پيشينه پژوهش نظریه های خودتنظیمی
تعداد صفحه 73 قالب ورد قابل ویرایش
بخشی از متن :
یادگیری خود تنظیمی
به اعتقاد روان شناسان هر رفتاری که از ما سر می زند، معلول یادگیری است. بدین معنی که یک رشته از یادگیری های ساده تر موجب یادگیری های پیچیده تر می شوند. به علاوه چون محیط زندگی افراد آدمی همواره در معرض تغییر است، انسان برای غلبه بر این دگرگونی ها ناچار از یادگیری است
(مختاری، 1389).
يادگيري، يک فرايند است. در هر فرايند، عوامل و متغيرهايي در حال تعاملاند. بر خلاف گذشته که تصور ميشد توانايي يادگيري هر فرد، تابعي از ميزان هوش و استعدادهاي اوست، در چند سال اخير اين نظريه در ميان ز ممغيرذاتي نيز در اين رابطه، مهم قلمداد ميشوند. يکي از اين موارد «راهبردهاي يادگيري» است که روانشناسي تربيتي در کشف اين راهبردها، در چند سال اخير، پيشرفت زيادي داشته است. يادگيري براي انسان و ساير موجودات زنده، اهميت بنياديني دارد. در عمل، تمام فعاليتهاي روزانه ما (صحبت کردن، فهميدن، خواندن، ارتباط اجتماعي و...) وابسته به دريافت و ذخيره اطلاعات از محيط پيرامون ما ميباشد. حافظه و يادگيري، ما را قادر ميسازد تا مهارتهاي تازه آموخته و رفتارهاي تازه در خود ايجادکنيم. بدون يادگيري احتمالاً هيچگونه حيات انساني وجود نميداشت ( مفاخری و معتمدی، 1390 ).
در دهه های اخیر نقش و اهمیت راهبردهای خود تنظیمی در یادگیری به طور فزاینده ای مورد توجه قرار گرفته است. رویکرد خود تنظیمی فرایند پیچیده ای است که تغییراتی را در مهارت ها، خود نظم دهی، دانش راهبردی، توانایی ها و انگیزش یادگیرندگان ایجاد می کند (گراهامو هریس، 2005). بیش از دو دهه است که نقش الگوی خود تنظیمی به عنوان یک رویکرد آموزشی برای تحول راهبردهای تحصیلی و خود نظم دهی در بین دانش آموزان ثابت شده است (علی بخشی، آقا یوسفی، زارع، بهزادی پور، 1390).
خودتنظیمی در یادگیری از مقوله هایی است که به نقش فرد در فرایند یادگیری توجه دارد. این سازه ابتدا در سال 1967 توسط بندورامطرح شد. زیمرمن (1986)، نیز به عنوان یکی از نظریه پردازان تئوری شناختی – اجتماعی، راهبردهای یادگیری خود تنظیمی را نوعی یادگیری تعریف کرده است که در آن دانش آموزان به جای آنکه برای کسب مهارت و دانش، بر معلمان و والدین یا دیگر عوامل اموزشی تکیه کنند، شخصاً کوشش های خود را شروع و هدایت می کنند (مفاخری و معتمدی،1390). به عبارت ديگر يادگيري خود تنظيمي به مشاركت فعال يادگيرنده از نظر رفتاري، انگيزشي، شناختي و فراشناختي در فرايند يادگيري براي بيشتر كردن يادگيري اطلاق مي شود (سبحاني نژاد و عابدي، 1385).
مفهوم یادگیری خود نظم یافته از نظریه اجتماعی – شناختی بندورا (2006)، نشئت گرفته است که در آن فرض می گردد بین فرایندهای شخصی، محیطی و رفتاری علیت متقابل برقرار است. میزان استفاده فراگیران از راهبردهای خود تنظیمی یادگیری نه تنها به دانش آنان درباره این راهبردها بستگی دارد، بلکه به فرایندهای تصمیم گیری فراشناختی و پیامدهای یادگیری در محیط آموزشی نیز مرتبط است. در مجموع، مفهوم یادگیری خود نظم یافته، به کاربرد خودتنظیمی در مسائل یادگیری، به ویژه آن گونه از یادگیری اطلاق می شود که در بافت کلاس و محیط آموزشی به وقوع می پیوندد ( سیف، 1390).
فهرست برخی از مطالب :
2-2-1. تحقیقات انجام شده در داخل کشور. 13
2-2-2. تحقیقات انجام شده در خارج از کشور. 20
پيشينه پژوهش نظریه های خودتنظیمی_1619101070_47742_8524_1054.zip0.07 MB |