توضیحات :
ادبیات نظری تحقیق تعاریف،دیدگاه ونظریات پرخاشگری در 33 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
خلاصه ای از کار:
تعریف و اهمیت توجه به پرخاشگری
پرخاشگری مفهوم بسیار پیچیدهای است. این رفتار از یک سو تحت تأثیر عوامل موقعیتی و روانشناختی است و از سوی دیگر، عوامل ژنتیک و زیستشناختی در استقرار و گسترش آن نقش بسیار عمدهای بازی میکنند. از اینرو، ارائهی تعریفی دقیق و عینی از این سازه دشوار است. با این وجود بارون و ریچاردسون[1] (1994)، در تعریف پرخاشگری نشان دادند که هدف اینگونه رفتارها تخریب و آسیبرسانی به یک موجود زنده و اموال اوست، رفتاری که سبب بروز واکنشهای دفاعی و اجتنابی از سوی قربانی میشود.
پرخاشگری یکی از اختلالات مهم در روانشناسی بالینی و روانپزشکی است. حدود یک سوم تا نیمی از مراجعهکنندگان به مراکز روانشناسی و روانپزشکی، مشکلات پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی دارند. کودکان مبتلا، بهشدت در معرض طرد همسالان، عملکرد ضعیف تحصیلی و افزایش تدریجی رفتار پرخاشگرانه (پترسون، رید و دیشییون[2]، 1992) و همچنین آمادهی ابتلا به اختلالهای خلقی، مصرف مواد، بزهکاری و اختلال شخصیت اجتماعی در بزرگسالی هستند (سادوک و سادوک، 2006، ترجمهی رضاعی و رفیعی، 1387).
....................
دورنمای تاریخی پرخاشگری و خشم
یکی از بهترین راهها برای درک دوسوگرایی ما نسبت به خشم، توجه به طرز تلقی مردم از خشم در طول تاریخ است. کارول و پیتر استرنز[3] (1986) نگرش آمریکاییها نسبت به موضوع خشم را در سه حوزه زندگی مورد بررسی قرار دادهاند که عبارتند از: تربیت کودک، کار و روابط زناشویی.
تربیت کودک
در طول تاریخ نگرشهای متفاوتی در مورد تربیت کودکان وجود داشته است. در اوایل تاریخ آمریکا،
...............
محیط کار
امروزه بروز پرخاشگری در محیط کار مقبول نیست و شرکتها و سازمانها برای جلوگیری از ورود کارکنان بداخلاق و تندخو از آزمونهای
............
روابط زناشویی
در تاریخ اولیهی آمریکا ابراز خشم در خانواده ممنوع بود. خانه خلوتگاهی مقدس تلقی میشد و مشاجره و اختلاف بین زن و شوهر،
..........
علل پرخاشگری
صاحبنظران علوم اجتماعی
در مورد علل پرخاشگری صاحبنظران علوم اجتماعی پرخاشگری را به دو قسمت تقسیم نمودهاند. عدهای از آنها معتقدند که پرخاشگری ذاتی و فطری است و گروهی دیگر آن را نتیجهی عوامل اجتماعی و آموختنی میدانند. بر این اساس دو نوع پرخاشگری را به شرح زیر توضیح داده میشود:
1) طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری
..........
2) طرفداران منشأ اجتماعی پرخاشگری
این عده در مقابل ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انسان خطرناک و مخرب است، زیرا
..........
دیدگاه زیستشناختی
این دیدگاه به نقش عوامل بدنی در ایجاد پرخاشگری اشاره میکند. این دیدگاه دستگاه عصبی بدن انسان مانند مغز و سلسلهی
...........
عوامل خانوادگی پرخاشگری
خانواده میتواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتند از:
1- نحوهی برخورد.............
مبانی نظری پرخاشگری
به منظور آشنایی با سازهی روانشناختی پرخاشگری، چند نظریهی مهم پرخاشگری را به اختصار مورد بررسی قرار میدهیم:
نظریهی فروید
قدیمیترین و معروفترین دیدگاه دربارهی پرخاشگری، دیدگاهی است که بر اساس آن پرخاشگری و خشونت سرشتی است. مشهورترین
.............
نظریهی فردیت زدایی- پرخاشگری زیمباردو
زیمباردو[4] معتقد است که فردیتزدایی، فرایندی پیچیده است که در آن برخی شرایط اجتماعی به وقوع دگرگونیهایی در ادراک
...........
مدل پردازش اطلاعات اجتماعی- شناختی
در این مدل نقص در یک یا چند جزو این فرایند، علت بنیادی شکلگیری رفتار پرخاشگرانه است.
...........
نظریهی انتقال- برانگیختگی[5]
مدل دو مؤلفهای زیلمن[6]، تعامل هیجان (برانگیختگی) و شناخت را در شکلگیری رفتار پرخاشگرانه
..........
