پیشینه و مبانی نظری اخلاق حرفه ای و رهبری مالی در 40 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش
2-2-1-1 تعاریف و دیدگاه بزرگان از اخلاق.. 16
2-2-2-1 مفهوم اخلاق حرفهاي.. 18
2-2-2-2 ويژگيهاي اخلاق حرفهاي.. 18
2-2-2-3 ويژگيهاي افراد دارای اخلاق حرفهاي.. 19
2-2-2-4 نظامهاي عمده اخلاق حرفه ای.. 20
2-2-2-5 عوامل پايهاي و اساسي در اخلاق حرفه اي از دیدگاه زیونتس.... 21
2-2-2-6 ضرورت ترويج اخلاق حرفهاي در سازمانها و موسسات... 22
2-2-2-7 آموزشهاي لازم در خصوص ترويج اخلاق حرفهاي در سازمانها و موسسات... 23
2-2-2-8 وظايف مديران در اخلاقي كردن سازمانها 23
2-2-2-9 ضمانت اجراي رعايت قواعد اخلاق حرفهاي در سازمانها و موسسات... 24
2-2-2-10 مهمترين ضرورت اجراي قوانين در خصوص رعايت قواعد اخلاقي.. 24
2-2-2-11 مشكلات و موانع اخلاق حرفهاي.. 25
2-2-2-12 عوامل تأثيرگذار بر اخلاق حرفهاي از نظر پنیو. 25
2-2-2-13 موانع رشد اخلاق حرفهاي در سازمانها ، موسسات و محيط هاي كسب وكار. 26
2-3 اخلاق حرفه ای در حسابداری.. 29
2-4-2 ویژگیهای شخصیتی رهبر. 31
2-4-4 نظریات موقعیتی و اقتضایی.. 34
2-4-4-2 دوره (سیکل) زندگی.. 34
2-4-4- 3 نظریه جایگزینی رهبری.. 35
2-4-4-4 نظریه اسنادی رهبری.. 35
2-4-4- 5 نظریه رهبری فره مند.. 36
2-4-5 سبک های نوین رهبری مالی.. 38
2-4-5-1-سیستم کنترل کیفیت در موسسه های حسابرسی.. 39
2-4-5-2-تعریف مدیریت بر مبنای فعالیت... 40
2-4-5-3-هزینه یابی بر مبنای فعالیت... 40
2-4-5-4-سیستم مدیریت هزینه. 42
2-4-5-5-حسابداری سنجش مسئولیت... 43
2-4-5-6-مدیریت به موقع موجودی.. 44
2-5-1 مطالعات انجام شده در جهان.. 45
2-5-2 مطالعات انجام شده در ایران.. 47
2-1 مقدمه
در این فصل ، ابتدا به بیان مبانی نظری تحقیق حاضر که در مورد تعاریف و ویژگی های اخلاق ، اخلاق حرفه ای ، اخلاق حرفه ای در حسابداری و سبک های رهبری است ، پرداخته می شود و سپس به بیان و مرور کارها و مطالعات انجام شده در ایران و خارج از ایران پرداخته می شود و در نهایت اقدام به جمع بندی و نتیجه گیری در این فصل می شود .
