توضیحات :
ادبیات نظری پژوهش وپیشینه تعاریف ،اهمیت ومدل های مدیریت دانش در 67 صفحه در قالب Word قابل ویرایش
بخشی از متن :
مدیریت دانش
تاريخچه مديريت دانش
تعداد زيادي از تئوريسينهاي مديريت دانش تكامل بحث مديريت دانش را به عهده داشتند و توزيع نمودهاند كه در ميان آنان برجستگاني همچون پيتر دراكه، پاول استرلوس و پيتر سنگه از آمريكا را ميتوان نام برد. دراكه و استرلوس من بيشتر در زمينه اهميت ارتقا اطلاعات و دانش ساده به عنوان منابع سازماني، و آقاي سنگه با تمركز بر روي سازمانهاي ياد گيرنده ابعاد فرهنگي مديريت دانش را بوجود آوردهاند.
تعداد ديگري از دانشمندان وابسته به نشریه تجارت هاروارد[1] حقايق ديگري از مديريت دانش را آشكار ميكند. در حقيقت دانشمند معروف آقاي لئونارد بارتون توانست موردكاري قابل توجهي را از شركت استيل چاپارل ارائه دهد، شركتي كه راهبردهاي موثري را در زمينه مديريت دانش تا اواسط دهه 1970 مورد بررسي و تحقيقات مقاله شده و مستندات خود را با عناوين بهار زيبا از دانش و ساختن منابع نوآوري در مجله ذكر شده به چاپ رسانيد.
در اواسط سال 1980 اهميت دانش به عنوان دارايي رقابت در بين سازمانها مشهور گرديد. و اين در حالي بود كه علم اقتصاد كلاسيك هنوز در رابطه با روشها و متدهاي مديريت آن داراي نقصان بود و هنوز براي برخي از سازمانها، اين غفلت وجود دارد.
فناوري كامپيوتر باعث شده اطلاعات با سنگيني و فراواني آغاز به كار كند كه اين امر تنوع قابل توجهي در محدوده كامپيوتر ايجاد ميكند و بدين ترتيب اين فناوري خود قسمتي از راه حل مورد نظر براي شكلگيري مديريت دانش گرديد. سيستم مديريت دانش به عنوان يك وسيله پيش منظور كه توسط راب اكسين و دان مك كداكن مطرح گرديد.
نهايتا مثال برجسته طراحي وب در طول يك دهه به مسير شكلگيري مديريت دانش كمك نمود. در سال 1980 توسعه سيستمهاي مديريت دانش بوجود آمدند كه با استفاده كارهاي انجام شده در زمينه هوش مصنوعي و سيستمهاي هوشمند باعث شدند تا مفاهيم تازهاي به عنوان دانش اكتسابي[2]، مهندسي دانش[3]، سيستمهاي بر پايه دانش[4] و هستي شناسي بر پايه كامپيوتر به جهان عرضه شود.
در سال 1991 و براي اولين بار مطالبي درباره مديريت دانش در مراكز انتشاراتي مشهور به چاپ رسيد. شايد بتوان گفت كه وسيعترين كار تحقيقاتي در زمينه مديريت دانش تا امروز در سال 1995 توسط آقايان كوجيه و نافوكا، هيروتاكاتاكي شي در سازمان خلق دانش بنام "چگونه شركتهاي ژاپني نوآوري و پويايي را به وجود ميآورند؟" صورت پذيرفته است (عطافر، 1385).
دانش نخستين منبع راهبردي براي شركتها در قرن 21 است. پژوهشگران و متخصصان تلاش ميكنند دريابند، چگونه منابع دانش به صورت موثري گردآوري و مديريت شود تا بتوان به عنوان مزيتي رقابتي از آن استفاده كرد. بنابراين قبل از اقدام به مبادرت بر اجراي طرحهاي مديريت دانش، سازمانها نيازمند ارزيابي زير سيستمهاي سازماني و منابع موجود خود هستند تا مهمترين و بهترين راهبرد مديريت دانش را براي خود شناسايي كنند.
مديريت دانش امر جديدي نيست، تمدنهاي بشري از نسلي به نسل ديگر اقدام به نگهداري و انتقال دانش، براي درك گذشته و پيش بيني آينده، مينمودند. در محيطهاي تجاري پيچيده و پوياي امروزي تشنگي براي دانش، روز به روز دامنه و عمق گستردهتري مي يابد. دانشي كه به شدت در حال تغيير و در بيرون از سازمانها در حال انتشار است. فناوري اطلاعات و اينترنت نيز چالشهاي جديدي را در خلق، نگهداري و مديريت دانش به وجود آورده است.
