ادبیات نظری وپیشینه تحقیق عزت نفس در 166 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
فهرست مطالب و بخشی ازمتن :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق عزت نفس(احساس ارزشمندی)
فصل دوم- ادبيات و پيشينه تحقيق
مقدمه ....................................... 12
خود و تعاريف آن.............................. 13
نظريههاي خود در روانشناسي.................... 20
احترام به خود: احساس ارزشمندي................ 23
پذيرش (خود، ديگران، طبيعت)................... 25
ثبات خويشتن و هماهنگي خويشتن................. 26
گرايش به پايداري دروني....................... 27
عنوان صفحه
وجود خودپنداشت............................... 28
آيا انسان داراي دو نفس است................... 33
تحقير و تجليل نفس............................ 34
تعريف عزت نفس................................ 36
اهميت عزت نفس................................ 38
عزت نفس از نظر روانشناسان.................... 41
نظريات مربوط به عزت نفس...................... 42
منشاء و طبيعت عزت نفس ....................... 44
اعتماد به نفس: احساس سودمندي................. 48
ارتباط عزتنفس با خود پنداره و خود ايدهآل..... 51
تفاوت عزت با احساس عزت....................... 54
اسلام و عزت نفس............................... 56
عزت نفس فردي و عزت نفس جمعي.................. 60
از عزت نفس بالا يا پائين چه چيز استنباط ميشود. 63
عزت نفس و مناعت طبع.......................... 67
رشد عزت نفس.................................. 70
شرايط اساسي عزت نفس.......................... 72
عنوان صفحه
آثار عزت نفس................................. 78
احساس عزت نفس................................ 81
منابع عزت نفس................................ 82
اركان عزت نفس................................ 83
ابعاد اعتماد وعزت نفس........................ 86
تظاهرات عزت نفس.............................. 87
حقايقي چند در مورد عزت نفس................... 88
تحقيقات انجام شده در زمينه عزت نفس........... 89
توصيههائي در جهت حصول به اعتماد و اتكا به نفس 93
تعريف جانباز................................. 95
توصيف جانبازان انقلاب اسلامي از ديدگاه مردم.... 97
خصوصيات جانباز............................... 99
انتظارات جانباز.............................. 100
خصوصيات و نيازهاي جامعه جانبازان............. 101
شناخت جانباز................................. 106
هدف جانباز................................... 107
چگونگي مقابله با مشكلات (معلولين و جانبازان).. 108
عنوان صفحه
اهميت تصوير ذهني درافراد جانباز.............. 111
عوامل اهميت مطالعه تصوير ذهني در افراد جانباز 112
علل ايجاد مشكل در جانباز..................... 116
تحليل مباني روانشناختي جانباز مبتني بر هدف... 116
تحقيق انجام شده در زمينه جانبازان............ 121
آزمون عزت نفس آيزنگ.......................... 121
مقدمه
خداوند براي انسان در اساس بودنش بهرهوريهايي را فراهم آورده كه مايه امتياز او از غيرانسان است. به سبب آن وي را بزرگوار و مكرم داشته است. اصل عزت ناظر بر اين ويژگي است و مقصود از اين عمل آن است كه بايد انسان مكرم را عزيز داشت و مايههاي عزت نفس او را فراهم آورد (اسلامي نسبت، علي، 1372).
خداوند خود همچنين ميكند و خود را متكلف تدبير و برآوردن عزتنفس انسان ميسازد. از اينرو يكي از اوصاف خداوند «رب الغره» است اين وصف نشانگر آن است كه خداوند مالك عزت و هم تدبيرگر و عزت پرور است و اما باز آمدن عزت در آدمي، در راستاي همان مايه كرامت او و حاصل آن است. هرگاه مايه كرامت او يعني عقل به راه شكوفايي درآيد و در پرتو آن از فرولغزيدن در ضلالت مصون ميشوند، اين مصونيت همان «تقوي» است، لازمه ادامه يافتن حركت او در راه بهتر و برتر آمدن است (اسلامي نسبت، علي، 1372).
عزت نفس يكي از حالات انفعالي انسان است. هركس در هر رتبه و مقام باشد خود را اگر بالاتر از ديگران نداند نميتواند اذعان كند كه پستتر يا پايينتر از ديگران است. انسان به برآوردن نيازهاي خود قانع نيست بلكه همواره دنبال لذتي بالاتر ميرود كه جاي معين ندارد و متناوب و ادواري هم نيست يعني انسان خود را از هر چه هست بالاتر ميداند و خواهش نخستين او اين است كه بگذارند هر چه هست بماند و مانع پيشرفت او نشوند، بنابراين بعد از رفع احتياجات اوليه، مقداري از نيروي ذخيره شده براي منظور ديگري كه ميتوان آنرا به ارضاي عزتنفس تعبير كرد، صرف ميگردد (شكيباپور، عنايتالله، 1369).
