توضیحات :
ادبیات نظری تحقیق تعاریف،مفاهیم وابعاد توانمندسازی کارکنان در 22 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی ازمتن :
خلاصه ای از کار:
- توانمند سازی
- تعاریف و مفاهیم توانمندسازی
تعاریف متفاوتی از واژه توانمندسازی در ادبیات موجود ارائه شده است اما تاکنون درباره تعریف آن هیچ اتفاق نظری وجود ندارد. اگر چه استفاده از شیوه های توانمندسازی در محیط کار خیلی معمول است اما تحقیقات علمی زیادی بر روی معنا و مفهوم این واژه تاکنون انجام نشده است (ارجنلی و ساجلم آری[1] ، 2007). "بیشتر مدیران تصور می کنند با مفهوم توانمندسازی آشنا هستند ؛ در حالی که فقط تعداد محدودی از آنان با مفهوم و کاربرد آن آشنایی دارند " (ابطحی و همکاران ،1386).
در فرهنگ لغت آکسفورد توانمندسازی قدرتمند شدن ، مجوز دادن ، قدرت بخشیدن و توانا شدن معنا شده است . کانتر (1997) توانمندسازی را دادن قدرت به افرادی در سطح پایین سازمان قرار دارند تعریف می کند (اسد زاده[2] ، 2012). در سازمان های توانمند قدرت تا حد زیادی به کارکنان سطوح پایین تر منتقل می شود بطوریکه توانایی انتخاب در تصمیم گیری های مربوط به کار خود را داشته باشند (راندولف[3] ،2000). " توماس و جودیث (2002) بیان داشتند که توانمندسازی عبارت است از طراحی و ساخت سازمان به نحوی که افراد ضمن کنترل خود آمادگی قبول مسئولیت های بیشتری را نیز داشته باشند " (ایران زاده و بابائی هروی ، 1389).
...........................
- رویکردهای توانمندسازی
اغلب مطالعات نشان می دهد که رویکرد متفاوت بر توانمندسازی اثر می گذارد.
- رویکرد رابطه ای
رویکرد اول رویکرد رابطه ای است که بر عناصر محیطی تاکید دارد و توانمندسازی به عنوان مجموعه ای از فعالیت های مدیریتی و شیوه هایی که در آ« قدرت کنترل بر کار و خود مختاری به کارکنان داده می شود در نظر گرفته می شود. مطالعات انجام شده بر روی این رویکرد نشان داده که توانمندسازی انتقال قدرت به سطوح پایین در سازمان است . طرفداران این رویکرد بیان می کنند که مفهوم توانمندسازی بعنوان زمینه ای برای افزایش سطح مشارکت کارکنان در فرآیند تصمیم گیری است . در این رویکرد توانمندسازی شامل افزایش ظرفیت حل مشکل در بین کارکنان ،کمک به کارکنان تا به پتانسیل وجودی خود پی ببرند و بتوانندایده ها و نظرات خود را درباره عملکرد سازمانی انتقال دهند(لیدن و آراد، 1996)[4].
.................
-دیدگاه روانشناختی
توانمندسازی روانشناختی اشاره به مجموعه ای از شرایط روانی لازم برای افراد در جهت کنترل شخصی خود دارد . توانمندسازی به عنوان اعتقاد افراد بر تواناییهای خود برای انجام فعالیت های مربوط به کار خود با مهارت بیان شده است. کانگر و کانتگو (1990) برای اولین بار به تعریف این دیدگاه پرداختند . در مقابل دیگاه اجتماعی ـ ساختاری که برابر است با مجموعه ای از اقتدار و به اشتراک گذاری منابع ، اما از دید انگر و کاننگو توانمندسازی به عنوان بهبود کارآیی شخصی بیان شده است (می یرسون وکلاین[5] ، 2008)
...............