در دهههاي 80 و 90 فلسفه ها، رويكردها و روششناسيهاي بهبود تجارت به طور مداوم توسعه يافت. اين توسعه و پيشرفت ناشي از تركيب فعاليتهاي تجاري و نظريه هاي علمي در دهههاي اخير است. مباحثي از قبيل يادگيري سازماني، سازمانهاي ياد گيرنده، مديريت كيفيت جامع، مهندسي مجدد، فرآيند تجارت و ... مثالهايي از اين رويكردهاي جديد ميباشد. بررسي نوشتهها نشان ميدهد كه مباحث مربوط به اقتصاد، سرمايه فكري، رويكردهاي مهندسي (نظامهاي توليد صنعتي انعطاف پذير)، رسانههاي دانش، رايانه، مطالعات سازماني (مردم شناسي و جامعه شناسي) معرفت شناسي (شامل يادگيري، شناخت موقعيتي و روانشناسي شناختي)، جنبههاي مربوط به هوش مصنوعي، مباحث مربوط به منابع انساني و....در اين حوزه مطرح شده است (عباسی ، 1386).
برای بسیاری مدیریت دانش تنها به عنوان کلمهای که دنیا را تکان داده است و به عنوان مفهومی زود گذر که به زودی از بین خواهد رفت شناخته شده است. با این حال، ارزش واقعی مدیریت دانش وقتی شروع شد و به سراسر بخش صنعت توسعه یافت مردم به توان آن آگاه شدند و برخی از بدبینی اولیه پایان یافت. با وجود این، هنوز هم به یک اجماع در مورد KM1 به معنی خاص وجود ندارد. این را باید به عنوان شواهدی از غنای مفهوم و نه یک مشکل دید، آن را به عنوان تقویت پتانسیل و به عنوان یک عامل حمل و نقلی در داخل و در سراسر سازمانهای کسب و کار دانست (Fateh, A et al,2009).
2-2-2 انواع دانش
چهار نوع دانش مشخص شده است:
- دانش نيروي انساني: دانش كه در مغز اعضاي سازمان وجود دارد.
- دانش مكانيزه: دانشي كه حامل وظايف ويژه يكپارچه در سخت افزار ماشين است.
- دانش مستند : كه به شكل بايگاني، كتاب، سند، دفتر كل، دستورات و نمودارها، و... ذخيره ميشود.
- دانش خودكار (اتوماتيك): كه به طور الكترونيكي ذخيره شده و به وسيله برنامههاي رايانهاي كه وظايف خاص را پشتيباني ميكند قابل دسترسي است.
از سوي ديگر دانش را به دو نوع ضمني و صريح تصور ميكنند. دانش ضمني معمولا در قلمرو دانش شخصي، شناختي و تجربي قرار ميگيرد. در حاليكه دانش صريح بيشتر به دانشي اطلاق ميگردد كه جنبه عينيتر، عقلانيتر و فنيتر دارد (دادهها، خط مشيها، روشها، نرم افزارها، اسناد و ...).
دانش صريح به طور معمول هم به خوبي قابل ثبت و هم قابل دسترسي است. پولاني در تمايز گذاري ميان دو نوع دانش ميگويد كه بيان كردن دانش ضمني با واژهها دشوار است. فن آوري اطلاعات به طور سنتي روي استفاده از دانش صريح متمركز شده است. با اين حال سازمانها اكنون دريافتهاند كه براي انجام موثر كارهايشان نيازمند يكپارچه كردن هر دو نوع دانش هستند. از اين رو در حال ايجاد روشهاي حاضر به منظور تبديل دانش ضمني به دانش صريح هستند كه ميتواند تدوين شود و بنابراين ديگران ميتوانند آن را ثبت و ذخيره نمايند و اينست هدف مديريت دانش، تبديل دانش ضمني به دانش صريح و انتشار موثر آن، اين مفهوم قدرتمند به ايجاد روشها، ابزارها و كاربردهاي مديريت دانش كمك كرده است (امانتی:1381).
داونپورت: دانش را مخلوطی از قاب تجربه، ارزشها، اطلاعات متنی و بینش متخصصان میداند که یک چارچوب برای ارزیابی و ترکیب تجربیات و اطلاعات جدید است.
