ادبیات نظری تحقیق مهریه، حق حبس، مهرالمثل در 30 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
اهمیت مهریه:
مهريه به منظور ابراز اهميت عقد، ازدواج، اكرام و احترام به شخصيت زن و اظهار حسننيت و صداقت مرد براى ازدواج با او و زمينهاى براى دوام معاشرت و زندگى زناشويى است نه بهاى زن. شأن و شخصيت زن بسيار بالاتر از آن است كه ب مال و مانند آن معامله شود. از اينرو، هيچ كس نمىتواند خود يا ديگرى را در برابر مالى بفروشد. انسان هميشه طرف حق است نه موضوع حق. علاوه بر اين، در خريد و فروش، قيمت بايد هنگام معامله معيّن باشد، وگرنه قرارداد باطل است. اما در نكاح، تعيين مهر شرط صحت قرارداد نيست. ممكن است نكاح بدون تعيين مهر واقع گردد. در اين صورت، زن مستحق مهرالمثل خواهد بود.
از اينرو، مهر و تعيين آن نمىتواند ملاك صحت عقد قرار گيرد. اما آنچه مهم است اينكه در تشكيل عقد، نبايد احساسات و عواطف زوجين از مرز اعتدال و منطق بگذرد. به عبارت ديگر، مرد با نظرداشت كرامت زن از حيث خانوادگى و اجتماعى مهريه را تقبّل كند، زن نيز احساسات افراطى و دور از واقعيت را كنار گذاشته و به مسئله ازدواج صرفا از زاويه مالى نظر نكند، بلكه آن را يك نهاد مقدّس و تربيتى ببيند. دختران با كرامت با تأسّى به اسلام و خاندان رسالت، بخصوص حضرت زهرا عليهاالسلام، در مسئله صداق و مهريه سختگيرى نمىكنند.
رسول خدا صلىاللهعليهوآله در ازدواج دختر بزرگوارش ـ كه سيده زنان تمام جهان نام گرفت ـ با على عليهالسلاممهر و صداق او را مختصر و اندك قرار داد تا براى تمام امت سرمشق و اسوه باشد. كسانى كه گمان بردهاند مهر زياد تضمينكننده بقاى ازدواج و سعادت زن است، بسى بىراهه رفتهاند. آنچه معجزه مىكند صدق و صفاى آن دو در شروع و ادامه زندگى است.
تاريخچه مهریه
این سوال در ذهن هر فرد ممکن است پیش آید که پیدایش مهریه مربوط به چه زمانی است؟ از چه دورهای چنین نهادی وضع شدهاست؟
گفته شدهاست در ادوار ماقبل تاریخ که بشر به حال توحش میزیسته و زندگی شكل قبیلهای داشته، به علل نامعلومی ازدواج با همخون جایز شمرده نبودهاست. جوانان قبیله که خواستار ازدواج بودند، ناچار میشدند از قبیلهای دیگری برای خود همسر انتخاب کنند؛ از اینرو برای انتخاب همسر به میان قبایل دیگر میرفتند و چون همواره حالت جنگ و خونریزی میان قبایل حکمفرما بود، انتخاب همسر از راه ربودن دختر صورت میگرفت؛ یعنی جوان، دختر مورد نظر خویش را از میان قبیلهی دیگر میربود (پولادی،1388: 39).
به تدریج صلح جای جنگ را گرفت و قبایل مختلف میتوانستند، همزیستی مسالمتآمیزی داشته باشند، در این دوره رسم ربودن زن، منسوخ شد و مرد برای اینکه دختر مورد نظر خویش را به دست آورد به میان قبیله ی دختر میرفت و اجیر پدر دختر میشد و مدتی برای او کار میکرد و پدر دختر هم در ازای خدمت او، دختر خویش را به او میداد و او آن دختر را به میان قبیلهی خویش میبرد تا اینکه ثروت زیاد شد، در این وقت مرد دریافت به جای آن که سالها برای پدر عروس کار کند، بهتر این است که هدیهای لایقی تقدیم او کند و دختر را از او بگیرد. این کار را کرد و از اینجا بود که مهر پیدا شد (همان:40).
تاريخچه مهريه در ايران را نميتوان بهطور كامل مطالعه کرد، زيرا منابعي كه از دوران قديم به دست ما رسيده است، بسيار محدودند. برخي كتب تاريخي و احيانا سفرنامههاي مردمشناساني كه به اين سرزمين سفر كردهاند، بهطور اجمالي چند سطري نيز به موضوع مهريه اختصاص دادهاند. مطالعه نقش زن در قلمرو زندگي خانوادگي در تاريخ نشان ميدهد كه زن، چه به عنوان دختر خانه و چه به عنوان همسر، همواره نقشي كاملا منفعل داشتهاست. در نوع تعامل خانواده، زن، كالايي بود كه جزو دارائي پدر يا شوهر به حساب ميآمد. اين نوع نگاه در تعاملات مختلف از جمله در مورد ازدواج و مهريه نيز وجود داشته است. «در ايران قديم، دختران را به محض رسيدن به سن بلوغ، شوهر ميدادند تا از توليدمثل جلوگيري نشده باشد. پدر با شوهر دادن دختر خود، کليه حقوق دختر و وظايفي را که در مقابل او داشت به شوهر انتقال ميداد و در قبال اين انتقال، مبلغي پول يا مال غيرنقدي به صورت مهريه (هديه) دريافت ميکرد» (باباخاني، 1377: 11).
از نوشتههای زرتشتي برمیآید هنگامی که مرد میخواست با دختری ازدواج کند، مکلف بوده است که علاوه بر دختر، مالی نیز به پدر او تسلیم کند. بدیهی است پدر هم در مقابل مالی که از داماد میگرفت به دخترش جهیز میداد. از حقوق زرتشتي در خصوص مهر میتوان نکات زیر را استنباط کرد: 1- اقوام دختر هنگام ازدواج او، مقداری از مال خود را که مساوی با سهم الارث دختر از مال آنها بوده است، به وی تسلیم میکردند. 2- شوهر یا اقوامش مقداری هدایا به دختران و نزديكان او میدادند؛ اما معلوم نیست که آیا اهدای اموال مزبور، برای عقد نکاح ضروری بوده است یا خیر؟ ولی آن چه مسلم است، هنگام انحلال نکاح، زن نمیتوانست اموالی را که متعلق به او بوده، قبل از پرداخت دیون یا سایر تعهدات شوهر استرداد کند، در واقع بدین معنا که تعهدات شوهر دربارهی زن نیز موثر بود. در حقوق زرتشتي زن میتوانست مهری را که شوهر به او داده، یا تعهد به تسلیم آن کرده است، به او ببخشد؛ اما در صورتی که زن مهر خود را گرفته و بعدا عیبی از قبیل نازا بودن در او ملاحظه میشد، حق زن نسبت به مهر ساقط و شوهر مجاز در استرداد آن بود (آبادى،1376: 63، 68، 75).
ادبیات نظری تحقیق مهریه، حق حبس، مهرالمثل_1617089932_47080_8524_1567.zip0.06 MB |