ادبیات نظری تحقیق و پیشینه آميخته هاي بازاريابي سبز در 79 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
فهرست مطالب و بخشی از متن :
3-2- مفهوم و تعاریف بازاريابي و بازاریابی سبز. 19
4-2- مفاهیم سبز مستتر در بازاریابی سبز. 23
5-2-استراتژي هاي بازاريابي و بازاريابي سبز. 23
6-2-آميخته هاي بازاريابي سبز. 25
1-6-2- محصول سبز................. 25
2-6-2- قيمت سبز................ 26
3-6-2- ترويج سبز :............ 26
4-6-2- توزيع سبز...................... 26
9-2 - پنج مورد بازاریابی سبز. 31
12-2- طبقه بندی مفهوم بازاریابی سبز از چشماندازهای مختلف.... 37
1-12-2- چشمانداز محصولمحور. 37
3-12-2- چشمانداز استراتژی... 39
1-3-12-2- استراتژی بازار سبز 40
13-2- عوامل تاثيرگذار در توسعه مفهوم بازاريابي سبز. 51
14-2- دلایل اتخاذ بازاریابی سبز. 54
16-2- تاثير صاحبان منافع بر استراتژي هاي بازاريابي سبز. 66
17-2- چالش هاي بازاريابي سبز. 67
18-2- مزيت هاي بازاريابي سبز. 68
19-2- پيامدهاي هزينه يا سود. 68
20-2- روشهای علاقمند کردن افراد به بازاریابی سبز. 69
21-2- بازاريابي سبز به عنوان يك فلسفه رايج.. 70
22-2- مدل تركيب بازاريابي سبز. 77
3-2- پیشینه و تاريخچه بازاریابی سبز. 79
1-3-2- موفقیت سبز................. 81
2-3-2- کسب و کار سبز امروزی... 82
بخش اول: مباني نظري
1-2- مقدمه
شايد كسي تصور نميكرد كه روزي بازاريابي علاوه بر سودآوري و فروش، نگران سلامت مصرف كننده نيز باشد. اما پويايي و رقابت شديد و افزايش نگراني نسبت به محيط زيست و همچنين مقررات دولتي و افزايش آگاهي مصرف كنندگان، شركتها را بر آن داشت كه در سلامت جسماني و رواني و پاكيزگي محيط مصرف كنندگان نيز تأمل كنند. به هر حال به مرور زمان مفاهيمي نظير بازاريابي سبز، بازاريابي محيطي و اجتماعي براي عمل به مسئوليت اجتماعي بنگاهها وارد ادبيات بازاريابي شد. اين روزها چنين به نظر ميرسد كه هر محصولي علت اجتماعي خاصي دارد. در حال حاضر بازاريابي براساس ملاحظات اجتماعي و محيطي يكي از مهمترين فعاليتهاي شركتها شده است. از نخستين سالهاي دهه 80 بازاريابي بر اساس ملاحظات اجتماعي و محيطي شهرت زيادي يافته است (كاتلر و آرمسترانگ[1]، 1999،ص127). يكي از حيطههاي بازرگاني كه در مسائل محيطي بحث زيادي را در مطبوعات به خود اختصاص داده بازاريابي سبز است. به نظر ميرسد تمامي مصرف كنندگان چه فردي و چه صنعتي در مورد محيط زيست آگاهتر و علاقمندتر شدهاند.
در مطالعهاي كه در سال 1992 در 16 كشور توسط اتمن[2] انجام گرفت بيش از 50درصد مصرف كنندگان در هر كشور بيان كردند كه نسبت به محيط زيست علاقه مند و دلواپس شدهاند. همچنين در مطالعهاي كه در سال 1994 در استراليا انجام شد، نتايج نشان داد كه 84درصد افراد معتقد بودند كه در برابر محيط مسئولند. اين افراد بيان كردند كه رفتارشان را كه شامل رفتار خريد است به خاطر مسائل محيطي اصلاح كردهاند.(گرنت،2005، ص 97)
بازاريابي سبز که آن را بازاريابي پايدار نيز ناميدهاند يك روند جالب است كه امروزه در كشورهاي در حال توسعه خرده فروشان نيز آن را شروع كردهاند. كاتب و هلسن بيان ميكنند كه بازاريابي سبز برنامههاي دولت را تقويت ميكند (كاتب و هلسن[3]، 2004). «باوي» و «سيل» بر اين باورند كه ارزشهاي اجتماعي همانند ديگر عناصر محيط بازاريابي طي زمان تغيير ميكنند. پس به منظور حصول اطمينان از موفقيت، بازاريابان و محصولاتشان بايد همراه و هماهنگ با جامعه تغيير يابند.