دانش سرچشمه است و در ذهن افراد به کار میرود، در حالی که در سازمان میتوان آن را در روالها، پروسهها، شیوهها و هنجارها تعبیه شده است. سازمانها را به طور فعال قادر میسازد عملکرد، حل مسئله، تصمیمگیری، یادگیری و آموزش با یکپارچه سازی ایدهها، تجربه، بینش و شهود، و مهارت، به ایجاد ارزش برای کارکنان، سازمان، مشتریان خود، و سهامداران مورد بررسی قرار دهد.
دانش را میتوان به دو نوع عیان و نهان تقسیم کرد. خبرگان، موضوع خاص و همچنین مهارتهای شناختی که شامل الگوهای اندیشه و مفاهیم، اعتقادات، موسسه و مدلهای ذهنی، نگهداری دانش ضمنی است. دانش صریح منطقی است و شامل رویکردهای نظری، حل مشکل، راهنما، و پایگاه دادهها میباشد. مدیریت دانش نیز به عنوان یک اصل نظاممند، هدف گرا و استفاده از اقدامات لازم برای هدایت و کنترل داراییهای ملموس و غیرملموس دانش سازمان، با هدف استفاده از دانش موجود در داخل و خارج، سازمانها را به ایجاد دانش جدید، و تولید ارزش، نوآوری و بهبود آن قادر میسازد (Jafari et al, 2007) .
2 – 2 - 3 تعاریف
قبل از پرداختن به مفهوم مدیریت دانش ضرورت دارد که تعریفی از واژه «دانش» ارائه شود. طبق تعریف داون پورت و پراساک (1998): «دانش به معنای جریان پیچیدهای از تجربیات ساخت یافته، ارزشها، اطلاعات زمینهای و بینش کارشناسی است که چارچوبی را برای ارزشیابی و تلفیق تجارب و اطلاعات جدید فراهم میکند که از تفکر افراد نشات میگیرد». در سازمانها، دانش را نه تنها در اسناد و منابع بلکه در کارهای روزمره سازمانی، فرایندها، عملکرد و هنجارهای سازمان میتوان یافت. فرایند مدیریت دانش از 4 بخش اصلی تشکیل شده است. در مرحله اول باید دانش موجود در سطح سازمان و منابع آن (اعم از دانش صریح و ضمنی نزد افراد، بانکهای اطلاعاتی، مستندات و....) مورد شناسایی واقع شده و سپس اخذ و کسب و به صورت مناسبی ذخیره شود. برای اینکه دانش با ارزش شده و به هم افزایی و زایش مجدد دانش منجر شود، باید دانش موجود نزد افراد به اشتراک گذاشته شده و تسهیم شود. پس از طی این مراحل اکنون باید از دانش کسب شده در جهت اهداف عالیه سازمان استفاده کرد، زیرا در غیر این صورت تمامی تلاشهای انجام گرفته، بیسرانجام خواهد ماند. خلق دانش شامل ورود اطلاعات جدید به سیستم و حاصل به اشتراک گذاری و تسهیم دانش نزد افراد است. قبل از اینکه بتوان دانش را کنترل و مدیریت کرد، باید آن را ایجاد و در یک سازمان به کار برد. فرایند خلق دانش مستلزم تعامل، مشارکت و درگیری افراد با تکنولوژی اطلاعات است (ادب، 1386).
در مجموع تعریف واحدی از مدیریت دانش بین صاحبنظران وجود ندارد. در زیر به یکی از این تعاریف اشاره میشود:
بيان مفهوم هر موضوعي در روشن شدن دامنه و عمق آن موضوع ميتواند مفيد و موثر باشد. در برخي از موارد بيان مفهوم بسيار دشوار است. به ويژه در مباحث مربوط به حوزه مديريت، به دليل ماهيت و طبيعت رشته بيان برخي مفاهيم از پيچيدگي خاصي برخوردار است. بر اين اساس تعاريف زيادي از مديريت دانش مطرح شده از جمله: "مديريت دانش خلق، تفسير، اشاعه و استفاده، حفاظت و نگهداري و پالايش دانش را در بر ميگيرد". پيچيدگي اين بحث ارتباط دانش با اطلاعات و فناوري اطلاعات نيست بلكه قرابت اين مفهوم با مباحثي نظير روانشناسي و تجارت دانش است (Demarest, M,2007) . مديريت دانش فعاليتي است كه تاكتيكها و راهبردهاي آن براي مديريت سرمايههاي انسان محور در نظر گرفته ميشود. با نگاهي اجمالي به تعاريف مديريت دانش ميتوان دريافت كه مديريت دانش با تئوري و عمل رابطه دارد (Demarest, M,2007) در اينجا اين پرسش مطرح ميگردد كه علي رغم تعاريف متعدد، در واقع مديريت دانش به چه مفهومي اشاره دارد؟ از طريق بررسي تعاريف گوناگون مديريت دانش، ميتوان آن را به عنوان "فرايند خلق، انتشار و بكارگيري دانش بمنظور دستيابي به اهداف سازماني" تعريف نمود. در تعريفي ديگر، مديريت دانش عبارتست از" فلسفهاي كه شامل مجموعهاي از اصول، فرايندها، ساختارهاي سازماني و فن آوريهاي بكار گرفته شده كه افراد را بمنظور تسهيم و بكارگيري دانش شان جهت مواجهه با اهداف آنها ياري ميرساند " بيان ميگردد (Gottschalk, 2006).
