پیشینه و مبانی نظری ارتباط بین اصول ارگونومی و استرس در 33 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
2-1-3)نظریه ارزیابی شناختی استرس( لازاروس ): 22
2-1-5)) نشانه ها و علایم استرس شغلی. 25
2-1-6) شیوه های مقابله با استرس: 26
2-1-11)مقیاس فشار فیزیولوژیکی. 32
2-2-4)پژوهشهای خارج از کشور 38
مقدمه:
در این فصل از پزوهش ابتدا به تعریف کلی استرس پرداخته و تاریخچه علمی استرس تشریح می گردد و پس از آن تعاریع صاحبنظران مختلف از استرس و شیوه های مقابله با آن اشاره می شود, در ادامه به بیان تعاریف مختلفی از ارگونومی پرداخته می شود و متغیرهای ارگونومی تشریح می گردد.
همچنین جداول تئوریهای مرتبط با استرس و ارگونومی و جدول خلاصه شده نظریات و کارهای تحقیقاتی کاربردی انجام شده در ارتباط با پژوهش آمده است, در انتهای فصل نیز به چارچوب نظری پژوهش اشاره شده است.
2-1) مباحث نظری
در این قسمت از پژوهش ابتدا به بررسی استرس شغلی، تاریخچه، تعاریف مفاهیم، عوامل موثر بر آن علایم و نشانه ها و در آخر راهبردهای مقابله با استرس خواهم پرداخت.
2-1-1) بررسی تاریخچه علمی استرس:
کلود برنارد بیولوژیست بزرگ فرانسوی قرن نوزدهم خاطر نشان کرده است که محیط داخلی بدن ما بایستی هماهنگی لازم را حفظ کند برای مثال تامین نیازهای حیاتی فشار خون پیوسته در حال تغییرات وبه همین ترتیب جریان قلب، مقدار اکسیژن و مواد غذایی در خون هماهنگ عمل می کند اما اگر هر یک از این ها بیش از اندازه تغییر کند بدن قادر به تحمل آن نبوده و حتی منجر به مرگ می گردد. بررسیهای دکتر کلود برنارد توسط والتر بی کانون فیزیولوژیست دانشگاه هاروارد تکمیل شد و دکتر کانون در بررسیهای خود به این نتیجه رسید که اگر تغییری از حد معینی تجاوز تجاوز کند، نظام بدن تعدیلات لازم را بعمل می آورد و از این جهت اعمال کوچک اما زیادی برای جلوگیری از گسترش تغییرات اصلی بوقوع می پیونددند.البته دکتر کانون به نحوه واکنش های بدن در مواقع اظطراری توجه داشت. وی در یکی از آزمایش هایش به مطالعه بر روی عکس العمل های یک گربه به هنگام روبرو شدن با یک سگ پرداخت، او مشاهده کرد که آدرنالین خیلی زود در جریان خون وارد شد و ضمنا واکنش شدیدی در سیستم عصبی سمپاتیک بوجود آمد. کانون تا آن زمان به این امر واقف نبود که این سیستم با ترشح تقریبا یکسان هورمونی به نام نورآدرنالین عمل می کند. این دو هورمون سبب تغییرات متنوعی بدین صورت می شوند که سرعت گردش خون گربه بالا می رود ،میزان قند خون بالا رفته ،مکانیزم لخته شدن خون تسریع می شود،عمل عضلانی تقویت و تنفس تند و سلول های خونی از مخزن ذخیره خود وارد جریان خون شده ضمنا حواس پنج گانه حساس تر می شوند .عوامل فوق الذکر بدن را برای فعالیت های لازم هماهنگ کرده و از آسیب مصون می دارند.(بلوکراس،1371: 17)می توان گفت که واکنش بدن در حین استرس نیز شبیه فرایند بالا است.
