توضیحات :
مبانی نظری رهبری خدمتگزار در 54 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
فهرست مطالب و بخشی از متن :
رهبری خدمتگزار
مقدمه
2-۱-۲: تئوري رهبري خدمتگزار
• گوش دادن
• همدلي
• شفا بخشي
• آگاهي
• متقاعد سازي
• مفهوم سازي
• آينده نگري
• خادميت و سرپرستي
• تعهد به رشد افراد
• ايجاد گروه
• ارتباطات
• امين بودن و يكپارچگي
• اعتبار
• قابليت و شايستگي
• الگوسازي
• در معرض ديد بودن
• پيشقدمي
• نفوذ
• قدرداني از ديگران
• تشويق و روحيه بخشي
• ياددادن و آموزش
• تفويض اختيار
۳-۱-۲: تكامل رهبري خدمتگزار
۴-۱-۲: اهميت رهبري خدمتگزار
۱-۴-۱-۲: فلسفه گرين ليف
2-۴-۱-2: گرين ليف و مك گريگور
۵-۱-۲: رهبري تحول آفرين
۱-۵-۱-۲: ويژگي هاي رهبري تحول آفرين
۶-۱-۲: مديريت بر مبناي استثناء
۷-۱-۲: رهبري بي تفاوت
۸-۱-۲: رهبري تبادلي:
۹-۱-۲: تئوري رهبري خدمتگزار پترسون
۴-۲: پیشینه تحقیق
۱-۴-۲: تحقيقات انجام گرفته در رابطه با رهبري خدمتگزار در خارج از كشور را مي توان به دو دسته كلي تقسيم نمود:
۲-4-2: تحقیقات انجام گرفته در رابطه با رهبری خدمتگزار در داخل کشور را می توان به شرح زیر مورد بررسی قرار داد:
الف. منابع فارسی
ب. منابع لاتین
رهبری خدمتگزار
مقدمه
تحقيق و پژوهش در زمينه رهبری، موضوعي جالب توجه برای تئوريسين ها و محققين در دوره های طولاني و نسل های گذشته بوده و همواره نيز سعي كرده اند ايده ها و نظريات خود را در اين زمينه ارائه كنند. محققين اوليه درسال های 1900 تا 1950 همواره سعي داشته اند كه بين ويژگي های رهبران و زيردستان تمايز قائل شوند. زماني كه دريافتند كه يك تركيب ثابت از ويژگي ها، كه بتوان آن ها را به شكلي جامع مورد پذيرش قرار داد وجود ندارد، آن ها شروع به بررسي تأثير شرايط بر رفتار و مهارت های مورد نياز برای رهبران پرداختند. مطالعاتي كه درسال های 1970 تا 1980 انجام شد، سعي داشت كه بين رهبران مؤثر و كارا تمايز قائل شود. آن ها بر ويژگي های شخصي رهبران كه اثربخشي و موفقيت را برای سازمان هايشان به ارمغان مي آورند متمركزشدند. اين گونه تلاش ها منجر به تئوری های پيشرفته در حوزه رهبری شد. بعضي از اين تئوری ها و مدل های رهبری عبارتند از: رهبری موقعيتي، تئوری مسيرهدف[1]، كاريزماتيك، تعاملي، تحول آفرين و رهبری خدمتگزار.
رهبری را ميتوان به شكل يك رابطه ديد. رهبری فرآيندی دو جانبه بين كساني است كه تمايل به هدايت و رهبری دارند و كساني كه بعنوان پيرو انتخاب شده اند. رهبران نيز در مقابل اعمال و اقدامات زيردستان، چگونگي مديريت پيروان و همچنين در چگونگي دستيابي به اهداف سازماني پاسخگو و مسئول هستند. مؤلفه های گوناگونی در تعریف این مفهوم دخالت دارند. ابتدا رهبری در ایده و مفاهیم اتفاق می افتد(تصور) و پس از آن در موقعیت ها و محیط اتفاق می افتد(مصداق) (آدامسون، 2009). به هر حال نظریه های جدید رهبری به عنوان یک تغییر در فرایند داخلی سازمان است اما چون رهبران و پیروان با یک هدف مشترک به هم پیوسته اند فعالیتهای مجددی برای ادامه نگرش مشترک انجام خواهند داد که در این صورت قالب جدیدی از تعریف شکل می گیرد(اندرسون، 2009).
