توضیحات :
تحقیق قيامهاي علويان 51 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
مقدمه
برخي ظهور شيعه را به دوران كوتاه خلافت علي (ع)و رخدادها و جنگها و مشكلاتي كه تقريبا"درسرتاسر مدت كوتاه خلافت آن حضرت ادامه داشت نسبت مي دهند و به منزلة پاسخ به روش ناكثين ( آتش افروزان جنگ جمل) و قاسطين ( جنگ افروزان صفين ) و مارقين ( خوارج) مي شمارند .
دسته اي نيز پديدة تشيع را به شهادت حسين بن علي (ع) در كربلا ارتباط مي دهند اينان ادعا مي كنند كه شهادت آن بزرگوار نقطة تحولي عظيم در تاريخ فكري و اعتقادي تشيع است زيراآثار كشتاركربلا به اين كه آتش تشيع را در دلها برافروزد وصفوف آنان را متحد سازد محدود نشدچه بيش ازاين شيعيان دچار اختلاف كلمه و عقيده بودند تشيع قبل از اين فاجعه جز نظريه اي سياسي به شمار نمي آمد و خون درپاي ريخته نشده بود بلكه پس از شهادت حسين بن علي (ع ) تشيع باخون شيعيان بيآميخت و دراعماق جان ودل آنها جا گرفت و به صورت عقيده اي پايدار و ريشه دار درآمد كه آنان را به فداكاري و جهاد درراه آن برمي انگيخت .
خون مطهرحسين بن علي (ع) زمينه رابراي شيعه مهيا كردو آنان رابراي قيام برضد ستم و ستمگران آماده ساخت و با اين كه دردوران اموي و عباسي فشارهاي فكري و سياسي برشيعيان به منتهاي شدت رسيد آنان شهادت مظلومانه آن بزرگوار را درميدان شكيبايي كربلاوشهادت درراه حق و ستمديدگان و مستضعفان نمونه و سرمشق عالي خودقراردادند و درعين اين كه تمام جنبشهاي شيعي مشروعيت و نيروي خود را خلاف قرون پس از جامعه كربلا ازمبادي اسلام و پيام آن دربارة شهادت و فداكاري براي نجات مستضفعان و رنجديدگان ازسلطة ستمگران اخذ كرده است رفتارحسين بن علي (ع) در كربلا پيوسته سرمشق اعلاي همه انقلابيان ومبارزان راه آزادي انسان وكرامت او بوده و خواهدبود.[1]
ليكن آنچه را ماانكار مي كنيم سخنان آنان و ديگركساني است كه معتقدند تشيع رويدادي است نوظهورو وارداتي كه مانند ديگر فرقه هايي كه دردورانهاي پس از رحلت پيامبراكرم (ص) پديدآمده اند درپرتواوضاع وشرايط معيني به وجود آمده است شرايطي كه انگشت حاكمان در پيدايش آنهابي دخالت نبوده و موجب استقرار آنها بر مستند قدرت و حفظ آنها از شرور جنبشها و انقلاباتي مي شده كه هرچند مدت از سوي كساني كه اجراي عدالت و اصلاح اموردولت و سازمانهاي فاسد آن را مي خواستند به وجود مي آمد و حكام با آنهاروبرومي شدند .
آري آنچه مورد انكارماست اين ادعاي آنها ست كه : تشيع پيش از حسين بن علي (ع ) وجود نداشته وواژه تشيع مفهوم ومحتوايي راكه بعد از آن فاجعه پيداكرده پيش از آن دارا نبوده است ونيز گفتار آنها را تشيع درآراومعتقدات خودبكلي از اسلام سني جداشده است انكار مي كنيم و ترديد نداريم كه تشيع از همان مرحله نخستين با اسلام همراه و جزئي از كل آن بوده واين به متقضاي خصوصي است كه پيامبراكرم (ص) از آغاز بعثت تا آخرين لحظات زندگي خود دربسياري از موارد و به مناسبتهاي مختلف گاهي به گونه اي صريح و زماني به تلويج دربارة علي (ع) ايراد فرموده تاپس از او امورخلافت را عهده دار باشد و به انجام مهمات آن اقدام كند و معتقديم كه پيامبر(ص) همه اختيارات معنوي و اجتماعي و سياسي راكه خداوند برايش مقرر فرموده بودبراي علي (ع) قرارداد و تشيع با اسلامي كه محمدبن عبدا..(ص) براي بشرآورده است چه دراصول و چه درفروع اختلافي ندارد برهمين اساس مصرانه مي گوييم كه تشيع همان اصالت را دارد كه اسلام داراست و چه غيرازتشيع است پديده هاي تازه اي است كه هوسها و مصلحت انديشها آنها را به وجود آورده است .
همه كساني كه عقيده دارند خلافت حق خاندان پيامبراست و ازپس مرگ وي علي بحق و رضايت ووراثت جانشين وي بود واين حق در خاندان علي موروثي است شيعه ناميده مي شوند ، آنها مختلف دارند بعضي فرق شيعه عقيده دارند كه امامان معصومند و صفات خدايي در آنها جلوه و هر كه جز اين معقتد باشد از دين بيرون شده است اين گروه به تأئيد نظرخويش گويند كه علي نخستين كس ازمردان بود كه مسلمان شد و كوشش كه درراه اعتلاي كلمه اسلام چنان بود كه بعد از پيغمبرهيچكس همطراز اونبود .