اما خود واژه فشار روانی یا استرس ریشه ای یونانی دارد و در قرن هفدهم میلادی بسیار متداول بوده و به معنی سختی ،فلاکت،دشواری و محنت به کار رفته است در اواخر قرن هجدهم معنی آن به نیرو ،فشار،زور و تلاش تغییر یافت و منظور از آن در وهله نخست نیروهای جسمی و ذهنی فرد یا افراد بود.(شفر،1367-10-9) می توان گفت که اصطلاح استرس بیش از هر جای دیگری در پزشکی به کار رفته و توسط هانس سلی در سال 1950 نامگذاری شده ،دکتر سلی در کتابی به همین نام که از جز بجز دهها هزار قسمت از تحقیقات پزشکی کمک گرفته بود به بررسی و شرح عکس العمل های جسمانی در مقابل آسیب های شدید ،ناخوشی ها ،مسمومیت ها،تحریکات شدید با کار های طاقت فرسا پرداخته بود .جالب اینکه دکتر سلی متوجه شد که در تمام آنها فرم کلی و مشخصی وجود دارد که علاوه بر تغییرات مخصوص مانند جوش ناشی از سرخک ،زخمهای موضعی ،واکنش های غیر مشخصی نیز در تمام آنها یافت می شدو او کل اینها را استرس نامید.(بلوکراس،1371: 18)
البته لازم به ذکر است که گفته شود در قرن پانزدهم واژه نامه آکسفورد کلمه فشار را برای رسانیدن معنی تنش یا فشار فیزیکی به کار برده است .کاربرد بعدی این معنای خاص را بخصوص در رشته مهندسی و معماری که از فشار در مورد دیوار یا برای ستون سازی پل ها صحبت می شد حفظ کرد و به آن کلیت بخشید .در سال 1936 پژوهشگر جوانی هم از دانشگاه مگ گیل مقاله ای منتشر ساخت که باعث متحول شدن معنی این لغت شد اگرچه او از ابتدا آگاهانه از بکار بردن واژه فشار برای بیان حالتی که تحقیق او کشف کرده بود امتناع کرد ولی متعاقبا نظرش را تغییر داد و در اواسط سال 1940 شروع کرد به بیان یافته هایش در آن مورد .کاربرد این واژه هرچند تازگی داشت و به علت شمار گسترده انتشارش به ثبات کاربرد نوین این واژه در جامعه علمی کمک کرد ،این فرد کسی جزسلی نبود .او حالتی را که کشف کرده بود نشانگان سازگار کلی نامید که دارای سه گام بود:
1.واکنش اخطار
2.گام مقاومت
3.گام افسردگی( شفر،19-23 :1367 (.
در واکنش اخطار آدرنالین به جریان خون وارد می شود .که در حالت هیجان یا ترس ضربان قلب بیشتر می زند .همزمان با این حالت تغییراتی در بدن صورت می گیرند دستها و پاها سردتر می شوند و تنفس ضعیف تر میشود .بناباین این واکنش فشار است که یک پاسخ فیزیولوژیکی پیچیده که شماری فعل و انفعالات سیستم های بدنی را وارد عمل می کند.در اینجا آن واکنش با مرحله مقاومت مواجه می شود و وارد مرحله دوم می شود و و بدن برای مقابله با عامل فشار بسیج می گردد. اما اگر مرحله مقاومت زیاد طول بکشد، بدن ذخایرش را به تدریج از دست می دهد وو هنگامی که چنین شد وارد مرحله سوم می گردد. و اینجاست که امراض مربوط به فشار روانی شروع به تظاهر می کنند در این مرحله به نظر سلی کاستن متناوب و شدت واکنش اخطار امکان پذیر است ولی حذف آن غیر ممکن است( شفر،19-23 :1367 ( .
