ادبیات نظری تحقیق رضایت شغلی در 13 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
- رضایت شغلی
رضایت شغلی و عوامل موثر در ایجاد رضایت و رغبت شغلی موضوع مهمی در هر سازمان می باشد . در این مورد کوششهای منطقی از دهه های 1930 میلادی آغاز شده و همچنان ادامه دارد . امروزه ، رضایت شغلی مرکز توجه محققان رفتار سازمانی قرار گرفته و به عنوان یکی از مفاهیم عمده در پژوهش سازمانی بشمار می رود (استوار و امیرزاده، 1387).
کورمن می گوید ، خشنودی شغلی به عنوان یک دانش شغلی هنوز هم برای مطالعه از اهمیت بسیار برخوردار است > مسئله رضایت شغلی توسط اندیشمند و پژوهشگران مختلفی مورد توجه و بررسی قرار گرفته و تئوریهای زیادی در این رابطه مطرح شده اند که هـر کدام به نوعی سعـی بر آن دارند که مسئلـه در ایـن رابطـه مطرح شده اند که هر کدام به نوعی سعی بر آن دارند که مسئله چرایی میزان کار متفاوت افراد را توضیح داده و عوامل موثر در این مورد را بیان کنند (قلی زاده و همکارانف 1389).
تئوریها و پژوهشهای مختلف زمینه رضایت تا حد زیادی قاطعانه صحبت می کند اما نکته ای که در تمام این مطالعات و برداشتها جلب نظر می کند و پژوهشهای انجام شده نیز موثر است چند بعدی یا خیر جنبه ای بودن مفهوم رضایت شغلی است (کمالی و تورانی، 1389).
شفع آبادی (1386) نقل می کند که تنها یک عامل موجب رضایت شغلی نمی شود بلکه ترکیب معینی از مجموعه عوامل گوناگون سبب می گردد که فرد شاغل در لحظه معینی از زمان از شغلش احساس رضایت نماید و بخود بگوید از شغلش راضی است و از آن لذت می برد . فرد با تاکیدی که عوامل مختلف از قبیل میزان درآمد ، ارزش اجتماعی شغل ، شرایط محیط کار و فرآورده های اشتغال در زمانهای مختلف دارد به طرق گوناگون احساس رضایت از شغلش می نماید بطور کلی رفتار انسان عملی پیچیده و خیر علتی است و دلایل چندانی حاکی از این موضوع وجود ندارد که پایدار مهمی مانند رضایت شغلی باید تنها ناشی از یک دسته عوامل باشد (رضاییان و ناییجی، 1388).
رضایت شغلی ماحصل تاثیر و تاثر زیادی نظیر نیازها ، علایق ، انگیزه ها و نگرشها و شخصیت افراد از یک طرف ومختصات شغلی نظیر ، اقلیم سازمانی،محیط کاری ومدیریت می باشد. در رابطه با رضایت شغلی مکتب تفکر هرزنبرگ ، به خودکار به عنوان یک وسیله برای انگیزش افراد ، اعتبار بسیار می دهد . اگر اهمیت انگیزش درونی را بپذیریم، باید به اساس طراحی مشاغل وسیاستهای مدیریتی سازمان دقیقا توجه کنیم تا به طریقی کارکنان تا حد امکان نیازهایشان بر آورده شود. حتی اگر مارابطه بین کار وانگیزش را نپذیریم ، چنین روشهایی می تواند کیفیت زندگی کاری را بهتر کند .
- رضایت شغلی
رضایت شغلی مفهومی پیچیده و چند بعدی است و با عوامل روانی ، جسمانی و اجتامعی ارتباط دارد. رضایت شغلی به شدت با عوامل روانی در ارتباط است . کسی که از شغلش رضایت دارد این شغل سازگاری عاطفی و لذت مطلوبی را برای او تامین می نماید (کهن، 1380).
رضایت شغلی تنها با یک عامل بدست نمی آید بلکه ترکیب معینی از مجموعه عوامل گوناگون مثل میزان در آمد ، ارزش اجتماعی شغلی ، شرایط محیط کار ، آرامش روحی و روانی و ..... می باشد .