ارضاي عزتنفس بوجوه مختلف ظاهر ميشود، اول: تحصيل خوشبختي، دوم: استقلالطلبي و كسب قدرت، سوم: كبر و غرور، چهارم: احتياج به اثريابي شخص و هيجانات روحي، پنجم: حس تملك كه سبب ميشود به تصرف چيزي پرداخته و اراده خود را بر ديگري تحميل نمايد (شكيباپور، عنايتالله، 1369).
خود و تعاريف آن
حدود پنجاه سال پيش اريكسن[1] مقدمهاي درباره مفهوم هويت در روانشناسي نوشت كه به سرعت اين مفهوم به لحاظ نظري گسترش يافت و در تحقيقات تجربي نيز مورد توجه قرار گرفت. با گذشت زمان، اين مفهوم تعاريف عملياتيتري به خود گرفت به گونهاي كه بتوان آن را مورد سنجش و ارزيابي قرار داد. يكي از اين تعاريف توصيف هويت يا مفهوم خود ميباشد. كلمه خود داراي چند معني است، معناي اول بر هماني دلالت دارد مانند كلمه خوساني[2]، معناي دوم آن بر فرديت يا ذات يك شخص يا چيز دلالت دارد مانند خودم، خودت. معناي سوم به دروننگري يا عمل بازتابي اشاره دارد و اغلب به صورت پيشوند به كار ميرود. مانند به خود اعتماد داشتن، خودآگاهي. چهارم آن كه در خود، معنايي از استقلال و كنشوري خودمختار وجود دارد
(پورحسين، رضا، 1383).
خود در معاني و تعاريف گوناگون مطرح شده است كه از آن جمله ميتوان به تعاريف زير اشاره نمود.
1- خود به معناي يك وجود فرضي و انگيزشي. اين وجود فرضي، دروني، مهار كننده و هدايت كننده اعمال در مقابل انگيزهها، ترسها و نيازها است. در اينجا خود، يك وجود فرضي است. وجهي فرضي از روان كه نقش معيني براي ايفا كردن دارد (پورحسين، رضا، 1383).
2- خود به معناي جزئي از روان آدمي كه عمل درونگرانه دارد. اين عمل دو نوع خود را با حيثيت فاعلي[3] و مفعولي[4] مطرح ميكند كه در نظريه «خود» جيمز به كار رفته است. در اينجا خود جزئي از روان تلقي ميشود كه عملي درونگرانه دارد.
3- خود به معناي موجود زنده. در اين معنا خود به تمامي تجربه شخص پوشش ميدهد. اصطلاح خود به صورت فراگير و نسبتاً خنثي به كار برده ميشود و اصطلاحاتي چون من[5]، شخص[6] فرد و ارگانيزم ميتوانند معادل خوبي براي اين معني باشند (پورحسين، رضا، 1383).
4- خود به معناي كل سازمان يافته شخصي. در اين معني تأكيد بر پيوستگي خود ميباشد كه ميتوان واژه شخصيت را معادل آن به كار گرفت. كساني كه اين اصطلاح را به معني مزبور به كار ميبرند غالباً آن را به صورت ساختاري منطقي كه به طور غيرمستقيم از طريق تجربه استمرار شخص، عليرغم تغييرات زمان استنباط ميشود، مورد استفاده قرار ميدهند. به اين ترتيب شخصيت معادل خوبي براي اين كاربرد است (پورحسين، رضا، 1383).
5- خود به معناي هوشياري، ادراك خود و هويت. در اين مورد ميتوان از واژههاي خويشتن خويش آلپورت[7] مدد گرفت. خويشتن خويش ناظر بر هوشياري انسان نسبت به هويت و وجود خود به عنوان يك واحد كامل و مجزا از ديگران است. در اين آگاهي، انسان خود را به صورت يك واحد شكل يافته درمييابد و با وجود آگاهي از تكثر مؤلفهها و عناصر شخصيتي خويش دارد، خويشتن را به عنوان يك فرد ميبيند، غير از اين حالت حالتي است كه فرد دچار گسستگي شخصيتي و ناهنجاري ميشود. ناهنجاري در اين زمينه به صورت عدم هوشياري نسبت به واحد بودن خويش قابل درك است (پورحسين، رضا، 1383).
6- خود به معناي هدف انتزاعي. اين مفهوم در نوشتههاي يونگ[8] و مزلو[9] بيان گرديده است. در اي خصوص دستيابي به خود، نمايش نهايي رشد روحگرايي است. مزلو نيز همين معنا را بيان كرده است منتها آن را در اصطلاح مركبي تحت عنوان خود شكوفايي مطرح ميكند.
7- خود به عنوان يكي از ديرينه ريختهاي شخصيت[10]. اين فرآيند يك نظام رواني است كه درصدد اعتدال و توحيديافتگي آدمي به كار گرفته ميشود. يونگ خود را مركز شخصيت ميداند كه بيان ناهوشيار و هوشيار قرارداد و كل وجود را دربر خواهد داشت و همه نظامهاي ديگر شخصيت، چون اقمار آن ميگردند و از ديرينه ريختها محسوب ميشوند (پورحسين، رضا، 1383).
