ادبیات نظری و پیشینه تحقیق باورهای غیر منطقی و انواع آن در 36 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
باورهای غیر منطقی
تعاریف باور
واژه "Belief"در فارسی به باور، عقیده، ایمان و اعتقاد ترجمه شده است(آریانپور و دیگران، 1385). باور یعنی پذیرش یک اصل یا یک مذهب یا یک حقیقت و تمایل به واکنش خود آگاهانه در یک شیوه یا طریقه ثابت در یک وضع خاص. باور یعنی ایمان، اعتقاد و عقیده(امین پور و احمد زاده1390).این واژه از اصطلاحات مربوط به حوزه روانشناسی اجتماعی است كه مباحث مربوط به پدیده روانی اعتقاد را از این حیث كه دارای رفتارسازی اجتماعی است مطالعه میكند.در یک تعریف ساده و رسا، «باورها یا عقیدهها، اندیشههایی هستند كه فرد به درستی و حقانیت آنها اعتقاد دارد.»(پارسا، 1383).کرچ و کرچفلید باور را چنین تعریف کردهاند: «باور، سازمانی باثبات از ادراک و شناختی نسبی درباره جنبه خاصی از دنیای یک فرد است.» برای مثال، اعتقاد به بابانوئل که مفاهیم گوناگون به آمیختهای همچون: جنبه جسمانی، لباس و نوع پوشش، جنبه کارکردی آن را دربر میگیرد. در مفهوم وسیعتر، باورها دربرگیرنده شناخت یا دانستهها، عقاید یا آیین است».(روشبلاو و همکاران[1]، به نقل از دادگران 1371).
2
-8- منابع باورها
باورها از کجا شکل میگیرند؟ منابع شناختی و عاطفی و بینشی شکلگیری باورها چیست؟ برخی از روانشناسان اجتماعی به این نتیجه رسیدهاند که «باورها سه ریشه اصلی دارند: تجربه شخصی، اطلاعات حاصل از دیگران و استنتاج، حتی ممکن است باورها محصول همزمان این سه منبع باشند. مثلاً، ممکن است شخصی نوار جدید آقایXرا خیلی خوب توصیف کند زیرا شخصاً به آن گوش داده است. همچنین نوار مزبور ممکن است به این علت خیلی خوب به نظر برسد که فردی مورد اعتماد آن را تعریف کند یا در روزنامهها راجع به آن مطالب مثبت زیادی نوشته شده باشد. در حالت اخیر، باور شخص بر اطلاعات حاصل از دیگران استوار خواهد بود. بالاخره،احتمال دارد که شخص اصلاً به نوار گوش نداده باشد و کسی هم درباره آن با او صحبت نکرده باشد اما باور او و محصول این استنتاج باشد: چون نوارهای آقای xخیلی خوب است، پس نوار جدید او نیز به احتمال نزدیک به یقین خیلی خوب خواهد بود.» (بدار[2]،1389).
2-9-مفاهیم مرتبط با باور
نگرش، دید قالبی، عقیده، باور، تعصب و پیشداوری از مفاهیم نزدیک بههم اما در واقع جدا هستند که اگر برخی از آنها در عرف عامه بهجای هم بهکار روند، خیلی دور از انتظار نیست اما در برخی متون علمی و ترجمهای هم گاهی اوقات به جایگاه استعمال این مفاهیم توجه نمیشود و بدون ضابطه معینی بهجای هماستعمال میشوند؛ خصوصاً عقیده و باور «که غالباً مترادف با نگرش تلقی شدهاند» (کریمی،1389). بهعنوان مثال درعبارت زیرکه به فرق باوربهعنوان جزیی ازنگرش پرداخته است،باوروعقیده رابه یک معنی بهکاربردهاست: «عقیده ونگرش دوجنبه مکمل یک فرایندهستند. اولی ازپویایی وزمینههای عاطفی بیشتری برخورداراست ودومی،بیشترجنبه عقلانی و گفت و شنود و ارتباط شفاهی دارد. این امر نشانگر آن است که نگرش و عقیده، آنچنان در هم آمیختهاند که سنجش افکار (عقاید) عمومی اغلب از طریق "سنجش نگرش" انجام میگیرد و نگرشهای فرعی گویای این واقعیت است که چرا و چگونه یک گفت و شنود یا یک بحث منطقی قادر به تغییر عقاید نیست و تنها میتواند (گاهی) عقاید موجود را تقویت کند» ( روشبلاو و همکاران ،ترجمه دادگران،1371).بنابراین، لازم است با رویکرد افتراقی، به تعریف مختصری از مفاهیم مرتبط با باور پرداخته شود. از طرف دیگر در منابع موجود روانشناسی توجه بسیار ناچیزی به بحث باور شده است و طرح آن در ضمن این مفاهیم مشابه است که البته درهمتنیدگی این مفاهیم هم در این مساله دخیل بوده است. در هرحال، با تشریح اجمالی این مفاهیم با رویکرد افتراقی، این فایده هم وجود دارد که درک بهتری از مفهوم باور بهوجود خواهد آمد؛ چنانچه به گفته مکگوایر این اصطلاحات «نامهایی هستند در جستجوی یک تمایز بهجای اینکه تمایزی در جستجوی یک اصطلاح باشند.» (کریمی،1389).