با كويتز مديريت دانش را چنين تعريف مينمايد: "فرايندي كه از آن طريق سازمان به ايجاد سرمايه حاصل از فكر و انديشه اعضاء و دارايي مبتني بر دانش ميپردازد". كلوپولوس و فراپائولو بيان ميدارند كه مديريت دانش بر بكارگيري مجدد اعمال و تجارب گذشته از طريق تمركز بر برنامه ريزیهايي بمنظور تغيير چشماندازها تاكيد مينمايد.
مديريت دانش داراي تعاريف متعددي بوده و به دليل مفهوم چند بُعدي آن تعريف آن مشكل است .(Lee & Choi, 2003) ميتوان گفت با توجه به نوع نگاه صاحب نظران اين تعاريف از يكديگر متمايز ميگردند. بعضي از اين تعاريف بر فرايندهاي مديريت دانش متمركز هستند و برخي بر اهداف آن توجه دارند.
باك ( 2001 ): برنامه مديريتي كه مجموعهاي از فرآيندهاي دانشي نظير كسب، خلق و تسهيم دانش را در سازمان مديريت ميكند.
اسكريم ( 2003 ): مديريت دانش عبارت است از مديريت سيستماتيك و آشكار دانش كه با فرايندهاي خلق، جمع آوري، سازماندهي، اشاعه و كاربرد دانش پيوند دارد.
گاندري و همكاران (2010): مديريت دانش، يك فرايند يكپارچه و سيستماتيك در سطح سازمان است كه شامل فعاليت اكتساب، خلق، ذخيره، توزيع و بكارگيري دانش به وسيله افراد و گروهها براي رسيدن به اهداف سازماني ميباشد.
دانش شامل حقايق و باورها، مفاهيم و انديشهها، قضاوتها و انتظارات، متدلوژي(روانشناسي) يا علم اصول و نحوهي انجام فنون است (افرازه: 1384) .
مالهوترا تعریف خود از مدیریت دانش را این گونه ارائه میدهد :مدیریت دانش فرایندی است که به واسطهی آن، سازمانها در زمینه یادگیری (درونی کردن دانش)، کدگذاری دانش (بیرونی کردن دانش) و توزیع و انتقال دانش مهارتهایی را کسب میکنند Malhotra, Y2001)).
استیو هالس مدیریت دانش را فرایندی میداند که سازمانها به واسطهی آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و همچنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونهای مؤثر در تصمیمهای خود به کار گیرند Hales, S. 2001)) .
کارل ویگ معتقد است که مدیریت دانش یعنی ایجاد فرایندهای لازم برای شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانشهای مورد نیاز سازمان از محیط درونی و بیرونی و انتقال آنها به تصمیمها و اقدامات سازمان و افراد Wiig, K. 2000)).
مدیریت دانش، فرایند خلق و تسهیم، انتقال و حفظ دانش به گونهای است که بتوان آن را به شیوهای اثربخش در سازمان به کار برد Hoffman, et al ,2005)).
