توضیحات :
ادبیات نظری تحقیق آموزش کارکنان، آموزش ضمن خدمت و آموزش مدیران
تعداد صفحه : 46
در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
آموزش
- مروري اجمالي بر تاريخچه آموزش كاركنان
آموزش ضمن خدمت در مفهوم سنتی، که به معنای انتقال مجموعهای از مهارتها و فنون به شکل استاد - شاگردی است، دارای سابقه بسيار طولانی است. بررسی سوابق تاريخی در اين زمينه نشان میدهد که آموزش ضمن خدمت سنتی به مراتب از آموزشهای رسمی و کلاسيک ديرينهتر میباشد. آنچه که موجبات توجه بنيادی به آموزش ضمن خدمت به مفهوم جديد را ايجاد و تسهيل کرد، تغيير و تحولاتی گستردهای بود که دستاوردهای مهمی خصوصاً در قلمرو تکنولوژی به همراه داشت. بنابراين میتوان نتيجه گرفت که توجه به نارسايیهای آموزش ضمن خدمت سنتی و لزوم تجديد ساختار آموزش کارکنان امری است که عموماً با انقلاب صنعتی پا گرفت و پس از آن توسعه يافت.(فتحی واجارگاه، 1376)
مرتبه اصلی توجه به آموزش نيروی انسانی از زمان موج پيشرفتهای عظيم قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم شکل گرفت، اگرچه ريشه آن در دههها و قرون قبل يافت میشود. اين تحولات علاوه بر اين که شرايط لازم برای ورود به مشاغل مختلف را دگرگون ساخت و بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی، مدارک تحصيلی بالاتری را به عنوان شرط ورود به مشاغل قرار دادند، آموزش نيروی انسانی در ضمن کار نيز مورد توجه خاص قرار گرفت. بررسی سير تحول سازمانها در ممالک توسعه يافته نيز بر اين ادعا صحه میگذارد که رمز موفقيت اين سازمانها، توجه ويژه به تحصيلات، بازآموزی و آموزشهای تخصصی در حين کار بوده است. بنابراين در قرن بيستم آموزش ضمن خدمت در بسياری از ممالک توسعه يافته شکل گرفته و در نيمه دوم نهادينه گرديد. برخی از تحولات در اين زمينه در کشورهای مختلف جهان عبارت است از:
ü در کشور انگلستان، آموزش ضمن خدمت به طور جدی در اواسط قرن بيستم مورد توجه قرار گرفت اما قبل از آن و در قرن نوزدهم تشکيلاتی تحت عنوان معلمين سازمانيافته به وجود آمد(کريمزاده، 1372) در سال 1944 برای اولين بار آموزش ضمن خدمت کارکنان به طور سازمان يافته در اين کشور مورد توجه قرار گرفت(فتحی واجارگاه، ص 27، 1376)
ü در کشور فرانسه، آموزش ضمن خدمت کارکنان در سال 1946 مورد توجه قرار گرفت. در اين سال موسسهای تحت عنوان «موسسه امور اداری» تشکيل شد که عهدهدار امور مربوط به تهيه، تدوين و اجرای برنامههای آموزشی در سطح سازمانهای دولتی گرديد. هدف اساسی اين موسسه، بهبود بخشيدن به خدمات دولتی و اصلاح کيفی آن بود(فتحی واجارگاه، ص 28، 1376)
ü در کشور ايالات متحده آمريکا، آموزش ضمن خدمت کارکنان از سال 1949 مورد توجه ويژه قرار گرفت. خصوصاً در نيمه دوم قرن بيستم از توسعه روزافزونی برخوردار گرديد. به اين اعتبار در آموزش و پرورش در دهه 1960 بخش عظيمی از نيروی انسانی تحت پوشش آموزشهای ضمن خدمت قرار گرفتند.(فتحی واجارگاه، ص 28، 1376)
ü در چين آموزش ضمن خدمت تاريخی طولانی دارد. آموزشهای مالی ضمن خدمت در چين از سال 1979 که کميسيون اقتصادی دولت، مرکز آموزش ملی پکن را تشکيل داد، شروع گرديد. اين آموزشها به منظور ارائه خدمات آموزشی به کارکنان مالی دولت انجام میگرفت.(سازمان امور اداری و استخدامی، 1369)
به همين سان در بسياری ديگر از کشورهای اروپايی، آمريکايی و آسيايی، آموزش ضمن خدمت از دهه 1960 توسعه و گسترش يافت.
- در ايران
در کشور ايران نيز همانند بسياری از ممالک، آموزش ضمن خدمت به صورت استاد - شاگردی از گذشته وجود داشته است ولی آموزش ضمن خدمت نيروی انسانی به شيوه نوين و به صورت موسسهای تا اواسط دهه 1310 مطرح نبوده است.
بر اساس اطلاعات موجود در سال 1314 در راهآهن، مرکزی تحت عنوان هنرستان فنی راهآهن تأسيس شد. سپس در سال 1318 آموزشگاهی در وزارت پست و تلگراف و تلفن آغاز به کار کرد.(فتحی واجارگاه، 1376)
از سال 1327 برنامههای آموزش کارکنان جزو طرحهای دولت قرار گرفت و دورههای آموزشی چندی به اجرا درآمد.
وزارتخانههای مختلف با توجه به نيازهای خود اقدام به اجرای دورههای آموزشی گوناگون نمودند تا آنکه برای هماهنگی دورههای آموزش کارکنان در بخش دولت، قانون استخدام کشوری در سال 1345 وزارتخانهها و موسسات دولتی را مکلف نمود تا با رعايت مقررات مذکور، ادامه و اجرای برنامههای آموزشی و يا کارآموزی مستخدمين خود را به تصويب سازمان امور اداری و استخدامی برسانند(ابطحی، 1368)
هر وزارتخانه، موسسه دولتی يا خصوصی بايستی نيروی مورد نياز دستگاه و سازمان خود را تربيت و آموزش دهد. غالباً تحصيلات افرادی که متقاضی استخدام میباشند، کاملاً با نيازهای سازمانهای استخدامکننده هماهنگی ندارد و هر سازمانی بايستی نيروی کار مورد نياز خود را آماده نمايد. سازمانهای دولتی در کشور ما جزو عمده موسسات استخدامکننده میباشند و بايستی پيشرو آموزش ضمن خدمت باشند.
بسياری از علوم اداری و فنی، مديريت و بازرگانی را میتوان توسط برنامههای آموزشی مدون به کارمندان استخدام شده ارائه داد و از آنان يک نيروی انسانی قابل و با کفايت به وجود آورد. با آموزش ضمن خدمت، تمام سازمانها میبايست نيروی مورد نياز خود را برای مشاغل گوناگون به نحو احسن تربيت نمايند(عمادزاده، 1373)
- تعريف آموزش
سازمان ها، ساز و کار يا وسيله تحقق هدف هاي جامعه محسوب می شوند. سازمان ها در واقع به منزله تدابير و وسايلی هستند که براي رفع نيازهاي اساسی جامعه شکل گرفته و به فعاليت می پردازند. بررسی شکل گيري و تحول سازمان ها نشان می دهد که در گذشته به علت ساده بودن زندگی بشري و تکنولوژي محدود، ساختار و کارکردهاي سازمان ها ساده و ابتدايي بوده و افراد براي انجام فعاليتهاي آن نياز چندانی به دانش و معلومات حرفه اي نداشتند. تغيير و تحولاتی که بعدها در شکل زندگی اجتماعی به وجود آمد موجب وسعت و گستردگی در ابعاد گوناگون سازمان ها شد و در نتيجه اهداف، وظايف و مسئوليت هاي آن پيچيده تر و اداره امور آن نيز به مراتب دشوارتر شد . در چنين شرايطی ديگر افراد بدون داشتن دانش و مهارت ها ي لازم قادر به انجام وظايف و فعاليتهاي سازمان ها نبودند. پيامد چنين تغييرات و تحولات عظيم صنعتی، تکنولوژيکی، اقتصادي و ... در قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم ضرورت آموزش را در سازمان ها به امري حياتي مبدل كرد. (سام خانيان، 1384، ص 11-13)
کميسيون خدمات نيروي انسانی تعريف وسيع و گسترده اي از آموزش ارائه می دهد و آموزش را يک فرآيند طراحی شده جهت اصلاح نمودن طرز فکر، دانش يا مهارت هاي رفتاري از طريق يادگيري تجربی، جهت نائل شدن به عملکرد موثر در يک فعاليت يا در دامنه اي از فعاليتها و اهداف آنها در کارگاههاي آموزشی که توانايی هاي افراد و رضايت فعلی و آتی نيازهاي نيروي انسانی سازمان را توسعه می دهند می داند (حاجی کريمی و رنگريز،1379، ص 266 ) ، اما بنا به تعريف يونسکو، سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد، آموزش و پرورش عبارت است از تمام کنش ها، اثرات، راهها و روشهايی که براي رشد و تکامل و توانايی هاي مغزي، معرفتی و همچنين مهارت ها، نگرش ها و رفتار انسان بکار می روند، البته به طريقی که شخصيت انسان را تا ممکن ترين حد آن تعالی بخشد و يکی از ارزشهاي مثبت جامعه اي که در آن زيست می کند، باشد (خراساني و حسن زاده باراني كرد، 1386، ص38).
