پیشینه تحقیق ومبانی نظری رضایت شغلی در 61 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
فهرست مطالب و بخشی از متن :
رضایت شغلی
تعاریف رضایت شغلی
2_16) ابعاد رضایت شغلی
2_17) نظریه های رضایت شغلی
2_17_1) نظریه دو عاملی هرزبرگ
الف) عوامل بهداشتی:
ب) عوامل انگیزشی:
2_17_2) نظریه کینزبرگ
2_17_3) نظریه کندال و اسمیت
2_17_4) نظریه کامروایی
2_18) عوامل موثر بر رضایت شغلی
2_18_1) هماورد طلبی اندیشه ای یا چالشگری فکری
2_18_2) یکسانی حقوق و مزایا
2_18_3) شرایط مناسب کاری
2_18_4) همکاران مساعد
2_18_5) تناسب شغل با ویژگی های فردی
2_19) ابزار های اندازه گیری شغلی
2_20) آثاروجود رضایت شغلی
2_20_1) رضایت و ترک خدمت
2_20_2) رضایت از شغل و غیبت از کار
2_20_3) رضایت و عملکرد
2_21) پیامد های رضایت شغلی وعدم رضایت شغلی
پیشینه پژوهش
2_ 28) پیشینه پژوهش
2_ 28_1) پیشینه پژوهش داخلی
2_28_2) پیشینه پژوهش خارجی
منابع و مآخذتحقیق
منابع فارسی
منابع غیر فارسی
رضایت شغلی
تعاریف رضایت شغلی
رضایت از نظر لغوی به معنی خوشنودی و پسند انبساط خاطرمیل است"رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت شغلی است. رضایت شغلی عاملی است که باعث افزایش کارایی و نیز احساس رضایت فردی می گردد (رضایی، صوفی، شعبانی،1392، ص35). در راستای نیل به اهداف هر سازمان، باید شرایطی را فراهم ساخت تا کارکنان سازمان در محیط های جذاب و با خشنودی و رضایت کامل به انجام وظایف محوله بپردازند تا کارآیی و اثر بخشی لازم را در اجرای این امر خطیر داشته باشند. رضایت شغلی را به عنوان حالت هیجانی لذت بخشی تعریف می کنند که ناشی از ارزیابی شغل یا تجربه های شغلی فرد است (کرامتی، الهیاری،1391، ص 118). در مدیریت منابع انسانی پدیده ی رضایت شغلی یکی از شاخص های کیفیت زندگی می باشد. شکی نیست مردمی که از کار خود رضایت خاطر دارند در پایان روز احساس می کنند به توفیقی نائل آمده اند. هرچه سازگاری بین کارکنان و اهداف سازمانی بیشتر باشد انگیزش عملکرد و رضایت شغلی کارکنان نیز افزایش می یابد (محمد تبار، اسکندری، عباس پور،1390، ص 51).
براساس تعریف کمپل که بر جنبه شناخت و آگاهی فرد تاکید می کند، رضایت شغلی بدین شکل تعریف می شود: "رضایت شغلی؛ گرایش، یا تمایل یا حالات درونی شخص برای عکس العمل های ارزیابی کننده نسبت به موضوعی معین که با احساس مطبوع و نامطبوع فرد نسبت به آن موضوع (شغل) همراه است (سپاه منصور ، شهریاری احمدی، شهامی،1391، ص 92). در ابتدا هوپوک[1] در سال1935 مفهوم رضایت شغلی را در نظر گرفت. او چنین فرض کرد که رضایت شغلی شامل چیزی است که در محیط کار احساس شده و کارکنان را هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ جسمی راضی و خشنود می کند."کریبین[2] " در سال 1972 یک تعریف کلی تری را ارائه داد: "رضایت شغلی، کل احساسات مربوط به کار است که شامل خود شغل، سرپرستان، گروه کاری، سازمان ها و حتی زندگی خانوادگی می گردد (خنیفر، امیری، فرجی ارمکی، جندقی، مردانی کتکی، بیان معمار، زروندی،1390، ص101).
رضایت شغلی احساس مثبت و منفی و نگرش هایی که درباره ی شغل خود داریم را منعکس می کند که به تعداد زیادی از عوامل مربوط به کار وابسته است و دامنه ی آن از جایی که ما قرار داریم تا جایی که احساس از تحقق در وظایف خود به دست می آوریم، ادامه دارد (امین بیدختی ، کارگر،1391، ص22).
