درمان روانشناسي اضطراب روشهاي رفتار درماني، روان درمان شناختي، آرامش عضلاني، بيوفيدبك، مراتبه و غيره را در بر مي گيرد. (كريس ال كلينه، ص 58)

تجربه اضطراب

اولين قدم در مقابله با اضطراب شناخت علايم اضطراب و چگونگي اثر اين علايم بر خود است. اضطراب هم مي تواند به ما نيرو بخشد و ما را براي برخورد با مشكلات آماده كند و هم مي تواند عملكرد طبيعي ما را مختل سازد وجود مجموعه اي از علايم بدني، فكري و رواني ما متوجه مي كند كه مضطرب هستيم (بك وامري 1990)

بدن وقتي مضطرب هست؟ بدنشان با تپش قلب، تنگي نفس، از دست دادن اشتها، تهوع و بي خوابي، تكرار ادرار، چهره برافروخته، تعرق، اختلال گفتار، و بي قراري واكنش نشان مي دهد.

تفكر: اضطراب موجب سردرگمي، اختلال در حافظه و تمركز، حواس پرتي، ترس از دست دادن كنترل، كمروي، گوش به زنگي و افكار تكرار شونده مي‌شود.

روان: وقتي مضطرب هستيد، عصبي، بي طاقت، نگران، هوشيار، وحشت زده، دلواپس، افسرده، تنيده، ترسناك يا هيجان زده مي شويد. (همان منبع)

تاريخچه اضطراب

در پژوهشي كه سيفي (1378) به عمل آورده است بيان مي كند كه در طول قرن بيست، و ابتداي قرن بيست و يك انسان پيش از تمام تاريخ از تمام شيوه هاي زندگي روابط اجتماعي و وسايل بهداشتي و پزشكي دستخوش دگرگوني شده است.

تلاش شتاب زده براي صنعتي شدن و گسترش شهرنشيني و زندگي ماشيني كه از لازمه آن قبول شيوه هاي نوين براي زندگي است اثر معكوس بر سلامت انسان گذاشته وسايل بهداشتي و تازه اي را به بار آورده است.

اوضاع اجتماعي و اقتصادي و سياسي و فرهنگي نابسامان جهان و بار مشكلات اجتماعي و محيطي و رواني واكنش هاي بيمارگونه اي بسياري در افراد و جوامع موجود آمده است كه خود سبب مخيم شدن اوضاع و نامساعد شدن شرايط محيط زيست شده است.

گذشته نشان داده است كه بسياري از بيماري هاي شايع غير واگير بيماريهاي رواني زاييده عواملي هستند خود انسان آنها را خلق كرده و گرفتار آن شده است.

بيماري هاي رواني مفهوم وسيع و گسترده دارد «پروفسور كلاين استاد دانشگاه شيكاگو معتقد است 75 تا 15% كساني كه به پزشك مراجعه مي كنند از ناراحتي هاي رواني در اعزابند تا بيماريهاي جسماني.

بر اساس آمارهاي بين المللي حدود 5 الي بيست درصد از مردم ممكن است از اضطراب حاد يا مضمن ناراحت باشند و زن ها دو برابر بيشتر از مردها از اين اختلال در اعزابند.

همچنين بر اساس آمارهاي بين المللي 25% از افراد جامعه در طول زندگي خود به گونه اي دچار افسردگي مي شوند كه به درمان نياز دارند شايد به توان گفت اين ايام در مقابل سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم كه سالهاي اضطراب ناميده شده سالهاي افسردگي نيز باشند (همان منبع).

مفهوم اضطراب از ديدگاه نظريه واقعيت درماني (گلاسر)

در واقعيت درماني، واژه «بيماري رواني» اصولاً به كار نمي رود، و در نتيجه، تشخيص و طبقه بندي اختلالات رواني، به آن صورتي كه در مكاتب سمتي رايج است، در اين مكتب جايي ندارد. آنچه كه اصطلاحاً بيماري رواني خوانده مي‌شود با توجه به سه مسئله واقعيت، مسئوليت و درست و نادرست مورد توجه قرار مي گيرد. كسي بيمار به حساب مي آيد كه نتواند دو نياز اساسي خود را در حيطه واقعيت و پذيرش مسئوليت و تشخيص موترد درست و نادرست ارضا كند. شدت بيماري هم به درجه عدم توانايي فرد در ارضاي نيازهايش بستگي دارد. بيماران به اصطلاح رواني كساني هستند كه داراي هويت ناموفقي هستند و از احساس تنهايي و بي ارزشي رنج مي برند. از نظر تشخيص، آنها به دو صورت با جهان خارج مواجه مي شوند. يا واقعيت را انكار مي كنند، و يا آن را ناديده مي گيرند. به عبارت ديگر، آنچه كه اصطلاحاً بيماري رواني خوانده مي شود در حقيقت اشكال مختلف انكار واقعيت است كه به صورت متنوعي ظاهر مي شود. كساني كه واقعيت را ناديده مي گيرند، از آن آگاهند ولي براي فرار از درد و رنج حاصل از احساس بي ارزشي و مهم نبودن، بدان متوسل مي شوند. كساني كه منحرف، بزهكار، جاني، ضد اجتماعي و مبتلا به اختلالات شخصيتي هستند از جمله افرادي هستند كه واقعيت را ناديده مي گيرند و قوانين اجتماعي را نقض مي كنند (گلاسر 1965، پاپن 1974، كريسني 1973).

درباره مسئله مسئوليت و رابطه آن با زندگي بيمار، گلاسر معتقد است كه ناخشنودي و افسردگي نتيجه عدم مسئله مسئوليت است و نه علت آن. به عبارت ديگر، رفتار غير مسئولانه افراد باعث بروز اضطراب و ناراحتي رواني است و نه علت آن. به عبارت ديگر، رفتار غير مسئولانه افراد باعث بروز اضطراب و ناراحتي رواني است، نه اينكه اضطراب و ناراحتي رواني باعث غير مسئول بودن فرد بشود. فرد غير مسئول نه براي خود ارزش قائل است و نه براي ديگران، و در نتيجه خود را رنج مي دهد و يا ديگران را آزرده خاطر مي كند. تمركز بر بعد مسئوليت هسته اساسي كار تعليم و روان درماني است و پذيرش مسئوليت به مثابه نشانه بارز سلامت رواني تلقي مي شود. از نظر گلاسر، اكثر بيماران به انحراف و بيماري خود آگاهند، زيرا مي دانند كه مانع از ارضاي نيازهايشان مي شود و آنها درصددند كه به علت نادرستي رفتارشان پي ببرند.

بنابراين، قضاوت بيمار درباره درست و نادرست بودن رفتارشان الزامي است و تا چنين قضاوتي صورت نگيرد، مهم در رفتار پديدار نخواهد شد (گلاسر، 1965؛ كريسني 1973).

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

پيشينه و مباني نظري اظطراب و اظطراب امتحان_1622031354_48643_8524_1611.zip0.05 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت