
توضیحات :
مبانی نظری تمرکز مالکیت در 49 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
فهرست مطالب :
تمرکز مالکیت
2-4-1 اهمیت تمرکز مالکیت
2-4-2 تمرکز مالکیت و تأثیر آن بر گزارشگری مالی
2-4-3 تمرکز مالکیت و سهامداران عمده در مقابل سهامداران خرد
2-5 مالکیت نهادی
2-5-1 سهامداران نهادی و تئوریهای مطرح
2-5-2 انگیزه و اهداف سهامداران نهادی
2-5-3 روند رشد سهامداران نهادی
2-6 هیأت مدیره
2-6-1 ترکیب هیأت مدیره
2-6-1-1 مسئولیت هیأت مدیره
2-6-1-2اندازه هیأت مدیره
2-6-1-3 درصد اعضاي غيرموظف هیأت مديره
2-6-2 استقلال هیأت مدیره
2-6-3 استقلال رئيس هیأت مديره از مديرعامل و رابطه آن با تمرکز مالکیت
2-6-4 قوانین مربوط به هیأت مدیره در ایران:
2-9-2-1 تحقیقات داخلی تمرکز مالکیت نهادی و مدیریتی
2-9 پیشینه تحقیق
2-9-1 تحقیقات خارجی
منابع و مآخذ
منابع فارسی:
منابع لاتین
بخشی از متن :
تمرکز مالکیت
تمركز مالكيت عبارت است از چگونگي توزيع سهام بين سهامداران یک شركت. هر چه تعداد سهامداران كمتر باشد، مالكيت متمركزتر خواهد بود (محمدی و همکاران، 1388). در سالهای اخیر تمرکز مالکیت به عنوان یکی از مسائل مهم در ادبیات حاکمیت شرکتی و تاثیر آن بر ابعاد مختلف شرکتها بهویژه هزینه سرمایه در کشورها و اقتصادهای در حال رشد و بازارهای جهان مطرح شده است. در كشورهايي كه تمركز سهام در آنها بالا بوده و داراي بازارهاي سهام كمتر توسعه يافته هستند، يكي از مسائل اصلي اداره شركتها، تضاد منافع بين سهامداران اصلي و سهامداران اقليت است. [66]. در مورد تمرکز مالکیت تعاریف متفاوتی وجود دارد. دمستز[1] و لن[2] (1985)، تمرکز مالکیت را به عنوان درصد سهام در اختیار 5 یا 20 سهامدار بزرگ شرکت و یا شاخص هرفیندال[3] که از طریق توان دوم سهم هر یک از سهامداران محاسبه میشود، تعریف کردند. فاسبرگ[4] (2004) تمرکز مالکیت را به عنوان درصد سهام نگهداری شده در اختیار سهامداران و بلوک داران بالای 5 درصد تعریف میکند. کلاسنس و همکاران[5] (2002) بزرگترین سهامداران را به تنهایی به عنوان تمرکز مالکیت میپذیرد. پرووز[6] (1994) مجموع سهام 5 سهامدار بزرگ را به عنوان تمرکز مالکیت در نظر میگیرند.
در كشورهايي كه قوانين و مقررات حفظ حقوق سهامداران داراي ايراد و ضعف است، تمركز مالكيت[7] اغلب بهعنوان راهكاري براي كنترل اعمال غير اخلاقي[8] مديران و تصميمات اتخاذ شده توسط آنان، ظهور كرده است. [61]. كه البته خود ميتواند مشكلساز باشد و نه تنها تعارض بين مدير و سهامداران را كاهش ندهد، بلكه موجب افزايش آن شود. زيرا سهامداران عمده[9] غالباً به دنبال منافع خود بوده و در اين جهت ممكن است منافع سهامداران جزء را نا ديده گرفته و بهگونهاي عمل نمايند كه حقوق آنها را به نفع خود قبضه نمايند. [66].
معمولاً مالكان عمده كمتر از ديگر مالكان تمايل به افشاي اطلاعات شركت در بازار دارند و علت آن نيز، محروم نمودن ساير سهامداران و ذينفعان در شركت، از اطلاعات محرمانه شركت است، تا بدين شكل برنامهها و سياستهاي شركت كه غالباً در جهت منافع آنان است را از ديگران پنهان نگهدارند. [70]. چاو[10] و لونگ[11] (2006) معتقدند ميزان بيشتر تمركز مالكيت موجب ميشود كه فرصتها و سودهاي مخفي و افشا نشده بيشتري براي سهامداران كنترلكننده[12] ايجاد شود. اين مالكان به علت سهم بالایی که از شرکت در اختیار دارند، نظارت و کنترل بالایی بر تصمیمات مدیریت و نتایج حاصل از آن خواهند داشت. در نتیجه بر عملکرد شرکت به طور مستقيم تأثیرگذار هستند. از آنجا كه اين مالكان كنترل شركت را بهطور كامل در اختيار دارتد و سياستها و خطمشي كلي شركت را تعيين ميكنند، بر اساس منافع و هزينه ناشي از انتخاب حسابرس، اقدام به گزينش مؤسسه حسابرسي با كيفيت بالا يا مؤسسه حسابرسي با كيفيت پايين مينمايند. [72].
