توضیحات :
ادبیات نظری تحقیق تعاریف،مولفه ها وسبک های حل مساله در 45 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
خلاصه ای از کار:
تعریف مسأله
مسأله عبارت است از تعارض یا تفاوت بین موقعیت موجود و موقعیت دیگری که فرد میخواهد بدان دست یابد(گلاور و برونیگ[1]، به نقل از خرازی، 1383،ص 213). در حقیقت هنگامی که فرد با موقعیتی رو به رو میشود که از طریق اطلاعات و مهارتهایی که دارد نمیتواند سریع به آن موقعیت پاسخ مناسبی دهد، با یک مسأله رو به رو است(سیف، 1381، ص554)
................
تعریف حل مسأله و کاربردهای آن
"زندگی سراسر حل مسأله است". این جمله عنوان کتابی است از کارل پوپر[2]، یکی از بزرگترین فیلسوفان علم در قرن بیستم. وی حل مسأله را نه تنها رسالت علم بلکه اجبار زندگی میدانست وآدمی را ناگزیر از رویارویی دائمی با مسائل گوناگون و تلاش برای حل آنها(پوپر، 1994؛ ترجمه خاجیان، 1383).
.............
مؤلفههای حل مسأله
از نظر دزوریلا و نزو(1990؛ نقل از پشتیبان،1386) حل مسأله از دو مؤلفه تشکیل یافته است: جهتگیری به مسأله و مهارتهای حل مسأله.
جهتگیری به حل مسأله
جهتگیری به مسأله مؤلفه انگیزشی توانایی حل مسأله را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر مجموعه پاسخهای شناختی- هیجانی- رفتاری تعمیم یافتهای است، که فرد آن را به موقعیت مشکلدار کنونی منتقل میکند. این مؤلفه از تجارب مربوط به حل مسأله در گذشته ناشی میشود. جنبهی شناختی این مجموعه در برگیرندهی متغیرهایی مانند ارزیابی مسأله، اسنادهای علی و انتظارات کنترل شخصی است. جنبهی هیجانی بر حالات عاطفی مانند اضطراب، خشم و افسردگی متمرکز است و بخش رفتاری به تمایلات گرایش- اجتناب اشاره میکند(دزوریلا و شیدی، 1992؛ نقل از پشتیبان،1386).
..............
مهارتهای حل مسأله
بدل و لناکس (1997) هفت اصل راهنمای حل مسأله را ایجاد کردهاند و پیروی از این اصول، احتمال موفقیتآمیز حل مسأله را افزایش میدهد و از راهبردهای خودشکنانه جلوگیری میکند.
1 – مشکلات طبیعی هستند: پذیرفتن این موضوع که مشکلات بخش مهمی از زندگی طبیعی هستند، مهم است. داشتن مشکل «بد» نیست و وجود آنها نشانه ضعف نیست. قبول مشکلات به مردم کمک میکند تا درباره خودشان بیشتر پذیرا و کمتر دفاعی باشند.
.......
سبکهای حل مسأله
کسیدی و لانگ (1996) شش سبک را برای حل مسأله در نظر میگیرند که عبارتند از: درماندگی یا بییاوری، مهارگری در حل مسأله، اعتماد به توانایی در حل مسأله، سبک اجتناب، سبک گرایش و سبک خلاقیت.
.............
- سبک حل مسأله به شیوه اسپیواک و شوره
اسپیواک و شوره[3] رویکرد حل مسأله را شامل روشهای زیر میدانند:
- تمرکز بر فرایندهای تفکر که زیربنای حل مسألهی بین فردی است.
......................
سبک حل مسأله به شیوه اکتشافی
یکی دیگر از سبکهای حل مسأله شیوه روشمند یا اکتشافی[4] میباشد. شیوههای روشمند مسیر مطمئن و از پیش طراحی شدهای برای رسیدن
..........
روش کاهش تفاوت
یکی از روشهای معمول حل مسأله، به ویژه در زمینهها و موارد ناآشنا، روش کاهش تفاوتهای وضعیت فعلی و وضعیت نهایی یا هدف مسأله، است. در این روش، حلکنندهی مسأله تلاش میکند هرچه بیشتر مسأله را شبیه حالت نهایی آن
...........
