توضیحات :
مبانی نظری تحقیق مفاهیم وتعاریف توسعه و رشد اقتصادی در 50 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
خلاصه ای از کار:
مفهوم توسعه و رشد اقتصادی
با یک دید کلی میتوان دریافت که کشورهای در حال توسعه با خدمات، محصولات و نیروی کار ارزان خود قادر به برتری در رقابت بازار نیستند و نمیتوانند پا به پای کشورهای سریعالتوسعهای مثل چین و هند و.. حرکت کنند. با اینکه این رقابت از آن سوی جهان ایجاد میشود، قیمت تمام شدهی خدمات یا کالاهای تولیدی در این کشورها که به اروپا و آمریکا صادر میگردد از هزینهی تولید آنها در این مناطق توسعه یافته کمتر است. بازارِ حساس به مشتری، به کیفیت، محصولات بهینهسازی شده، خدمات طولانی مدت و محصولات ابتکاری نیاز دارد. بنابراین کشورهای در حال توسعه برای ارتقای محصولات جدید خود، شناخته شدن در عرصهی جهانی و یا حتی برای بقای خود تحت فشار جهانیسازی، باید ارکانی نوین برای خود در نظر گیرند(Gordon, 2000).
........................
- مفهوم توسعه اقتصادی:
پروفسور جرالد مییر[1] می نویسد: توسعه اقتصادی عبارت است از: فرآیندی که به موجب آن، درآمد واقعی سرانه در یک کشور و در دورانی طویل المدت افزایش می یابد( جیروند، 1386).
مایکل تودارو، توسعه را اینگونه تعریف می کند: توسعه را باید جریانی چندبعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه کن کردن فقر مطلق است( فرجادی، 1370).
نتیجه اینکه توسعه به مثابه یک فرآیند با رشد اقتصادی همسان نیست. می توان کشور خاصی را درنظر آورد که در آن تولید ناخالص ملی سرانه افزایش یابد ولی در عین حال نابرابری درآمد بیشتر شود، یعنی فقیرها فقیرتر شوند و دیگر هدفهای توسعه نیز رشد منفی پیدا کند. این وضعیت را می توان رشد اقتصادی همراه با توسعه منفی به شمار آورد که در آن به رغم افزایش میانگین درآمد، اوضاع اقتصادی توده مردم بدتر می شود و رفتارهای شخصی و گروهی به گونه ای که در آرمانهای نوین سازی موردنیاز است، پیشرفتی حاصل نکرده است.
..............................
- مفهوم رشد اقتصادی
رشد اقتصادی عبارت است از: افزایش مادی کل درآمد ملی یا تولید ناخالص ملی یک جامعه طی یک دوره معین. رشد اقتصادی پدیده ای کمی است که به طور معمول آن را به صورت درصد تغییرات افزایش درآمد ملی یک جامعه نسبت به سال قبل یا دوره قبل بیان می کنند(Bullock et al.,2008).
....................
-تفاوت رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی:
رشد اقتصادی صرفاً پدیده ای کمی است. حال آنکه توسعه پدیده ای مرکب از جنبه های کمی و کیفی می باشد. در حقیقت توسعه اقتصادی علاوه بر آنکه رشد اقتصادی را دربرمی گیرد، ابعاد کیفی دیگر نظیر تغییرات بنیانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، علمی و فرهنگی را نیز در خود دارد. در توسعه اقتصادی بهبود در عوامل تولید- چه از جنبه کمی و چه از جنبه کیفی- بهبود روشهای تولید، تغییر ارزشها و تغییر وجهه نظرها نیز به چشم می خورد. اما در شد اقتصادی چنین نیست
..........................
- نظريه هاي رشد
تاریخ نظريه هاي رشد اقتصادی از زمان نوشتن کتاب ثروت ملل آدام اسمیت و الگوهای رشد کلاسیک در قرن بیستم و نیز الگوهای نئوکلاسیک دهه سوم قرن بیستم که آغازگر الگوهای رشد است، تا الگوهای رشد نوین که عملاً از نیمه دوم دهه 80 این قرن شروع شده و تا اکنون ادامه دارد می پردازد. شايد بتوان گفت كه نظريههاي مدرن رشد اقتصادي با مقالة نئوكلاسيك و سي صفحهاي رابرت سولو ( 1956 ) با عنوان “مقالهاي دربارة نظرية رشد اقتصادي” شروع شد. اما در عين حال وي در سخنراني جايزة نوبل خود (1987) چنين اظهار ميدارد:
.............
