پیشینه تحقیق و مبانی نظری تاریخچه کیفیت در 45 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
تاریخچه کیفیت :
بحث كیفیت و قدمت آن برمیگردد به حدود صد و یا شاید هزاران سال پیش یعنی از زمانی كه تجارت به جایی رسده بود كه تجار سعی بر این داشتند كه مازاد محصول خود را به نوعی تغییر دهند كه هم سفارش بیشتری دریافت كنند و هم چیزی به عنوان مازاد باقی نماند. كیفیت تمركزی خاص بر روی سلامت محصول دارد نه نوع آن.
هزاران سال قبل از میلاد در مصر باستان كتابی وجود داشت به نام كتاب مرگ كه میشود آن را به عنوان اولین مدرك سیستم كیفیت بر روی زمین نام نهاد. در این كتاب شرح كاملی از روند آماده سازی اجساد برای حیات پس از مرگ وجود دارد. كشف مقبره های فراعنه نمایانگر این مطلب بود كه این روندها بسیار سخت گیرانه پیگیری میشده و سالم ماندن مومیایی ها ثابت میكند كه اثر بخشی این سیستم تا چه حد در تضمین كیفیت عمل انجام شده موثر بوده است.
در حدود قرن یازدهم حك كردن عیار بر روی محصولات نقره و طلا باب شد تا حداقل درصد وجود هر كدام از فلزات گرانبها در محصول برای مشتری معلوم گردد.
پس از قرون وسطی كیفیت محصولات بستگی شدیدی به مهارت صنعت گران داشت به طوری كه تجار با داشتن صنعت گران ماهر میتوانستند تمام بازار را در مورد محصول خود در دست گیرند.
اما انقلاب صنعتی این امكان را به خود صنعت گران داد تا بتوانند با كمك ابزار و ماشین آلات مختلف به كیفیت مورد نظر خود دسترسی پیدا كنند. در همین زمان بود كه كارخانه هایی با تعداد بسیار زیاد كارگر و ماشین های مدرن راه افتادند و اینجا بود كه برای كنترل این جمعیت زیاد و كنترل ماشین آلات تركیب جدیدی از سیستم مدیریت پدیدار شد. تركیبی شامل كارگران، سركارگران ، سرپرستان و مدیران. تركیبی كه زنجیروار به یكدیگر مرتبط بوده و نقص در یكی از اركان آن نقص در كل سیستم را موجب میشده است و در نهایت سازمان دهنده نهایی و پایه گذار امروزی بحث فراگیر سیستم كنترل كیفیت جنگ جهانی اول و پس از آن جنگ جهانی دوم بود كه كارخانجات را مجبور میكردند طبق درخواست ها و استانداردهای ارتش محصولات خود را تهیه، آماده و ارسال نمایند.
واما امروز در جهانی هستیم كه افرادی چون تاگوچی، ایشیگاوا، شینگو و كراسبی توسعه دهندگان و بنیان گذاران صنعت نوین سیستم مدیریت كیفیت میباشند.
سیستمی كه نداشتن آن درآیندهای نه چندان دور باعث از دور خارج شدن از صحنه رقابت در بازار كار و تجارت خواهد شد.
2-1-2 مفاهيم و تعاريف كيفيت :
به طوركلي تعاريف گوناگوني درمورد كيفيت ارايه شده است.براي آشنايي اجمالي با مفهوم كيفيت، به اهم تعاريف ارايه شده توسط متخصصين اين رشته، اشاره مي شود ، در دهه 50 ميلادي ، دمينگ و فيگن باوم (Deming & Figen baum) مفهوم كيفيت را اين چنين تعريف نمودند.
كيفيت ، مفهوم وسيعي است كه تمامي بخشهاي سازمان نسبت به آن متعهد هستندو هدف آن افزايش كارايي كل مجموعه است، به طوري كه مانع پديد آمدن عوامل مخل كيفيت شودو هدف نهايي آن ، مطابقت كامل محصول با مشخصات مورد نياز مشتري باحداقل هزينه براي سازمان است،كه منجربه افزايش رقابت مي شود.(سليمي،1385، ص78).كيفيت توسط مشتري تعيين مي گردد نه توسط توليد كننده يا سرويس دهنده ، به عبارت ديگر كيفيت، مجموعه اي از خصوصيات و مشخصات يك كالا يا خدمت است كه احتياجات و رضايت مصرف كننده را تامين مي كند. (2007, p 188 Hodgkinson)
2-1-3 کیفیت :
كيفيت: كليّت مشخّصه هاي يك «هستي» كه توانایي برآورده ساختن نيازهاي مطرح شده و اشاره شده را دارا مي باشد.
كيفيت، يعني پاسخگويي نيازها، خواسته و الزامات تعيين شده از سوي مشتري كه مي تواند به صورت يك تعهد درآيد. (سجادي، 1380، ص 14)
كيفيت، عبارت است از انجام كاردرست وصحيح دردفعه اول وبراي هميشه.(جعفري،1384،ص 42)
كيفيت يعني درجه تطابق كالاي توليدشده يا سرويس ارايه شده با نياز مشتري.(مسعودي،1380، ص 58).
کیفیت : به معنی برآوردن انتظارات مشتریان است . مدیریت نیز به معنای توسعه و حفظ ظرفیت سازمان برای بهبود مستمر و کیفیت می باشد .
کیفیت از دیدگاه پروفسور جوران :كیفیت یعنی مناسب برای استفاده(FITNESS FOR USE) .
میزانی كه مجموعه ای از ویژگیهای ماهیتی الزامات و یا خواسته ها را برآورده می سازد .
تعریف سازمان جهانی استاندارد برای کیفیت : تمامی ویژگی های یک محصول يا خدمات که در توانایی آن برای برآورده نمودن نیازهای تصریح شده یا تلویحی موثر است.