روش تحلیل وسیله- هدف
روش پیچیدهتری که در انتخاب هدفهای میانی برای رسیدن به هدف نهایی به کار میرود روش تحلیل وسیله- هدف نام دارد. فرد در این روش فاصلهی هدف نهایی تا وضعیت کنونی مسأله را تحلیل میکند و وسایل و راههایی را که میتواند موجب کاهش فاصلهی مزبور گردد مطالعه و انتخاب مینماید. این روش مبتنی بر راهکارهای زیر است:
........
روش کار معکوس
یکی از روشهای مفید برای حل پارهای از مسایل، روش کار معکوس از طرف هدف یا پاسخ مسأله به عقب است. از این روش به ویژه میتوان برای پیدا کردن راه اثبات مسایل ریاضی استفاده کرد. کلید اصلی روش کار معکوس تجزیهی هدف اصلی به مجموعهای از هدفهای فرعی است که حل آن منجر به رسیدن به هدف اصلی میشود. حلال مسأله هریک از این هدفهای فرعی را به طور مستقل حل میکند تا به حل نهایی برسد. این روش زمانی به مشکل برخورد میکند که حل یکی از هدفهای فرعی مانع حل هدف دیگر گردد. در این صورت باید ترتیب حل هدفهای فرعی را به نحوی تنظیم کرد که با چنین مشکلی برخورد نشود. (نیول و سیمون،[5] 1972)
...........
روش استفاده از تمثیل
یکی دیگر از روشهای مهم حل مسأله استفاده از تمثیل است. در این روش حلکنندهی مسأله از راه حل یک مسأله کمک میگیرد تا به عنوان راهنمای عمل، مسأله دیگری را حل کند. در ریاضیات اغلب از روش حل یک مسأله ریاضی برای حل مسائل مشابه استفاده میشود. در این صورت هدف فرعی حلکنندهی مسأله انتقال مراحل حل نمونهی اصلی به مسألهی جدید است. استفاده از تمثیل گرچه میتواند خیلی مفید باشد ولی به کارگیری آن نیاز به دقت نظر دارد. بعضی افراد نمیتوانند به راحتی و سرعت به امکان استفاده از تمثیل پی ببرند و راه حل یک مسأله را به مسأله دیگر منتقل سازند،
.........
سبک حل مسأله به شیوه خلاقانه
خلاقیت و راز پرورش آن غاز شد (سلیمانی، 1381). منظور از تفکر خلاق نوعی از تفکر است که منجر به دیدگاه های جدید، رویکردهای نو ظهور، دورنماهای تازه و راههایی جدید برای فهم ودرک اشیاء و موقعیتها میشود(فاسیونی[6]، 2006). تفکر خلاق از پیچیدهترین و عالیترین جلوههای اندیشه انسان است(موریس،[7] 2006).
........
فرایند حل خلاقانه مسأله
فرایند حل خلاقانه مسأله از دو دیدگاه آسبورن- پارنز و ایساکسن - تریفینگر آورده در زیر به طور مختصر آورده شده است.
.........
فرایند حل خلاقانه مسأله آسبورن- پارنز[8]
در واقع حل خلاقانه مسأله یا CPS را میتوان یک فرآیند، روش، یا سیستم برای مواجهه با مسأله و به دست آوردن راه حلی مؤثر و خلاق دانست. فرآیند حل خلاق مسألهای که در این پژوهش به کار رفته است، مدل اسبورن- پارنز است که شامل شش مرحله است:
..........
فرایند حل خلاقانه مسأله ایساکسن – تریفینگر
در طی پنج دههی گذشته، بسیاری از محققان و طراحان، انواعی از مدلها و رویکردهای متفاوت به حل خلاقانه مسأله[9] را در محیطهای متفاوتی مثل دانشگاهها، مدارس، مراکز تجاری بزرگ و کوچک و شماری از ارگانها ، ارائه کردند. در تاریخچه روانشناسی، جامعه شناسی، آموزش و پرورش، یا آموزش و توسعه سازمانی، عبارت رایج حل خلاقانه مسأله جهت توصیف بسیاری از مدلها مورد استفاده قرار گرفته است.
...........
سبک حل مسأله به شیوه گانیه
افرادی مانند گانیه حل مسأله را مهمترین محصول یادگیری میدانند؛ زیرا افراد مختلف در زندگی روزانه و حرفهای خود به حل مسائل گوناگون میپردازند(هاشمی و شهرآرای، 1386)
........