-نظريه رشد كينز
كينز در پاسخ به شرايط ركود اقتصادي سالهاي 1932-1929 كه جهان سرمايه داري را فرا گرفته بود، نظريه خود را براي تبديل ركود اقتصادي به رونق و شكوفايي در كتابي تحت عنوان نظر يه عمومي در سال 1936 ابراز داشت. در طول سالهاي ركود بزرگ درآمد ملي آمريكا از 87 ميليارد دلار در سال 1930 با تنزل پياپي پس از 4سال به حدود 39 ميليارد دلار در سال 1933 رسيد. در اين چهار سال سطح زندگي به بيست سال قبل برگشته بود و توليد ناخالص ملي يكباره نصف شد. خيل انبوه بيكاران در همه جا سرگردان و حيران بودند( رحمانی، 1381).
...................
- نظريه رشد سولو- سوان
همانطور كه در ابتداي نوشته گفته شد، مهمترين مقاله در مورد نظرية رشد اقتصادي كه مورد قبول همگان قرار گرفت، مقاله هاي نئوكلاسيك سولو (1956) و سوان (1956) بود، كه پاية اصلي نظريههاي رشد اقتصادي در دهههاي بعدي شد. دليل پذيرش الگوي (سولوـ سوان) استفاده از تابع نئو كلاسيكي، فرض بازدة ثابت نسبت به مقياس، قانون بازدة نزولي در داده و وجود كشش جانشيني مثبت بين دادهها بود.
.................
- مقايسه الگوهاي رشد برونزا و درونزا
پروفسور تيرل وال(1999) در تحقیق خود بیان می نماید که :“ نظرية رشد درونزا به همان قدمت نظرية رشد و توسعه است”. زيرا يكي از پرسشهايي كه نظريه رشد درونزا اكنون در حال مطرح كردن و در پي جواب يافتن براي آن است، از عصر آدام اسميت و در خود كتاب او و حتي شايد بتوان اين سؤال را از عنوان كتاب وي دريافت، آغاز شد و آن اين است كه: چرا آهنگ رشد و توسعه ميان كشورها متفاوت است؟ و دلايل اين تفاوت در رشد چه ميتواند باشد؟
دليل دومي كه ميتوان ارائه كرد اين است كه يكي از اصول و فروض اصلي نظرية رشد درونزا، فرضية بازده هاي فزاينده ميباشد. اساساً اين نظريةها(درونزا) با كنار گذاشتن فرض بازدههاي كاهندة و روي دست گرفتن فروض بازدههاي فزاينده و ثابت نسبت به مقياس در دهة 1980 آغاز شدند. اين فرض را آدام اسميت (1776) در 225 سال پيش با انتشار كتاب خود بيان نمود. پروفسور تيرل وال (1999) در كتاب خود با عنوان “ رشد و توسعه ” در اين مورد چنين مينگارد: « از جملة، بيشترين سهم اسميت، اين بود كه پندارة بازدههاي فزاينده مبتني به تقسيم كار را در اقتصاد وارد كند. وي تقسيم كار را به عنوان اساس اقتصاد اجتماعي ( با دستاوردهاي تخصصي ) درك كرد».
......................
تجارت آزاد و فنآوري ناشي از انتقال سرمايهگذاري و نيز افزايش مهارت و تخصص نيروي كار در اثر سرمايهگذاري خارجي يكي از فروض نظرية رشد دورنزا ميباشد، كه توسط آن پيشرفت فني و تكنولوژي را درونزا مينمايند. (گراسمن و هلپمن، (1991)، رويورا ـ باتز و رومر، (1991)). تجارت آزاد، گسترش ابعاد بازار، همراه با انتقال دانش يكي از وجوه مشترك فرضية آدام اسميت و نظريهپردازان رشد درونزا ميباشد. به خوبي روشن است كه اهميت تجارت آزاد يا افزايش ابعاد بازار و اهميت آن به ايجاد فنآوري و افزايش مهارت تخصصي نيروي كار در سخن اسميت اشاره شده است كه خود نشان دهندة وجه مشترك نظريات اسميت و الگوهاي رشد درونزا ميباشد(Santarelli, 2006).
..................
- رشد منطقه ای اقتصادی و جهانی سازی
اقتصاد منطقهای سابقهای طولانی در بررسیهای تحلیلی و مدل کردن سیاستها با هدف بهبود درک ما از شرایط رقابت منطقهای و ضرورت، ماندگاری و کاهش ناهمخوانیهای اجتماعی اقتصادی دارد. توسعهی منطقهایِ نابرابر در اقتصاد باز امروز بحثی ماندگار دربارهی اعتبار و کارایی نظریات رشد در سطح منطقهای را باعث گردیده است. هدف این مقاله بررسی عوامل گوناگون موثر بر نظریهی رشد منطقهای و تحلیل سیاستهای منطقهای است و نظریات قدیمیِ رشد منطقهای و همچنین نظریات جدیدرا که به عنوان مثال بر اساس تفکرات رشد داخلی مطرح شدهاند در بر میگیرد. با این وجود این مقاله پا را فراتر گذاشته و به اهمیت انشعابات شبکهای و تحملپذیری محیطی در توسعهی منطقهای نیز اشاره میکند و در نهایت با نتیجهگیری روی یک دستورالعمل برای تحقیقات آتی کار را به پایان میرساند. با نگاه با گذشته و آیندهی فرایند جهانیسازیِ خلق یک اقتصاد باز میتوان دریافت که فاکتورها و خصوصیات محلی مهمترین عواملیاند که رقابت کشورها به آنها بستگی دارد. بنابراین وکلا و سیاستگذاران برای دخالت در این عرصههای مهم نیازمند ابزارهایی پیچیده و پیشرفتهاند. اقتصاد منطقهای تا کنون دستخوش پیشرفتهای ابتکاری و گوناگونی در زمینهی اقتصاد نظری شده است(Bah et al., 2011).
.....................
- سرعت ارائه خدمات
سرعت ارائه خدمات براي مشتريها بسيار اهميت دارد. مشتريها به تأخير علاقهاي ندارند و از منتظر ماندن بيزارند و هر چقدر زمان برايشان اهميت بيشتري پيدا كند، به دنبال سازمانهايي خواهند بود كه خدمات خود را با سرعت بيشتري ارائه مينمايند. با افزايش سرعت ارائه خدمات، انتظارات مشتريها در جهت دريافت خدمات بيشتر، افزايش پيدا ميكند. بنابراين، ابزارهاي كاربردي خدماتي بايد به سهولت قابل استفاده بوده و فضايي راحت و دوستانه داشته باشند (Yu, 1999).
..................
- بازارهای مالی و رشد اقتصادی
-بازار مالي
بازار مالي مکاني است که در آن داراييهاي مالي مورد مبادله قرار ميگيرند. البته با پيچيده شدن روشها و ابزارهاي مبادله در سطح ملي و بينالمللي، در بسياري از موارد واژه مکان معناي محصلي نمييابد. بر اين اساس ميتوان گفت که بازار نهادي است که در چارچوب آن انواع مبادلات، اعم از مبادلات کالاها، خدمات و داراييهاي مالي، بين عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان تحقق پيدا ميکند (hanson, 2001). نقش و اهميت نظام مالي در فرآيند رشد و توسعه اقتصادي کشورها به صورتي است که ميتوان تفاوت اقتصادهاي توسعهيافته و توسعهنيافته را در درجه کارآمدي و کارآيي نظام مالي آنها جستجو کرد(Bah et al., 2011).
....................
-ویژگیهای اساسی بازار مالی کارآمد
1) هماهنگی با فرهنگ رایج جامعه: نظام مالی، نهادها و ابزارهای مورد استفاده در هر جامعهای در درجه اوّل باید با فرهنگ عمومی جامعه به ویژه با اعتقادات دینی و مذهبی آن سازگارباشد؛ چرا که در غیر این صورت، استمرار و پایداری لازم را نخواهد داشت و به تدریج از عرصه مبادلات خارج خواهد شد.
2) همسویی با اهداف و انگیزههای شرکت کنندگان: نظام مالی موفق باید به اهداف و انگیزههای شرکت کنندگان (عرضه کنندگان و متقاضیان وجوه) توجّه کافی داشته باشد تا بتواند به صورت زاینده، توجه آنان را به مشارکت در نظام جلب کند، و روشن است که این اهداف و انگیزهها در افراد گوناگون، و حتی در یک فرد متفاوت است.
...............