رضایت شغلی نتیجه ادراک کارکنان است که محتوا و زمینه شغل آن چیزی را که برای کارمند ارزشمند است، فراهم می کند. رضایت شغلی یک حالت احساسی مثبت، یا مطبوع است که پیامد ارزیابی شغلی یا تجربه فرد است. این حالت احساسی مثبت، کمک زیادی به سلامت فیزیکی و روانی افراد می کند. از نظر سازمانی، سطح بالای رضایت شغلی منعکس کننده جو سازمانی بسیار مطلوب است که منجر به جذب و بقا کارکنان می شود (صیادی، محمدی، نیک پور،1391، ص 137). از طرفی رضایت شغلی یک حالت و احساس ایستا نیست و نیروهای داخل یا خارج محیط کار بر آن تاثیر می گذارند. از این رو دیویس[3] و نیو استرورم[4] معتقد هستند که رضایت شغلی به همان شتابی که پدید می آید، از بین می رود (شاید هم زودتر) بنابراین نیاز به دلسوزی و توجه پی در پی و پیوسته مدیریت دارد. بنابراین شناسایی و توجه به عوامل موثر بر رضایت شغلی حائز اهمیت است، زیرا این امر در نتایج و بهره وری سازمان و حتی زندگی فردی کارکنان نقش مهمی ایفا می نماید (منظری توکلی، رجبی،1392، ص 24). در متون مدیریتی، تعاریف مختلفی درباره رضایت شغلی آمده، است رضایت شغلی مجموعه ای از احساس های سازگار و ناسازگار است که کارکنان با آن احساس ها به کارخود می نگرند (دهقان، صادقی صدقیانی، مرادی آیدیشه، 1389، ص 37). رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم در پیشرفت کار یک سازمان می باشد. بررسی ها در این زمینه نشان می دهد که افزایش رضایت شغلی، خلاقیت و مولد بودن فرد را نیز افزایش داده و انگیزه های کاری را بیشتر و غیبت از کار را کاهش می دهد.
لاک[5] رضایت شغلی را حالت عاطفی مثبتی توصیف می کند که نتیجه درک فرد از شرایط کاری است. عدم رضایت از شغل می تواند زمینه ساز بخشی از شکایات، کارکرد ناچیز، تولید کالای نامرغوب، دشواری های ناشی از بی انگیزشی و دیگر مشکلات باشد.
فیشر و هت[6] رضایت شغلی را عامل روانی قلمداد می کنند و آن را نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط اشتغال می انگارند، به این صورت که شغل مورد نظر لذت مطلوب را برای فرد مطلوب را به فرد ندهد، فرد شروع به مذمت شغل خویش می نماید و درصدد تغییر آن بر می آید. رضایت شغلی پدیده ای است که از مرز سازمان فراتر می رود و آثار آن در زندگی خصوصی فرد خارج از سازمان نیز مشاهده می شود. در کارکنان به واسطه کار کردن در یک شغل حالت های متفاوتی ایجاد می گردد. چنانچه افراد از شغل خود راضی باشند، این وضعیت موجب می شود با انگیزه و علاقه بیشتری به وظایف خود همت گمارند و چنانچه کارکنان از شغل خود ناراضی باشند، موجب می شود علاقه و تعهد کمتری به انجام وظایف خود همت گمارند (دهقانی، یوسف و دهقانی، مصطفی ، مظاهری تهرانی ،1392، ص33). در واقع رضایت شغلی به عنوان یک متغیر اثر گذار و مهم مطرح است که بیان کننده حالت ذهنی فرد از شغلش است. مطالعه رضایت شغلی از دو بعد اهمیت دارد: نخست بعد انسانی آن است که مطابق آن شایسته است با کارکنان به صورت منصفانه رفتار گردد و دوم بعد رفتاری آن است که مطابق با آن رضایت شغلی می تواند رفتار کارکنان را به گونه ای هدایت کند که بر عملکرد و وظایف سازمانی شان اثر گذاری کند و به بروز رفتار های مثبت و منفی از طرف آن ها منجر شود (شیرخدایی، مدهوشی، حاتمی ، 1391، ص 154).
رضايت شغلی مجموعه ای از احساسات سازگار و ناسازگار است كه كاركنان با آن احساس ها به كار خود می نگرند (حقیقتیان، مرادی،1390، ص122).