سبک حل مسأله به شیوه نیوئل و سایمون
یکی از نظریه های مهم درباره حل مسأله، نظریهی نیوئل[10] و سایمون[11] است. در این نظریه بر فهم افراد از مسأله تأکید می شود. درکی از فرد و مسأله خاصی دارد بازنمایی مسأله یا فضای مسأله نامیده می شود. فضای مسأله[12] شامل بیان مسأله، حالت هدف و مسیرهای بالقوه موجود بین مسأله تا حالت هدف است. معمولاً فردی که با یک مسأله روبرومی شود ابتدا در حافظهی خود به جستجوی مفاهیم یا طرحوارههای مربوط به آن مسأله می پردازد. اگر حلال مسأله ماهر باشد، از دانش موجود خود دربارهی آن تکلیف برای تعریف و فهم مسأله استفاده می کند و به این ترتیب جستجوی حافظه را گریز ناپذیر می کند. آنها تعریف رسمی از فضای مسأله عرضه کرده اند که شامل پنج جزء خاص است(گلاور[13]و همکاران، 1990):
.........
سبک حل مسأله به شیوه IDEAL
مهارت حل مسأله یکی از کارکردهای عالی ذهن است که اکتساب آن معمولاً به آموزش نیاز دارد. اگر چه انسان در حوزههای مختلف با مسائل متنوعی مواجه است. با این حال میتوان اصولی کلی را در نظر
........
سبک حل مسأله به شیوه زیگزاگ
مدل حل مسأله زیگزاگ، به توالی استفاده از چهار فرایند حس کردن (S)، شهود (N)، تفکر (T) و احساس (F) در حل مشکل اطلاق میشود. هنگامی که دو نوع ادراک (حس و شهود) در دو سر خط اول بیایند و دو نوع قضاوت (تفکر و احساس) در دو سر خط دوم بیایند، هر چهار فرایند که با فلش به هم
..........
سبک حل مسأله به شیوه فراشناختی
در سالهای اخير پيگيريهای منظم در مورد ساختار شناختی که در حل مسأله درگير است از طرف روانشناسان شناختی به عمل آمده است. در مدلهای ارائه شده تأکيد زيادی بر دانش موجود در ساختار حافظه شده است. در چند سال اخير پژوهشگرانی نظير شيگماتسا و کاتسومی[14] (1993 ؛ به نقل از فلاول[15]، 1985)،
............
موانع حل مسأله
حل مسأله به سادگی صورت نمیگیرد و همواره با موانعی همراه است. روانشناسان تلاش می کنند تا موانع موجود بر سر راه حل مؤثر مسأله را بررسی کنند تا بتوانند راهکارهایی ارائه دهند. مهمترین موانع حل مسائل عبارتاند: از تثبیت شدن،[16] انگیزهی کافی نداشتن و عدم کنترل هیجانات.
تثبیت شدن: مردم به راحتی روی راهبرد خاصی تثبیت میشوند. گاهی اوقات ما به این دلیل قادر به حل یک مسأله نیستیم که نمیتوانیم از نگاه دیگر به آن مسأله بنگریم. بنابراین، تثبیت یعنی استفاده از راهبرد قبلی و نگاه نکردن به مسأله از یک دید تازه. در چنین مواردی باید به کاربرد نامعمول راهحلهای احتمالی یک مسأله اندیشید. به این نوع تثبیت، تثبیت شدگی کارکردی[17] میگویند. در این نوع تثبیت چون روی کارکردهای معمول چیزی تثبیت شدهایم نمیتوانیم مسألهای را حل کنیم(هیئت مؤلفان، 1386،ص 291).
............