- بازارهاي مالي و تأثير آن بر رشد و توسعه اقتصادي
در سالهای اخیر، مطالعه مجددی در مورد رابطه بین توسعه بازار مالی و رشد اقتصادی انجام شده است که این مطالعات بیشتر متوجه نظریه رشد درونزا بوده است. ادبیات موجود در این موضوع توسط اقتصاددانانی که روی توسعه کار میکنند، به کار گرفته شده است تا نشان داده شود که توسعه بخش مالی، آثار مثبت روی نرخ رشد مداوم دارد. مطالعات اولیه افرادی گلد اسمیت[2] (1969) و مكينون[3] (1973) و شاو[4] (1973) رابطه نزديكي بين گسترش بازار مالي و رشد اقتصادي در تعدادي كشورها مشاهده كردند. البته اين دو، جهت رابطه علي را بين دو متغير مشخص نكردند. راجان[5] (1998) و زين گالس[6] (1998) جهت رابطه علي را بين گسترش بازار مالي و رشد اقتصادي يافتند. آنها براي نمونه بزرگتري از كشورها در طي دهه 1980 دريافتند كه گسترش بازار مالي رشد اقتصادي را تسهيل ميكند. (صمدی و همکاران، 1386)
...............
- رابطه بین سیستم حقوقی یک کشور و رشد اقتصادی آن
مطالعات بین کشوری به شواهدی دست یافته است که نشان میدهد کارائی یک سیستم حقوقی نقش کلیدی در توسعه بازارهای عالی دارد. کشورهائی که قوانین بهتری در حمایت از حقوق وامدهندگان دارند و سیستم قضائی کارآمدتری دارند سطح توسعه یافتگی مالی در آنها بیشتر است. (Levin, 2000) عدم انعطاف پذیری سیستم های حقوقی و زمان بر بودن اقدامات قانونی اگر جای خود رابه سیستم های حقوقی کارامد با درجه بالای انعطافپذیری و سازگاری و زمان کوتاه حل اختلافات و دعاوی حقوقی بدهند، اثرات مطلوب آن را میتوان در دست یابی بنگاهها و افراد به وام های مورد نیازشان مشاهده کرد. (Beck et al., 2005).
....................
-رابطه بین خصوصی سازی و رشد اقتصادی آن
یکی از شاخص های توسعه یافتگی بازار های مالی نسبت به اعتبار بخش خصوصی به تولید ناخالص داخلی است که در مقیاس بین کشوری استفاده می شود اگر چه ارائه تسهیلات به بخش خصوصی برای رشد اقتصادی و کاهش فقر از اهمیت خاصی برخوردار است اما این شاخص خود به تنهائی یک متغیر سیاست گذاری نیست و بزرگ بودن این نسبت اصلا به معنای بهتر بودن آن نیست، زیرا رشد سریع در پرداخت تسهیلات به بخش خصوصی اگر با زیرساختهای کلان اقتصاد، چارچوب حقوقی قراردادها و مبانی دستیابی به اطلاعات هماهنگی نداشته باشد امکان وقوع بحرانهای مالی و بروز اختلالات در نظام بانکی، دور از انتظار نخواهد بود. تجربیات بسیاری از کشورها در 30 سال گذشته این ادعا را تائید میکند. (Caprio, 1999)
..............
-رابطه بین سیاست یک کشور و رشد اقتصادی آن
مطالعات دینک[7] (2005) در بین 21 کشور در حال توسعه نشان میدهد سیاست مداران از نفوذ سیاسی خود در بانکهای دولتی، جهت استفاده از منابع بانکهای دولتی برای اهداف مبارزات انتخاباتی خود استفاده میکنند. او در مقالات خود نشان میدهد که میزان وامها در زمان انتخابات بخصوص در مناطق و شهرهای سرنوشت ساز و موثر در تغییر نتایج انتخابات افزایش پیدا میکند که در اغلب این موارد این نوع وامها حتی با عدم باز پرداخت اصل وام به بانکها نیز همراه هستند. این شرایط میتوانند هزینههای مالی زیاد به دولت تحمیل کند و بحرانهای بانکی را در دورههای بعد به همراه داشت. (Dinc, 2005)
..................
