توضیحات :
پیشینه و مبانی نظری عدالت سازمانی در قالب Word .
تعداد صفحه : 70
بخشی از متن :
عدالت سازمانی
معنای لغوی عدالت
در بیشتر فرهنگها و کتابهای لغت به تعریف لفظی و لغوی کلمه عدل و عدالت توجه شده است که پرداختن به همه آنها به تفصیل بیش از حد می انجامد، لذا به برخی از آنها به اجمال اشاره می شود:
الف) فرهنگ فارسی معین: در این فرهنگ معانی زیر برای کلمه عدل و عدالت آمده است: 1 – داد کردن، داد دادن، 2 – نهادن هر چیزی به جای خود، 3 – حد وسط میان افراط و تفریط، 4 – دادگری، انصاف، عدالت مقابل ظلم، 5 – داد، 6 – اندازه و حد اعتدال (ندایی 1379، 6).
ب) حضرت علی (ع) نیز عدل را قرار دادن هر امری در جای خود معنی می فرماید: العدل یضع الامور مواضعها (ندایی 1379، 6).
ج) در مفردات راغب نیز در تعریف عدل آمده است: عدل= العداله و المعادله: لفظی است که در حکم و معنی مساوات است و به اعتبار نزدیک بودن معنی عدل به مساوات در آن مورد هم بکار میرود.
عدل و عدل= در معنی به هم نزدیکند ولی عدل در چیزهایی است که با بصیرت و آگاهی درک میشود و بکار میرود، مثل احکام. ولی واژه های عدل و عدیل در چیزهایی است که با حواس درک میشود مثل اوزان، اعداد و پیمانهها. پس عدل تقسیط بر اساس استقامت و کمال است. از این رو روایت شده است که "بالعدل قامت السموات و الارض" آگاهی و خبری است بر اینکه هر گاه رکنی از ارکان چهارگانه در عالم افزون بر دیگری یا کم از دیگری می بود جهان بنا بر مقتضای حکمت انتظام میداشت (ندایی 1379، 7).
د) در فرهنگ فلسفی بحث مفصلی درباره ریشه لغوی و اصطلاحی عدالت یا صیغه فلسفی وجود دارد. عدالت در لغت به معنی راستی (استقامت) و در شریعت به معنی راستی در راه حق و دوری از مانع و برتری دادن عقل بر هواست. در اصطلاح فقیهان، عدالت پرهیز از گناهان بزرگ و اصرار نکردن در گناهان کوچک و راستگویی و پرهیز از دروغ و رعایت تقوا و دوری از افعال پست است (ندایی 1379، 9).
2-1-2 بحث مفهومی و اصطلاحی عدالت
بعد از ریشهیابی واژه لغوی عدالت،اینک با توجه به معنی لغوی به بررسی مفهومی و اصطلاحی آن پرداخته می شود. در اینجا با توجه به محدودیت تحقیق، بررسی آرا و افکار همه فیلسوفان و متفکران برای ارائه تعریف امکان ندارد لذا به بررسی عدالت در قرآن و سیره نبوی و اندیشههای امیرالمومنین (ع) و همچنین نظریه برخی از فیلسوفان مانند افلاطون و استاد مطهری اشاره خواهد شد:
2-1-2-1 عدالت در قرآن
مبنا و زيربناي تمامي اصول، در تمامي انديشههاي سياسي اسلام عدالت است. آيات الهي اشاره دارند كه پيامبران را با مشعلهاي هدايت فرستاديم و به آنها كتاب و ميزان داديم تا عدالت را بر پا دارند (عمید زنجانی 1373، 311). بنابراين چه بياني رساتر از اين كه قرآن استقرار عدالت و گسترش آن را يكي از دو هدف اساسي و فلسفهي بعثت انبيا ذكر كرده و آن را از صفات الهي و بارزترين خصيصهي آفرينش و نيكوترين خصلت انسان معرفي كرده است.
الف) «ما رسولان را با براهين روشن به سوي انسان ها فرستاديم و به آنها كتاب و ميزان داديم تا عدالت را بر پا سازند[1].»
ب) من مأمورم كه عدالت را در ميان شما برپا سازم[2].»
ج) «عدالت را پيشه خود سازيد؛ زيرا عدالت به تقوا و پاكي انسان نزديكتر است[3].»