هانس سلی معتقد بود پاسخی که بدن به عامل استرس می دهد پاسخی غیر اختصاصی است به این معنی که عامل استرس زا هر چه باشد و فرد در معرض استرس هرکه باشد، بدن انسان درواکنشی که نشان می دهد همواره از الگوی عام و یکسان و معینی پیروی می کند. وقتی از سلی پرسیده شد که اگر واکنش بدن به استرس در افراد گوناگون متفاوت نیست پس چرا بر اثر استرس هر فردی دچار عارضه یا بیماری متفاوتی می گردد او در جواب گفت که آثارو عوارض استرس در بدن منتشر می گردد اما مثل زنجیری است که بر اثر فشار از سست ترین حلقه آن شکسته می شود بدن فرد نیز در عضوی آسیب پذیر است که آن عضوآسیب پذیرتر از اعضای دیگر است. اگرچه نظر سلی قابل قبول است ولی گفته می شود که نوعی بستگی میان عامل استرس زا و شدت و ماهیت استرس باید وجود داشته باشد یعنی پاسخ بدن در برابر عامل های گوناگون، گوناگون است و به نوع عامل استرس بستگی دارد انتقاد دیگری که به نظر سلی بود این است که افراد گوناگون حتی نه تنها در برابر عوامل مختلف بلکه در برابر عوامل مشابه واکنش و پاسخ یکسانی نمی دهند و در نتیجه به یک اندازه دستخوش استرس و آثار آن نمی شوند.(رندال ،1378: 15).
هرچه باشد مطالعات سلی اولین مطالعاتی بودند که به بررسی موضوع استرس از یک نگاه علمی پرداختند. سلی در انجام مطالعات خود اگرچه به مطالعه نشانه ها و علایم افراد در حین فشار پرداخت ولی این کار او راه را برای محققان بعدی باز کرد و نیز باعث توجه محققان بعدی به این مسئله گردید. بعد از کار سلی می توان به کارهای محققانی همچون ریچارد ریه در دهه 40 و 50 اشاره کرد که به بررسی مسایل زندگی که استرس زا بودند از طریق مقیاس بندی آنها همت گماشت او برای این کار مقیاسی در نظرگرفت که با توجه به نمره ای که فرد به دست می آورد میزان استرس او را محاسبه می کرد. همچنین چارلز اسپاس برگر و کنت گریراستاد دانشگاه فلورایدای جنوبی به بررسی میزان استرس و آنچه باعث ایجاد فشار روانی در افسران پلیس می شد پرداختند. شایان ذکر است که اغلب این تحقیقات بر روی گروههای خاصی مانند بیماران، افراد پر مشغله و پرستاران صورت می گرفت ولی امروزه ما شاهد این هستیم که محققان در هر رشته و در هر سطحی به بررسی استرس شغلی می پردازند.
کار بررسی استرس بجایی کشیده شده است که امروزه اتحادیه ها برای گرفتن دستمزد بالا یا مزایای بهتر برای کارکنانشان مطالعات بسیار وسیعی در این زمینه در سازمانها انجام دادند و حتی ادعاهایی نظیر اینکه بعضی مشاغل پر استرس و بعضی اشخاص در پر استرس ترین شغل ها خدمت می کنند را پیش کشیده اند و از این طریق با استفاده از نظر سنجی ها و بررسی ها و مطالعات در پی گرفتن مزایا و منافع بیشتری برای خود و کارکنانشان هستند.
گذر از تاریخچه استرس شغلی از دهه 1950 تا بحال ما را به دوره های خاصی با ویژگی های منحصر به فرد هر دوره آگاه می کند، آخرین تلاش برای این کار امروزه مقابله با استرس به عنوان موضوعی برای اجتماع بهداشت شغلی و جنبش کار مطرح شده است. شاید امروزه بیش از هر زمان دیگری ما به استرس توجه می کنیم و این توجه ناشی از اهمیت موضوع، هزینه های ناشی از آن و تاثیراسترس در انواع بیماریها است.
2-1-2) تعاریف استرس
بانگاهی به گستره تحقیق در زمینه استرس میتوان گفت گام اول در این راه، ارائه تعریف دقیق از استرس است. البته تعریف واحدی که مورد قبول عام باشد، در دست نیست. در اینجا تعدادی تعاریف ارائه شده تکرار میشود:
- کنون1 (1930) واژه استرس را در اشاره به واکنش فیزیولوژیکی که در اثر ادراک موقعیتهای آزارنده یا تهدید آمیز بروز میکند، معرفی نمود. (کنون، 1930: 14).