شايد نخستين انقلابي كه در اسلام برضد فرمانروايان وقوع يافته قيامي بوده كه براي جلوگيري از سلطه امويان دردوران خليفه سوم عثمان بن عفان اتفاق افتاده است اين جنبش بدين سبب بود كه مروانیان وامويان در مدينه وديگر شهرها قدرت را قبضه كرده بودند و عثمان و مروان بن حكم و هواداران آنها با خودكامگي واستبداد حكومت مي كردند كه مسلمانان مانندآن را دردوران دوخليفه پيش از او نديده بودند . اين انقلاب اگرچه در آن مهاجران وانصار شركت داشتند از نظر بيشتر تاريخ نگاران داراي ويژگيهاي شيعي بوده و ريشه هاي آن را به عبدا.. بن سبا معروف به ابن السودا ارتباط داده و ادعا كرده اند كه انديشه وصي بودن علي (ع) را او اختراع كرده وباهمين تفكر به كشورهاي مختلف سفر كرده ومردم رابرضد عثمان شورانده است تاآن جاكه سرانجام مردم بطور دسته جمعي به مدينه يورش آورده ه عثمان راكشته و باعلي بيعت كرده اند و عبدالله بن سبادرجنگ بصره دركنارعلي (ع) قرارگرفت و همچنين همچون وسيله اي براي خرابكاري و آشوبگري بوده و سد راه صلحي شدكه اگر اووجودنداشت نزديك بود در بصره ميان دوطرف جنگ انجام گيرد . امانقش اين سوداي موهوم باظهورمعاويه در صحنه سياسي و مخالفت او باعلي (ع) و تجديد جنگ به گونه اي سخت تر و خونبارتر در صفين پايان مي يابد چنانكه گويي نقش واهي او با كشته شدن عثمان و جنگ بصره پايان يافته است .[2]
امام حسن بن علي (ع)
امام حسن بن علي (ع) با انعقاد پيماني كه از مطامع امويان و كينه هاي وحشيانه آنها نسبت به پيامبر(ص) ورسالت اووعلي و فرزندانش (ع) بوده برداشت در انقلاب خاموش و آرام خودپيروزشد و ماسكهايي راكه امويان و كينه هاي وحشيانه آنها نسبت به پيامبر (ص) و رسالت اووعلي و فرزندانش (ع) پرده برداشت در انقلاب خاموش و آرام خود پيروزشد و ماسكهايي راكه امويان براي پوشش اهداف پست خود به كار مي بردند از آنها گرفت و معاويه را آن چنان كه بود نشان داد همچنان كه امام (ع) توانست انقلاب جوشاني راكه سران و بزرگان شيعه آن را به وجود آوردند را آرام سازد . اينان دسته دسته به نزد او آمدند تا آن حضرت را به قيام برضدمعاويه كه به تمام شروط قرارداد و تعهدات خود پشت پازده وادارسازد . آنان به امام (ع) پيشنهاد كردند كارگزارمعاويه راازكوفه بيرون كنند و تأمين همه نيازهاي جنگ را از حيث سلاح و سازوبرگ ضمانت و تعهد كردند ليكن جوش و خروش هواداران و شيعيان امام (ع) را تحريك نكرد و به خطبه ها و سخنرانيهاي آنها گوش نداد.[3]
[1] - معروف الحسني هاشم ، ترجمه عارف سيد محمد صادق ، جنبشهاي شيعي در تاريخ اسلام ، انتشارات آستان قدس ، ص200
[2] - معروف الحسني هاشم ، ترجمه معارف سيدمحمدصادق ، جنبشهاي شيعي درتاريخ اسلام انتشارات آستان قدس ، ص210
[3] - معروف الحسني هاشم ، ترجمه معارف سيدمحمدصادق ،جنبشهاي شيعي درتاريخ اسلام انتشارات آستان قدس ، ص353
فهرست مطالب :
مقدمه 1
امام حسن بن علی (ع) 4
قیام امام حسین (ع) 6
حادثه حره 9
محاصره مکه (60ه ) 10
قیام توابین ( 65ه ) 10
قیام مختار ( 67ه) 12
قیام زید بن علی بن الحسین 14
قیام یحیی بن زید ( 125 ه ) 16
قیام محمد نفس زکیه ( 145ه ) 18
قیام ابراهیم قتیل با خمری ( 145ه) 22
قیام فخ 24
قیام یحیی بن عبدالله محض ( 176ه) 30
ادریس بن عبدالله ( 172ه ) 36
قیام محمد بن اسماعیل ( 175ه ) 41
انقلاب ابوالسرایا ( 199 ه ) 43
قیام محمد بن جعفر ( 205ه ) 46
قیام محمد بن قاسم ( 219ه ) 47
قیام عبدالله بن معاویه و ابومسلم خراسانی ( 131ه ) 49
منابع و مآخذ 51
2668_1611819320_45406_8524_1496.zip0.04 MB |