در سال 1989 در مطالعهاي كه در آمريكا انجام گرفته است نتايج حاكي از آن است كه 49درصد پاسخ دهندگان به خاطر مسائل محيطي خريدشان را تغيير دادهاند (باوي و سيل[4]، 1992،ص35). همچنين مطالعات اداره آمار استراليا روي 16 هزار نفر نشان ميدهد كه 75درصد از افراد نسبت به مسائل محيطي دلواپسند (باكر، 1996،ص88). مسئله حفظ محيط زيست باعث شده است كه مصرف كنندگان درباره محصولاتي كه ميخرند بازانديشي كنند. امروزه بسياري از مصرف كنندگان اين آمادگي را دارند كه براي حمايت واقعي از محيط زيست براي محصولاتي كه استانداردهاي محيطي را رعايت ميكنند مبلغ بيشتري پرداخت كنند (كاتلر و آرمسترانگ، 1999،ص103) .
آمار و ارقام و مطالب فوق حاكي از آن است كه مسائل محيطي و حفظ محيط زيست يكي از مهمترين معيارهايي است كه مصرف كنندگان هنگام خريد کالا و یا خدمات آن را مدنظر قرار ميدهند. در نتيجه اين مسائل باعث شده است كه مسائل محيطي وارد مفاهيم بازاريابي گردند و رويكردي به نام بازاريابي سبز پديدار شود. به خاطر اينكه بازاريابي سبز زير مجموعهاي از مسئوليت اجتماعي است، ابتدا مسائلي در ارتباط با مسئوليت اجتماعي بيان مي شود و سپس مفهوم بازاريابي سبز و مسائل مربوط به آن مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد.
2-2- مسئوليت اجتماعي
زماني تصور بر اين بود كه سازمانها و توليد كنندگان صرفاً در مقابل سهامداران و كاركنان مسئولند و يا اينكه ميبايست بهترين محصول مصرفي را با قيمت پايينتر و كيفيت بالاتر به دست مشتري برسانند غافل از اينكه محصول چه آثار و عواقب ثانوي داشته باشد. رقابت شديد، افزايش جمعيت و كميابي منابع، آلودگي محيط باعث به وجود آمدن رويكرد هاي نوين به سازمان و مديريت شد كه تعهد و مسئوليت اجتماعي نيز نتيجة آن تحولات بود. در واقع شايد بتوان گفت كه مطرح شدن اين مسئوليت پاسخي بود به نيازها و چالشهاي محيطي.
گراهام و كترا معتقدند حمايت از محيط خارجي اختياري نبوده بلكه يك بخش مهم از فرايند كسب و كار به حساب ميآيد(گراهام و كترا، 2002،ص67). مسئوليت اجتماعي، شركت به طور همه جانبه به مشتري نگريسته و حتي مشكلات زيست محيطي يا رفاه بلند مدت او را نيز در نظر ميگيرد.
استوارت و سالمون، مسئوليت اجتماعي را چنين تعريف ميكنند : شيوهاي از مديريت كه طبق آن سازمانها فعاليتهايي را انجام ميدهند كه اثر مثبتي بر جامعه و ترفيع كالاهاي عمومي داشته باشد (استوارت و سالمون[5]، 1997،ص 78(.