- ابعاد توانمند سازی
- احساس شایستگی (خود اثر بخشی )
باور به اینکه توانایی انجام کار را دارند ، توانایی پاسخگویی به نیازهای کار در شرایط ایجاد شده (آلکاهتنی و سلیمان [6]، 2011) ، باور به اینکه مانعی خارجی برای انجام کار آنها وجود ندارد بعضی از صاحبنظران بر این باورند که این ویژگی مهم ترین عنصر توانمندی است زیرا داشتن احساس شایستگی تعیین می کند که آیا افراد برای انجام دادن کاری دشوار خواهند کوشید و پشتکار خواهند داشت یا خیر ؟ (احمدی و همکاران ، 1389). همینطور کارکنان تنها نباید این حس و باور در آنها باشد که مهارت و توانایی لازم را دارند اما در هر زمان آنها باید سعی کنند انجام وظیفه خود را به خوبی انجام دهند (چانگ ، وانگ و لایو[7] ،2011؛ چانگ و لیو[8] ،2011).در واقع این احساس عبارت است از باور فرد نسبت به قابلیت هایش برای انجام موفقیت آمیز وظایف محوله. به عبارت دیگر فرد باور دارد که تبحر ، کفایت و توانایی لازم را در انجام موفق کاری دارد . اگر وظیفه به گونه ای باشد که فرد بتواند با مهارت وظایفش را به انجام رساندبر احساس او از لیاقت خود ، تاثیر مثبت بر جای خواهد گذاشت (احمدی و همکاران ، 1389).
...............................
- سطوح مختلف توانمند سازی
باون و لاولر (1995) و احمد (1998) برای توانمند سازی سه سطح قائل شدند که عبارتند از :
- توانمند سازی سطح پایین (فاکتورهای خدماتی)
این سطح از توانمندسازی ، شامل برنامه های غنی سازی شغل و نظام پیشنهادات می باشد . در غنی سازی شغل به کارکنان فقط در چارچوب وظایف شغلی شان آزادی عمل محدودی داده می شود . در نظام پیشنهادات ، به کارکنان اجازه داده می شود تا زمینه های مربوط به تولید و خدمات ، پیشنهاداتی را ارائه دهند و مدیر ملزم به رعایت آن نمی باشد (ابطحی و عابسی ، 1386). مشاغلی که در این سطح از توانمندسازی مورد مطالعه قرار می گیرد مشاغل خدماتی نام دارند که برای انجام دادن آن به توانمند سازی با سطح پائین نیاز دارد. مشاغل مانند رستوران ، فست فودها از مشاغل خدماتی هستند که نیاز به توانمندی کم دارند. زیرا در این نوع کسب و کار ، استاندارد عملکرد کارکنان تعریف شده است بطوریکه فرصت برای اعمال اختیار یا تشخیص محمدود است (یوانو[9] ، 2008).
........................
-عوامل موثر بر توانمندسازی سازمان
-عوامل فردی
فرد باید توانمند شدن خود را پذیرا باشد و احساس موثر بودن ، شایستگی ، حق انتخاب و رضایت شغلی در وی تقویت شود. توانمند سازی یعنی تغییر در متغیرهای ادراکی مانند پندار از محیط ، شغل ، رفتار رهبر ، تغییر و تفسیر فردی از معنی دار بودن شغل (توماس و ولتهوس[10]، 1990).
توانمندسازی شخصی ، خواستار داشتن اعتماد به نفس و اخلاق کاری قوی است (لوپز و همکاران[11] ، 2009). منبع توانمندی در درون فرد است . یعنی قبل از آن که به کارکنان گفته شود چه کار کنند ، به خوبی وظایفشان را درک کنند (احمدی و همکاران ، 1389).
....................
- عوامل درون سازمانی
"توانمندسازی دادن قدرت به افراد نیست . افراد همواره دارای قدرت (به صورت دانش و انگیزش ) هستند که بتوانند کار خود را به طور مرتب انجام دهند . توانمند سازی آزاد کردن این قدرت است . القاء حسن لیاقت و شایستگی و کنترل امور ، افزایش سطح مشارکت کارکنان و خود تشخیصی آنان ، دادن قدرت ، اختیار و مسئولیت به کارکنان برای تصمیم گیری " (احمدی و همکاران ، 1389 ، ص 146) ........