جرج تری[2] رهبری را عمل تأثیر گذاری بر افراد بطوری که از روی میل و علاقه برای هدف گروهی تلاش نمایند عنوان می دارد. رابرت تاننبوم[3]، ایروینگ[4]، وچلر[5] و مازاریک[6] بیان می کنند رهبری فرایند تأثیرگذاری بر افراد در شرایطی است که باید هدف های خاص محقق شوند. کونتز و اودانل[7] رهبری را تأثیرگذاری بر افراد برای تحقق هدف مشترک می دانند (هرسی و بلانچارد،1983). دکوتلیس[8] ، کوهن[9] و اشمیت[10] رهبری را فرایند نفوذ شروع ناشی از رفتار رهبری می دانند که موجب تغییر رفتار و حتی عقاید دیگران می شود(دکوتلیس و همکاران، 1979).
مورهد[11] و گریفین[12] رهبری را به عنوان یک فرایند به معنی استفاده از نفوذ بدون زور برای هدایت و هماهنگی فعالیت های اعضای یک گروه در جهت تحقق هدف و به عنوان یک صفت به معنی مجموعه ای از ویژگی ها می دانند(الوانی و معمارزاده، 1385). بنیس[13] رهبری را توان تأثیرگذاری بر اعضای سازمان می داند(بنیس، 1985). جونگ[14] رهبری را تأثیرگذاری بر افراد و گروه ها در سازمان برای تحقق هدف می داند(جونگ، 2001). کیمبل وایلز[15] می گوید: رهبری یک خاصیت ناشی از کوشش های جمعی است، هیچکس نمی تواند فارغ از وجود گروه خود را رهبر بداند. رهبری عبارت از کوششی است که فرد در میان گروه از خود ظاهر می سازد. گروه و رهبری در این دو مفهوم وابسته به یکدیگرند و هیچ کدام بدون وجود دیگری حاصل نمی شود(طوسی، 27:1376).
در اکثریت تعاریف وجوه مشترکی وجود دارد که مورد تأکید صاحبنظران می باشد؛ اهم آنها عبارتند از:
تعیین هدف
فرایند ارتباط مؤثر با پیروان
ترغیب پیروان به فعالیت از روی میل
هدایت رفتارهای سازمانی و عملکردها
تمرکز بر افراد
نفوذ در کارکنان و...
بنابراین می توان این تعریف را پذیرفت که رهبری فرایند نفوذ در پیروان است بنحوی که از روی میل و رغبت، افکار نسبتاً پایداری را در جهت آموزه های رهبری کسب نمایند. اما امروزه پدیده ای تشدید شونده به نام چالش های محیطی ضرورت توجه به نقش رهبری در سازمان ها را بیش از گذشته روشن ساخته است. سازمان ها به شكل های متفاوتي به وسيله رهبران متفاوت هدايت مي گردند و اين نشان دهنده اين است كه يك بهترين روش برای مديريت سازمان ها وجود ندارد. بعضي از اقدامات رهبری مي تواند الگويي براي ساير رهبران باشد. ديويس و يوسيم[16] (2001) اين وضعيت را بدين گونه شرح مي دهند: بعد از سال ها تحقيقات در حوزه علم مديريت، سازمان ها همچنان تفاوت های وسيعي در چگونگي اداره و مديريت نشان مي دهند. به هر حال الگوهايي جامع برای رهبری سازمان ها در حال ظهور مي باشد و اين مدل ها مي توانند شكل سازمان های قرن بيست و يكم را تحت تأثير قرار دهند (اوموه[17]،۲۰۰۷: ۱-۳).
2-۱-۲: تئوري رهبري خدمتگزار
تئوری رهبری خدمتگزار برای نخستين بار بوسيله رابرت گرين ليف در مقاله ای تحت عنوان ''خدمتگزار در نقش رهبر'' وارد ادبيات رهبری گرديد. وی رهبر خدمتگزار را فردی مي داند كه دستيابي به چشم اندازهای مشترك را از طريق توانمند سازی و توسعه پيروان خود ميسر مي داند (واشینگنتون و همکاران[18]، ۲۰۰۶: ۷۰۱). (,2006:701). گرين ليف معتقد است كه رهبري خدمتگزار بر فلسفه خدمت رساني استوار مي باشد و رهبران خدمتگزار، رهبراني هستند كه خدمت رساني به پيروان، برآوردن نيازهای آنها و همچنين توسعه و پرورش پيروان خود را در اولويت نخست قرار مي دهند. گرین لیف با تأکید بر این نکته که رهبری خدمتگزار در مرحله اول یک خدمتگزار است و یک شوق طبیعی برای خدمت به دیگران دارد، آن را یک الهام برای رهبری قلمداد کرد. موضوعی که مورد توجه محققان قرار گرفت(ودل 2009 و پاتر 2009). پاتر[19] به نقل از اوکلی و کروگ[20] (1991) تفاوت رهبری خدمتگزار با دیگر گونه های رهبری را در آگاهی می دانند و بروک[21] (2004) فروتنی[22] را درون مایه اصلی رهبران بزرگ قلمداد می کند(پارتر،2009). پژوهشگران متأخر چون اسپیرز، پترسون، وینستون، روسل، استون و... با تحقیقاتی که بعمل آوردند فرایند تکوینی نظریه را قوام بخشیدند.