2-2 مبانی نظری تحقیق
2-2-1 تعریف اخلاق
اخلاق از مقولاتی است که با فطرت بشر سرشته است و همواره در زندگی او از آغازین روزهای تاریخ تا کنون نقش اساسی داشته است ،البته به این مقوله نگاه های متفاوتی شده است و بنابراین تعریف های متفاوتی هم از آن ارائه شده است. اخلاق بر وزن افعال كلمهاى عربى و جمع واژه خلق است. خلق مجموعه صفات ،ویژگی ها، حالات و خوی درونی که در نفس راسخ و سرچشمهي گفتار و رفتار انسان هستند به گونهاى كه انسان، بى درنگ و بدون انديشه، كار پسنديده و يا ناپسندى را انجام دهد، در مقابل خَلق که هيأت و شكل ظاهرى و جسمى آدمى است كه با چشم ديده مىشود.( بیات ، 1387). اعمال انسان متناسب با ويژگىهاى نفسانى اوست؛ يعنى اگر صفات نفسانى كسى نيكو باشد اعمال او هم نيكو خواهد بود. به همين دليل وقتى كسى همواره اعمال خوبى انجام مىدهد، مىگويند اخلاق او خوب است و كسى که همواره اعمال بدى انجام مىدهد مىگويند اخلاق او بد است. موضوع اصلى علم اخلاق، نفس انسانى است، كه محل استقرار خوي و خصلت های نيك و بد است و سبب انجام كارهاى پسنديده و ناپسند مىگردد. (بیات ، 1385). «تهذيب اخلاق»، «تهذيب نفس» و «تزكيه نفس» بيان ديگرى است از علم اخلاق اند. شهيد مطهرى مىنويسد: «اخلاق عبارت است از علم زيستن، يا علم چگونه بايد زيست .... در حقيقت، چگونه زيستن دو شعبه دارد: شعبه چگونه رفتار كردن و شعبه چگونه بودن. چگونه رفتار كردن، مربوط مىشود به اعمال انسان (كه البته شامل گفتار هم مىشود) كه چگونه بايد باشد و چگونه بودن، مربوط مىشود به خويها و ملكات انسان كه چگونه و به چه كيفيت باشد...». در واقع اخلاق شناخت بایدها و نبایدها و پرورش صفات نيكو و خلقيات فاضله در قلب و دل و بازتاب آنها در عمل است که زیربنای رشدِ شخصیت انسانی هر فردی را تشکیل داده و منجر به ایجاد شخصیتی متعادل و انسانی خواهد شد (اعتمادی و همکاران، 1391). اولین گام در اخلاق، خود شناسی و خودسازی فردی است. اخلاق فردی سه مرحله دارد؛ مرحله اول شناخت نقاط ضعف و نقاط قوت فردی، مرحله دوم تقویت نقاط قوت و از بین بردن نقاط ضعف و مرحله سوم رسیدن به عزت و اعتماد به نفس در سایه باور و عمل به دستورات الهی است. در هریک از این سه مرحله موانعی وجود دارد که مانع از خودشناسی ، خودسازی و خودباوری می شود. برای انجام این مهم باید از خودشناسی آغاز کرد تا به ضرورت خودسازی و رسیدن به مرحله خودباوری و در نهایت به خداشناسی و خدا محوری در زندگی رسید (اعتمادی و همکاران ، 1391 ).
2-2-1-1 تعاریف و دیدگاه بزرگان از اخلاق
امام على علیه السلام اخلاق و صداقت را دو عامل و سرآمد ایمان معرفى نموده و مى فرماید (( سرآمد تمام وظائف اخلاقى براى افراد با ایمان این است که خود را به صفات حمیده و اخلاق پسندیده متصف و متخلق سازند و خویشتن را بزیور راستى و راستگویى بیارایند )).
ارسطو مى گوید: فضیلت نفسانى یا اخلاقى باید کسب شود و به درجه عادت برسد، و عمل به آن شاق و دشوار نباشد، بلکه از روى رغبت و لذت و علم و اختیار واقع شود. و هر گاه این شرایط فراهم آید فضیلت ممدوح خواهد بود ( دیلمی ، 1388) .
دکارت عقیده دارد که اگر چه هر فردى از ما از افراد دیگر جداست ، ولیکن چون تنها نمى توانیم زیست کنیم ، ناچار باید منافع خود را تابع منافع حقیقى جماعتى، که جزء آنها هستیم بنمائیم و اگر کسى این حس را داشته باشد که صلاح کل، مقدم بر صلاح جزء است، مکارم والاء از او ظهور خواهد کرد، و حتى براى خدمت به دیگران جان خود را به خطر خواهد انداخت. خلاصه، آن که عمل انسان همواره باید موافق عقل باشد و اگر چنین شود البته سعادت و خرسندى خاطر ،که مراد و منظور از علم اخلاق همان است ، حاصل خواهد گردید.
سقراط بیان می کند که انسان جویاى خوشى و سعادت است و جز این تکلیفى ندارد، اما خوشى به استیفاى لذات و شهوات به دست نمى آید، بلکه بوسیله جلوگیرى از خواهش هاى نفسانى، بهتر میسر مى گردد. و سعادت افراد در ضمن سعادت جماعت است، بنابراین ، سعادت هر کس در این است، که وظائف خود را نسبت به دیگران بهتر انجام دهد. بنابراین دانش بشر، باید او را به سوى سعادت سوق دهد، نه اینکه هر چه بیشتر و زیادتر به فساد آلوده اش نماید.
2-2-1-2 اهمیت اخلاق
اخلاق در زندگی انسان از اهميت بسيار زيادي برخوردار است زیرا انسانیت انسان وقتی شکل می گیرد که ارزشهای اخلاقی در وجود او متبلور شود . هر انسانی را به میزان ظهور ارزشهای اخلاقی در افکار و گفتار و رفتار ارزیابی می کنند، اولين نمودي که از يک شخص در جامعه ظاهر مي شود اخلاق آن فرد است. فضائل اخلاقي مطلق است و همه آن را مي پسندند..پيامبر اسلام(ص)می فرمایند: من براي تکميل کردن خوبي هاي اخلاقي مبعوث شدم ( مطهری ، 1364 ).
2-2-1-3 انواع اخلاق
در این قسمت به شاخه ها و انواع اخلاق پرداخته می شود که در ذیل آمده است .
1- درارتباط با خدا ؛ اخلاق بندگي یا خدا محوری: انسان نسبت به خالق و آفريدگار خود، وظايف اخلاقي دارد. هر كسي احساس مي کند هر چه دارد از خداي متعال است و تنها با عبادت معبود حقيقي هستي آرامش مي يابد. فضايل و رذايل مربوط به رابطه انسان و خدا در اخلاق بندگي مشاهده مي گردد. فضايلي مانند شكر، توكل، ايمان، عبادت، اخلاص، تسليم، تقوا و...در اين قسم جاي دارد.
2-درارتباط با خود ؛ اخلاق فردي: هر انساني نسبت به خود نيز وظايفي دارد. فضايل و رذايل مربوط به حيات فردي انسان ها، فارغ از رابطه با غير در اخلاق فردي بحث مي شود. فضايل صبر، شجاعت، حسن تدبير، شهامت، حلم، عفت، حيا، زهد، قناعت و... و رذايلي از قبيل جبن، تهور، عجله، غضب، عجب و ... در اين بخش خواهد آمد .
3-در ارتباط با دیگران؛ اخلاق اجتماعي: يكي از مهم ترين بخش ها و وظايف اخلاقي يك مسلمان، ارتباط اخلاقي او با جامعه و محيط پيرامون است (اعم از محيط خانواده و جامعه). فضايل و رذايل ناظر به رابطه فرد با ساير انسان ها در اخلاق اجتماعي مورد بحث قرار مي گيرد. سخا، كرم، ايثار، حسن معاشرت، عدالت و انصاف، امانت داري، حفظ لسان، صداقت، تشكر، نرم خويي، كتمان عيوب، ظالم نبودن، اصلاح بين مردم، فتوت و مروت بخش كوچكي از فضايل اخلاق اجتماعي و حب جاه و مدح، تعصب و قوميت گرايي، حسد، ظلم، انتقام، تند خويي، تجسس، استهزاء، بهتان، غيبت و ... بخشي از رذايل اين قسم است.
