توضیحات :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق تنظیم شناختی هیجان در 28 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
فهرست مطالب :
تنظیم شناختی هیجان
مدل¬های نظری و انواع راهبردهای تنظیم شناختی هیجان
نمودار1 مدل فرایندی نظم¬بخشی هیجان (اقتباس از گراس و تامسون، 2007).
راهبردهاي شناختي تنظیم هيجان عبارت¬اند از:
راهبردهاي شناختي منفی تنظیم هيجان
سرزنش خود:
سرزنش ديگران
فاجعه¬آميزپنداري:
نشخوار فکری:
راهبردهاي شناختي مثبت تنظیم هيجان
پذيرش:
تمرکز مثبت مجدد:
برنامه ريزي:
بازارزيابي مثبت:
اتخاذ ديدگاه:
تنظیم هیجان و آسیب¬شناسی روانی
منابع
بخشی از متن :
تنظیم شناختی هیجان
هيجان نقش مهمي در جنبه هاي مختلف زندگي نظير سازگاري با تغييرات زندگي و رويدادهاي تنيدگي زا ايفا ميكند. اصولاً، هيجان را مي توان واكنشهاي زيستشناختي به موقعيت هايي دانست كه آن را يك فرصت مهم يا چالش برانگيز ارزيابي ميكنيم و اين واكنشهاي زيستي با پاسخي كه به آن رويدادهاي محيطي ميدهيم، همراه ميشوند (گرانفسکی و همکاران، 2001).
هر چند هيجانها مبناي زيستي دارند، اما افراد قادرند بر شيوههايي كه اين هيجانها را ابراز ميكنند، اثر بگذارند. اين توانايي كه نظمجويي هيجان ناميده ميشود، فرآيندهاي دروني و بیرونيای است كه مسئوليت كنترل، ارزيابي و تغيير واكنشهاي عاطفي فرد را در مسير تحقق يافتن اهداف بر عهده دارد (تامپسون، 1994، به نقل از مشهدی، میردورقی و حسنی، 1390).
بنابراين نظمجويي هيجان، يك اصل اساسي در شروع، ارزيابي و سازماندهي رفتار سازگارانه و همچنين جلوگيري از هيجانهاي منفي و رفتارهاي ناسازگارانه محسوب ميشود (گرانفسکی و همکاران، 2001).
اين سازه يك مفهوم پيچيده است كه طيف گستردهاي از فرآيندهاي زيستي، اجتماعي، رفتاري و همچنين فرآيندهاي شناختي هشيار و ناهشيار را در بر ميگيرد (گرانفسکی و همکاران، 2001).
به عبارت ديگر، واژهی نظمجويي هيجان مشتمل بر راهبردهايي است كه باعث كاهش، حفظ و يا افزايش يك هيجان ميشوند و به فرآيندهايي اشاره دارد كه بر هيجانهاي كنوني فرد و چگونگي تجربه و ابراز آنها اثر ميگذارد (جرمن، وان- در- لیندن، داکرمونت و زرماتن[1]، 2006).
از آنجايي كه نظمجويي هيجان نقشي محوري در تحول بهنجار داشته و ضعف در آن، عاملي مهم در ايجاد اختلالهاي رواني به شمار ميرود، نظريه پردازان بر اين باورند، افرادي كه قادر به مديريت صحيح هيجاناتشان در برابر رويدادهاي روزمره نيستند، بيشتر نشانه هاي تشخيصي، اختلال هاي دروني سازي از قبيل افسردگي و اضطراب را نشان مي دهند (نولن- هاکسما، ویسکو، لیبومیرسکی[2]، 2008). بنابراين ميتوان گفت، نظمدهي هيجان عاملي كليدي و تعيين كننده در بهزيستي رواني و كاركرد اثربخش است (گرانفسکی و همکاران، 2001). كه در سازگاري با رويدادهاي تنيدگيزاي زندگي نقش اساسي ايفا ميكند (نولن- هاکسما و همکاران، 2008). به طور اجمالي ميتوان اذعان نمود كه افراد از روشهاي مختلفي جهت نظمجويي هيجاناتشان استفاده ميكنند و يكي از متداولترين اين روشها استفاده از راهبردهاي شناختي است. راهبردهاي نظمدهي شناختي هيجان، فرآيندهاي شناختي هستند كه افراد براي مديريت اطلاعات هيجانآور و برانگيزاننده به كار ميگيرند و بر جنبه شناختي مقابله تأكيد دارند؛ بنابراين، افكار و شناختها در توانايي مديريت، نظم جويي و كنترل احساسها و هيجانها بعد از تجربهی يك رويداد تنيدگيزا نقش بسيار مهمي دارند (گرانفسکی و همکاران، 2001).
سالها پژوهش به نقش مهم تنظيم هيجان در سازش با وقايع تنيدگيزاي زندگی وضوح بخشيده است (گرنفسکی و همکاران، 2001).
[1]- Jermann, Van-Der-Linden, Dacremont ,& Zermatten
[2]- Wisco & Lyubomirsky
مبانی نظری تنظیم شناختی هیجان_1583163174_38302_8524_1914.zip0.06 MB |