در واقع نگرش استوارت و سالمون بر اين مبنا بود كه خواهان حذف آثار منفي سازمان بر جامعه هستند و سعي بر آن داشتند بتوانند تغيير نگرش و رفتار مصرف كنندگان را در پي داشته باشند. برخي صاحبنظران پا را فراتر گذاشته و سازمانها را متعهد به ارتقاي رفاه جامعه دانستهاند سرتو و گريف، از اين دستهاند. كنت هاتن و ماري هاتن معتقدند بيتوجهي بنگاه به ذينفعهاي خارجي سبب بروز مشكلاتي براي مصرف كننده كالاي آن بنگاه ميشود(اميني، 1379)
در ضمن اصول اخلاقي در كسب و كار نيز حكم ميكند كه شركتها مطلع باشند كه فعاليتهايشان چگونه منافع ديگران را تحت تاثير قرار ميدهد (زيگموند و داميكو[6]، 2001،ص96). اينكه مسئوليت اجتماعي صرفاً مسايل محيطي را در بر ميگيرد ساده انگاري است چرا كه اين تعهد تاثير بسزايي روي آميختههاي بازاريابي داشته و موجب جرح و تعديل آنها ميشود. باوي و سيل ابزارهاي لازم قابل استفاده در مسئوليت اجتماعي را بستهبندي، تبليغات، فروش شخصي و خدمات ميداند كه بازارياب بايد با توجه به عامل بالقوه سود و رفاه جامعه آميخته را تعيين كند (باوي و سيل ،1992،ص46).
مسئوليت اجتماعي روشي است كه شركتها در برابر خواستههاي مشتريان محصولات مناسبي عرضه كرده و حتي قيمتها را طوري تعيين كنند كه هم از نظر خريدار ارزشمند بوده و هم توليد كننده سود معقولي ببرد. مسئوليت اجتماعي فراتر از نگرش مثبت به محيط زيست است چرا كه تمامي جوانب مصرف محصول توسط مشتريان را در نظر ميگيرد. در اين رويكرد نه تنها محيط و اكو سيستم بلكه سلامت رواني و جسماني مصرف كننده و حتي معضلاتي مثل رشد جمعيت را در نظر ميگيرد. مسئوليت اجتماعي بازاريابي جهت دهي صحيح به سليقه مصرفي جامعه است كه اين خود دورنمايي بلند مدت را ميطلبد.
در مسئوليت اجتماعي به چهار دسته عوامل اصلي پرداخته ميشود كه عبارتند از:
نهضت مصرف كننده، روابط جامعه، بازاريابي سبز و تنوع (پرايد و فيرل، 1995،ص86).در اين نوشتار سعي بر اين است كه بازاريابي سبز به عنوان يكي از ابعاد مسئوليت اجتماعي مورد بحث قرار گيرد.
به نظر ميرسد تمامي مصرف كنندگان چه فردي و چه صنعتي در مورد محيط زيست آگاهتر و علاقمندتر شدهاند. در مطالعهاي كه در سال 1992 در 16 كشور توسط «اتمن» انجام گرفت بيش از 50درصد مصرف كنندگان در هر كشور بيان كردند كه نسبت به محيط زيست علاقه مند و دلواپس شدهاند. همچنين در مطالعهاي كه در سال 1994 در استراليا انجام شد، نتايج نشان داد كه 84درصد افراد معتقد بودند كه در برابر محيط مسئولند. اين افراد بيان كردند كه رفتارشان را كه شامل رفتار خريد است به خاطر مسائل محيطي اصلاح كردهاند (پلونسكي،2001،ص156).
3-2- مفهوم و تعاریف بازاريابي و بازاریابی سبز
تعاریف متعدد بسیاری از بازاریابی موجود میباشند اما همهی آنها مشتری را مورد توجه قرار میدهند: «بازاریابی انتقال رضایت مصرفکننده به عنوان سود میباشد»؛ «بازاریابی، کل کسب و کار مشاهده شده از نتیجه نهایی آن میباشد که از دیدگاه مشتری میباشد». با این حال مفهوم بازاریابی حول سالها تغییر کرده است و ارجاع کلی اندکی به چشماندازهای محیطی، اجتماعی و اخلاقی در تعاریف قدیمی وجود دارد.