4-در ارتباط با طبیعت ؛ اخلاق محيط زيست: انسان در طبیعت زندگی می کند و طبیعت مجموعه ایی از نعمت های الهی است که خداوند در اختیار او قرار داده است و انسان هنگامی به کمال می رسد که از نعمت های الهی به نحو صحیح استفاده کند نحوه استفاده از منابع طبیعت مستلزم رعایت بایدها و نبایدهایی است که به آن ها اخلاق محیط زیست گفته می شود
2-2-2 اخلاق حرفه ای
اخلاق حرفه ای به منزله یک گسترۀ معرفتی با گرایشهای بسیار متنوعِ آن از شاخه های عمدۀ علم اخلاق است. اخلاق حرفهاي يكي از مسائل اساسي همه جوامع بشري است هر جامعهاي نيازمند آن است تا ويژگيهاي اخلاق حرفهاي مانند دلبستگي به كار ، روحيه مشاركت و اعتماد، ايجاد تعامل با يكديگر و غيره تعريف و براي تحقق آن فرهنگسازي كنند (اجتهادی، 1387). امروزه بسياري از كشورها به اين بلوغ فكري رسيدهاند كه بياعتنايي به مسائل اخلاقي و فرار از مسئوليتها و تعهدات اجتماعي به از بين رفتن موسسه و سازمان ميانجامد به همين دليل بسياري از موسسات و سازمانهاي موفق، براي تدوين استراتژي اخلاقي احساس نياز كرده و به اين باور رسيدهاند كه بايد در سازمان يك فرهنگ مبتني بر اخلاق رسوخ كند، از اين رو كوشيدهاند به تحقيقات درباره اخلاق حرفهاي جايگاه ويژهاي بدهند (بهاری فر و جواهری ، 1389). لذا يكي از عمدهترين دغدغههاي مديران كارآمد در سطوح مختلف چگونگي ايجاد بسترهاي مناسب براي عوامل انساني شاغل در تمامي حرفههاست تا آنها با حس مسئوليت و تعهد كامل به مسائل جامعه و حرفه خود بپردازند و اصول اخلاقي حاكم بر شغل و حرفه خود را رعايت كنند. ويژگي هاي اخلاق حرفهاي در افراد مربوط به حوزه فردي بوده اما وقتي از حوزه فردي و شخصي به حوزه كسب و كار گام بر ميداريم اخلاق كار و يا اخلاق شغلي به ميان ميآيد مانند اخلاق پزشكي، اخلاق معلمي، اخلاق مهندسي و نظاير آن امروزه اخلاق حرفهاي نقش راهبردي در موسسات را داشته و متخصصان مديريت استراتژيک، اصول اخلاقي شايسته در سازمان را از پيش شرطهاي مديريت استراتژيك كارآ دانستهاند (بهاری فر و جواهری ، 1389). در اخلاق حرفهاي مسئوليتهاي اخلاقي سازمان در قبال محيط داخلي و خارجي است و اين متمايز از حقوق كار است، در حاليكه حقوق كار نيز در آن وجود دارد. اصول اخلاق شايسته و كارآ از پيش شرطهاي مديريت استراتژيك كارآست و اين اصول موجب بوجود آمدن يك موسسه يا سازمان كارآ ميشود (اجتهادی، 1387 )
2-2-2-1 مفهوم اخلاق حرفهاي
اخلاق حرفهاي به معناي اخلاق كار و اخلاق مشاغل است.
اخلاق كار : اخلاق كار متعهد شدن انرژي ذهني، رواني و فيزيكي فرد يا گروه به ايده جمعي است در جهت اخذ قوا و استعداد دروني گروه و فرد براي توسعه به هر نحو.
اخلاق حرفهاي: يكي از شعبههاي دانش اخلاقي است كه ميكوشد به مسائل و ارزشهاي اخلاقي حرفههاي گوناگون پاسخ داده و براي آن قواعد، ضوابط و اصول خاصي در محيط حرفهاي متصور ميگردد به عبارت ديگر وجدان و فطرت خويش در انجام كار حرفهاي رعايت كنند بدون آنكه الزام خارجي داشته باشند يا در صورت تخلف به مجازاتهاي قانون دچار شوند.( یگانه، 1390 ) .