د) «هرگاه در ميان مردم حكم ميكنيد بايد براساس عدالت باشد[4].»
هـ) «خداوند به عدالت پيشگي فرمان دهد[5].»
اساس حكميت و حكم و حكومت در قرآن ايجاد قسط و عدل در جامعه است. از سوي ديگر كثرت آياتي كه دربارهي عدل و كلمات مترادف و متضاد اين واژه است بيانگر اهميت جايگاه اين مفهوم در قرآن است. اصليترين مترادفهاي قرآني كلمهي عدل كه در قرآن آمدهاند و با آن ارتباط معنايي دارند، عبارتند از: قسط، قصد، استقامت، وسط، نصيب، حصه، ميزان وغيره. همچنين جور - متضاد كلمه عدل - كه خود نيز مترادف ظلم است، كمتر در قرآن آمده است. واژههاي پيش گفته بارها در آيات قرآن به كار رفتهاند؛ مثلاً كلمه عدل و مشتقات آن 29 بار، و كلمهي ظلم و انشقاقات آن بيش از 290 بار در اين كتاب آسماني ذكر شده است. يك صد نص قرآني پيرامون توصيه به عدالت و مفاهيم مترداف آن (قسط، ميزان و ...) نازل شده است.
مثلاً در تفسير آيهي «و السماء رفعها و وضع الميزان»[6] در تفسير صافي آمده است:
«مقصود اين است كه در ساختمان جهان رعايت تعادل شده است، در هر چيز از هر مادهاي به قدر لازم استفاده گشته و فاصلهها اندازهگيري شده است. همچنان كه در حديث نبوي آمده است: «بالعدل قامت السموات و الارض»[7] نقطهي مقابل عدل به اين معنا بيتناسبي است نه ظلم (جمعی از مولفان 1373، 94).
پس نظام هستي بر عدل استوار شده و به تعبير آيات كريمه قرآن، ميزان كه عبارت ديگر عدل است از يك سو در عالم كيهان و كل نظام هستي حاكم است و از سوي ديگر در نظام حيات انسان بايد حاكم باشد تا از محور عدل تجاوز نشود: «الا تطغوا في الميزان.»[8]
پس بيترديد بر زندگي اجتماعي افراد در جامعه لاجرم بايد نظمي حاكم باشد، زيرا استقرار نظم بر پديدههاي تكويني و تشريعي مايهي حيات و زندگي است؛ يا به تعبير ديگر فعاليت و موجوديت هر پديدهاي در گرو استقرار نظم است. اشاره به ميزان، در آيهي شريفه، همان نظم حاكم بر پديدههاي تكويني مورد نظر است، اما وسيلهاي كه بشر براي ايجاد و استقرار نظم در مسائل اجتماعي به كار گرفته است، برقراري حكومت و وضع قوانين و مقررات تشريعي است (اخوان کاظمی 1386، 52).
2-1-2-2 عدالت در سيرهي نبوي
پيامبر گرامي اسلام، حضرت محمد (ص) طي 23 سال از بعثت تا وفات، مأمور ابلاغ و اجراي اسلام شدند و در همهي ابعاد و زمينههاي فكري، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي به انقلابي عدالت گستر و توحيدي دست زدند كه با محتواي اصيل و جامع اسلام، به عنوان آخرين و كاملترين دين آسماني، براي همه زمانها و مكانها و همهي مردم تناسب داشت. وي با نفي افكار، آيينها و ارزشهاي ظالمانهي جاهلي و قومي و قبيلهاي، خوني و نژادي، مالي و طبقاتي و شركت و بتپرستي، و در هم شكستن ساختارها و مناسبات مبتني بر آنها، اساس نظمي عادلانه، نور و انقلابي را پي ريخت. نهضت او كه يك انقلاب تمام عيار بود، به تغييرات عميق و اساسي در ذهنيتها و عينيتهاي حاكم انجاميد. از خصوصيات بارز نبي اكرم (ص)، اعتدال و عدالت طلبي ايشان بود، همچنان كه علي (ع) در اين باره ميفرمودند:
«سيرهي او ميانهروي و اعتدال و سنتش رشد و تكامل و سخنش جداكننده (حق از باطل) و حكم و فرمانش به عدل و درست كاري است (نهج البلاغه1390، 164).