کيفيت از دیدگاه های گوناگون :
کيفيت یعنی مطابقت با مشخصات و نيازمندی ها .
کيفيت یعنی رضایت مشتری .
کيفيت یعنی به وجدآوردن مشتری .
کيفيت یعنی مناسب بودن برای منظور .
کيفيت یعنی مشتری برگردد اما محصول برنگردد .
کيفيت یعنی قابليت نگهداری و تعمير .
کيفيت یعنی قابليت اعتماد و دوام محصول .
کيفيت یعنی تحویل به موقع .
کيفيت یعنی بی نقص بودن .
2-1-4 مدیریت كيفيت چيست؟
مديريت كيفيت : در شرايط اقتصادي فعلي جهان، حضورفعال دربازاركسب وكار وموفقيت دراين بازار با توجه به كاهش تدريجي حمايت هاي دولتي و فروريختن انحصارات، مستلزم كيفيت بالاي محصولات وخدمات درمفهوم جديدآن يعني لحاظ نمودن خواسته هاي مشتري همراه با مشخصات فني و استانداردهاست. اين فرهنگ كه درحقيقت زاييده شرايط رقابتي است توانايي هايي را طلب مي كند كه مهمترين آنها را مي توان به شرح زيربيان نمود(بيگوود ،1997، ص418).
1.درك خواسته هاي مشتري و تامين آن دركوتاه ترين زمان ممكن و با پايين ترين سطح قيمت.
2. ارايه محصولات و خدمات با كيفيت و مورد اعتماد با درنظرگرفتن شرايط محيطي و دوام آن.
3. پيش بيني نيازهاي آتي مشتريان و پيشي گرفتن ازآن ها. بديهي است كه توانايي هاي فوق مستلزم تحول عميق در فرهنگ سنتي مديريت وآشنايي با مفاهيم جديدمشتري، بهبود مستمراقدامات پيشگيرانه و مشاركت همگاني در بهبود فرآيندهاي توليدي و غير توليدي در محدوده داخلي و خارجي سازمان است كه اينها مستلزم حركتي سازمان يافته همراه با آموزش دركليه سطوح سازمان و دربرگيرنده تمامي كاركنان جهت ايجاد فضاي مناسب براي اجراي تغييرات با هدايت و حمايت مديريت ارشد و مشاركت همگاني است و اين تصويري جديد از مديريت است كه تحت عنوان ISO مطرح است.
مديريت كيفيت عبارت است از روشي براي مديريت يك سازمان كه كيفيت و مشاركت همه اعضاي سازمان اساس محور آن مي باشد. و هدف آن نيل به موفقيت در درازمدت ازطريق جلب رضايت مشتريان و تامين منابع همه اعضاي سازمان و جامعه است. تحول مديريت كيفيت گوياي آن است كه فلسفه كيفيت اولين بار پس از جنگ جهاني دوم توسط متخصصين ومهندسين كيفيت آمريكا طرح گرديد. با گذشت قريب به نيم قرن از پيدايش افكار اوليه مديريت كيفيت توسط دمینگ ،جوران، وايشي كاوا، طي دهه گذشته از نيمه دوم1980، به بعد مديريت كيفيت مقبوليت قابل ملاحظه اي درمحافل مديريتي آمريكا و اروپا پيداكرده است. مديريت كيفيت از صنعت سرمنشا گرفت و به يك حركت اجتماعي مبدل گرديد، كه دامنه اش به سازمانهاي بهداشت و درمان،آموزش، دانشگاههاي دولتي و موسسات انتقاعي گسترش يافته است. (هاكمن ، 1995، ص 150). شايد اين سوال براي همگان مطرح شود كه مديريت كيفيت جامع با استاندارد ISO9000 و يا ساير استانداردهاي مديريت كيفيت چه تفاوتي دارد؟ گاهي مشاهده مي شود كه بعضي به اشتباه آنها را يكي قلمداد نموده و هر دو را يك استاندارد كيفيتي مي نامند. بايد توجه داشت كه مدیريت كيفيت جامع يك فلسفه و نگرش است و اهداف بلند مدت سازمان را در بردارد، در حالي كه ISO9000 يك مدل اجرايي براي تحقق و رسيدن به مديريت كيفيت جامع مي باشد. در مديريت كيفيت جامع از انگيزه نيروي انساني، رفتارهاي مديريت، سيستم مديريت مشاركتي، سيستم پيشنهادها ،گروه هاي كاري، ارتباطات و مسايل رواني نيروي انساني صحبت مي شود. از اين طريق سازمان مي تواند با شكوفايي استعدادهاي بالقوه نيروي انساني باعث بالا بردن بهره وري و كيفيت كالا و خدمات شده و در نهايت به بازارهاي جهاني دسترسي پيدا نمايد. در حالي كه استانداردهاي ISO9000 مدلي براي استاندارد كردن و كمي نمودن فرآيندهاي توليد و همچنين بالا بردن كيفيت از طريق انجام صحيح عمليات و مستند سازي آنها مي باشد. استاندارد ISO9000 و استقرار آن در يك سازمان زمينه را براي استقرار مديريت كيفيت جامع و دسترسي به اهداف آن تسهيل مي نمايد. بنابراين مي توان گفت كه استاندارد ISO9000 ابزاري براي رسيدن به مديريت كيفيت جامع است. براي دسترسي به مديريت كيفيت جامع، راه ها و ابزارهاي مختلفي وجود دارد و يكي از آنها استقرار استاندارد ISO9000 مي باشد.
پیشینه تحقیق و مبانی نظری تاریخچه کیفیت_1619619040_47991_8524_1300.zip0.09 MB |