«روشهای قدیمی» بر مفاهیم مصرف انبوه و بخشبخشسازی شرکت به عنوان فروشهای انبوه، بازاریابی انبوه، محصولات استاندارد تمرکز میکنند. روشهای جدید تا حدی مفهوم جهانیسازی را اتخاذ میکنند و چشمانداز عمومی و سفارشی کمتری نشان میدهند و بر مفاهیمی نظیر رضایت مصرفکنندگان، بخشهای بازاریابی انتخاب شده، محصولات یا خدمات سفارشی تمرکز میکنند. هیچ نشانهای از بررسیهای سبز در تمام این تعاریف وجود ندارد. تنها در شرح بازاریابی سبز است که ما میتوانیم برخی چشماندازهای سبز را بیابیم.
مفهوم بازاریابی سبز ریشه در مفهوم خود بازاریابی قدیمی دارد. برطبق نظرپارکاش، رابطه میان رشته بازاریابی، فرایند سیاست عمومی و محیط طبیعی مهم است. این رابطه به وسیله معیارهای زیادی شرح داده میشود: بازاریابی زیستمحیطی، بازاریابی اکولوژیکی، بازاریابی سبز، بازاریابی پایدار و بازاریابی تازهوارد.
تعریف چارتر و پالانسکی از «بازاریابی تازهکار یا تازه وارد»، بازاریابی یا ارتقاء یک محصول بر مبنای کارایی زیستمحیطی آن یا بهبود وابسته به آن میباشد.
«بازاریابی پایدار» توسط فولر به عنوان «فرایند برنامهریزی، اجراسازی و کنترل توسعه، قیمتگذاری، ارتقاء و توزیع محصولات به شیوهای که سه معیار زیر را برآورده سازد» تعریف کرده است:
1) نیازهای مشتری برآورده میشوند 2) اهداف سازمانی بدست میآیند و 3) فرایند با اکوسیستمها سازگار میباشد.
پولونسکی اشاره کرد که متاسفانه اکثریت افراد بر این باورند که بازاریابی سبز صرفاً به ارتقاء یا تبلیغات محصولات با مشخصات زیستمحیطی اشاره میکند. شکست برخی استراتژیهای بازاریابی مکرراً رخ میدهد زیرا که شرکتها از محیطزیست به عنوان بعد ارتقائی دیگری بدون تلاش برای تحلیل یا اصلاح خود اثر متضمن و اثر محیطی آن استفاده کردهاند. پولونسکی نیز ادعا میکند که بازاریابی سبز گستره وسیعی از فعالیتها شامل اصلاح محصول، تغییرات تولید، تغییرات بستهبندی و همچنین اصلاح تبلیغات را ترکیب میکند. با این حال تعریف بازاریابی سبز یک وظیفه ساده نیست. اولین کتاب در مورد بازاریابی به نام «بازاریابی اکولوژیکی» توسط هنیون و کینر در سال 1976 منتشر شده بود. از آن زمان یک سری کتابهای دیگر در مورد این موضوع منتشر شده است.
بازاریابی اکولوژیکی اولین بار توسط هنیون و کینر[7] در سال 1976 به عنوان «مطالعهی جنبههای مثبت و منفی فعالیتهای بازاریابی در مورد آلودگی، خالیسازی انرژی و خالیسازی منابع غیرانرژی» تعریف شده بود. پولونسکی سه جزء کلیدی از این تعریف را حفظ میکند. او بیان میکند که بازاریابی سبز زیرمجموعهای از فعالیت بازاریابی کلی است که فعالیتهای مثبت و منفی را آزمایش میکند و گستره محدودی از فعالیتهای محیطی را نیز بررسی میکند. تعریف پولونسکی نقطه شروع مفیدی میباشد اما امروزه هیچ تعریف یا ترمینولوژیکی به طور جهانی پذیرفته نشده است. پولونسکی بازاریابی سبز را به صورت زیر تعریف میکند: تمام فعالیتهای طراحی شده برای تولید و تسهیل هر تغییر موردنیاز برای برآوردهسازی نیازها و خواستههای انسانی به گونهای که رضایت این نیازها و خواستهها با کمترین اثر مهلک بر محیط طبیعی رخ دهد.
[1] Kotler and Armesterang
[2] Etman
[3] Kotab and Helsen
[4] Bovee and Thill
[5] Solomon and Stuart
[6] Zikmund and Damico
[7] Hennion and Kinnear
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه آميخته هاي بازاريابي سبز_1617198330_47113_8524_1127.zip0.18 MB |