توضیحات :
مبانی نظری خلاقیت کودکان و انزواطلبی آنان در 29 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
مبانی نظری خلاقیت کودکان و انزواطلبی آنان
مقدمه :
خلاقیت اصطلاح و واژه اغی است که امروزه در محافل علمی و آموزشی و دانشگاهی و کارگاهی و حتی اذهان عموم مردم کاربرد فراوانی دارد.
فراوانی این کاربرد و استفاده از این اصطلاح به موقعّیت فعلی و رشد و ترقّی و پیشرفت جامعه، مربوط می شود. البته این بدان معنی نیست که در سال های گذشته خلاقیت وجود نداشته است زیرا زمینه های پیشرفت و توسعه و رشد و تعالی در عرصه های مختلف که امروزه شاهد هستیم در گذشته پی ریزی شده است.
اما آنچه که در حال حاضر احساس می شود یک نیاز عام و عمومی است ولی در گذشته این اصطلاح و واژه بصورت خاص در میان عدّه ای از فرهیختگان و نخبگان مشهود بود. زیرا این عدّه خاص در دانشگاه ها و مراکز علمی کارهای بدیع و نو خلق می کردند ولی امروزه شاهد خلاقیت بسیار جدید و بدیع یک کارگر ساده در کارخانه یا یک کشاورز در تولید یک محصول خاص یا یک گاودار در تربیت و اصلاح نژاد یک دام و یا یک معلّم در ابداع روش جدید تدریس و مطالعه و یا یک تولید کننده در تولید قطعات صنعتی و یا یک خانه دار در طرز استفاده از مواد غذایی و حفظ و نگه داری از آنها هستیم. و این امر در هر حال حاضر باعث توجّه عده زیادی از دسته های مختلف شغلی و عملی هم شده است.
خلاقیت بیانگر فرآیندی است که طی آن درک کامل و همه جانبه از یک موضوع پدیده و بازیابی آن در درک زوایای ناپیدا و کشف روابط میان مفاهیم و تجزیه و تحلیل داده ها در فضایی از ابداع و نوجویی بوجود می آید (شجری 1379)
تعریف کلی خلاقیت شامل عناصر و پارامترهای چندی است که اولاً خلاقیت یک فرآیند و جریان است و در ضمن در طی فرایند اطلاعات و آگاهی کامل از موضوع که به درک کامل اشاره شده وجود دارد در کنار این آگاهی کامل بازیابی و بازشناسی همه فرایند پدیده یا موضوع در ذهن همراه با زوایا و عناصر مجهول و کشف روابط آن و نیز تجزیه و تحلیل داده ها در هر بخش در انگیزه و فضایی از ابداع و اختراع امر خلاقیت را محقق می سازد.
در این گزارش که به موضوع خلاقیت پرداخته ایم به مقایسه این امر در میان کودکان اجتماعی و منزوی حدود سنی 8 ساله اقدام شده است، هر چند از همان آغاز پاسخ این سئوال روشن است که خلاقیت کودکان انزوا طلب و اجتماعی چگونه است؟ ولی باید غافل نبود که گاهی کودکان انزوا طلب اتفاقاً به دلیل خلاقیت و در فکر فرو رفتن به خاطر موضوعی منزوی شده اند و باید دقت کافی بعمل آید که در این تحقیق به زمینه های این موارد اشاره شده است.
«کلیات»
رمز خدا در میان آوایی رسا و زمزمه ای پنهان نهفته است.
(ابن عربی)
بگوید روان گر زبان بسته شد بنالد جان گر تنت خسته شد
(فردوسی)
آنچه یک دیدن کند ادراک آن سال نتوان نمودن با بیان
(مولوی)
هدف از آوردن این سه مضمون بسیار ژرف عمیق از سه قلّه و سرافراز تاریخ و ادبیات و عرفان ایران و در واقع جهان این است که خوانندگان این ذهنیت را از ذهن خود خارج کنند که انزوا و گوشه گیری همیشه مترادف و هماهنگ با حقارت و گوشه گیری محض و فراز از حقیقت و پناه بردن به درد و الم و خیالات خود و در کل فرار از خود و جامعه است.
گاهی انزوا و فاصله گرفتن از جمع و کنره جویی از گروه و جمع بی اثر و ناخالق هدفی بدنبال دارد که از هزار فریاد و سکوت رساتر و ارزشمندتر است و باید در درک و شناخت انزوا گرایی و گوشه گری کودکان و نوجوانان کمال دقت و توجه و حساسیت را نشان بدهیم زیرا ممکن است در تعبیر و تفسیر گوشه گرایی کودکان با تمرکز و اعتماد به نفس به خود و توجه به مجهولات محیط اطراف دچار اشتباه و دگرونی شویم.
کودکان دوره ابتدائی بخصوص حدود سنی 8 ساله عموماً در کلاس دوم ابتدائی قرار دارند. و از لحاظ روانی چون بتازگی از محیط و جو خانواده و گروه عاطفی نخستین جدا و به گروه مدرسه نیز الحاق شده اند. دارای حساسیت ها و ظرافت های عاطفی و شناختی و احساسی خاصی هستند. (قنادان 1375 ص ، 25).
اصولاً طبق نظریات مختلف روان شناختی بخصوص نظریه عقالانی پیاژه دارای طرحواره های رفتاری (حسی - حرکتی) سریع و قابل رشد هستند (پیاژه 1371 ص، 125) و کودکان با خزانه فراوان طرح های رفتاری وراثتی بدنیا آمده و پس از دو سال توانایی عمل متقابل با دنیای بی واسطه اشیاء و مردمان را به گونه ای کارآمد کسب می کند.
