توضیحات :
فصل دوم مبانی نظری و پیشینه پژوهش یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده در 62 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
فهرست مطالب:
2-2-1- نظریات رفتاری یادگیری.. 16
2-2-2- نظریات شناختی یادگیری.. 17
2-2-3- نظریه یادگیری گشتالت... 17
2-2-4- نظریه یادگیری شناختی اجتماعی.. 18
2-3-3- يادگيري تعميمي (مولد) 19
2-4-2- یادگیری تیمی یا گروهی.. 21
2-6- سیر تاریخی یادگیری سازمانی.. 23
2-7- یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده 26
2-8- تاريخچه مفهوم پردازي سازمان يادگيرنده 29
2-10- دیدگاه صاحبنظران درباره سازمان یادگیرنده 36
2-10- 5- واتكينز و مارسيك... 41
2-11- انواع سازمان هاي يادگيرنده 51
2-11-2- سازمانهاي ادراك كننده و متفكر. 51
2-11-3- سازمان های يادگيرنده 51
2-12- اهمیت ایجاد سازمان یادگیرنده 53
2-13- طبقه بندی ویژگی های سازمان یادگیرنده 56
2-14- تفاوت سازمان یادگیرنده با سازمان های سنتی.. 57
2-15- ايجاد سازمان ياد گيرنده 60
2-16- پیشینه تحقیق و سوابق پژوهشی.. 65
بخشی از متن:
مقدمه
یادگیری سازمانی چیزی فراتر از مجموع توان یادگیری افراد است، یعنی سازمان توانایی یادگیری خود را با خروج افراد سازمان از دست می دهد. یادگیری سازمانی به مفهوم یادگیری افراد و گروه های درون سازمان و سازمان یادگیرنده به معنی یادگیری سازمان به عنوان سیستمی کلی است (رهنورد،1378،ص24). به عبارت دیگر باید گفت سازمان یادگیرنده حاصل یادگیری سازمانی است. سازمان يادگيرنده را نوعي از سازمان ميدانند كه يادگيري اعضاي خود را به گونهاي فراهم ميآورد كه نتايج ارزشمندي را نظير نوآوري، كارايي، هم سوئي بهتر با محيط و مزيت رقابتي پايدار به ارمغان آورد. در این بخش سعی بر این است که ادبیات نظری یادگیری سازمانی و سازمان يادگيرنده مورد بررسی قرار گیرد. تاریخچه، مفاهیم، تعاریف، رویکردها و ... در ابتدا مورد بحث قرار میگیرند. سپس تحقیقات و مطالعات داخلی و خارجی در رابطه با موضوع بیان می شود.
2-1- یادگیری
ياد گرفتن به معناي تقويت دانايي، به كمك تجربه است كه از پيگيري امور بدست ميآيد. يادگيري به طور مداوم در طي زمان و در مسير زندگي واقعي بدست ميآيد و كنترل آن تقریبا دشوار است اما به واسطة این یادگیری، دانشي پايدار توليد شده و فرد يادگيرنده اين توانايي را مي یابد كه هنگام برخورد با موقعيتهاي مختلف، رفتاري اثربخش داشته باشد. همه سازمانها ياد مي گيرند، به اين معنا كه با پيرامون خود سازگاری یافته و راههای درست مواجهه با تغییرات محیطی را می آموزند، منتهی برخي سازمانها سريعتر و اثربخشتر ياد ميگيرند. آنچه كه موجب اثربخشي بيشتر سازمانهاي يادگيرنده ميشود، پيادهسازي فرآيند مديريت دانش در اين سازمانهاست. سنگه چهار عنصر اصلي يادگيري را به شرح زير تعريف ميكند:
1ـ اقدام[1]: انجام يك وظيفه يا کار در قالب چهارچوب موارد مشابه تجربه شده.
2ـ تأمل[2]: مشاهده اعمال و افكار خود و كالبدشكافي كارهاي انجامشده.
3ـ ارتباط[3]: خلق ايده هايي براي اقدام و ساماندهي آنها در قالبهاي جديد.
4ـ تصميم[4]: تهيه و تدوين رويه و رويکردي براي اقدام
یادگیری وسیلهای است که نه تنها از طریق آن به کسب مهارت و دانش پرداخته میشود بلکه ارزشها و نگرشها و واکنشهای هیجانی نیز بدست میآید. یادگیری ریشه در علم روانشناسی دارد.
روانشناسان دو نوع تعریف از یادگیری دارندکه دو مفهوم مشترک، ولی کاملاً متفاوت میباشند:
1- رفتارگرایانه[5]: یادگیری عبارتست از یک تغییر نسبتاً با دوام(دائمی) در رفتار که در نتیجه تمرین و تجربه حاصل میشود.
2- شناختگرایانه[6]: یادگیری عبارتست از یک تغییر نسبتاً بادوام (دائمی) در ارتباطات (پیوندهای) ذهنی[7] که در اثر تجربه صورت میگیرد.
هر دو تعریف در این وجه مشترکند که تغییر را به تجربه[8] نسبت میدهند. دیدگاه رفتارگرا بر ارتباط میان محرکها و پاسخهای قابل مشاهده تأکید دارد. دیدگاه شناختی بر نقش فرآیندهای ذهنی مربوط به یادگیری اصرار میورزد. اطلاع از اصول و نظریات رفتارگرایی و شناختگرایی میتواند یادگیری سازمانی را تسریع بخشد. یادگیری فرآیندی مادامالعمر است، یادگیری قلب تغییر و تحول و فعالیتهای بهرهوری است. یادگیری به معنای تقویت دانایی به کمک تجربه است که از پیگیری امور بدست میآید و فرد یادگیرنده این توانایی را مییابد که هنگام برخورد با موقعیتهای مختلف رفتاری اثربخش داشته باشد. (سبحانینژاد، 1385، ص 50)
[1] -action
[2] -reflection
[3] -relationship
[4] -decision
[5]. Behaviorism
[6]. Cognitivism
[7]. Mental Assocuations
[8]. Experience
فصل دوم مبانی نظری و پیشینه پژوهش یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده_1601779132_42991_8524_1775.zip0.24 MB |