...............
-عوامل برون سازمانی
"با توجه به افزایش انتظارات مشتریان ، تشدید رقابت ، انتظار سهام داران ، انتظار دولت و قانون ، توسعه فناوری ، سرعت و نوآوری و خلاقیت ، تغییر ماهیت سرمایه مالی به سرمایه انسانی و اطلاعاتی و عکس العمل سریع نسبت به تغییرات محیطی ، توانمند سازی یک ضرورت است . پیشرفت فناوری مستلزم تغییر مهارت های فرد در سازمان است . تغییر مهارت های فرد مستلزم توانمندی وی در ابعاد روانی ، فکری ، دانشی ، انگیزشی و عملکردی اوست " (میربها، 1383).
...............
- اهمیت و ضرورت توانمند سازی در سازمان ها
توانمند سازی فرایندی است که باعث احساس خود اثر بخشی میان اعضای یک سازمان می شود از طریق شناسایی شرایطی که موجب ناتوانی در افراد می شود و از میان برداشتن این شرایط توسط شیوه های رسمی سازمانی و تکنیک های غیر رسمی (اوزببک و کیلی کارسلن[12] ، 2011). توانمند سازی ، ساختاری مهم برای سازمان است زیرا تاثیر مثبت و ویژه ای بر بازده و عملکرد سازمان می گذارد که هم به نفع افراد و هم به نفع سازمان است (نیلسن و پدرسن[13] ، 2003). سازمان ها در حال حاضر بر توانمند سازی کارکنان متمرکز شده اند . محققان همواره به مطالعه و بررسی اعمال توانمند سازی کارکنان در بخش های خصوصی و دولتی پرداختند . در سالهای اخیر توانمند ی به عنوان یک استراتژی منابع انسانی برای ایجاد بهره وری و رضایت از محیط کار شناخته شده است . توانمند سازی یکی از موثرترین ابزارها در دستیابی به بهره وری و رضایت کارکنان و مشتریان و مزیت رقابتی است (اسدزاده و چاخرلوئی ، 2012).
..................
- عوامل مؤثر بر توانمند سازی کارکنان
- حمایت
یکی از عوامل مهم در توانمند سازی ، حمایت مسئولان بالا دستی سازمان از آنان است . بلانچارد (1998) بیان می کند که در اجرای توانمندسازی باید از وجود حمایت کافی برای ادامه آن اطمینان حاصل کنید . شما نمی توانید کنترل امور را در دست داشته باشید مگر آنکه سایر قسمت های سازمان از شما حمایت کنند و مانع کار شما نشوند (بختیاری و احمدی مقدم ،1389)."در صورتی آموزش و بهسازی نیروی انسانی امکانپذیر و موفق است که مورد حمایت همه جانبه مدیریت ارشد سازمان باشد و افراد ، امکانات و تجهیزات لازم در اختیار برنامه گذاشته شود "(بختیاری 1390ص 45).
...............
- مزایای توانمند سازی
در مواجهه با افزایش مطالبات رقابتی برای هزینه های پایین تر ، کارائی بیشتر ، انعطاف پذیری بیشتر ، سازمان ها بطور فزآینده ای به دنبال اجرای برنامه های توانمند سازی کارکنان به منظور افزایش عملکرد فردی و سازمانی هستند . برنامه های توانمند سازی اغلب برای اغلب برای غلبه بر رضایتی کارکنان ، کاهش هزینه های ناشی از غیبت کاری ، افزایش کیفیت کار به اجرا در می آید (دوتتینک و آمیجده[14]، 2011) . مزایای احتمالی توانمندسازی شامل افزایش سطح رضایت مشتری ، فراهم آوردن منابع ایده ها و خدمات جدید می باشد . توانمند سازی یک کلید تعیین کننده از کیفیت خدمات و رضایت مشتری است . کانگرو و کاننگو (1998) اذغان داشتند که کارکنان توانمند با استفاده از منبع اختیار خود به مراقبت از تامین نیازهای مشتریان و حل مشکلات احتمالی می پردازند بطوریکه کیفیت خدمات افزایش یافته و رضایت مشتریان بر آورده می شود . توانمند سازی باعث افزایش احساس خود کار آمدی کارکنان می شود همچنین به آنها این فرصت داده می شود تا انتظارات مشتریان را شناسایی کنند و به بهترین شکل در جهت ارضاء نیاز مشتری فعالیت کنند (هایو ، اهو و وینگ[15] ، 2006).