رضایت شغلی بر دونوع است : رضایت شغلی بیرونی و درونی ، رضایت شغلی از دو منبع حاصل میشود احساس لذتی که از کار می برد و نیز لذتی که بر اثر مشاهده پیشرفت وانجام برخـی مسئولیتها و به ظهور رساندن برخی توانمندیهـا و رغبت ها به فـرد دسـت می دهد . رضایت بیرونی با شرایط و محیط کار ارتباط دارد و در حال تغییر و تحول است ، البته عوامل درونی از ثبات بیشتر برخوردارند و پایدارتر از رضایت بیرونی هستند . افراد از نظر میزان رضایتی که شغلشان برای آنها فراهم می سازد بسیار متفاوتند . در مورد رضایت شغلی بررسی های بسیاری انجام گرفته است . اصلی که حاکم بر همه بررسیهای رضایت شغلی است این است که کارمند ، انسانی است با نیازهای بیشمار ، بسیاری از این نیازها اگر نه اکثر آنها ، چنانچه او تولید کننده و خوشحال و مفید باشد در کارش ارضاء می گردند (حریری، 1381).
محققان در زمینه رضایت شغلی توافق نظر دارند که هر چه سطح شغل پایین تر باشد رضایت کمتری در کار یافت می شود ، با این که پول ناکامی ممکن است دلیل اولیه عدم رضایت شغلی باشد ، جامعه شناسان معتقدند که عوامل دیگری وجود دارد که باعث بیگانگی شغلی می شود از جمله عدم تناسب شغل با تصوری که فرد از خویشتن دارد ، جالب نبودن شغل ، ثابت نبودن آن و عدم امکان پیشرفت (استوار و امیزاده، 1387).
در رابطه با رضایت شغلی دو مفهوم وجود دارد ، اول که با تعابیر مختلف نقل شده است و مفهـوم مشتـرک دارد که آن تمایلات عاطفـی افـراد نیست به نقشهـای شغــل خـود می باشد . مفهوم دیگر رضایت شغلی در رابطه با اثر بخشی و کارآیی تابعی از توافق رفتار سازمانی با نیازها و مقاصد شخصی می باشد . رضایت به رابطه میان انتظارات سازمانی و نیازهای فردی اشاره می کند . در واقع رضایت را می توان حد مناسب اندازه بودن نقش سازمانی برای افراد عضو سازمان دانست . رضایت موقعی در حد مطلوب خواهد بود که انتظارات سازمان یا انتظارات سازمان یا نیازها و تمایلات شخصی توافق و همخوانی داشته باشد .
- اهمیت رضایت شغلی
رضایت شغلی عاملی مهم برای افزایش کارآیی و نیز رضایت فردی در سازمان تلقی می شود. مدیران به شیوه های مختلف مترصد افزایش رضایت شغلی کارکنان خود هستند. محققان مختلف تعاریف گوناگونی از رضایت شغلی ارائه داده اند:
فیشروهانا (2000) رضایت شغلی را عاملی روانی قلمداد کرده و آن را به صورت نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط شغل تعریف می کند. به این معنا که اگر شغل شرایطی مطلوب را برای فرد فراهم کند فرد از شغلش رضایت خواهد داشت اما اگر شغلی برای فرد رضایت و لذت مطلوب را فراهم نکند فرد شروع به مذمت شغل کرده و در صورت امکان شغل خود را ترک خواهد کرد (کمالی و تورانی، 1389).
هاپاک (2005) رضایت شغلی را مفهومی پیچیده و چند بعدی دانسته و آن را با عوامل روانی جسمانی و اجتماعی مرتبط کرده است. به نظر او صرفا وجود یک عامل موجب رضایت شغلی فرد نخواهد شد بلکه وجود ترکیبی از عوامل مختلف موجب خواهد شد که فرد در لحظه معینی از شغل خود احساس رضایت کند.
فرد با توجه به اهمیتی که عوامل مختلف نظیر: درآمد جایگاه اجتماعی شرایط محیط کار و... برای او دارند میزان معینی از رضایت شغلی دارا خواهد بود. رضایت شغلی حدی از احساسات و نگرش های مثبت است که فرد نسبت به شغل خود دارد. وقتی شخصی می گوید رضایت شغلی بالایی دارد به این مفهوم است که او واقعا شغل خود را دوست دارد احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزش زیادی قائل است.
رضایت شغلی عبارت است از رضایتی (به مفهوم لذت روحی ناشی از ارضای نیازها و تمایلات و امیدها) که فرد از کار خود به دست می آورد. رضایت شغلی مجموعه ای از احساسات سازگار و ناسازگار است که کارکنان با آن احساس ها به کار خود می نگرند (قلی زاده و همکاران، 1389).
ادبیات نظری تحقیق رضایت شغلی_1615102628_46628_8524_1127.zip0.03 MB |