توضیحات :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق اقتصاد دانشی ودارایی های نامشهود وسرمایه فکری در 66 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
فهرست مطالب و بخشی از متن :
فصل دوم: مروری بر ادبیات تحقیق
1-2- مقدمه 11
2-2 اقتصاد دانشي 11
3-2 تعريف دانش 12
4-2 پديدار شناسي کسب و کار در اقتصاد دانش پايه 13
5-2 اشکال جديد منابع سازماني 15
6-2 دارايي هاي نامشهود 16
7-2 تاريخچه ي سرمايه ي فکري 20
8-2 اجزاء مدل سرمايه فکري 25
9-2 تعاريف مختلف سرمايه ي فکري 29
1-9-2-شاخص هاي اندازه گيري سرمايه فکري 32
10-2 مدل هاي اندازه گيري سرمايه فکري 38
11-2 مدل هاي توصيفي سرمايه ي فکري 39
12-2 مدل هاي اندازه گيري سرمايه ي فکري و ارائه دهنده آن ها 40
1-12-2 مدل هاي مبتني بر سرمايه ي بازار 40
2-12-2 مدل هاي مستقيم سرمايه ي فکري 41
3-12-2 مدل هاي بازده دارايي ها 41
4-12-2 مدل هاي کارت امتيازي 41
1-4-12-2 مدل مقايسه ي ارزش بازاري و ارزش دفتري (ام – بي – وي) 42
2-4-12-2 مدل کيوي توبين 43
3-4-12-2 مدل عملکردي شرکت دانش پايه (نوکورپ) 44
4-4-12-2 مدل کارگزار فناوري ( تي – بي) 46
5-4-12-2 مدل سنجش ا رزش گذاري جامع (آي – وي – ام) 47
6-4-12-2 مدل ا رزش افزوده اقتصادي ( اي – وي – اِي ) 48
7-4-12-2 شاخص سرمايه ي فکري 49
8-4-12-2 کارت امتيازي زنجيره ارزش 50
9-4-12-2 کارت امتيازي متوازن 50
10-4-12-2 رهياب سرمايه ي فکري اسکانديا 52
11-4-12-2 مدل ارزش نامشهود محاسبه شده (سي – آي – وي) 53
12-4-12-2 مدل شاخص ايجاد ارزش (وي – سي – آي) 54
13-4-12-2 مدل طبقه بندي سرمايه ي فکري 56
13-2 طبقه بندي روش هاي اندازه گيري سرمايه فکري 57
14-2 نقاط قوت و ضعف روش هاي اندازه گيري سرمايه فکري 59
15-2 استاندارد حسابداري شماره 6 گزارش عملكرد مالي 60
16-2 مفهوم سود از ديدگاه حسابداري 68
17-2 مفهوم اقتصادي سود 68
18-2 تحقیقات داخلی و خارجی صورت گرفته 69
1-18-2 تحقيقات خارجي 69
2-18-2 تحقيقات داخلي 71
- مقدمه
بسياري از نظريه پردازان و پژوهش گران در توصيف ويژگي هاي فضاي اقتصادي جديد بر اين باورند که شکل اقتصاد ، صورتي جهاني و همه گير به خود گرفته و از دارايي ها ودرآمدهاي نامحسوس ، پيچيده ونامشهودي شکل يافته ، که به نحوي خاص به يکديگر و درهم تنيده شده اند. در چنين فضايي بهره وري و مزيت رقابتي بنگاه ها در گرو ظرفيت توليد ، پردازش و کاربرد موثر دانشي قراردارد که در گستره اي جهاني پايدار شده است . در اين گستره ، فعاليت هاي اصلي بنگاه ، خواه به طور مستقيم و خواه از طريق شبکه ها ، از خلال ارتباط ميان عامل هاي اقتصادي و در مقياسي جهاني انجام مي پذيرد. در واقع توليد يا خدمت رساني سازمان هاي اقتصادي جديد ، در گرو فرايندهاي اکتساب و پردازش منابع دانش و اطلاعات و ابزارهاي مرتبط با اين پردازش است . فرايندها و ابزاري که زمينه افزايش بهره وري و پيشرفت اقتصادي را فراهم مي آورند . براساس اين تعريف ، به وضح روشن است که مديريت ، برنامه ريزي و نظارت بر شناسايي ، تخصيص و سنجش دارايي هاي نامشهود وسرمايه فکري بنگاه ها ، شاخصي مهم در تعيين توان رقابتي بنگاه ها براي بقا و رشد در اقتصاد جديد است.
در اين فصل پس از مروري چند در سابقه و پيشينۀ تحقيق، شكل گيري مفهوم اقتصاد دانشي، تعريف دانش، پديدار شناسي کسب وکار، اشکال جديد منابع انساني، دارايي هاي نامشهود، تاريخچه ي سرمايه ي فکري، اجزاء مدل و تعاريف مختلف و مدل هاي اندازه گيري سرمايه ي فکري مورد بررسي، تبيين و تشريح قرار گرفته است و در انتهاي فصل به تحقيق هاي گذشته داخلي و خارجي و نتايج آن نيز اشاره گرديده است.
2-2 اقتصاد دانشي
ما در حال وارد شدن به يک جامعه دانشي هستيم که در آن منابع اقتصادي اصلي ديگر سرمايه بيشتر ، منابع طبيعي و نيروي کار بيشتر و .. نيست . بلکه منابع اقتصادي اصلي دانش خواهد بود . قرن 21 قرن اقتصاد دانشي است .