پيامبر اسلام در قبل و بعد از بعثت، داراي حس عدالتخواهي عميقي بود و هدف توحيدي وي نفي تبعيضهاي ظالمانهي جامعهي جاهلي آن روز و برقراري قسط و عدل بود. جامعهاي كه رعايت عدالت در آن فقط به گونهي سلبي همانند تلافي و مجازات و پرداخت خونبها صورت ميگرفت و از شكل عدالت مثبت (انصاف، ميانه روي و توازن) خبري نبود.
رسول اكرم (ص) با هدف تكميل و تتميم مكارم اخلاقي، اجراي عدالت را سرلوحهي رسالت خويش قرار داد و مساوات و برابري و اخوت را محقق كرد؛ اما فقط به جنبهي اخلاقي و نصيحت و دعوت ايماني بسنده نكرد، بلكه موجبات كينهها و حسدها و انتقام جوييها يعني تبعضيات حقوقي - را از بين برد و وحدت و الفت و يگانگي اجتماعي را در جامعهاي متوازن به وجود آورد. به فرمودهي ايشان:
«مثل مومنين از لحاظ علايق و عواطف متبادل كه بين ايشان هست مثل يك پيكر است، يك عضو كه به درد ميآيد، ساير اعضاء يكديگر را به همدردي ميخوانند و تب و بيخوابي پيدا ميشود (مطهری 1363، 119).
پيامبر بعد از دعوت به توحيد و نفي شركت، متعاقب آن نيز گفت كه گروهي گروه ديگر را غيرخدا ارباب نگيرند، بنابر اين مساوات و برابري هم پيشنهاد كرد.همچنان كه در حجه الوداع فرمود:
«اي مردم به درستي كه پروردگار شما يكي است و به درستي كه پدر همهي شما يكي است، همهي شما فرزند آدم هستيد و آدم نيز از خاك بوجود آمده است [پس همه از خاكيد]، عرب بر غير عرب هيچ فضل و برتري ندارد، و برتري فقط به تقواست.»
سپس فرمودند: «آيا تبليغ كردم؟»
همه گفتند: «بله يا رسول الله.»
آنگاه فرمود: «فليبلغ الشاهد الغائب؛ پس حاضرين به غائبين برسانند.»
نسل حاضر به نسلهاي آينده و هر نسلي به نسل بعد برساند (مطهری 1363، 109).
حديثي است از رسول اكرم (ص) كه فرمود: «اِستووا تَستوِ قلوبُكم؛ معتدل و هم سطح باشيد و در ميان شما ناهمواريها و تبعيضها وجود نداشته باشد، تا دلهاي شما به هم نزديك بشود و در يك سطح قرار بگيريد.»
همچنين ميفرمايند: «مردم مثل دانههاي شانه هستند.» و همه با هم برابرند و فضيلتي جز تقوا مايهي تقديم و ترجيح نيست. پس مساوات از ديد پيامبر اسلام (ص) مطلق نيست و بنا به آيات الهي، تقوا[9]، علم[10]، جهاد[11]، مايه ي برتري فرد يا افراد بر ديگران است. از طرف ديگر مشيت و خواست و رحمت الهي نيز ميتواند باعث تقدم و فرادستي عدهاي يا فردي بر سايرين باشد، همانطور كه قرآن ميفرمايد:
«آيا آنها رحمت پروردگار تو را تقسيم كردهاند؟ ما هستيم كه مايهي معاش و استعدادهاي گوناگون را در ميان مردم تقسيم كرده ايم تا در نتيجه، اختلافات طبيعي در ميان آنها پيدا شود و همين اختلاف و تفاوت باعث ميشود كه بعضي افراد، مسخر بعضي ديگر قرار گيرند و نظام اجتماعي بشر استقرار پيدا كند.»[12]
عدالت خواهي و مساوات طلبي كاملاً در سيرهي پيامبر (ص) مشهود است؛ به عنوان مثال عنايت داشت كه در مجالس، گرد و حلقه به دور هم بنشينند و مجلس بالا و پايين نداشته باشد. دستور ميداد و تأكيد ميكرد كه هر وقت وارد مجلس ميشويد، هر جا كه خالي است همانجا بنشينيد. يك نقطهي معين را جاي خودتان حساب نكنيد. اگر خودش وارد مجلسي ميشد، ميل نداشت كه جلوي پايش بلند شوند، و گاهي اگر بلند ميشدند مانع ميشد و مردم را امر ميكرد كه قرار بگيرند. حاضر نميشد وقتي سواره هست پيادهاي همراهش حركت كند، آن پياده را سوار ميكرد و يا به او ميگفت تو جلوتر يا بعد از ما بيا؛ به هر حال، حاضر نميشد آن پياده در ركابش حركت كند. به روي خاك مي نشست و با دست خودش از بز شير مي دوشيد. ميفرمود:
«خداوند خوش ندارد كه بندهاش را ببيند، در حالي كه او در ميان يارانش براي خود امتيازي نسبت به ديگران قائل شده است (مطهری 1363، 141).