شركتهايي كه اكثريت سهام آنان در اختيار سهامداران عمده و بالاخص سهامداران كنترلكننده است، بيشتر در معرض خطرات و مشكلات ناشي از مسئله نمايندگي هستند. زيرا نظر سهامداران كنترلكننده، در تمامي تصميمات اتخاذ شده در سطح هيأتمديره، نظر غالب است و براي اين سهامداران بسيار آسانتر از ساير سهامداران است كه بتوانند سازوكارهاي نظارتي بر عملكرد مناسب و شفاف مديريت را ناديده گرفته و براي دستيابي به منافعشان، برخلاف اين سازوكارها عمل نمايند و نظارت ساير سهامداران را غيرممكن سازند. [60].
اكثر محققين در تحقيقات خود در زمينه تمركز مالكيت به اين نتيجه رسيدهاند كه اين امكان وجود دارد كه سهامداران عمده، سعي در بيشينه نمودن منافع خود داشته و منافع موجود در شركت را به نفع خود مصادره نمايند. [61].
2-4-1 اهمیت تمرکز مالکیت
یکی از عوامل تأثیرگذار بر کنترل و اداره شرکتها ترکیب مالکیت و به خصوص تمرکز مالکیت سهام شرکتها در دست سهامداران عمده است. چنین سهامدارانی، درصد قابل توجهی از سهام شرکت را در اختیار دارند. که به نوبه خود میتوانند اداره شرکتها را در دست گیرند. در مقابل سهامداران خرد تمایل چندانی به کنترل و نظارت بر مدیران ندارند. زیرا در این صورت مجبور میشوند تا هزینههای کنترل را به تنهایی تقبل نمایند، در حالی که سهم اندکی در سود شرکت دارند، وقتی تمرکز بالای مالکیت وجود دارد، امکان نظارت و کنترل بهتر بر عملکرد مدیریت شرکت فراهم میگردد و در نتیجه امکان ارائه گزارشگری مالی جعلی کمتر وجود دارد که موجب کاهش حقالزحمه حسابرسی میشود.
از طرف دیگر سهام داران عمده ممکن است منافع خویش و به زیان سهامداران اقلیت و دیگر سهامداران حرکت نمایند. به عبارتی دیگر بالا بودن تمرکز مالکیت سبب فراهم شدن امکان کنترل و اداره شرکت توسط عده معدودی سهامدار عمده میشود. نتیجه آن از یک طرف پیدایش مشکل نمایندگی بین تعداد معدودی سهامدار عمده و تعداد بیشتری سهامدار جزء است. با این حال منطقی است که فرض کنیم هم پوشانی بیشتر بین مالکیت و کنترل منجر به کاهش تضاد منافع و در نتیجه افزایش ارزش شرکت می گردد. [66].
نظارت سهامدار يك مكانيزم داخلي حاكميت شركتي است. تئوري نمايندگي ادعا ميكند كه انگيزه بيدرنگ نظارت كردن هيأت مديره را بهتر ميكند، بدون اينكه توانايي اعضاي هيأت مديره را در نظر بگيرد. هیلمن و دالزیل[13] (2003) اشاره كردند كه هم توانايي و هم انگيزه روي عملكرد هيأتمديره اثر دارند. مخصوصاً، آنها اشاره كردند كه دو هيات مديره با تركيب يكسان از استقلال مديران كارايي نظارتي مشابهاي را ارائه ميكنند. نظارت سهامدار احتمالاً هم روي انگيزه و هم روي توانايي اعضاي هيأت مديره اثر ميگذارد. رامسی و بلایر بر این عقیدهاند که افزایش تمرکز مالکیت سهامداران بزرگ، انگیزه کافی برای نظارت بر مدیران فراهم میآورد. دمستز و لهن به طور تجربی این دیدگاه را با این یافته که دارندگان سهام بیشتر، انگیزه تحمل هزینههای ثابت جمعآوری اطلاعات و دخالت در نظارت مدیریت را دارند، حمایت میکنند. در مقابل مالکیتهای پراکنده انگیزه کمی برای نظارت بر مدیریت دارند. در وضیعتهایی که سهامداران منافع کمتری در شرکت دارند، هیچ انگیزهای برای نظارت بر مدیران ندارند یا انگیزه کمی دارند، زیرا هزینههای نظارت بر منافع نظارت مدیران فزونی خواهد داشت. [66].
[1] Demsetz
[2] Lehn
[3] Herfindahl index
[4] Fosberg
[5] Classens et al.
[6] Prowse
[7] Ownership Concentration
[8] Moral Hazard
[9] Majority Shareholders
[10] Chau
[11] Leung
[12] Controling Shareholders
[13] Hillman and Dalziel
مبانی نظری تمرکز مالکیت_1583338583_38385_8524_1156.zip0.07 MB |