8- خود وسيلهاي براي ارضاي تمايل برتريجوئي، آدلر[11] 1969 با معرفي مفهوم خود خلاق معتقد است كه اين خود براي ارضاي تمايل برتريجوئي و به كارگيري عوامل زيستي و اجتماعي در تجارب تازه و فعاليتهاي ابتكاري مورد استفاده قرار ميگيرد. به عبارت ديگر عوامل رشد شخصيتي در نظر آدلر بر محور «خود» عمل ميكنند. برتريجويي، عامل انگيزشي مهمي در نظر آدلر است كه ميتواند رفتارهاي آدمي را سامان دهد. خود، محوري است كه اين فرآيندها حول آن شكل ميگيرند. خود را ميتوان محرك تمايل برتريجوئي قلمداد نمود (پورحسين، رضا، 1383).
9- خود به معناي خويشتن. در اين تعريف آلپورت براي اجتناب از ابهام واژه من و خود، واژه «كنشهاي اختصاصي شخصيت[12]» را به كار ميبرند. اين كنشها شامل علم به بدن، علم به حرمت خود و برتريجويي و فكر و منطقي ميباشند و به انسان، يكتايي و بيمانندي را هديه ميدهند. اين مجموعه وحدت يافته كه متشابه بودن فرآيندهاي رواني بر آن پايه استوار است، خويشتن خوانده ميشود (پورحسين، رضا، 1383).
10- خود به عنوان يك نظام حمايت كننده. ساليوان[13] 1963 با به كارگيري واژه نظام خود آن را يك عامل انگيزشي ميداند كه ميتواند فرد را حفظ و حمايت كند. در اين نظر خود معناي حمايت كننده دارد.
11- خود به معناي جزئي آگاه از ميدان پديداري[14]. راجرز خود را جزئي از ميدان پديداري ميداند كه از آن جدا شده و در اثر عمل متقابل ارگانيزم و محيط به وجود ميآيد. در اين تعامل قسمتي از كل ميدان ادراكي جدا ميگردد و عنوان خود پيدا ميكند كه آگاهي انسان را از وجود و كنشوري خويش بوجود ميآورد. خود عبارت است از احساسات، عواطف و تكاپوهايي كه فرد نسبت به آن هشيار است و آنها را به عنوان اينكه متعلق به او هستند ارزيابي ميكند. خود عبارت است از آگاهي به اينكه هست و كنشي دارد. اين ادراك در نظر راجرز با حضور و تعامل در ميدان پديداري قابل حصول است. به عبارت ديگر خود به صورت مجرد قابل ادراك نيست. خود موجب ميشود كه انسان حضور خويش را در ميدان پديداري به عنوان يك شخص ادراك كند و با ديگران و پديدهها تعامل برقرار كند (پورحسين، رضا، 1383).
12- خود به عنوان پردازشگر اطلاعات[15]. كانتور و كيلستروم 1987 خود را يك پردازشگر ميدانند كه توانايي درونشد، اندوختن و برونشد را دارد. در نظر آرنسون[16] 1999 خود، يك پردازشگر فعال اطلاعات و يك شناساگر[17] محسوب ميشود. اين معنا عمدتاً در نظريههاي شناختي مطرح ميشود. در نظريههاي شناختي، مفهوم پردازش اطلاعات عاملي براي تعيين پاسخ انسان به محركها ميباشد. برخلاف نظريههاي رفتارينگر كه صرفاً به محرك و پاسخ ميانديشند و به نحوه پردازش دادههاي محيطي در درون انسان توجهي ندارند نظريههاي شناختي نقش تعيينكنندهاي براي مركز پردازش قائل هستند. در نظر آنهان لزوماً پاسخهاي انسان متناسب با محركها نخواهد بود بلكه اين نوع پردازش از محركهاست كه پاسخ انسان را معين ميسازد و اين از ويژگيهاي انسان است كه ميتواند رفتاري مغاير با محركي كه دريافت كرده است از خود نشان بدهد (پورحسين، رضا، 1383).
13- خود به عنوان نظريه پيشبيني كننده. اپشتين 1973. نقل ازتدشي 1986 «خود» را يك نظريه ميداند كه خويش را تبيين و آينده را پيشبيني ميكند و به لحاظ اعتبار و سودمندي آن ارزشيابي ميشود. اين پيشبيني به ميزان زيادي تحت تأثير رشد يافتگي خود ميباشد.
[1]- Erikson, E. H.
[2] - Self- Same
[3] - I
[4] - Me
[5] - Ego
[6] - Person
[7] - Alport, G.
[8] - Jung, K.
[9] - Maslow, A.
[10] - Archetype
[11] - Adler, A.
[12] - PropriataFounetion of personality
[13] - Sullivan, H. S.
[14] - Self system
[15] - Information Processor
[16] - Arenson, E.
[17] - Kenower
ادبیات نظری وپیشینه تحقیق عزت نفس_1618814003_47608_8524_1927.zip0.09 MB |