يا ميفرمود:
«كدام بنده از من بندهتر است.»
عدالت طلبي و مساوات خواهي پيامبر جنبههاي عيني و عملي داشت؛ به عنوان مثال در صدر اسلام غلامان و غلام زادگان دانشمند و متقي از قبيل عبدالله بن مسعود به سيادت و بزرگواري رسيدند. شخصيتهاي نالايق عصر جاهليت مانند ابوجهلها، ابوالهبها و وليدين مغيرهها به خاك ذلت نشستند و سرنگون شدند.
عدالت اسلامي با به هم ريختن نظم جاهلي سابق، نظم وتوزان جديدي برپا كرد و فرودستهاي سابق به نيروي لياقت، علم وتقوا به فرادستي رسيدند. پيامبر به يكي از اصحابش به نام جويبر ميفرمايد:
«جويبر! خداوند به سبب اسلام، ارزشها را تغيير داد. بهاي بسيار چيزها را كه در سابق پايين بود، بالا برد و بهاي بسيار چيزها را كه در گذشته بالا بود، پايين آورد. بسياري از افراد در نظام غلط جاهليت محترم بودند و اسلام آنها را سرنگون كرد و از اعتبار انداخت، و بسياري در جاهليت حقير و بيارزش بودند و اسلام آنها را بلند كرد.
1- سوره حدید، آیه 25
2- سوره شوری، آیه 15
3- سوره مائده، آیه 8
4- سوره نساء ، آیه 58
5- سوره نمل ، آیه 90
1- سوره الرحمن آیه 7
[7]- آسمان و زمين به موجب عدل برپاست.
[8]- الرحمن ، آيه 8.
[9]-حجرات (49)، آيه 13.
[10]- زمر (39)، آيه 9.
[11]- نساء (4)، آيه 95.
[12]- زخرف (42)، آيه 32.
فهرست مطالب :
عدالت سازمانی 1
معنای لغوی عدالت 1
2-1-2 بحث مفهومی و اصطلاحی عدالت 2
2-1-2-1 عدالت در قرآن 2
2-1-2-2 عدالت در سيرهي نبوي 3
2-1-2-3 عدالت در اندیشه سیاسی امام علی (ع) 7
2-1-2-4 عدالت از نظر افلاطون 8
2-1-2-5 عدالت از ديدگاه شهيد مطهري 9
2-1-3 عدالت صوري و ماهوي 11
2-1-4 عدالت طبيعي و حقوقي 12
2-1-5 مروري بر مباني عدالت در فلسفه اجتماعي غرب 12
2-1-5-1 يونان باستان 12
2-1-5-2 اروپاي پس از رنسانس 13
2-1-5-3 غرب معاصر 13
2-1-5-4 گستره عدالت در فرهنگ اسلامي 13
2-1-5-5 فلسفه 14
2-1-5-6 اخلاق 14
2-1-5-7 فقه 14
2-1-5-8 اجتماع و سياست 14
2-1-6 موانع استقرار عدالت 15
2-1-7 عدالت اجتماعی 15
2-1-8 ابعاد عدالت اجتماعی 17
2-1-8-1 برابری و مساوات 17
2-1-8-2 قانون مندي 17
2-1-9 راهكارهاي تامين عدالت اجتماعي 18
2-1-9-1 قانون صحيح 18
2-1-9-2 قانون گرايي 18
2-1-9-3 اخلاق 19
2-1-9-4 شايسته سالاري 19
2-1-9-5 نظارت اجتماعي 20
2-1-9-6 پيوند استوار حكومت و ملت 20
2-1-9-7 زي مردمي داشتن كاگزاران نظام 20
2-1-9-8 مبارزه با ستمگران 21
2-1-10 مفهوم عدالت سازمانی 21
2-1-11 تعریف عدالت سازمانی 23
2-1-12 مدل عمومي عدالت سازماني 24
2-1-13 ابعاد عدالت در سازمان 25
شکل (2-1): مؤلفه های عدالت سازمانی (ایوانسویچ و ماتسون 1996، 567) 25