آموزش، تجربه اي است مبتنی بر يادگيري، که به منظور ايجاد تغييرات نسبتا ماندگار در فرد صورت می گيرد تا وي بتواند توانايی خود را براي انجام کار بهبود بخشد (شيمون، 1380، ص248)
براون و اتکينس آموزش را به عنوان فراهم آوردن فرصتهايي براي اينکه دانش آموزان ياد بگيرند تعريف کرده اند در واقع آموزش به فعاليتهايی گفته می شود که با هدف آسان ساختن يادگيري از سوي آموزگار يا معلم طرح ريزي می شود و بين آموزگار و يک يا چند يادگيرنده به صورت کنش متقابل جريان می يابد (سيف، 1379، ص 30-29)، تا در نهايت به گسترش نگرش، دانش، مهارت و الگوهاي رفتاري مورد نياز يک فرد براي انجام عملکرد مناسب در يک تکليف يا شغل معين منجر شود. اما جان اف ام می آموزش را عبارت از بهبود سيستماتيک و مستمر شاغلين از نظر دانش ها، مهارت ها، توانايی ها و رفتارها می داند که به رفاه آنها کمک، می کند و شرايط بهتري را براي احراز مقام بالاتر فراهم می آورد، تعريف کرده است (محمدي، 1382، ص 13-14).
در تمامی اين تعاريف، آموزش عامل اساسی تعالی انسانهاست و اين تعالی می تواند در تلطيف روابط کارکنان و مديريت نيز اثربخش باشد. فردي که کار خود را خوب بداند از کار کردن لذت میبرد و برايش ايجاد رضايت می کند و ناخودآگاه اين رضايت را ناشی از محيط کار می داند آموزش به خوبی اين هدف را تحقق می بخشد (ميرسپاسي،1385،ص 485)
نقش يادگيري در سازمان ها اخيرا مورد توجه زيادي قرار گرفته است .آگاهی از چگونگی روند يادگيري و نحوه تاثير آن بر رفتار بعدي کاملا مفيد می باشد. بدين علت است که بسياري از سازمانها منابع هنگفتی صرف آموزش کارکنان می کنند. همه رفتارهاي پيچيده انسانی از طريق يادگيري حاصل می شود (قاسمي، 1382، ص128) و اگر مديران بخواهند رفتار فرد را توجيه، پيش بينی يا کنترل نمايند بايد بدانند آنها چگونه آن رفتار را ياد گرفته اند (نيازآذري، 1386، ص 59 ). يک ضعف در تعداد زيادي از نظامهاي مديريت عملکرد اين است که مديران و سرپرستان به قدر کافی به آموزش کارکنان شان اهميت نمی دهند و در نهايت بازخورد لازم را دريافت نمی کنند[1](الين. بي. 2003)
- آموزش كاركنان
آموزش كاركنان كليه كوشش هايي است كه در جهت ارتقاي سطح دانش، آگاهي، مهارت هاي فني، حرفه اي و شغلي و همچنين ايجاد رفتار مطلوب در كاركنان يك سازمان به عمل مي آيد و آنان را آماده انجام وظايف و مسئوليتهاي شغلي خود مي نمايد (ابطحي، 1373، ص17). تافلر، مهمترين فعاليت و راه رويارويي با تحولات عظيم در زندگي آينده را براي پذيرش تغيير، آموزش مي داند. آموزش موثر و پرمايه به افراد كمك مي كند تا آنها بتوانند به رشد و توانايي كافي در شغل خود دست يابند و با كارايي بيشتري كار كنند. بديهي است كه افراد هرچقدر از دانش و آموزش بهتر در مورد كار خود برخوردار باشند فرآيند يادگيري آنها بهتر است و به ارائه انديشه ها و نظريات مفيدتري براي بهبود مي پردازند (الحسيني،1379، ص103). امروزه آموزش و بهسازي منابع انساني به عنوان يكي از استراتژي هاي اصلي سازمان ها براي سازگاري مثبت با شرايط تغيير قلمداد مي شود. حيات سازمان ها تا حدود زيادي به دانش و مهارت هاي مختلف كاركنان بستگي دارد هر چه اين زمينه ها به موقع و بهتر باشد قابليت سازگاري سازمان با محيط متغير نيز بيشتر مي شود (سام خانيان، 1384،ص 12-13).
برخي از عواملي كه آموزش كاركنان را ضروري مي سازد عبارتند از:
- شتاب فزاينده علوم بشري در تمام زمينه ها؛
- پيچيدگي سازمان ها به دليل ماشيني شدن؛
- تغيير شكل يا جابجايي شغل؛
- روابط انساني و مشكلات انساني؛
- ارتقا و ترفيع كاركنان؛
- اصلاح عملكرد شغلي؛
- نيازهاي تخصصي و حرفه اي نيروي انساني؛
- كاركنان جديد الاستخدام؛ (آقايار،1386،ص171)
- نياز به افزايش بهره وري (مشبكي،1377،ص346)
[1] Eillen B, ).2003)
ادبیات نظری تحقیق آموزش کارکنان، آموزش ضمن خدمت و آموزش مدیران_1613454961_45915_8524_1430.zip0.14 MB |