...................
- موانع توانمند سازی
" موانع موجود در توانمند سازی کارکنان را می توان از سه بعد مورد بررسی قرار داد. این سه بعد از ابعاد مهم هر سازمان اند . این ابعاد شامل : ابعاد زمینه ای[16] ، ساختاری[17] ، محتوایی[18] هستند " (احمدی و همکاران ، 1389 ، ص270).
-موانع ساختاری توانمند سازی کارکنان
منظور از ساختار همه عناصر، عوامل و شرایط فیزیکی و غیر انسانی سازمان است که با نظم و ترتیب خاصی به هم پیوسته و چارچوب ، قالب، پوسته، بدنه و هیکل فیزیکی سازمان را می سازند. بنابراین تمام منابع اطلاعاتی و مادی وقتی با ترکبی خاصی در بدنه کل سازمان جاری شوند اجزاء شوند شاخه ی ساختار ی محسوب می شوند و در واقع عوامل غیر زنده سازمان هستند مانند قوانین دست و پاگیر سازمانی ، نظام و دستمزد ناکارآمد، تجهیزات و امکانات فرسوده، ویژگی های ساختاری سازمانی (پیچیدگی ، رسمیت، تمرکز ) وجود سلسله مراتب بیش از حد، عدم ارتباطات موثر سازمانی، کنترل و نظارت شدید، شفاف نبودن اهداف سازمانی (ابطحی و عابسی ، 1386).
.................
- موانع زمینه ای توانمند سازی کارکنان
منظور از بعد زمینه ای ، تمام شرایط و عوامل محیطی و برون سازمانی است که بر محیط سازمان موثر است و روش ها و نظام های اصلی سازمان را تشکیل می دهند. بقاء و رشد سازمان به این بعد وابسته است .تغییرات فناوری ، رقبا ، محیط ، فضای درون سازمان ، محیط خانوادگی کارکنان ، عدم پویای محیط سازمان ، ثبات و ایستایی ، فقدان رابطه ی موثرتر بین محیط و سازمان ، از جمله این موانع می باشد . (کیو ، لی ولین [19]،2009)
.............
-مدل های توانمند سازی
- مدل توانمند سازی توماس و ولتهوس
توماس و ولتهوس (1990) روش کلی ای را که کانگر و گاننگو در سال 1981 ارائه کرده بودند ، بسط و گسترش دادند و پیشنهاد کردند که توانمند سازی بهتر است به منزلۀ ساختاری چند بعدی مورد توجه قرار گیرد . این دو پژوهشگر در مدل مفهومی خود از توانمندسازی کارکنان به تهلیل ابعاد چهار گانه ی توانمند سازی یعنی تأثیر ، انتخاب ، شایستگی و معنادار بودن پرداخته اند . به اعتقادشان به منظور از تاثیر این است که با انجام دادن یک وظیفه خاص تغییری در کل کار به وجود آید. منظور از انتخاب تعیین رفتار شخصی خود فرد است و شایستگی ، داشتن مهارت ، تجربه و توانمندیهایی است که برای حرکت به سمت جلو لازم است و سرانجام اینکه معنادار بودند با سازگاری نظام ارزشی فرد و کار ارتباط مستقیم دارد . همچنین از دیدگاه این دو پژوهشگر هر چقدر درجه ی اعتقاد فرد به تأثیر کار ، فرصت انتخاب ، شایستگی لازم و درجه ی معنادار بودن بیشتر باشد میزان احساس توانمند سازی کارکنان نیز به طبع آن بیشتر است و بدون احساس معنادار بودن توانمند سازی به خودی خود وجود ندارد. (اسدزاده وچاخرلوئی[20]،2012).