کودک دارای طرحواره هایی است که او را در دستیابی به اشیاء و کارگری آنها در میل به هدف های خویش یاری می بخشد. طفل همچنین به تجربۀ اشیاء به منظور نیل به فهم عملی و ویژگی های آن می پردازد. این تجربه ها اگر چه مفید هستند امّا جملگی آنها به امور عینی یعنی اشیای حاضر در حوزۀ ادراکی کودک محدود می شوند مثلاً کودک برای پایین آوردن بادکنکی از سقف و دین چوب از آن برای پایین آوردن بادکنک استفاده کند اما از روابطی که میان اشیای خارج از حوزه دیداری او وجود دارند تصوری ندارد. و طفل فقط توانایی عملی بر اشیای را دارد که مستقیم در حوزۀ ادراکی او قرار گرفته است که در اواخر دو سالگی فرایندهای شناختی ذهنی نوین در کودک آغاز می شود.
یکی از جنبه های فهم رشد شناختن ظهور کنش علامتی است که اشاره به توانایی هایی دارد که از دو تا چهار سالگی در کودک پدیدار می شود مثلاً کودک می تواند نمادی از یک شی را به جای شی دیگر که قبلاً دیده و هم اکنون از نظر غایب است تصور کند برای مثال دوچرخه ای که قبلاً دیده و هم اکنون از نظر غایب است یا نماد یک چوب به جای دوچرخه عملی دوچرخه سواری را تجربه و تقلید می کند.
در مرحله 7 تا 10 و یازده سالگی همکاری ابتدایی در شخصیت کودک پدیدار می گردد و کودک درک بهتری از قواعد بازی پیدا می کند. در حالیکه معلوماتش درباره ی بازی کامل نشده است. درباره قواعد بازی به چیرگی رسیده است. و برای یادگیری سایر قواعد بازی هم کوشش می کند. و در این سنین با همبازی وهم سن خود همکاری و هم رقابت می کند. این همکاری با همباز ی خود بر سر مجموعه ای از قواعد است که در چهارچوب آن بازی را ادامه می دهند. و این همکاری بدان معنی نیست که یک یا چند کودک یک یا چند کودک را یاری می کنند تا به هدف مشترکی برسند. بلکه رقابت برای آن است که هر کودک برای برنده شدن خود تلاش می کند و در عین حال به یک چهارچوب موافقی در بازی پایبند است. و چون در سایر زمینه ها مثل کلک زدن و تزویر به حد کمال نرسیده است بازی با آرامش و توافق ادامه پیدا می کند. (پیاژه 1371 ص، 163)
پیاژه معتقد است که در کودکان 4 تا 5 سالگی قواعد و قوانین ثابت و مقدس هستند ولی در حدود 9 تا 10 سالگی در عین احترام به قواعد و مقررات درکی از تغییرات در قواعد بازی پیدا می کنند. این مسئله در این تحقیق بسیار مهم است زیرا این مرحله است که کودک در واقع نوعی جرأت و ادراکی از تغییر در قواعد و قوانین پیدا می کند که به مسئله خلاقیت و موضوع این گزارش مربوط می شود. (پیاژه 1371 ص، 165).
پس به بعضی دلیل از نظر ساخت شخصیتی کودکان تا سنسن 5 سالگی عموماً فاقد ایجاد و رفرم در قواعد و بازی ها و اطلاعات هستند ولی پس از این سالها و حدود سال های 8 و 9 سالگی این درک در کودکان شکل می گیرد که در برخی از موارد می توانند قواعد بازی و تغییر در شناخت ها را بوجود آورند. که اصطلاح پیاژه در دین زمینه عبور از مطلق گرایی است. زیرا تا این زمان فکر می کرد که این بازی که پدرش برای آنها طراحی کرده یک بازی مطلق و پدرش آدم عجیب و اعجوبه ای است که این بازی را طراحی و به آنها یاد داده است اما پس از این دوره و آغاز سنین 8 تا 10 سالگی این صفت و ویژگی در اثر افزایش معلومات و تجربه های عینی و بار وراثتی به امکان تغییر و تبدیل قوانین و مقررات در امور وجود دارد.
ویژگی کودکان خلاق :
کودکان تیز هوش و با استعداد کسانی هستند که توانمدیهای قابل توجهی در عملکرد کنش های هوشی نشان میدهند. این کودکان به طور بالفعل یا بالقوه در یک یا چند زمینه از خود برجستگی خاصی نشان می دهند (غلامعلی افروز 1373 ص، 190).
1 ) توانایی در هوش عمومی
2 ) استعداد خاص تحصیلی
3 ) تفکر خلاق یا مولّد
4 ) توانایی رهبری
5 ) هنرهای تجسمی و نمایشی
6 ) توانایی روانی – حرکتی
بر اساس تعریف ترمن کسانی که از بهرۀ هوشی دو انحراف معیار بالای میانگین (100) باشند تیز هوش هستند – به عبارت دیگر آن دسته از کودکانی که بر اساس آزمون هوشی عمومی (استنفرد - ینیه) (گنجی 1373).بهره هوشی آنها 132 یا بالاتر باشد
مبانی نظری خلاقیت کودکان و انزواطلبی آنان_1582031908_37410_8524_1361.zip0.03 MB |