منابع و مآخذ
سبک های حل مساله
تعریف مسأله
مسأله عبارت است از تعارض یا تفاوت بین موقعیت موجود و موقعیت دیگری که فرد میخواهد بدان دست یابد(گلاور و برونیگ[18]، به نقل از خرازی، 1383،ص 213). در حقیقت هنگامی که فرد با موقعیتی رو به رو میشود که از طریق اطلاعات و مهارتهایی که دارد نمیتواند سریع به آن موقعیت پاسخ مناسبی دهد، با یک مسأله رو به رو است(سیف، 1381، ص554)
اگر چه تعاریف متعددی از مسأله[19] ارائه شده است ولی اغلب آنها اشاره بر این دارند که وقتی فردی چیزی را میخواهد و نمیداند چگونه آن را بدست آورد، دچار مشکل میشود. بنابراین مشکل یا مسأله را میتوان همانند یک خواسته تحقق نیافتهای که شیوه تحقق آن باید مشخص شود، مفهوم سازی کرد. این تعریف جامع میتواند مفهوم مسأله یا مشکل را از نظر اهمیت و گستردگی دربرگیرد. پس مسأله زمانی پیش میآید که بخواهیم به هدفی برسیم ولی در حال حاضر امکانپذیر نیست. در تعریف دیگر مسأله شامل مجموعهای از حالتهای نهایی و هدفهای مطلوب است که باید از طریق عامل یا روشهایی به آن رسید(هیئت مؤلفان، 1386).
تعریف حل مسأله و کاربردهای آن
"زندگی سراسر حل مسأله است". این جمله عنوان کتابی است از کارل پوپر[20]، یکی از بزرگترین فیلسوفان علم در قرن بیستم. وی حل مسأله را نه تنها رسالت علم بلکه اجبار زندگی میدانست وآدمی را ناگزیر از رویارویی دائمی با مسائل گوناگون و تلاش برای حل آنها(پوپر، 1994؛ ترجمه خاجیان، 1383).
حل مسأله به عنوان یک فرایند شناختی- رفتاری در نظر گرفته شده است که میتواند در حکم ابزار مهمی برای مواجهه با بسیاری از مشکلات موقعیتی و حل آنها مورد استفاده قرار گیرد. حل مسأله باعث میشود پاسخهای بالقوهی مؤثر برای موقعیت مشکلزا فراهم شود؛ و احتمال انتخاب مؤثرترین پاسخ را از میان پاسخهای متعدد افزایش میدهد. بنابراین در اغلب جوامع، همه بر این عقیدهاند که باید بر افزایش مهارتهای حل مسأله تأکید شود. پژوهشها بر روی حل مسأله سابقهای طولانی دارد. جستوجوی واژه حل مسأله در پایگاه مقالات ساینس دایرکت[21] نشان میدهد که میتوان مقالاتی دقیقاً با این عنوان را از تاریخ 1931 به این سو جستوجو کرد. واژه حل مسأله نخستین بار از سوی آلدریخ [22] و دال[23] در سال 1931 مطرح شد. اما این نزو و دزوریلا بودند که در سال 1981 با مقاله دوران ساز خود فرآیند حل مسأله را صورتبندی کردند(باباپور خیرالدین،1382).
ایساکسن[24] (1995) زنجیرهای را ارائه کرد که در آن تمایزات و ارتباطات مابین خلاقیت و حل مسأله را ترسیم کرد. تعریف یک مسأله یا مشکل میتواند به روشنی و یا به صورت مبهم صورت بگیرد، که اولی در حوزه حل مسأله و دومی در حوزه خلاقانه حل مسأله تحلیل میگردد. شیوه حل مسأله میتواند یک شیوه شناختی، از قبل مشخص شده و نسبتاً ساده باشد، و یا اینکه ناشناخته، پیچیده و یا غیرمشخص باشد که اولی در حیطهی وظیفه حافظه، مهارت و دانش و دومی نیازمند به تفکر خلاقانه میباشد (گری،[25] 2005؛ کیرتون،[26] 2003). یک نتیجه مطلوب ممکن است که از قبل موجود و آمادهی حصول باشد و یا ممکن است که وجود نداشته و در حال حاضر هم قابل حصول نباشد. موقعیت اولی نیازمند به تحقیقات متمرکز و دومی نیازمند به خلاقیت و نوآوری میباشد (بیر و نوهریا،[27] 2000). این تمایزات و ارتباطات منجر به ایجاد چارچوب حل خلاقانه مسأله شد که حاصل بیش از پنجاه سال سال تحقیق و توسعه میباشد. مفهوم حل مسأله از دیدگاه دزوریلا و نزو (1981؛ نقل از پشتیبان،1386) فرایند