رضایت شغلی سازه ای است که در طول زمان تغییر می کند. بدین معنی که یک شخص امکان دارد در طول دوره هایی از زندگی کاریش به دلیل وجود برخی مسائل مانند، مشکلات خانوادگی از شغلش رضایت چندانی نداشته باشد اما پس از گذشت مدت زمانی و حل شدن مشکلات، نظرش نسبت به کارش کاملا عوض شده، میزان رضایتش بالاتر رود ( قلائی، کدیور، صرامی، اسفندیاری، 1391، ص104).
اغلب گفته می شود "کارمند خوشحال یک کارمند کارا است"و یک کارمند خوشحال بایستی با شغلش ارضا شود. اهمیت رضایت شغلی از آنجا ناشی می شود که بیشتر افراد تقریبا نیمی از ساعات بیداری خود را در محیط کاری می گذرانند (حسینی قادیکلایی، محمدیان ساروی، ابو، 1391، ص4). اهمیت ارضای شغلی از آنجا ناشی می شود که بیشتر افراد تقریبا نیمی از ساعات بیداری را در محیط کاری می گذرانند. از این رهاورد رضایت شغلی، احساسات مثبت یا لذت بخشی است که هر فرد از راه ارزیابی شغل خود یا تجربیات شغل خود بدان دست می یابد (حسنی، حیدری زاده ، قاسم زاده علیشاهی،1391، ص 14).
پرطرفدار بودن مطالعه رضایت شغلی بیشتر ناشی از سادگی نسبی آن است. دلیل دیگر این است که در بسیاری از نظریه های مربوط به پدیده های سازمانی مانند ماهیت کار، سرپرستی و محیط کار، رضایت شغلی یک متغیر اصلی است. رضایت شغلی عامل مهم نتایج سازمانی تلقی شده است و در گستره عملکرد شغلی باعث سلامت کارمندان و تداوم کار می شود. یکی از تازه ترین طبقه بندی هایی که درباره نظریه های رضایت شغلی ارائه شده است متعلق به لاوسن[7] و شن[8] (1998) است. آن ها نظریه ها را به دو طبقه ریز مدل ها و درشت مدل ها تقسیم می کنند. در نظریه های ریز مدل ها اساسا بیش از هر چیز بر عوامل درونی و نیروهایی تاکید می شود که بر برآورده ساختن آن ها منجر به رضایت افراد می شود. در حالی که تاکید اصلی نظریه هایی که در درشت مدل ها قرار می گیرد بر سازمان، به ویژه بر فرآیند های سازمانی که برای تولید و ارائه خدمات ضروری است، قرار دارد. همچنین، دو رویکرد برای مطالعه رضایت شغلی وجود دارد_ رویکرد کلی و رویکرد وجهی. در رویکرد کلی، رضایت شغلی احساس منفرد و عمومی به شغل تلقی می شود. رویکرد دیگر بر وجوه و ابعاد شغل متمرکزاست، مثل پاداش (دستمزد و مزایایی جانبی)، سایر افراد شاغل در همان کار (سرپرستان یا همکاران)، شرایط شغل و ماهیت شغل. رویکرد وجهی تصویر کامل تری از شغل را نشان می دهد (خرازی، میرکمالی، ترکی، 1392، صص 91 - 90). رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت شغل است. عاملی که باعث افزایش کارآیی و نیز احساس رضایت فردی می شود. رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرش های مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند. هنگامی که شخصی می گوید دارای رضایت شغلی بالایی است، این بدان مفهوم است که او واقعا شغلش را دوست دارد و برای کارش ارزش قائل است. برخی از محققان از قبیل هرزبرگ به این نتیجه رسیدند که خود شغل مهمترین عامل ایجاد انگیزش و رضایت شغلی در محل کار است. هرزبرگ دو دسته محرک را که موجب رضایت یا عدم رضایت شغلی می شد را مطرح کرد: عوامل محرک انگیزش (عوامل درونی یا ذهنی فرد) و عوامل بهداشتی(عوامل خارجی). عوامل محرک انگیزش یا ذهنی سبب ارتقای کارکرد و نگرش می شود و عوامل بهداشتی سبب حفظ روحیه و کارآیی فرد می شود
[1] . Hopook
[2] . Kreebin
Davis .[3]
[4]. New Storm
[5]. Luke
[6]. Hata& Fisher
[7]. Lovesen
[8]. Sheen
پیشینه تحقیق ومبانی نظری رضایت شغلی_1620726063_48359_8524_1534.zip0.08 MB |