2-2-2-2 ويژگيهاي اخلاق حرفهاي
در تعاريف اوليه از اخلاق حرفهاي دو ويژگي ديده ميشود:
الف ـ وجود نگرش اصالت فرد و فردگرايي
ب ـ محدود بودن مسئوليتها و الزامات اخلاقي فرد در شغل
به نظر ميرسد اين نگاه به اخلاق حرفهاي نوعي تحویلی نگري و تقلیل گری به اخلاق حرفهاي است. زيرا هويت جمعي و سازماني در نهادهاي مشاغل در كسب و كار بس فراتر از شغل فردي اشخاص است. اما در تعاريف امروزي از اخلاق حرفهاي تلقي (شما حق داريد و من تكليف) مبناي هرگونه اخلاق در كسب و كار است. اين مبنا از رفتار ارتباطي فرد، به صورت اصلي براي ارتباط سازمان با محيط قرار ميگيرد و سازمان با دغدغه رعايت حقوق ديگران از تكاليف خود ميپرسد.(اجتهادی ، 1387). ويژگيهاي اخلاق حرفهاي در مفهوم امروزي آن عبارتند از:
• داراي هويت علم و دانش بودن
• داشتن نقش كاربردي
• ارائه پيشينه ای حرفهاي
• بومی و وابسته بودن به فرهنگ
• وابستگي به يك نظام اخلاقي
• ارائه دانش انساني داراي زبان صریح و بياني روشن و انگيزشی
2-2-2-3 ويژگيهاي افراد دارای اخلاق حرفهاي
1- مسئوليتپذيري: در اين مورد فرد پاسخگو است و مسئوليت تصميمها و پيامدهاي آنرا ميپذيرد، سرمشق ديگران است. حساس و اخلاقمند است، به درستكاري وخوشنامي در كارش اهميت ميدهد، براي اجراي تمام مسئوليتهاي خويش كوشاست و مسئوليتي را كه برعهده ميگيرد با تمام توان و خلوص نيت انجام ميدهد.
2- برتري جويي و رقابت طلبي: در تمام موارد سعي ميكند ممتاز باشد، اعتماد به نفس دارد، به مهارت بالايي در حرفه خود دست پيدا ميكند، جدي و پركار است، به موقعيت فعلي خود راضي نيست و از طرق شايسته دنبال ارتقاء خود است ولي سعي نميكند به هر طريقی و از هر راهي در رقابت برنده باشد.
3- صادق بودن: مخالف رياكاري و دورويي است، به نداي وجدان خود گوش فرا ميدهد ، در همه حال به شرافتمندي توجه ميكند، شجاع و با شهامت است.
4- احترام به ديگران: به حقوق ديگران احترام ميگذارد، براي نظراتشان ارزش قائل است، خوش قول و وقت شناس است، به ديگران حق تصميمگيري ميدهد، تنها منافع خود را ارجح نميداند.
5- رعايت و احترام نسبت به ارزشها و هنجارهاي اجتماعي: براي ارزشهاي اجتماعي احترام قائل است، در فعاليتهاي اجتماعي مشاركت ميكند، به قوانين اجتماعي احترام ميگذارد، در برخورد با فرهنگهاي ديگر متعصبانه عمل نميكند.
6- عدالت و انصاف: طرفدار حق است، در قضاوت تعصب ندارد، بين افراد از لحاظ فرهنگي، طبقه اجتماعي، اقتصادي، نژاد و قوميت تبعيض قائل نميشود.
7- همدردي با ديگران: دلسوز و رحيم است، در مصائب ديگران شريك ميشود و از آنان حمايت ميكند، به احساسات ديگران توجه ميكند، مشكلات ديگران را مشكل خود ميداند.
8- وفاداري: به وظايف خود متعهد است، رازدار و معتمد ديگران است.
2-2-2-4 نظامهاي عمده اخلاق حرفه ای
اخلاق حرفهاي در تفكر سنتي طي زمان هاي مختلف تغيير يافته و به طور كلي بيش از پنج نظام عمده اخلاقي، امروزه در بيان اخلاق حرفهاي استفاده ميشود.
ملاك مقبوليت اين پنج نظام در ميان ده ها نظريه و نظام اخلاقي، توانايي آنها در بيان سيستماتيك فضائل و رذايل اخلاقي، ارائه نظام سازگار ، فراگیر و کارآست. اين پنج نظام اخلاقي عمده عبارتند از:
1- نظام فايده گرا 2- نظام وظيفه گرا 3- نظام عدالت گرا 4- نظام آزادی گرا 5- نظام خيرگرا (زيباگرا، نظام ديني)
چهار نظريه نخست در واقع اصول راهبردي اخلاق را ملاك نهايي ميانگارند، اما در نظريه آخر خداوند متعال برترين زيبايي و مشخص كننده ملاك نهايي اخلاق است.
