پیشینه تحقیق و مبانی نظری نگرشهای ناکارآمد در 33 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
فهرست مطالب و بخشی از متن :
2-3- مفهوم شناسی نظری نگرشهای ناکارآمد
2-3-1- تعریف نگرش
2-3-2- عناصر نگرش
2-3-3- اهمیت شناخت نگرش
1. امکان پیش¬بینى رفتار:
شناخت شخصیت افراد:
3. نقش آن در تشخیص پیش داورى¬ها:
4. نقش آن در داورى¬هاى علمى:
2-3-5- مفهوم نگرشهای ناکارآمد
2-3-6- الگوهای شناختی و نظریات نگرشهای ناکارآمد
1. الگوی شناختی سالکووسکیس:
2. نظریه آلیس:
3. نظریه بک(1976):
4. دیدگاه آسیبپذیری - تنیدگی الیور و همکاران:
2-3-7- نقش افكار و باورها در مصرف مواد بر مبنای ديدگاه¬هاي شناختی
2-3-8- ارتباط نگرش و باور با مصرف مواد بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی
2-3-9- اهمیت و تأثیر نگرش مثبت به مصرف مواد
- پیشینه تحقیق
2-5-1- مطالعات داخلی
2-5-1- مطالعات خارجی
منابع
2-3- مفهوم شناسی نظری نگرشهای ناکارآمد
2-3-1- تعریف نگرش
معادل واژه Attitude در فارسي، نگرش، ایستار، طرز رفتار، طرز تلقّى، پنداشت، طرز تفکر بر اساس مفروضات پیشین و مانند آنها ترجمه شده است. (آذربايجاني 1382، 136)، در اصطلاح، تعاريف بسياري در مديريت و روانشناسي از نگرش شده است كه در ذيل به برخي از آنها اشاره ميشود: نگرش يا طرز تلقي عبارت از آمادگي براي واكنش ويژه نسبت به يك فرد، شيء، فكر يا وضعيت است. (رضاییان 1389، 202)، نگرش مجموعهای از اعتقادات، عواطف و نیات رفتاری نسبت به یک شیء، شخص یا واقعه است. به عبارتی تمایل نسبتاً پایدار به شخصی، چیزی یا رویدادی است که در احساس و رفتار نمایان میشود (قلیپور 1386، 108). نگرش ارزیابی یا برآوردی است که به صورت مطلوب یا نامطلوب درباره شی یا فرد یا رویدادی صورت میگیرد. نگرش بازتابی از شیوه احساس فرد نسبت به یک چیز یا یک فرد است. مثلا هنگامی که میگوییم «کارم را دوست دارم» نگرش خود را درباره کار ابراز مینماییم (رابینز 1376، 40). به حالتى ذهنى یا عصبى حاکى از تمایل، که از طریق تجربه سازمانیافته و بر پاسخهاى فرد به تمامى موضوعات و موقعیتهایى که با آن در ارتباط است، تأثیرى جهتدار یا پویا دارد، نگرش گفته ميشود. (برگ 1378، 538)، نگرش نشاندهندهی اثر شناختی و عاطفی به جای تجربهی شخصی از شیء یا موضوع اجتماعی مورد نگرش و یک تمایل به پاسخ در برابر آن شیء است. نگرش در این معنی یک «مکانیسم پنهانی» است که رفتار را هدایت میکند (کریمی 1387، 162). نگرش، نظري است كه درباره افراد، چيزها يا رويدادها ابراز ميگردد. و منعكسكننده نوع احساس فرد درباره آن است (رابینز 1387، 280). نگرشها، با توجه به تعاریف مزبور، در زمینهسازى و شکلدهى به رفتارها، ایجاد انگیزشها، ارضاى نیازها و جهتدهى به گرایشها تأثیرى جدّى دارند. به همین دلیل، مطالعه آنها بخش عمدهاى از روانشناسى اجتماعى را به خود اختصاص داده است (آذربايجاني 1382، 137)، هیچ مفهوم مجرّدى نتوانسته است همچون مفهوم «نگرش»، موقعیت عمدهاى در روان شناسى اجتماعى کسب کند. (روش بلاو و نیون 1390، 119).
2-3-2- عناصر نگرش
نگرشها داراي سه بعد شناختي، عاطفي و رفتاري بدین شرح میباشند:
1. بخش شناختي آن عبارت از باورها و ارزشها و اطلاعات درباره هدف شناخته شده به وسيله فرد است.
