توضیحات :
مبانی نظری تحقیق مفهوم وابعادخودکارآمدی در 22 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
خلاصه ای از کار:
مفهوم خودکارآمدی
مفهوم خودکارآمدی از نظریه شناخت اجتماعی[1] آلبرت باندورا[2] (1992)، روانشناس مشهور، مشتق شده است که به باورها یا قضاوت های فرد به توانایی های خود در انجام وظایف و مسئولیت ها اشاره دارد. نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی (عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روان شناختی اشاره دارد، تأکید می کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر می گذارند. بندورا (1997)، اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روانشناسان رفتارگرا بوده است، را رد کرد. انسان ها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام بر افکار، احساسات و رفتارهای خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین کننده ای ایفا می کنند (به نقل ازعبداللهی، 1385).
...................
ابعاد خودکارآمدی ادراک شده
الف) سطح[3] : اولین بعد باورهای خودکارآمدی می باشد. کارآمدی یک فرد در یک قلمرو ممکن است در حد کارهای ساده، متوسط و یا شامل سطوح سخت گردد. اگر هیچ مانعی وجود نداشته باشد، انجام آن ساده بوده، و هر کس ممکن است احساس خودکارآمدی بالا در مورد انجام آن داشته باشد (مجیدیان، 1384). در واقع سطح به دشواری مشکلاتی که شخص آمادگی مقابله با آن ها را دارد اشاره می کند .
................
اثرات خودکارآمدی بر کارکردهای روان شناختی
الف) اثر خودکارآمدی بر سطح انگیزش:
خودکارآمدی درک شده نقش تعیین کننده ای بر خود انگیزشی[4] افراد دارد. زیرا باور خودکارآمدی بر گزینش اهداف چالش آور، میزان تلاش و کوشش در انجام وظایف، میزان استقامت و پشتکاری در رویارویی با مشکلات و میزان تحمل فشارها اثر می گذارد (لوک و لاثام[5]، 1990).
باور خودکارآمدی از طریق این تعیین کننده ها بر رفتار انسان نقش اساسی را ایفا می کند. برخی تعیین کننده ها به شرح زیر است:
......................
راهبردهای ایجاد و تغییر نظام باور خودکارآمدی
بندورا (1997)، بیان می کند که انتظارات خودکارآمدی میانجی های اصلی رفتار و تغییر رفتارند. یعنی، انتظارات خودکارآمدی پایین مربوط به یک رفتار یا یک حیطه رفتاری به اجتناب از آن رفتارها منجر می شود، و افزایش هایی در انتظارات خودکارآمدی باید فراوانی رفتار گرایش را در برابر رفتار اجتناب افزایش دهد. بنابراین، باورهای خودکارآمدی می توانند در درک و پیش بینی رفتار سودمند باشند.
در همین رابطه، بندورا (1997)، چهار منبع اطلاعات خودکارآمدی را مشخص می کند:
(1) عملکرد قبلی، یعنی تجارب انجام موفقیت آمیز رفتارهای مورد نظر
.......................
ویژگیهای افراد خودکارآمد
افراد خودکارآمد بر اساس اهداف انتخابی، خود را موظف به تعیین معیارهای عملکرد کرده و پس از آن به مشاهده و قضاوت درباره نتایج عملکرد خود می پردازند و در صورت مشاهده ناهمخوانی بین سطوح واقعی و مطلوب عملکرد، آنان احساس نارضایتی کرده و این محرکی برای تعیین و اصلاح عمل در آنهاست. افراد دارای خودکارآمدی بالا موقعیت هایی را انتخاب می کنند که ممکن است، ولی خارج از توان آنان نیست (عبداللهی، 1385).
...............
خودکارآمدی
مفهوم خودکارآمدی
مفهوم خودکارآمدی از نظریه شناخت اجتماعی[6] آلبرت باندورا[7] (1992)، روانشناس مشهور، مشتق شده است که به باورها یا قضاوت های فرد به توانایی های خود در انجام وظایف و مسئولیت ها اشاره دارد. نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی (عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روان شناختی اشاره دارد، تأکید می کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر می گذارند. بندورا (1997)، اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روانشناسان رفتارگرا بوده است، را رد کرد. انسان ها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام بر افکار، احساسات و رفتارهای خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین کننده ای ایفا می کنند (به نقل ازعبداللهی، 1385).