1- نظام فايده گرا (سود انگاري) : در اين نظام بالاترين سود براي بيشترين افراد همراه با كمترين زيان مورد نظر است. مطلوبيت يعني خوب و بد بودن براساس نتيجه و آثار (حسن فعلي) و نه نيت اشخاص (حسن فاعلي). اين نظام از تئوريهاي غايت گــــرايانه (نتيجه گرا) است كه توسط "جان استوارت ميل " ارائه شده است. در اين مدل انسان و هر موجود زنده با محيط، بده بستان دارد. پس اشياء و حوادث در غالب سرمايه ديده مي شود اين است كه انسان، بي دغدغه هزينه فراوان انجام نمي دهد كه سودي نداشته باشد. بر اين اساس موسسه اي كه اعتماد محيط را سرمايه بزرگ تلقي ميكند، هرگز آنرا به راحتي از دست نميدهد. فايدهگرايي از نظر مفهومي به بهرهوري نزديك است. بالاترين سود با كمترين هزينه براي بيشترين مردم. اما در هر حال اين ملاك نميتواند ملاكي فراگير براي همه اقدام هاي اخلاقي باشد زيرا ممكن است امكان استثمار را فراهم نمايد.
2- نظام وظيفهگرا: نظام وظيفهگرا را "امانوئل كانت" مطرح ساخت. او منتقد جدیِ فايدهگرايي بود. كانت فلسفه اخلاق محض را كاملاً منزه از هر چيز تجربي ميدانست و معتقد بود هنجارهاي اخلاقي را نميتوان بر تجربه بنيان نهاد. كانت بر اين باور بود كه نبايد فقط به آثار افعال (نتيجه گرايي) نگاه كرد. او معتقد بود فعل اخلاقي مستلزم انتخاب وظيفه است كه با مقاومت دروني ما در برابر خواستهها و تمايلات طبيعي و نفساني همراه است. كانت وظيفه و تكليف را ملاك اخلاقي بودن ميدانست.
3- نظام عدالتگرا: نظريهپردازان عدالت فراگير معتقدند كانت اخلاق را بصورت كاربردي بيروح از عقل درآورده است. اينان از ملاكهاي فردگرايانه در اخلاق دوري جستهاند و بر نقش بنيادين و اساسي عدالت اجتماعي تأكيد كردهاند. علامت فراگير كه بر بهرهمندي عادلانه تكيه ميكند بيترديد از مهمترين اصول راهبردي اخلاق است و در آموزههاي ديني نيز آمده است، اما ملاك نهايي اخلاق نيست، زيرا همه احكام اخلاقي مثل ايثار، عشق و تفضل را پاسخ نميدهد.
4- نظام آزادی گرا: طرفداران اين نظريه نخستين نياز آدمي را آزادي ميدانند نه عدالت، پس ملاك نهايي ارزشها را آزادي ميدانند. اما تعريف دقيق آزادي مشكل است. به تعبير "اسپينوزا" آزادي در گرو انگيزههاي فعال و دروني برخاسته از بصيرت آدمي نسبت به هستي است.
5- نظام خيرگرا (زيباگرا ـ نظام ديني): در نظام اخلاقي ديني ملاك نهايي اخلاق، خدا و تقرب به او و رضايت اوست. تمام اديان آسماني خداوند را ملاك نهايي اخلاق دانستهاند. خدا زيباي محض است و معنا بخش زيبايي و خير مطلق است و نيز آفريننده هر امر خير.
با خدا ميتوان تكاليف انسان را معنادار كرد، چون خدا مطلق و نامشروط است. لذا محتاج ملاك ديگري براي ارزش يافتن نيستيم. پس شاخص خوب، رفتار نزديك كننده به خدا و شاخص بد، رفتار دور كننده از خداست.
در نظام اخلاقي ديني رضايت خدا همه ملاكهاي عدالت و آزادي و رساندن بيشترين سود را در برميگيرد. رضايت و عدم رضايت خدا هر دو بعد نيات و مقاصد (حسن فاعلي) و آثار و نتايج (حسن فعلي) را فرا ميگيرد و علاوه بر تعريف بايدها، به آنها قداست هم ميبخشد. قدسي بودن ارزشها ضامن اجرائي اخلاق است.( بهاری فر و جواهری ، 1389 ) .
پیشینه و مبانی نظری اخلاق حرفه ای و رهبری مالی_1621495126_48524_8524_1402.zip0.15 MB |