- نقش توسعه مالی در بخش واقعی اقتصاد
بر اساس مطالعات اولیه افرادی چون شومپیتر مشخص شد که توسعه مالی باعث رشد اقتصادی میشود. شومپیتر توضیح داد که نوآورهای تکنولوژیک نیرو محرکه رشد اقتصادی بلند مدت است و دلیل اصلی نوآوریً، توان بخش مالی ای است که بتواند منابع مالی لازم را در اختیار کار آفرین قرار دهد. البته افرادی چون رابینسون هم بودند که در طرف مقابل قرار می گرفتند، و معتقد بودند که رشد اقتصادی، برای انواع مختلف خدمات مالی تقاضا ایجاد می کند، و در واقع رشد سیستم مالی، پاسخی است که سیستم مالی به این تقاضا میدهد. به بیان دیگر، هرجا که بنگاه اقتصاد برود، « مالی» آن را دنبال میکند.اکنون همه می پذیرند که بازار های مالی ِ (مجموع بازار های پول وسرمایه ) استوار و با ثبات، نقش در جه اولی در توسعه اقتصادی دارد(Boyd et al., 2001).
.................
- رابطه بین رشد اقتصادی و زنجیره تامین کسب و کار
روابط بین صاحبان کسب و کار و تأمین کنندگان آن، برای هر سازمانی حیاتی است. تأمین کنندگان می توانند به طور مستقیم بر عملکرد مالی و سودآوری کسب و کار از طریق فعالیت خرید تاثیر بگذارند و تاثیرات نفوذ آنها در هزینه های توسعه محصول، سطح موجودی ها، برنامه ریزی تولید، میزان تولید، تحویل بهنگام محصول و خدمات خواهد بود. بسیاری از شرکت های پیشرو متوجه شده اند که سرمایه گذاری ارزنده در این زمینه می تواند مدیریت ارتباط موثر و کارامد را ایجاد کند. در سال های اخیر شرکت ها سرمایه گذاری هایی در زمینه نرم افزارهای زنجیره تأمین داشته اند که فرایند های تأمین را خودکار انجام می دهد، زمان تحویل را بهبود می بخشد و هزینه های کسب و کار را پایین می آورد. در حال حاضر، روند بازار به این شکل است که شامل افزایش رقابت در سطح جهانی، کوتاه تر شدن چرخه حیات محصولات، حرکت به سوی برونسپاری فرایندهای کسب و کار، نیاز به همکاری با سازمان هایی برای بهبود مشارکت با تأمین کننده ها و بررسی روش های رو به جلوی کاهش هزینه های مرتبط با تأمین کنندگان می شود. (Klein, 2005).
.....................
- نقش واسطه ها در رشد کسب و کار
یکی از عناصر چهارگانه آمیخته بازاریابی سنتی، واسطهگری است. وظیفه این عنصر، انتقال کالا یا خدمت از تولید کننده به مشتری نهایی است. واسطهها، گروهی از شرکتها و افراد هستند که کالا یا خدمت را از تولید کننده به مشتری و مصرف کننده نهایی انتقال میدهند. در اقتصاد دوران معاصر، اغلب تولید کنندگان محصولات را به صورت مستقیم به مصرف کنندگان نهایی نمیفروشند، بلکه بین آنها و مصرف کنندگان نهایی، طیفی از واسطههای بازاریابی، مجموعهای از عملکرد انتقال را به همراه نامهایی خاص به عهده میگیرند. طیفی از واسطهها مثل عمده فروشها، خرده فروشها، دلالها، نمایندگان تولید، عاملان فروش، شرکتهای حمل و نقل، انبارهای مستقل، بانکها، شرکتهای تبلیغاتی و امروزه شبکه بزرگ و وسیع جهانی اینترنت عملیات انتقال را انجام میدهند. در تعریف دیگر میتوان گفت، واسطهها طرف سوم عواملی هستند که در انجام معاملات بعنوان کارگزار میان خریدار و فروشنده عمل کرده و میتوانند مجازی یا به شکل سنتی (با توجه به شرایط جدید استفاده از ابزارهای الکترونیکی) باشند(Bassanini et al., 2000).
...............
منابع
مفهوم توسعه و رشد اقتصادی
با یک دید کلی میتوان دریافت که کشورهای در حال توسعه با خدمات، محصولات و نیروی کار ارزان خود قادر به برتری در رقابت بازار نیستند و نمیتوانند پا به پای کشورهای سریعالتوسعهای مثل چین و هند و.. حرکت کنند. با اینکه این رقابت از آن سوی جهان ایجاد میشود، قیمت تمام شدهی خدمات یا کالاهای تولیدی در این کشورها که به اروپا و آمریکا صادر میگردد از هزینهی تولید آنها در این مناطق توسعه یافته کمتر است. بازارِ حساس به مشتری، به کیفیت، محصولات بهینهسازی شده، خدمات طولانی مدت و محصولات ابتکاری نیاز دارد. بنابراین کشورهای در حال توسعه برای ارتقای محصولات جدید خود، شناخته شدن در عرصهی جهانی و یا حتی برای بقای خود تحت فشار جهانیسازی، باید ارکانی نوین برای خود در نظر گیرند(Gordon, 2000).