2. بخش عاطفي آن شامل احساسها و عواطف درباره هدف، فرد، فكر، رخداد يا شيء است.
3. بخش رفتاري آن از نگرش سرچشمه ميگيرد و به نيت «رفتار به صورت معين» بر ميگردد.
اين اجزاء جداي از يكديگر نيستند. (رضاییان 1389، 202)، جِرد هم معتقد است عناصر تشکیلدهنده نگرش از همين سه عنصر ميباشد اما با اين بيان:
1. مولفههای شناختی عبارت است از آگاهی، فهم و دانش نسبت به وجود محصول.
2. مولفههای عاطفی عبارت است از ارزیابی، دوست داشتن و ترجیح دادن یک محصول بر محصول دیگر.
3. مولفههای رفتاری عبارت است از گرایش، میل، قصد خرید و آزمایش کردن یک محصول (بُهنر و وانِک 1384، 17).
2-3-3- اهمیت شناخت نگرش
در ذیل، به برخى کارکردها و آثار مترتب بر شناخت نگرشها اشاره مىشود:
1. امکان پیشبینى رفتار: آگاهى از نگرشها تا حد زیادى فرد را قادر به پیش بینى رفتارها مىسازد. البته روشن است که رفتارها از عوامل متعددى ناشى شده و شرایط و موقعیتهاى گوناگونى در شکل گیرى و تعدد آنها مؤثر است. اما همه این عوامل و شرایط، رفتار را در بسترهایى همساز با نگرشها جهت مىدهند و با مرور زمان و استمرار عمل برخى از تعارضات بدوى نیز، که معمولاً میان این دو واقع مىشود، جاى خود را به سازگارى و التیام مىدهند، اگرچه بعيد نيست که در برخى افراد یا گروهها بر اساس بعضى رفتارها و تحت شرایط و اوضاع و احوال خاص فرهنگى ـ اجتماعى، این تعارض میان رفتار و نگرششان به صورت ریشهاى همواره باقى بماند. در حقیقت، امکان پیش بینى درست رفتار بر اساس نگرش، به میزان همسازى میان این دو بستگى دارد. به عنوان مثال، در جایى که میان باورها (عناصر شناختى) و نگرشها (عناصر هیجانى) ناهمسازى وجود داشته باشد، از نگرش نمىتوان به عنوان یک مبناى مطمئن در پیشبینى رفتار استفاده کرد. به اعتقاد برخى، بسیارى از عواملى که پیشبینى رفتار را از روى نگرشها امکانپذیر مىسازند در یک چارچوب نظرى در هم بافته شدهاند و پیشبینى تنها با درک آن مجموعه امکانپذیر خواهد بود. قابل ذکر است که نگرشها نیز همچون پاسخهاى مربوط به محرّکهاى رفتارى باید ارضا کننده باشند و به پاسخهایى منجر شوند که به طور مستقیم، در شخص ایجاد خرسندى مىکنند. در هر صورت، اگرچه رابطه میان برخى نگرشها با نظام احتیاجات فرد، گروه یا جامعه دقیقاً مشخص نیست، اما مىتوان ارتباطى هر چند مبهم یا با واسطه میان آنها پیدا کرد. صاحبنظران، مطالعه نگرش را برای درک رفتار اجتماعی، حیاتی میدانند. بخشی از این اهمیت، بر این فرض استوار است که نگرشها تعیینکننده رفتارها هستند و این فرض بهطور ضمنی دلالت بر این امر دارد که با تغییر دادن نگرشهای افراد میتوانیم رفتار آنان را پیشبینی کنیم یا بر رفتار آنان کنترل داشته باشیم. (خواجه سروي و همکاران 1387، 12)، البته باید مدنظر داشته باشیم که برای تغییر رفتار، باید به تغییر نگرش آنها پرداخت. تحقیقات فراتحلیل اخیر نشان میدهند که یک میزان بالای تغییر در نگرش، گاهی منجر به میزان پایینی تغییر در رفتار میشود (اربنت و کاترین[1] 2009، 153).
[1] Arbuthnott, Katherine
پیشینه تحقیق و مبانی نظری نگرشهای ناکارآمد_1620381208_48244_8524_1112.zip0.07 MB |