نظریهی درونگرایی- برونگرایی[7]
آیزنک (1983) پیشنهاد میکند که اکثر بزهکاران و مجرمان بهطور ذاتی و سرشتی برونگرا هستند.
........
مدل شرمساری- پرخاشگری تانگنی[8]
احساس شرمساری که بهطور معمول به خود ارزیابی منفی منجر میشود، اغلب با تجاربی از خشم و خصومت تظاهر مییابد. چنین احساسهایی
..........
مدل پرخاشگری- پرخاشگری
بدرفتاری و اهانت کلامی دیگران اغلب عامل عمدهای در آشکار ساختن اعمال پرخاشگرانه در طرف مقابل است. وقتی پرخاشگری
.............
نظریهی یادگیری اجتماعی
این دیدگاه تأکید میکند که پرخاشگری نیز مثل دیگر اشکال پیچیده رفتار اجتماعی، آموختنی است، مشاهده و تقلید از راههای
............
نظریهپردازان نوتداعیگرایان
بر اساس دیدگاه شناختی نوتداعیگرایان تجارب تنفرآمیز، عواطف منفی را ایجاد میکند (به طور مثال، اذیت، بیقراری، تهییج) این
پرخاشگری
تعریف و اهمیت توجه به پرخاشگری
پرخاشگری مفهوم بسیار پیچیدهای است. این رفتار از یک سو تحت تأثیر عوامل موقعیتی و روانشناختی است و از سوی دیگر، عوامل ژنتیک و زیستشناختی در استقرار و گسترش آن نقش بسیار عمدهای بازی میکنند. از اینرو، ارائهی تعریفی دقیق و عینی از این سازه دشوار است. با این وجود بارون و ریچاردسون[9] (1994)، در تعریف پرخاشگری نشان دادند که هدف اینگونه رفتارها تخریب و آسیبرسانی به یک موجود زنده و اموال اوست، رفتاری که سبب بروز واکنشهای دفاعی و اجتنابی از سوی قربانی میشود.
پرخاشگری یکی از اختلالات مهم در روانشناسی بالینی و روانپزشکی است. حدود یک سوم تا نیمی از مراجعهکنندگان به مراکز روانشناسی و روانپزشکی، مشکلات پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی دارند. کودکان مبتلا، بهشدت در معرض طرد همسالان، عملکرد ضعیف تحصیلی و افزایش تدریجی رفتار پرخاشگرانه (پترسون، رید و دیشییون[10]، 1992) و همچنین آمادهی ابتلا به اختلالهای خلقی، مصرف مواد، بزهکاری و اختلال شخصیت اجتماعی در بزرگسالی هستند (سادوک و سادوک، 2006، ترجمهی رضاعی و رفیعی، 1387).
کلمهی انگلیسی «aggress» در آغاز به معنی هجوم مفروض بود زیرا در جنگ به پیش رفتن و آغاز حمله گفته میشود. پرخاشگری کردن «aggressing» ریشه در به پیش رفتن به سوی هدفی بدون دید، دودلی یا ترس بیجهت تعریف میشود (فروم[11]، 1977، ترجمهی صبوری، 1363). کاپلان و سادوک (2003، ترجمهی پورافکاری، 1388) گفتهاند که پرخاشگری عبارت است از رفتاری که به قصد صدمه زدن به موجود زنده انجام میگیرد. این عمل درحالی انجام میگیرد که فرد مرتکب آن از چنین رفتاری اجتناب میورزیده است. بارون و ریچاردسون (1994) پرخاشگری را بهعنوان نوعی رفتار جهتدار که به سوی هدفی مخرب و آسیبرساننده به دیگران تعریف شده است.
بهطورکلی روانشناسان در مورد تعریف پرخاشگری با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا پرخاشگری را باید بر اساس پیامدهای قابل دیدن تعریف کرد یا بر اساس مقاصد فردی که آن را بروز میدهد؟ بعضی پرخاشگری را رفتاری میدانند که به دیگران آسیب میرساند یا میتواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد مانند لگد زدن، گاز گرفتن، یا لفظی باشد؛ نظیر فریاد زدن، رنجاندن و یا بهصورت تجاوز به حقوق دیگران باشد مانند چیزی را به زور از دیگری گرفتن، رفتار پرخاشگرانه بروز عکسالعملهای منفی را به دنبال دارد که خود احساسات ناخوشایند نوجوان را تشدید میکند (بارون و ریچاردسون، 1994). دربارهی تعریف پرخاشگری این موضوع مطرح است که آیا پرخاشگری را باید براساس پیامدهای قابل مشاهده آن تعریف کرد یا براساس مقاصد شخصی آن را مورد بحث قرار دهیم، زیرا عدهای پرخاشگری را رفتاری میدانند که به دیگران آسیب میرساند. نوع پرخاشگری ممکن است بدنی یا لفظی و یا بهصورت تجاوز به حقوق دیگری باشد. از مشخصههای مهم این تعریف عینی بودن آن است یعنی شامل آن قسمت از رفتارهایی میشود که قابل مشاهده باشند (اکبری، 1385).