خودکارآمدی[8] یعنی: باورهای شخص در مورد توانایی برای کنار آمدن با موقعیت های متفاوت (پورافکاری، 1373). بندورا (1997)، مطرح می کند که خودکارآمدی، توان سازنده ای است که بدان وسیله، مهارت های شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، به گونه ای اثربخش سازماندهی می شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارت ها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان درباره توانایی های خود در انجام آن ها بر چگونگی عملکرد خویش موثر است. بین داشتن مهارت های مختلف با توان ترکیب آن ها به روش های مناسب برای انجام وظایف در شرایط گوناگون، تفاوت آشکار وجود دارد. " افراد کاملاً می دانند که باید چه وظایفی را انجام دهند و مهارت های لازم برای انجام وظایف را دارند، اما اغلب در اجرای مناسب مهارت ها موفق نیستند " (همان منبع).
به طور خلاصه، خودکارآمدی به داشتن مهارت یا مهارت ها مربوط نمی شود، بلکه به داشتن باور به توانایی انجام کار در موقعیت های مختلف اشاره دارد. باور کارآمدی عامل مهمی در نظام سازنده شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارت های مشابه در موقعیت های متفاوت به صورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات کارآمدی آنان وابسته است. مهارت ها می توانند به آسانی تحت تأثیر خود شکی یا خودتردیدی[9] قرار گیرند، در نتیجه افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته باشند، از توانایی های خود استفاده کمتری می کنند (بندورا، 1997). به همین دلیل، احساس خودکارآمدی، افراد را قادر می سازد تا با استفاده از مهارت ها در برخورد با موانع، کارهای فوق العاده ای انجام دهند (وایت[10]، 1982). بنابراین خودکارآمدی ادراک شده عامل مهمی برای انجام موفقیت آمیز عملکرد و مهارت های اساسی لازم برای انجام آن است (همان منبع). در نظام بندورا، منظور از باورهای خودکارآمدی، احساس های شایستگی، کفایت، و قابلیت در کنار آمدن با زندگی است. راه دیگری که بندورا کارآیی شخصی را شرح می دهد، بر حسب ادراک ما از درجه کنترلی که بر زندگی مان داریم می باشد (شولتز و شولتز[11]، ترجمه سیدمحمدی، 1385). یکی از جنبه های مهم کنترل فردی، کارآیی شخصی است. این مفهوم توسط آلبرت بندورا (19977)، مطرح شده است. افراد دارای این ویژگی معتقدند که انجام کارهای مورد نظرشان همراه با موفقی خودکارآمدی نیز با مولفه کنترل در سخت کوشی وجوه مشترکی دارد. افرادی که خودکارآمدی کمی دارند، احساس می کنند که در اعمال کنترل بر رویدادهای زندگی درمانده و ناتوان اند. آن ها معتقدند که هر تلاشی که می کنند بیهوده است. هنگامی که آن ها با مانعی روبرو می شوند، اگر تلاش اولیه آن ها در برخورد با مشکلات بی نتیجه بوده باشد، سریعاً قطع امید می کنند. افرادی که کارآیی شخصی بسیار کمی دارند حتی تلاش نمی کنند بر مشکلات غلبه کنند، زیرا آن ها متقاعد شده اند که هر کاری انجام دهند بیهوده است و تغییری در اوضاع ایجاد نمی کند. خودکارآمدی کم، می تواند انگیزش را نابود سازد، آرزوها را کم کند، با توانایی شناختی تداخل نماید و تأثیر نامطلوبی بر سلامت جسمانی بگذارد. افرادی که خودکارآمدی زیادی دارند معتقدند می توانند به طور موثر با رویدادها و شرایطی که مواجه می شوند، برخورد کنند. از آنجائی که آن ها در غلبه بر مشکلات انتظار موفقیت دارند، در تکلیف استقامت نموده و اغلب در سطح بالایی عمل می کنند. این افراد از اشخاصی که کارآیی کمی دارند، به توانایی های خود اطمینان بیشتری داشته و تردید کمی نسبت به خود دارند
1Social Cognition Theory
2Albert Bandura
Mangnitude1
Self-motivation4
Locke and Latham5
1Social Cognition Theory
2Albert Bandura
3Self-efficacy
Self-doubt1
Wait2
Schultz & Schultz 3
مبانی نظری تحقیق مفهوم وابعادخودکارآمدی_1595424747_41859_8524_1413.zip0.03 MB |