ادبیات نظری تحقیق مفهوم شرط، اقسام شرط، شرط به اعتبار ارتباط با عقد در 34 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
مبحث اول : مفهوم شرط
برای فهم این که مراد و منظور ما از شرط چیست ناگزیر هستیم که واژة شرط، اقسام شرط، کارکردهای درج شرط و در نهایت شرط را در میان مفاهیم مشابه بازشناسی کنیم، لذا به طرح هر یک از این موارد میپردازیم.
گفتار اول : معنای لغوی
از جمله معانی که برای واژة شرط بیان شده «نخ» و «ریسمان» است و این که نوار کاست «شَریط» خوانده میشود را هم از همین ریشه میدانند[1]. از معانی دیگر که از طرف عالمان علم لغت برای شرط در نظر گرفته شده الزام و التزام است. برخی از لغویون شرط را به الزام و التزام در ضمن عقود دیگر معنا کردهاند[2] و برخی دیگر شرط را صرفاً به مطلق الزام و التزام معنا نمودهاند[3]. البته به نظر میرسد اولین معنا، معنای لغوی باشد و معنای دوم هر چند در کتب لغت ذکر شده اما از معانی اصطلاحی شرط باشد.
گفتار دوم : معنای اصطلاحی
اگر به موارد استعمال واژة شرط بنگریم در هر علمی معنای خاصی را به خود اختصاص داده است که در این قسمت به خاطر روشن شدن مقصود خویش در میان استعمالات فراوان به آن میپردازیم.
الف-شرط در ادبیات:
شرط در ادبیات به جملهای اطلاق میشود که در فارسی پس از اداتی چون اگر، در صورتی که، و ... و در عربی پس از اِنْ، ما، لَوْ و ... ذکر میشود مثلا در آیة شریفه:«لَوْ کانَ فیهِما آلهة الّا الله فَفَسَدَتا»[4]آنچه پس از «لوْ» و قبل از «لـَ» به کار رفته به عنوان شرط شناخته میشود.
ب-شرط در اصول و فلسفه:
در اصطلاح فلاسفه و علم اصول به آنچه از عدمش عدم چیز دیگر لازم آید بدون این که وجودش ملازمه با وجود آن چیز داشته باشد شرط گویند.[5]
ج -شرط در لسان شرع:
اگر به برخی از روایات مربوط به خیارات بنگریم در مواردی شرط در معنای خیار آمده است. مانند «الْشَّرْطُ فِی الحَیوانِ ثَلاثَة»[6] که منظور از شرط در این روایت خیار است که در حیوان به مدت سه روز است. در اصطلاحات شرعی، گاهی واژه شرط به معنای مطلق «عهد» آمده است؛ مانند «شَرطُ النّاسِ» که به معنای «عهد اَلناس» و یا «شَرْطُ الله» که به مفهوم «عَهدُ الله» است و عهد الله نیز به معنای احکام الله، اعم از احکام تکلیفی و وضعی است؛ چنان که در روایت زیر شرط به معنای عهد الهی (حکم الله) آمده است:مردی با همسرش ضمن عقد به نحو شرط نتیجه شرط کرده بود که چنانچه ازدواج مجدد کند، زوجه مطلق باشد. در این باره از امام (ع) سئوال شد و ایشان پاسخ دادند که این شرط باطل است. پرسشکننده در مورد علت بطلان توضیح خواست و امام (ع) پاسخ دادند: «لِاَنَّ شَرْطَ اللهِ اَسبَقُ مِنْ شُرُوطِکُم»؛ زیرا طلاق که از اختیارهای زوج است یک حکم الهی است و قراردادهای مردم نمیتواند خلاف آن باشد. در این حدیث شرط الله به معنای حکم الهی است.[7]
د-الزام و التزام:
همان طور که ملاحظه شد یکی از معانی ارائه شده از طرف عالمان لغت الزام و التزام بود که البته برخی آن را مطلق التزام و برخی التزام در ضمن بیع و عقود دیگر معنا کردهاند. در میان فقها نیز بر سر این موضوع که آیا شرط مطلق الزام و التزام است[8] یا الزام و التزام در ضمن عقود دیگر[9]، نزاع علمی وسیعی درگرفته است که ورود به آن اولاً با توجه به ورود در معناشناسی لغوی از حیطة تخصص و توان ما خارج است[10] و به نظر میرسد در وظیفه و تخصص لغتشناسان باشد و ثانیاً گزارش اختلاف عالمان در تشخیص معنای شرط هم خارج از حوصله و موضوع این مقال است و صرفاً در حجیم شدن موضوع نقشآفرین میباشد که از ورود به آن صرفنظر میکنیم. پس از آن که معانی اصطلاحی شرط ذکر شد لازم است متذکر شویم مراد ما از شرط همین الزام و التزام است که به آن پرداختیم.