قبل از اقتصاد دانشي ، اقتصاد صنعتي حاکم بوده است . در اقتصاد صنعتي عوامل توليد ثروت ، يکسري داراييهاي فيزيکي و مشهود مانند زمين ، نيروي کار و پول و ماشين آلات و... مي باشد و از ترکيب اين عوامل اقتصادي ثروت توليد مي شود . در اين اقتصاد ، استفاده از دانش ، به عنوان يک عامل توليد نقش کمي دارد اما در اقتصاد دانشي ، دانش يا سرمايه فکري به عنوان يک عامل توليد ثروت در مقايسه با ساير دارايي هاي مشهود فيزيکي ، ارجحيت بيشتري پيدا مي کند . در اين اقتصاد ، داراييهاي فکري و بخصوص سرمايه هاي انساني جزو مهمترين دارائيهاي سازماني محسوب مي شود وموفقيت بالقوه سازمان ها ريشه در قابليتهاي فکري آنها دارد تا داراييهاي مشهود آنها .
3-2 تعريف دانش
دانش تا کنون در جايگاه هاي گوناگون ، واز ابعاد متمايزي مورد توجه قرار گرفته است . دانش پيش از آن که در قالب مفهومي سازماني مورد توجه قرار گيرد ، بيشتر از دريچه اي فلسفي به عنوان پديده اي انساني ، براي مدت ها مورد توجه فلاسفه ي حوزه هاي مختلف قرار داشته است .
برتراندراسل سرآغاز پيدايش نظري دانش را "شک" مي داند . راسل با طرح اين موضوع که اگر کسي مقابل اين پرسش قرار گيرد که آيا به واقع در مورد پديده اي خاص چيزي مي داند ، به طور طبيعي به شناخت صورتي از " دانستن " پرداخته است ، با اين اميد که بتواند عقايد معتبر و غير معتبر را در حوزه ي دانستن تفکيک نمايد . براساس همين باور مشترک است که پيش ترها ايمانويل کانت ، که شايد بتوان پايه گذاري نظريه دانش را به او نسبت داد ، نسبت به مفهوم " شکاکيت " در آراي ديويد هيوم واکنش نشان مي دهد . البته بايستي گفت که هر چند اين موضوع بخشي اساسي از فلسفه ي کلاسيک به شمار مي رود ، اما فيلسوفان کمي چون کانت ، بر اهميت اين موضوع تاکيد داشته اند تا اين که در قرون گذشته ي ميلادي ، موضوع دانش بطور وسيعي مورد توجه فلاسفه ي تحليلي قرار گرفته است .
تعريف دانش از ديدگاه هاي مختلفي توسعه يافته است . ديدگاه نخست ، دانش را به عنوان يک حالت ذهني براي توانا ساختن افراد در توسعه ي دانش شخصي خود و به کار گيري آن بنابر نيازهاي سازماني در نظر مي گيرد . در ديدگاه دوم ، دانش به عنوان يک شي با قابليت ذخيره و تغيير در نظر گرفته مي شود .
ديدگاه سوم ، دانش را در قالب يک فرآيند و عمل همزمان در نظر گرفته ، بر به کار گيري تخصص توجه دارد. چهارمين ديدگاه پيرامون دانش ، بر شرايط دست يابي به اطلاعات تمرکز دارد، و براين اساس دانش سازماني مي بايستي به منظور تسهيل دستيابي و بازيابي محتوا ، سازمان دهي شود . در نهايت دانش را مي توان به عنوان قابليت يا توان ايجاد تاثير در اعمال آينده ي سازمان تعريف کرد .
در تعريف دانش دو ديدگاه غالب فناوري اطلاعات و ديدگاه مديريت استراتژيک نيز وجود دارد . ديدگاه فناوري اطلاعات بين داده ، اطلاعات و دانش تمايز گذاشته و ابهام موجود بين اين سه مفهوم را مورد توجه قرار مي دهد . در ديدگاه مديريت استراتژيک دانش به عنوان يک حالت ذهني ، يک قابليت و يا يک فرآيند در نظر گرفته مي شود . در نظر گرفتن دانش به عنوان يک حالت ذهني بدين معناست که افراد دانش خود را از طريق ورودي هاي دريافتي از محيط خود توسعه مي دهند . دانش به عنوان يک قابليت ، توانايي تاثير گذاري بر تفسير و استفاده از اطلاعات و تصميمات را داراست . در نهايت ، دانش به عنوان يک فرآيند بر نحوه ي اعمال تخصص موثر است و اين هم زماني دانستن و عمل کردن ، به جمع آوري ، سازمان دهي و اشتراک دانش در ميان افراد کمک مي کند . تا حدي که سايرين بتوانند از اين دانش در جهت افزايش اثربخشي و بهره وري در کار خود استفاده کنند . به باور فرنس ترومپينارس و چارلز هامپدن ، ده ضلعي دانش سازماني با ضلع هاي متقابل : دانش عمومي در مقابل دانش شخصي ، دانش فردي در مقابل دانش تيمي ، دانش تخصصي در مقابل دانش ضمني و دانش بالا به پايين در مقابل دانش پايين به بالا و در نهايت دانشي که از درون سازمان به سمت بيرون هدايت مي شود در مقابل دانشي که از بيرون به درون هدايت مي شود ، در سازمان شکل مي گيرد
پیشینه و مبانی نظری اقتصاد دانشی و دارایی های نامشهود و سرمایه فکری_1582030588_37404_8524_1589.zip0.25 MB |