- سلیه2 (1983) استرس را به منزله یک پاسخ فیزیولوژیک دانست که منجر به نشانگان عمومی سازگاری میشود و در همه افراد ایجاد شده و شامل سه مرحله هشدار، مقاومت و تحلیل رفتگی میباشد.(سلیه،1983: 3).
- لازاروس و فلکمن (1984) مقبولترین رویکرد را نسبت به استرس عنوان کرده است که رویکردی تعاملی است و نظریه روانشناختی درباره استرس قلمداد میشود. (لازاروس و فولکمن،1984: 6).
آنها استرس را به عنوان رابطه بین شخص و محیط که توسط شخص به صورت فشارآور و فراتر از توانایی او ارزیابی میشود و سلامتی او را به خطر میاندازد، تعریف میکنند.
- آدر و کوهن[1]،(1993) استرس را به هرنوع شرایط طبیعی یا ذهنی که توسط ارگانیزم به صورت تهدید واقعی یا ذهنی قلمداد میشود، تعریف میکنند. (آدر و کوهن، 1993: 84)
- براوین و کمپل[2](1994) استرس را به صورت محرکی میدانند که از خارج بر فرد تحمیل میشود و ناراحتیهای جسمانی و روانی را در پی دارد. (براوین و کمپل، 1994: 22).
- کرتیس (2000) معتقد است استرس( تنیدگی ) حالتی است که وقتی رخ می دهد افراد با رویدادهایی روبرو می شوند که آنها را تهدید کننده سلامت جسمی یا روانی خود می یابند. ( کرتیس 2000به نقل از فتحی آشتیانی 1385 : 4).
- لوتانز1، (2007) می گوید استرس را می توان پاسخ انطباقی به یک موقعیت خارجی که به خطا های جسمی، روحی ویا رفتاری افراد منجر می شود تعریف نمود. ( لوتانز، 2007 ، 21).
- کمنی (2002 ) معتقد است که انسانها به یک واقعه استرس زا ی یکسان براساس چگونگی ارزیابی ان به شیوه های فیزیولوژیک متفاوت پاسخ می دهند. به عقیده او بدن انچه که درمغز اتفاق می افتد پاسخ می دهد نه بر واقعه محیطی. (به نقل سایبان فرد، 1381: 18).
- جویس مرلین معتقد است که اکنون دیگر این باور عمومیت یافته است شرکتهایی که بهره وری و کنترل کیفیت را مدنظر قرار داده اند دخالت دادن ارگونومی را در برنامه هایشان بعنوان یک شم تجاری بکار می گیرندو شرکتهای موفق برنامه ارگونومی را با ایمنی, کنترل کیفیت و برنامه های تولیدی جهت دستیابی به حداکثر سود تلفیق نموده اند (طاهری :10:1378).
- کاراسک(1979) فرض می کند دو ویژگی محیط کاری برای پیش بینی استرس و فشار کار مهم هستند که شامل تقاضاهای کاری و اختیارات شغلی است. تقاضای شغلی میزان تلاش و توجه مورد نیاز برای انجام کار را در بر می گیرد و بیشتر به بار روانی کار و برانگیختگی مورد نیاز برای انجام کار مرتبط است (کاراسک و نئورل 1390)به نظر کاراسک کارهایی با تقاضاهای بالا و کنترل کمتر بیشتر استرس زا هستند, کارهایی با فشار و تقلای بالا یعنی جاهایی که دارای تقاضای بالا بلا سطح متناسب از کنترل حل نشده باشد استرس زا هستند(کاراسک 1990 :28).
- هرزبرگ و همکارانش نتایج بررسی های خود را چنین اعلام کردند : که اصولا دو دسته از عوامل در انگیزش تاثیر دارند اولی عوامل ابقاء (بهداشتی و یا حافظ وضع موجود) دومی عوامل انگیزشی (برانگیزاننده )می باشند (سید جوادین1380 : 186).
1 .Cannon,W.
2 . Selye.M.
[1] . Ader
[2] . Brown and Campbell
1 Luthans, Youssef & Avolio
پیشینه و مبانی نظری ارتباط بین اصول ارگونومی و استرس_1621497274_48531_8524_1207.zip0.09 MB |