2-1-13-1 عدالت توزیعی 25
2-1-13-1-1 نظریه برابری 28
2-1-13-1-2 واكنشهاي افراد در مقابل برابري و نابرابري ادراك شده 29
2-1-13-1-3 کاربردهای مدیریتی نظریه برابری 31
2-1-13-1-4 مدل قضاوت عادلانه 32
2-1-13-1-5 معيارهاي عدالت توزيعي 33
2-1-13-2 عدالت رویه ای 33
2-1-13-2-1 راهکارهای درک عادلانه رویه ها 34
2-1-13-3 عدالت تعاملی 36
2-1-14 طبقهبندي گرين برگ از عدالت 37
2-1-15 کانون های عدالت سازمانی 38
2-1-16 عوامل مؤثر بر درک عدالت در سازمان 39
شکل (2-2): عوامل مؤثر بر درک عدالت در سازمان (امیرخانی 1387، 93) 39
2-1-16-1 پیامدهایی که شخص از سازمان دریافت می کند 39
2-1-16-2 رویه های سازمانی 39
2-1-16-3 خصوصیات ادراک کننده 40
2-1-16-4 ویژگی های شخصیتی 40
2-1-16-5 ویژگی های جمعیت شناسی 40
2-1-17 نتایج حاصل از درک عدالت در سازمان 41
شکل (2-3): نتایج حاصل از درک عدالت در سازمان ( حسین زاده و ناصری 1386، 20) 41
2-1-17-1 عملکرد کاری 41
2-1-17-2 رفتار شهروندی سازمانی 42
2-1-17-3 رفتار خلاف انتظار و ترک شغل 42
2-1-17-4 واکنش های نگرشی و احساسی نسبت به پیامدهای خاص، سازمان و سرپرست 42
2-1-17-5 افزایش تعهد سازمانی 43
2-1-17-6 رضایت شغلی و رضایت مشتری 43
شکل (2-4): پیشآیندها و پیامدهای عدالت سازمانی (حسین زاده و ناصری 1386، 20) 45
2-1-18 قوانین شش گانه برای استقرار عدالت سازمانی 45
2-1-19 مديريت منابع انسانی و عنصر عدالت 46
2-1-19-1 عدالت در استخدام افراد سازمان 46
2-1-19-2 عدالت در طراحی نظام جبران خدمات 47
2-1-19-3 عدالت در آموزش کارکنان 48
2-1-19-4 عدالت در طراحی سیستم های انضباطی 48
2-1-19-5 عدالت در اخراج کارکنان 48
2-1-19-6 عدالت در طراحی نظامِ ارزيابی كاركنان (تعيين شايستگی) 49
2-1-20 موانع اجرای تحقق عدالت سازمانی 50
شکل (2-5): موانع اجرای تحقق عدالت سازمانی (پورعزت 1388، 33) 50
2-1-20-1 تعریف نشدن اهداف و استراتژیها بر محور عدالت 50
2-1-20-2 محیط 51
2-1-20-3 اندازه سازمان 52
2-1-20-4 ساخت قدرت و کنترل 52
2-1-20-5 موانع آگاهانه 53
2-1-20-6 موانع نا آگاهانه ( سوء ادراکات) 53
بررسی تحقيقات انجام شده در مورد عدالت سازماني 55
2-3-1-1 تحقيقات انجام شده در داخل كشور 55
2-3-2-2 تحقيقات انجام شده در خارج كشور 58
منابع و مآخذ 60
فهرست منابع فارسی 60
فهرست منابع انگلیسی 67
4 - Aydin I, Karaman-Kepenekci Y. 2008. Principals' opinions of organisational justice in elementary schools in Turkey. Journal of Educational Administration. 67
پیشینه و مبانی نظری عدالت سازمانی_1596003734_41934_8524_1316.zip0.47 MB |