شناختی- رفتاری خودرهنمون[28] است که فرد با استفاده از آن تلاش میکند راههای مقابله مؤثر و بهنجار با مشکلات زندگی روزمره را بیابد. بر طبق این دیدگاه، حل مسأله اصولاً یک فرایند مقابله هشیارانه، عقلانی، پرتلاش و هدفمند است که میتواند توان فرد را برای درگیری مؤثر با طیف وسیعی از موقعیتهای تنیدگیزا بالا ببرد. (نزو و رونان[29]، 1988؛ نقل از پشتیبان،1386) حل مسأله را شامل یک رشته پاسخهای رفتاری و اعمال شناختی و عاطفی میدانند که به منظور سازگاری با درگیریهای درونی و یا محیطی، به سمت هدف خاصی جهت یافتهاند. ریچارد و داج[30] (1982؛ نقل از نوید،1387) در همان زمان اظهار کردند که علت بسیاری از شکستهای تحصیلی، پرخاشگری، آشفتگیهای شدید رفتاری یا عاطفی و انزوای اجتماعی نوجوانان از مقابله ناموفق با مسائل و مشکلات روزمره و عدم توفیق در تعامل مثبت با دیگران ناشی میشود. آموزش مهارت حل مسأله برای کمک به کودکان و نوجوانان به منظور مواجهه مؤثرتر با موقعیتهای پرتعارض مورد استفاده قرار گرفته است. از شیوه حل مسأله برای درمان بیماران وابسته، افرادی که مشکلاتی در رابطه با سازگاری دارند، افرادی که دست به خودکشی میزنند، افرادی که دارای مشکلات زناشویی هستند، افرادی که مشکلات ارتباطی و شناختی دارند و به طور کلی بیماران افسرده استفاده شده است که تقریباً همگی موفقیتآمیز بوده است(بل و زارلیک[31]، 2009). بر اساس تعریفهای موجود میتوان نتیجه گرفت که سازه وسیع مقابله، فعالیتهای حل مسأله را در بر میگیرد ولی هر مقابلهای حل مسأله نیست. شاید بعضی فعالیتهای مقابلهای به طور معنیداری با فعالیتهای حل مسأله همپوشی داشته باشند یا از سوی دیگر ممکن است روابط علی با حل مسأله داشته باشند و شاید بعضی دیگر نیز مستقل از حل مسأله باشند (دزوریلا و شیدی، 1992) توانایی حل مسأله کارآمد با راهبرد مقابله مسألهمدار ارتباط مییابد و حل مسأله ناکارآمد نیز با راهبردهای مقابلهای اجتنابی ارتباط دارند (دزوریلا و چنچ، 1995؛ واتسون و تارپ،[32] 1997؛ ریو، 1992).
مسألهگشایی به عنوان یک روش مداخله درمانی مؤثر کاربردهای زیادی یافته است و برای طیف وسیعی از مشکلات عادی زندگی و اختلالات رفتاری بهکار گرفته میشود (گات و همکاران،[33] 1997). برای مداخله در بحران و نیز مشکلاتی از قبیل: مسایل زناشویی، افسردگی، اضطراب، انواع اعتیادها و مشکلات تحصیلی، سوگ و مسایل دیگر از این شیوه استفاده میشود (واتسون و تارپ، 1997؛ کانت و همکاران،[34] 1997؛ ایوانوف و همکاران،[35] 1992؛ بلانک استاین و همکاران، 1992؛ دزوریلا و شیدی، 1991؛ هاگا و همکاران، 1995).
[1]. Glover & Bruning
[2]. Karol Popper
[3]. Spivak & Shure
[4]. Algorithmic
[5]. Newell and Simon
[6]. Facioni
[7] . Morris
[8]. Osborn &Parnes
[9]. Creative Problem Solving
[10] - Newell
[11] - Simon
[12] - Problem space
[13] - Glover & et al
[14]. Shigematsa & Katsomi
[15]. Flavell
[16]- Fixation
[17]. Funtional fixation
[18]. Glover & Bruning
[19]. Problem
[20]. Karol Popper
[21].Sciencedirect
[22]. Aldrich
[23]. Doll
[24]. Isaksen
[25]. Gery
[26]. Kirton
[27]. Beer & Nohria
[28]. Self- directed
[29]. Nezu & Ronan
[30]. Richard & Daj
[31]. Bell & Zarlik
[32]. Watson & Tarp
[33]. Gott & et al
[34]. Kant & et al
[35]. Ivanov & et al
ادبیات نظری تحقیق تعاریف،مولفه ها وسبک های حل مساله_1613971408_46149_8524_1154.zip0.33 MB |