مبحث دوم : اقسام شرط
شرط به اعتبارهای گوناگون موضوع بحث اندیشمندان این علم قرار گرفته است. در این قسمت ذکر اقسام شرط به اعتبارهای مختلف مفید میافتد. ابتدا اقسام شرط و در نهایت آنچه منظور ما در این رساله است بیان میگردد.
گفتار اول : شرط به اعتبار ارتباط با عقد
همان گونه که میدانیم شروط از جهتی به شرط ضمن عقد و شرط ابتدایی تقسیم میشوند که منظور از شرط ضمن عقد همان شرط در معنای حقیقی است که در ضمن یک عقد درج میشود و به تقیید دامنة عقد یا تکمیل آثار آن مدد میرساند و منظور از شرط ابتدایی هم عبارت است از شرطی که در ضمن عقد درج نمیشود و به تنهایی و مستقل در عالم اعتبار مطرح میشود.
گفتار دوم : شرط به اعتبار بیان اراده
شرط از این حیث به دو قسم صریح و ضمنی تقسیم میشود و مراد از شرط صریح عبارت از شرطی است که در مجموعة عقد به صراحت از آن یاد میشود و طرفین در قالب عقد به صراحت آن را متذکر میشوند و در عقد درج میگردد و منظور از شرط ضمنی شرطی است که در متن عقد از آن ذکری به میان نمیآید
خواه پیش از عقد ذکر شود و عقد با لحاظ آن تشکیل گردد و خواه هیچ ذکری از آن نشود و اوضاع و احوال و سیرة عرفی و یا قرائن وجود آن شرط استنباط گردد که همین شرط ضمنی نیز بر دو قسم است: شرط بنایی و ...
گفتار سوم : اقسام شرط ضمن عقد
شرط ضمن عقد ممکن است شرط صفت یا شرط فعل یا شرط نتیجه باشد.شرط صفت عبارت است از شرط راجعه به کیفیت یا کمیت مورد معامله (ماده 234 ق.م) چنان که در بیع عین معین صفتی از مبیع یا ثمن ذکر شود. شرط صفت ممکن است به یکی از دو شیوة ذیل باشد:
1- گاه مقصود شارط تحصیل صفتی از ناحیه مشروط علیه است.
این قسم از شرط صفت نوعی شرط فعل تلقی شده و در جای خودش مورد بحث قرار میگیرد.[11] هر گاه شرط صفت مربوط به عین کلی باشد قابل اسقاط است زیرا شرط، قید فعل مشروط نیز هست و متعهد باید کالایی را با آن وصف در اختیار مشروط له بگذارد وگرنه به تعهد خود عمل نکرده است.
2- گاه منظور مشروط له از شرط صفت آن است که به طور قهری صفتی در مورد معامله باشد، در این صورت، چون متعلق شرط خارج از اختیار و قدرت مشروط علیه است، ادله وجوب وفای به شرط ناظر بر آن نیست و مشروط له نمیتواند مشروط علیه را به اجرای شرط الزام کند بلکه تنها فایدة آن این است که در صورت تخلف، یعنی در صورتی که کشف شود که مورد معامله از ابتدا فاقد وصف مذکور بوده است، مشروط له حق فسخ دارد و میتواند معامله را فسخ کند.مقصود از شرط فعل آن است که مشروط علیه فعلی را انجام دهد اعم از این که آن فعل یک امر خارجی مادی باشد یا یک عمل اعتباری، فعل ممکن است فعل مثبت یا منفی مادی یا حقوقی (اعتباری) باشد.در شرط نتیجه مقصود مشروط له ایجاد اثر و نتیجه یک عمل حقوقی بدون انشای مستقل است. به گفته شیخ محمد حسین غروی اصفهانی در حاشیه مکاسب؛ معنی التزام به نتیجه آن است که: (ضمن عقد) مقرر گردد که فلان مال به طور لاینفک (از نظر عمل به عقد و مقتضای آن) از آن مشروط له گردد که به این اعتبار عقود عهدی محسوب میشوند.[12] و التزامات از این نظر که جعل و قرارند عهد و از حیث این که از جاعل و قرار دهنده آن (شارط یا مشروط له) لاینفکاند التزام تلقی میگردند. در توضیح مطلب باید گفت که: مضامین عقود انشایی در مقام تأثیر مختلفند بدین معنی که عقود گاهی به مدلول التزامی در حصول نتیجه مؤثر است چنان که برای مثال کسی (فروشنده) به دیگری (خریدار) بگوید: این ملک را در مقابل آن عوض مصالحه نمودم که در این فرض مدلول مطابقی همان تسلیم شدن و رضایت بر ایجاد ملکیت و مدلول التزامی آن نفس حصول ملکیت است بنابراین همان طور که مدلول مطابقی و التزام انشایی حاصل میشود، مدلول التزامی نیز که نفس حصول مالکیت است پس از ایجاب و قبول حاصل میگردد، به عبارت دیگر: هر گاه از شرط عنوانی از عناوین عقود به نحو اسم مصدر اراده شود از مصادیق شرط نتیجه است[13] بنابراین شرط نتیجه آن است که با انشای عقد یکی از اعمال حقوقی (عقد یا ایقاع) یا نتیجه (مقتضا یا اثر اصلی) آن نیز انشاء شود.[14]
[1] - احتمال کون الأصل فیه هو الخیط فإنَ الشریط خیوط من حریر، أو منه و من قصب تفتل مع بعضها، فیکون سائر الاستعمالات لأجل نحو خیط بین المشروط و المشروط فیه، و لذلک یقال لما تحفظ فیه الأصوات: «شریط» لأنَه من قبیل الخیط یشکل الوثوق بصدقه فی غیر الموارد التی ذکرناها من البدویّات. سید مصطفی خمینی، الخیارات، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام، 1418، ج 2، ص 8.