بعضی نظریهپردازان پرخاشگری وسیلهای را از پرخاشگری خصمانه جدا میسازند، پرخاشگری وسیلهای رفتاری است که در جهت آسیب رساندن به هدفی و پرخاشگری خصمانه را رفتاری در جهت آسیب رساندن به دیگران میدانند (ماسن[12] و همکاران، ترجمهی یاسایی، 1380). از پرخاشگری تعاریف دیگری هم شده است مانند:
1- پرخاشگری یعنی عملی که به آسیبرسانی عمدی به دیگران منتهی گردد. این آسیبرسانی ممکن است صور مختلفی داشته باشد، آزارهای روانی مانند تحقیر، توهین و فحاشی از این قبیل هستند (فرجاد، 1374، به نقل از اکبری، 1385).
2- پرخاشگری یک نوع مکانیسم روانی است که در آن فرد بهطور ناخودآگاه فشارهای ناشی از محرومیتها و ناکامیها خود را بهصورت واکنشهای حمله، تجاوز، رفتارهای کینهتوزانه و پرخاشگری نشان میدهد (خدایاری فرد، 1377، به نقل از اکبری، 1385).
3- پرخاشگری در دورهی بلوغ و جوانی مشهودتر و مسئلهسازتر است، چون پرخاشگری انگیزهای است که بر اثر محیط یا تغییرات بیوشیمیایی که در بدن فرد بهوجود میآید، رخ میدهد. شایعترین و بیشترین میزان پرخاشگری در دورهی نوجوانی و جوانی بهوجود میآید که ممکن است از طریق کلامی و فیزیکی به آزار دیگران، تخریب و صدمه زدن به اشیاء با اشخاص و مانند آنها نمودهای خود را نشان دهد (ضوابطی، 1365، به نقل از اکبری، 1385).
بهطورکلی در مورد رفتار پرخاشگرانه میتوان گفت نیت نقش مهمی دارد، چنانچه نیت را در تعریف پرخاشگری قرار ندهیم و با رفتار مشابه دیگر روبهرو شده ممکن است در تشخیص رفتار پرخاشگرانه اشتباهی رخ دهد. بهعنوان مثال کودکی که کودک دیگر را از سرسره به زمین میاندازد تا خود سوار آن شود، قصد آزار کودک دیگر را ندارد ولی دیگران رفتارش را پرخاشگرانه تلقی میکنند (ماسن و همکاران، ترجمهی یاسایی، 1388).
در پژوهشهای فراوانی (مویر[13]، 1968 باس و دورکی[14]، 1975؛ باس و پری[15]، 1992؛ هریس[16]، 1995، به نقل از محمدی، 1385) نشان داده شده است که پرخاشگری یک پدیدهی کلی نیست، بلکه رفتارهای پرخاشگرانه، در چهارچوب زیر ریختهای متفاوتی بروز مینماید. نتایج پژوهشهای این گروه نشان داد که پرخاشگری انسان، دارای ابعاد و جنبههای فراوانی است که شامل:
1) بعد ابزاری یا حرکتی: این بعد به شکل پرخاشگری کلامی و جسمانی نمایان میگردد و هدف اصلی آن رساندن آسیب و زیان به دیگران است.
2) بعد عاطفی و هیجانی: این بعد پرخاشگری که بهصورت خشم بروز میکند، عوامل و شرایط درونی ارگانیزم را برای برانگیختگی فیزیولوژیک و هیجانی آماده میسازد. بعدی که وظیفهی تدارک و آمادهسازی رفتار پرخاشگرانه را بر عهده دارد.
3) بعد شناختی: این عوامل که خصومت نام دارد، سبب ایجاد احساس غرضورزی، دشمنی و کینهتوزی نسبت به دیگران میشود.
همچنین ارونسون[17] (1991، ترجمهی شکرکن، 1385) پرخاشگری را عملی تعریف میکند که هدفش اعمال صدمه و رنج است. در فرهنگ لغت روانشناسی، پرخاشگری به عنوان رفتاری که با عمل حمله کردن و به مقابله رفتن مشخص میشود و با رفتار امتناع از جنگیدن یا گریختن از مشکلات متضاد است، تعریف شده است. دولارد، دوب، میلر، ماورر و سیرز[18] (1939) پرخاشگری را بهعنوان یک رفتار متوالی در جایی که هدف آسیب رساندن به شخص دیگر است، تعریف میکنند. آنها استدلال میکنند که ناکامی همراه با رفتارهای هدفدار آزاررسان بهطور ناخودآگاه، رفتار پرخاشگرانه را که منجر به آسیب دیدن و مجروح ساختن طرف مقابل میشود ایجاد میکند. این تعریف همان نظریهی فشار است (به نقل از عطایی، 1391).