..............
- مدل توانمند سازی لاوراک
لاوراک (2003) کارشناس برجسته ی بهداشت انگلستان در پژوهش در مناطق روستایی جزایر فیجی مدلی از توانمند سازی جوامع کوچک ارائه داده است . این مدل رویکردی جدید به توانمند سازی است که در آن نقش افراد در تبین و اجرای مدل بسیار پررنگ تر است . مراحل چهار گانه ِ اجرای این مدل با اصول نه گانه ی توانمند سازی و گام های هفت گانه ای به شرح شکل شماره( 2-2) منطبق است . لاوراک معتقد است مشاهده و مباحثه ی قبل از ارزیابی می تواند انطباق هر چه بیشتر الگو با نیازمندیهای اجتماعی و فرهنگی را تضمین کند و ضروری است در همین حین تعریف روشنی از توانمند سازی نیز ارائه گردد تا فهم مشترکی از موضوع میان اعضا ایجاد شود (ابطحی و عابسی ، 1389) .
..............
فهرست منابع
- توانمند سازی
- تعاریف و مفاهیم توانمندسازی
تعاریف متفاوتی از واژه توانمندسازی در ادبیات موجود ارائه شده است اما تاکنون درباره تعریف آن هیچ اتفاق نظری وجود ندارد. اگر چه استفاده از شیوه های توانمندسازی در محیط کار خیلی معمول است اما تحقیقات علمی زیادی بر روی معنا و مفهوم این واژه تاکنون انجام نشده است (ارجنلی و ساجلم آری[21] ، 2007). "بیشتر مدیران تصور می کنند با مفهوم توانمندسازی آشنا هستند ؛ در حالی که فقط تعداد محدودی از آنان با مفهوم و کاربرد آن آشنایی دارند " (ابطحی و همکاران ،1386).
در فرهنگ لغت آکسفورد توانمندسازی قدرتمند شدن ، مجوز دادن ، قدرت بخشیدن و توانا شدن معنا شده است . کانتر (1997) توانمندسازی را دادن قدرت به افرادی در سطح پایین سازمان قرار دارند تعریف می کند (اسد زاده[22] ، 2012). در سازمان های توانمند قدرت تا حد زیادی به کارکنان سطوح پایین تر منتقل می شود بطوریکه توانایی انتخاب در تصمیم گیری های مربوط به کار خود را داشته باشند (راندولف[23] ،2000). " توماس و جودیث (2002) بیان داشتند که توانمندسازی عبارت است از طراحی و ساخت سازمان به نحوی که افراد ضمن کنترل خود آمادگی قبول مسئولیت های بیشتری را نیز داشته باشند " (ایران زاده و بابائی هروی ، 1389).
"مفاهیم توانمندسازی به صور مختلف در سرتاسر ادبیات مدیریت آمده است . در متون مدیریت سابقه استفاده از اصطلاح توانمندسازی به دموکراسی صنعتی و دخیل نمودن کارکنان در تصمیم گیری های سازمانی تحت عناوین تیم سازی ، مدیریت مشارکت و مدیریت کیفیت جامع بر می گردد. به عنوان مثال در دهه ی 1950 منابع علمی مدیریت آکنده از اصول و قواعدی بود باید در قبال کارکنان خود رفتار دوستانه داشته باشد (روابط انسانی ) . در دهه ی 1960 مدیران باید نسبت به نیازها و انگیزه های کارکنان حساس می بودند (آموزش حساسیت ) . در دهه ی 1970 مدیران باید از کارکنان کمک می طلبیدند (مشارکت کارکنان ) و در دهه ی 1980 مدیران باید تشکیل گروه می داند (مدیریت کیفیت فراگیر ) . پیگیری این مباحث در دهه ی 1990 و پس از آن نشانگر این است که مدیران باید بیاموزند که چگونه توانمندی کارکنان را گسترش دهند "(عبداللهی و نوه ابراهیم ، 1385) .