یکی از نتایج مهم در تلاش برای تعریف توسعه این است که فرآیند توسعه مترادف با رشد اقتصادی نیست. ممکن است در کشوری تولید ناخالص ملی سرانه افزایش پیدا کرده باشد با این وجود نابرابری درآمدها بیشتر شده باشدً، فقرا فقیرتر شده باشند وسایر اهداف توسعه بدتر شده باشند. چنین حالتی می تواند به عنوان رشد اقتصادی با توسعه منفی نامیده شود که درآن با وجود این که درآمد سرانه افزایش یافته است وضع اقتصادی توده مردم بدتر شده باشد وهیچ پیشرفتی درتغییر عادات و رفتار افراد ونهادها متناسب با آرمانهای مدرن گرائی به وجود نیامده باشد اما درکوتاه مدت(نه دربلند مدت) رشد اقتصادی منفی داشته باشد. مثلاً درجامعه ای که درحال تجدید ساختار درنهادهای اجتماعی ونهادهای سیاسی وروابط تولید ( مثلاً اجرای اصلاحات ارضی) باشد که شرایط را برای توسعه جامعه درآینده فراهم می سازد اما در کوتاه مدت به علت از بین رفتن نظام قبلی تولید وتوزیع، هزینه آن توسعه کاهش محصول ناخالص ملی باشد.
«استریتن» چنین بحث کرده است: می توان بدون توسعه اقتصادی، رشد اقتصادی داشت همچنین می توان توسعه بدون رشد اقتصادی داشت.
اما همه با استریتن ازاین نظر موافق نیستند. به طور مثال، سنتیس به طور هوشمندانه ای چنین استدلال می کند: هرتفاوتی میان تئوریهای رشد وتوسعه دربهترین حالت خود فقط برای مقاصد عملی می تواند قابل قبول باشد. با این وجود تفاوت علمی بین رشد وتوسعه وجود دارد زیرا توسعه همیشه ودرهمه جا دربرگیرنده یک ارتباط متقابل و دیالکتیک میان تغییرات کمی و کیفی، انقلاب و تکامل است. و حتی اگر یک رشد صرفاً کمی و مقداری درجای خاصی در زمان معینی در چارچوب ساختار یا سیستم موجود انجام شود نه فقط نتیجه تغییرات کیفی قبلی است بلکه بدون تردید راه جدیدی را برای توسعه باز می کند(Greenwood et al., 1999).
شناخت این مسئله که رشد اقتصادی به خودی خود وبه تنهائی و به طور خودکار بدون بهبود در شرایط کیفی زندگی افراد جامعه منجر به تحقق اهداف معین و وسیعتر توسعه نمی شود قدم مهمی درتکامل علم توسعه اقتصادی دردوره پس از جنگ جهانی دوم بوده است. با این وجود تعاریف مجرد وآرمان گرایانه از توسعه که درادبیات توسعه اقتصادی عمومیت پیدا کرده است مشکلات نظری را به وجود آورده است که ضرورت دارد مفهوم توسعه را مجدداً بررسی کرد. چهار نکته زیررا می توان با توجه به این تعاریف ذکر کرد:
اولاً مفهوم توسعه که رایج شده است به یک دنیای آرمانی اشاره دارد که هم غیرتاریخی وهم غیر سیاسی است. غیر تاریخی است چون این ساختار ایده آل هرگز وجود نداشته است وغیرسیاسی است چون مفهوم توسعه به صورت تجریدی بدون اشاره وبی توجه به ساختار سیاسی، اجتماعی، نهادی خاصی تبیین می شود.
و......
[1] - Gerald Meier
[2] Smith
[3] Mckinnon
[4] Shaw
[5] Rajan
[6] Zingales
[7] Dink
مبانی نظری تحقیق مفاهیم وتعاریف توسعه و رشد اقتصادی_1595424900_41860_8524_1138.zip0.07 MB |