[2] - ابن منظور، لسان العرب، قم، دار احیاء التراث العربی، 1405، ص 329 و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، تحقیق دکتر مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم، دارالهجرة، الطبعة الثانیة، 1409 هـ ق، ج 6، ص 234.
[3] - المنجد، ص 382 به نقل از سید محمد تقی خویی، الشروط او الالتزامات التبعیة فی العقود، بیروت، دارالمؤرخ العربی، 1414 هـ ق، ج 1 (سه جلدی)، سید روح الله خمینی، تحریرالوسیله ، ج 1، ص 132.
[4] - سورة انبیاء، آیة 22.
[5] - مرتضی انصاری، کتاب المکاسب، قم، مجمع الفکر الاسلامی، الطبعة السابعة، ربیع الثانی 1424 هـ ق، ج 6، ص 13.
[6] - کلینی، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، دارالکتب الاسلامیة، الطبعة الثالثة، 1367 هـ، ج 5، ص 169 و حرّ عاملی، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، الطبعة الثانیة، 1414، ج 18، ص 13.
[7] - سید مصطفی محقق داماد، قواعد فقه، بخش مدنی 2، تهران، سمت، چاپ چهارم، پاییز 1380، ص 36.
[8] - سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، حاشیة المکاسب، قم، اسماعیلیان، 1418 هـ ق، ج 2، ص 106.
[9] - لأنّ المتبادر عرفاً هو الإلزام و الالتزام المرتبط بمطلبٍ آخر، انصاری، مرتضی، همان، ج 5، ص 58؛ میرزا جواد تبریزی، ارشاد الطالب إلی التعلیق علی المکاسب، قم، اسماعیلیان، 1412 هـ ق، ج 4، ص 375؛ علی بن عدالحسین ایروانی، حاشیة المکاسب، تهران، چاپخانه رشدیه، 1379 هـ ق، ج 2، ص 61.
[10] - «أنّ تدخُل الفقهاء فی تشخیص المفاهیم اللغویة، خروج عن الشأن اللائق بهم، و ربّما یوجب الإضلال و الإغراء بالجهالة و من الضرورة أنّ من تلک الموارد مفهوم «الشرط» فإنّ الشرع لم یعیّن مفهومه بشارعیّته فی هذا المقام أیضُاً. و لو تبیّن فرضاً عند فقیهٍ مفهوم الشرط بحدوده، فلا أثر عملیّ له فی حدّ ذاته إلّا أنِه لمکان الإفتاء علی طبقه، یلزم مراجعة المقلّدین إلیه. مع أنِّه لا تجوز المراجعة إلیه فی الرأی المستند إلی فهم المعنی اللغوی بعد اختلاف المقلّد معه فی حدّه. بل و لیس له الرجوع إلیه مطلقاً، إلّا بما أنّه أحد أهل الخبرة لو کان منهم.»، سید مصطفی خمینی، همان، ج 2، ص 3.
[11] - ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی، قواعد عمومی قراردادها، ج 3، ش 585، ص 215.
[12] - معنی الا التزام بالنتیجه هو القرار علی ان یکون المال الکذائی ملکا للمشروط له علی نحو لاینفک عنه من حیث القیام به مقتضا و بهذ الاعتبار تکون العقود عهدا؛ شیخ محمدحسین غروی اصفهانی، معروف به کمپانی، حاشیه بر مکاسب شیخ مرتضی انصاری، ج 2، ص 155.
[13] - ان الشرط ان کان بمعنی الزام و التزام وضعی دون التکلیفی: فلا اختصاص له بالفعل و الظاهر هو الثانی = (شرط نتیجه)، همان، ص 155.
[14] - ناصر، کاتوزیان، همان، ص 154.
ادبیات نظری تحقیق مفهوم شرط، اقسام شرط، شرط به اعتبار ارتباط با عقد_1616914326_47044_8524_1662.zip0.05 MB |