جدول (1) سیر تاریخی مفاهیم توانمندسازی (عبداللهی و نوه ابراهیم ، 1385)
دهه مفاهیم مرتبط با توانمندسازی توضیح
1950 روابط انسانی مدیران در قبال کارکنان خود رفتار دوستانه داشتند .
1960 آموزش حساسیت مدیران نسبت به نیازها و انگیزه های کارکنان حساس بودند.
1970 مشارکت کارکنان مدیران کارکنان را در تصمیم گیری درگیر می کردند.
1980 مدیریت کیفیت جامع مدیران بر کار گروهی و تشکیل تیم تأکید داشتند.
1990 توانمندسازی کارکنان مدیران شرایطی فراهم کنند که نیروهای بالقوه کارکنان آزاد شود.
- رویکردهای توانمندسازی
اغلب مطالعات نشان می دهد که رویکرد متفاوت بر توانمندسازی اثر می گذارد.
- رویکرد رابطه ای
رویکرد اول رویکرد رابطه ای است که بر عناصر محیطی تاکید دارد و توانمندسازی به عنوان مجموعه ای از فعالیت های مدیریتی و شیوه هایی که در آ« قدرت کنترل بر کار و خود مختاری به کارکنان داده می شود در نظر گرفته می شود. مطالعات انجام شده بر روی این رویکرد نشان داده که توانمندسازی انتقال قدرت به سطوح پایین در سازمان است . طرفداران این رویکرد بیان می کنند که مفهوم توانمندسازی بعنوان زمینه ای برای افزایش سطح مشارکت کارکنان در فرآیند تصمیم گیری است . در این رویکرد توانمندسازی شامل افزایش ظرفیت حل مشکل در بین کارکنان ،کمک به کارکنان تا به پتانسیل وجودی خود پی ببرند و بتوانندایده ها و نظرات خود را درباره عملکرد سازمانی انتقال دهند(لیدن و آراد، 1996)[24].
- رویکرد شناختی
در رویکرد دوم که بنام رویکرد شناختی یا انگیزشی معروف است بر ادراک کارکنان تاکید دارد. بر طبق این رویکرد توانمندسازی از شرایط روانی کارکنان ناشی می شود . رویکرد شناختی بر ارتباطات باز ، حمایت عاطفی از کارکنان به منظور کاهش استرس و اضطراب ، افزایش وفاداری و مشارکت در سازمان توجه دارد . اهداف این رویکرد افزایش احساس کارکنان از خود اثر بخشی خودشان است. در این رویکرد توانمندسازی به عنوان یک متغیری معرفی شده است که از طریق آن افراد از توانمندی خود درک درستی پیدا خواهند کرد (اسپریتزر[25]،1995).
[1]ـ Ergeneli&saglam Ari
[2]-Asadzadeh
[3]-Randolph
[4] ـLiden&arad
[5]-Meyerson&kline
[6] ـAlkahtani&Sulaiman
[7] ـChoong,wong&Lau
[8] ـChoong&Liu
[9] ـ Ueno
[10] - Tomas and Velthouse
[11] - Lopez et al.
[12] ـ Ozbebek& Kilicarslan
[13] ـNielsen & padersen
[14] -Dewettink &ameijde
[15] ـHau,Ehow& wing
[16] -Context
[17] - structure
[18] - Content
[19] ـKuo,li&lin
[20] - Asadzadeh and Chakherloei
[21]ـ Ergeneli&saglam Ari
[22]-Asadzadeh
[23]-Randolph
[24] ـLiden&arad
[25] - Spritzer
ادبیات نظری تحقیق تعاریف،مفاهیم وابعاد توانمندسازی کارکنان_1613891782_46128_8524_1920.zip0.05 MB |