فیت، راترت، کولدر، لاچمن و ولز[19] (2012) بر این باور است که رفتار پرخاشگرانه واجد چهار شرط زیر است:
1- عمدی بودن
2- انجام عمل در یک موقعیت بین فردی و توأم بودن آن با تعارض و رقابت
3- قصد دستیابی به تفوق نسبت به فردی که هدف پرخاشگری است
4- تحریک شدن در جهت جدال یا رسیدن به حد اعلای شدت آن
ویلکوفسکی و رابینسون[20] (2010) سعی کردند تا تمایزی روشن بین پرخاشگری و جسارت قائل شوند، بدین ترتیب که رفتار تحمیلی را که بدون منظور آزار رساندن به دیگران صورت میگیرد، جسارت تعریف کردند. در تعریف پرخاشگری بین پرخاشگری و جرأتورزی نیز تفاوت گذاشتهاند. جرأتورزی دفاع از حقوق یا متعلقات فرد (مانند ممانعت کودک از اینکه کسی وسیلهی او را بگیرد) است. شخص با جرأت پرخاشگر نیست، زیرا یکی از کارکردهای اجتماعی شدن کودکان این است که به آنان راههای جامعهپسند با جرأت بودن نشان داده شود؛ درحالیکه پرخاشگری وسیلهای رفتار خصمانهای است در جهت آسیب رساندن به دیگری.
فروم (1977، ترجمهی صبوری، 1363) نیز همهی اعمالی را که سبب آسیبرساندن به شخص، شی یا جانور دیگر شود و یا با چنین قصدی صورت گیرد پرخاشگری مینامد. ارونسون (1991، ترجمهی شکرکن، 1385) هم خشم و پرخاشگری را عملی میداند که هدفشان اعمال صدمه، آسیب و رنج است. با توجه به این تعاریف میتوان اذعان نمود که پرخاشگری کنشی است که شامل آسیبرسانی بدنی و روانی است، جنبهی تعمدی دارد، امری تصادفی به شمار نمیآید و مهمتر از همه اینکه یک کنش محسوب میشود.
پرخاشگری اگرچه یک موضوع پژوهشی مورد علاقه است، ولی در واقع یک پدیدهی مشکل برای تعریف کردن میباشد. نبود تعریف روشنی از پرخاشگری ممکن است به احتمال زیاد نشاندهندهی عدم توافق میان محققان در رشتههای مختلف باشد که هرکدام تعریفها و مدلهای ویژهی رشتهی خود را ارائه میکنند (فیت، شوارتز و هندریکسون[21]، 2012). حتی در زمینهی روانپزشکی هیچ تعریف مورد قبول کلی از پرخاشگری وجود ندارد. برای مثال DSM-IV-TR (انجمن روانپزشکی آمریکا[22]، 2003) به پرخاشگری با توجه بهویژگیهای اختلال انفجاری متناوب، اشاره و بیان میکند که پرخاشگری میتواند با دیگر اختلالات روانی همراه باشد؛ ولی تعریف خاصی از پرخاشگری ارائه نمیکند. مطالعهی مجرمان و بیماران روانی اغلب نشان میدهد که دو دیدگاه نسبت به پرخاشگری وجود دارد. زمانی که پرخاشگری بهعنوان قسمتی از سبک زندگی فرد فرض میشود، که به صورت بیولوژیکی قبلاً تعیین شده است و به آن صفت میگویند. برعکس زمانیکه پرخاشگری به عنوان تجربهی یک حادثهی پرخاشگرانه مدنظر قرار میگیرد آن را حالت مینامند. اگرچه در افراد هم مریض و هم مجرم، پرخاشگری حالت و صفت هر دو دیده میشوند.
[1] - Baron, & Richardson
[2] - Patterson Reid & Dishion
[3] - Carol & Piter sterens
[4] - Zimbardo
[5] - Excitation-Transfer Theory
[6] - Zilman
[7] - Introversion- Extraversion Theory
[8] - Tangney
[9] - Baron, & Richardson
[10] - Patterson Reid & Dishion
[11] - Forum
[12] - Masen
[13] - Moyer
[14] - Buss & Durkee
[15] - Perry
[16] - Harris
[17] - Oronson
[18] - Dollard, Doob, Miller, Mower & Sears
[19] - Fite, Rathert, Colder, Lochman & Wells
[20] - Wilkowski & Robinson
[21] - Schwartz, & Hendrickson
[22] - American Psychiatric Association
ادبیات نظری تحقیق تعاریف،دیدگاه ونظریات پرخاشگری_1613891627_46127_8524_1422.zip0.05 MB |