1. عقیده[3] ؛ درسادهترینسطح، عقیده چیزی است که شخص بر مبنای واقعیات، درست میپندارد. بدینسان، من عقیده دارم که: کمتر از 15000 دانشجو در دانشگاه کالیفرنیا در سانتاکروز ثبتنام کردهاند؛ بستن کمربند ایمنی از وقوع سوانح اتومبیل جلوگیری میکند؛ شهر نیویورک در تابستان گرم است. این قبیل عقاید اساساً شناختی هستند، و در ذهن رخ میدهند نه در اندرون بدن. همچنین ناپایدارند، یعنی میتوان آنها را با شواهد مخالف خوب و روشن، دگرگون کرد. بدینسان، اگر رالف نادر (کارشناس مسایل اتومبیل) شواهدی به من عرضه کند که حاکی از اینکه کمربندهای ایمنی با ساخت کنونی خود، سوانح رانندگی را کاهش نمیدهند، عقیده خود را در مورد مسئله تغییر میدهم.» (بدار و همکاران، ترجمه گنجی،1389). در تفاوت عقیده و باور گفتهاند: «باورها جنبه کلیتری نسبت به عقاید دارند. آنها دنیای فرد را میسازند و به او ثبات نظر و عقیده میدهند. مجموعه مطالبی که ما درباره یک موضوع خاص میدانیم و همه قضایایی که برای ما معنایی ندارند و همچنین همه موضوعاتی که ما فکر میکنیم واقعیت دارند، باور ما را تشکیل میدهند.»( روشبلاو و همکاران،ترجمه دادگران،1371).
برخی هم در تفاوت عقیده و باور گفتهاند: «اصطلاح عقیده همچنان به گستردگی و بهویژه در مورد نظرخواهی از عقاید عمومی، جایی که تمرکز روی نگرشهای مشترک و اعتقادات گروههای بزرگی از مردم است بهکار میرود. بهطور کلی این عقاید عمومی ترکیبی هستند از نگرشها، باورها، و نیتهای رفتاری، بهعنوان مثال در یک نظرخواهی تلویزیونی ممکن است از پاسخدهندگان پرسیده شود آیا کاندیدایX راقبولدارید؟،«آیاتصورمیکنیدکهکاندیدایX بهمسایلطبقاتمحرومجامعهعلاقمنداست؟واگرامروزانتخاباتصورتگیرد،آیابهکاندیدایX رأیمیدهید؟»(کریمی،1389).
2. نگرش[4] ؛ برایدرکبهترمفهومنگرشوارتباطآنباباوروعقیده،«فرضکنیدشخصیمعتقدباشدکهیهودیانبهاعمالبازرگانی "زیرکانه" اشتغالدارند،یااینکهشرقیهاآدمهایموذی و آب زیر کاهاند، یا افراد کمتر از 25 سال دارای خردمندی ویژهای هستند، یا اینکه شهر نیویورک همچون یک جنگل است اینها، هم هیجانآور و هم ارزیابی کنندهاند، یعنی، بر دوست داشتن و دوست نداشتن دلالت دارند. اعتقاد به اینکه شرقیها موذی و آب زیرکاهند، قویاً بر این دلالت دارد که فرد علاقهای به آنها ندارد. عقیده به اینکه شهر نیویورک همچون یک جنگل است، با این عقیده که در تابستان هوای نیویورک گرم است تفاوت میکند. عقیده به اینکه شهر نیویورک همچون یک جنگل است صرفاً شناختی نیست، بلکه با ارزیابی کم منفی و قدری هیجان و اضطراب همراه است. عقیدهای که شامل یک جزء ارزیابی کننده و یک جزء هیجانی باشد، نگرش نامیده میشود. در مقایسه با عقاید، نگرشها خیلی به دشواری تغییر مییابند.» (ارونسون،ترجمه شکر کن1389).پس وجود مؤلفه عاطفی، نگرشها را از دانش یا اعتقاد متمایز میكند( كریستنسن و همکاران ،ترجمه بشیری و دیگران ،1385).
همچنین نگرش دارای بعد سومی به نام رفتار است. برخی محققان، نگرش را حلقه واسط بین باورها و رفتار دانستهاند؛ یعنی باورها وقتی به نگرش تبدیل شوند، میتوانند در رفتار متجلی گردند. ایشان معتقدند هر نگرشی دارای یک بعد شناختی است که نگرش (که ماهیت عاطفی دارد)، از آن تغذیه میگردد. جنبه رفتاری نگرش به هدفها مربوط میشود، یعنی اعمالی که در برابر یک موضوع که باور و حالت عاطفی مثبت یا منفی به آن پیدا شده است، نشان داده میشود(بدار و همکاران، ترجمه گنجی،1389).
3. دید قالبی[5] ؛ دیدقالبیراحاصلتعمیمبهجایانابهجاینگرشهامیدانند. نگرش،ازموادمقدماتیوپیشنیازهایتحققدیدقالبیاستکهخودبرآیندیازعقایدوباورهاست. البتهنهاینکههرنگرشیبهشکلگیریدبدقالبیمنتهیشود. «نگرش،نخستتعمیممییابدسپسدیدقالبیشکلمیگیرد».روانشناسان، دید قالبی را یك رشته باورها و عقایدی درباره جنبههایی از رفتار دانستهاند كه تصور میشود، اكثر افراد گروه خاصی دارا میباشند. چنانكه عقیده رایج بسیاری از اروپاییان بر این است كه مردم سواحل دریای مدیترانه افرادی زودجوش و هنرمند هستند، در صورتی كه مردم شمال اروپا خونسرد، ولی فعال و پركارند و ساكنان جزایر دریای جنوب را مردمی بیقید، راحتطلب و بركنار از هر گونه جاهطلبی میشناسد( پارسا،1383).
[1]. Ruoshblav
[2].Bedar
[3].Opinion
[4]. Attitude
[5]. Stereotype
ادبیات نظری و پیشینه تحقیق باورهای غیر منطقی و انواع آن_1617778616_47275_8524_1135.zip0.05 MB |