مدیریت دانش دارای یک معنی بسیار پیچیدهتر از شرایط و مدیریت و دانش به تنهایی است. موضوعات مختلف در زمینههای مختلف با دیدگاههای مختلف تحت مدیریت دانش مورد بحث قرار گرفته است. به طور خلاصه ما آنها را تقسیم به دو گروه - مسیر سخت و مسیر نرم میکنیم. نظریههای سخت مسیر، روشها، و ابزار مربوط به هر دو تکنولوژی سخت (نرم افزار علم به اهداف صنعتی یا تجاری، مانند صنعتی R & D)[5] و یا تکنولوژی نرم (مربوط به نرمافزار، پایگاه داده، اطلاعات، اختراع ثبت شده، و یا حق چاپ، که معیارهای روشن هدف خود را در جوامع حرفهای مربوطه). برای کسانی که در ارتباط با گروه سخت، مدیریت دانش سطح پیشرفته برای بحث در مورد تکنولوژی، R & D، یا محصول / خدمت نوآوری و توسعه استخراج از معادن دادهها یا کشف دانش از پایگاه داده، MIS[6]، IT[7] زیرساخت و یا پشتیبانی از نرمافزار، سیستمهای خبره، تصمیمگیری و حمایت است سیستمها، یا مخازن دانش در شرایط معمولی استفاده میشود. فن آوریهای سخت و یا فناوری زیرساخت و حمایت از نرم افزار در مدیریت دانش موجود صریح و روشن است. فرض اساسی در این دیدگاه بر این باور است که دانش از اطلاعات میآید و دادهها از حوادث میآیند. ایجاد دانش مستلزم یک فرایند تولید بینش از طریق استخراج اطلاعات از دادهها است. بنابراین، آن را به عنوان یک ابزار توانمند برای تبدیل دانش به کالاهای صنعتی سود آور عمل میکند. سرمایهگذاران مالی، یک شرکت فناوری اطلاعات سرمایه گذاری و داراییهای سازمانی مرتبط به عنوان داراییهای نامشهود که باعث افزایش طولانی مدت تولید و سود میشود (Gao et al, 2008).
[1] Harvard business Review
[2] knowledge acquisition
[3] knowledge engineering
[4] Base system knowledge
1 Knowledge Managmanet
[5] Research and Development
[6] Management Information Systems
[7] Information Technology
فهرست مطالب :
ادبیات نظری پژوهش وپیشینه تعاریف ،اهمیت ومدل های مدیریت دانش
مدیریت دانش
تاريخچه مديريت دانش
2-2-2 انواع دانش
2 – 2 - 3 تعاریف
2 – 3 مدیریت دانش و تدوین دانش
2 - 4 اکتساب دانش
2 – 5 تسهیل و انتقال دانش :
2 – 6 کاربری دانش
2 – 7 ذخیره (انباشت) دانش
2 – 8 اهمیت مدیریت دانش
2 – 9 الزامات سیستمهای مدیریت دانش
2 - 10 سرمایه فکری چیست؟
2 - 11 رویکردها و روشهای اندازهگیری نامشهودها
2 – 12 سرمایه انسانی
2 - 13 اهدف مديريت دانش
2 – 14 مدیریت دانش جدید
2 - 15 زنجيره اطلاعات
2 - 16 داده
2 - 17 اطلاعات
2 – 18 نقش فن آوری اطلاعات
2 - 19 دانش
2 – 20 مديريت داده، مديريت اطلاعات و مديريت دانش:
2 – 20 – 1 مديريت داده:
2-20-2 مديريت اطلاعات:
2 - 21 فرایندها در مدیریت دانش:
2 - 22 عناصر اساسي مديريت دانش
2 – 23 نقش دانش در مديريت دانش:
2 – 24 نقش مديريت در مديريت دانش:
2 – 25 نقش تكنولوژي اطلاعات در مديريت دانش:
2 - 26 تأثير فرهنگ سازماني بر پياده سازي مديريت دانش:
2 - 27 مدلهای مدیریت دانش
مدل براد هویت
مدل نوناکا و تاکه اوچی
مدل یکپارچه تولید دانش
مدل شش بعدی مدیریت دانش
مدل چرخه عمر دانش
مدل مفهومی مدیریت دانش
2 – 28 تولید دانش:
2 - 29 انتقال دانش:
2 - 30 فناوری اطلاعات
کاربردهای فناوری اطلاعات
2 – 31 فرهنگ سازمانی
دیدگاه رابینز
دیدگاه اندرو دوبرین
دیدگاه گرین برگ و بارون
الگوی هفت گانه گردن
2 - 38 سابقه تحقيقات
2 – 38 - 1 پیشینه داخلی:
2-38-2 پیشینه خارجی
فهرست منابع فارسی:
فهرست منابع غیرفارسی:
ادبیات نظری پژوهش وپیشینه تعاریف ،اهمیت ومدل های مدیریت دانش_1592027714_41018_8524_1663.zip0.21 MB |