رهبران خدمتگزار، توانمند سازی، اعتماد متقابل، روحيه همكاری، استفاده اخلاقي از قدرت و ارزش خدمت رساني به پيروان را به هر چيز ديگری در سازمان ترجيح مي دهند. رهبران خدمتگزار تمامي افرادی را كه تحت رهبری وی قرار دارند توسعه و پرورش مي دهند. به نظر مي رسد كه سبك رهبری خدمتگزار در نقطه مقابل فلسفه سياسي ماكياولي[23] قرار دارد. جايي كه يك فرد به عنوان ارباب و ديگران به عنوان خدمتگزار او شمرده مي شوند. ماكياولي آن را بدين گونه شرح مي دهد: "پادشاهي به وسيله يك فرد هدايت مي گردد و سايرين خدمتگزار او محسوب مي شوند. پيروان نيز تنها دستورات وی را اجرا مي كنند و حق سرپيچي از دستورات وی را ندارند". يك رهبر خدمتگزار به علايق و آسايش پيروانش احترام مي گذارد و آن ها را در اولويت نخست قرار مي دهد. او خوب گوش مي دهد، توانمند مي كند، اعتماد سازی كرده و با پيروان خود همدلي و همكاری مي كند. گرين ليف اين سئوال را مطرح مي كند كه : آيا مي توان دو نقش خدمتگزاری و رهبری را در يك فرد با هم درآميخت؟ وی همواره سعي كرده است كه به اين سئوال به شكلي مثبت پاسخ دهد. او پاسخ به اين سئوال را به اين شكل مطرح مي كند: احساس و شعور من پاسخ به اين سئوال را بله مي داند. وی اشاره مي كند كه اين نقش ها رفتاری هستند و هر رهبری كه نگرشي صحيح و درست داشته باشد، مي تواند هم به عنوان رهبر و هم به عنوان خدمتگزار پيروانش رفتار كند، لذا اين دو مانع الجمع نيستند.
لاری اسپيرز، مدير فعلي موسسه گرين ليف، پس از مطالعه و بررسي مقالات و نوشته های متعدد گرين ليف، ده ويژگي را برای رهبران خدمتگزار برشمرده است: لاری اسپيرز در سال 1998 بيان كرد كه نوشته های رابرت گرين ليف ده ويژگي را برای رهبران خدمتگزار ارائه مي كند:
1- گوش دادن[24]، 2 – همدلي[25]، 3- شفا بخشي[26]، 4– آگاهي[27]، 5– متقاعد سازی[28]، 6- مفهوم سازی[29]، 7- آينده نگری و دورانديشي[30]، 8 – خادميت و سرپرستي[31]، 9 - تعهد به رشد افراد[32]، 10- ايجاد گروه[33]. در ادامه به توضیح هر یک از این ابعاد ده گانه رهبری خدمتگزار می پردازیم.
[1] Goal-path theory
[2] George R. Terry
[3] Robert Tanenbaum
[4] Irving R
[5] Weschler
[6] Massarik Fred
[7] Koontz and O'Donnell
[8] Decotlis
[9] Koehan
[10] Schmidt
[11] Moorhed
[12] Griffin
[13] Bennis
[14] Jung
[15] Wiles Kimbell
[16] Davis and Useem
[17] Omoh
[18] Washington et al
[19] Potter
[20] Oakley&Krug
[21] Bruke
[22] Humility
[23] Machiavelli’s political philosophy
[24] Listening
[25] Empathy
[26] Healing
[27] Awareness
[28] Persuasion
[29] Conceptualization
[30] Foresight
[31] Stewardship
[32] Commitment to the growth of people
[33] Building community
مبانی نظری رهبری خدمتگزار_1582008474_37386_8524_1528.zip0.08 MB |