توضیحات :
مبانی نظری کیفیت زندگی در 31 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
فهرست مطالب :
مقدمه
تاریخچه کیفیت زندگی
ابعاد کیفیت زندگی
حیطه ها و شاخص های کیفیت زندگی
جدول شماره 1-2: حیطهها و شاخصهای کیفیت زندگی
مفاهیم مرتبط با کیفیت زندگی
الف) بهزیستی[1]
الگوی ویسینگ و وان دان
نظریه ریف
ب) رضایت از زندگی
ج) شادکامی
نظریه یکپارچه کیفیت زندگی[2]
فواید شادکامی و رضایت از زندگی
الف- منابع فارسی
ب - منابع انگلیسی
بخشی از متن :
کیفیت زندگی
مقدمه
کيفيت زندگي از واژههايي است كه تعريف مشخص و یکسانی ندارد؛ اگر چه مردم به شكل غريزي معناي آن را به راحتي درك ميكنند، ليكن اين مفهوم براي همه آنها يكسان نيست. از آن جا كه مانند ساير متغيرها اندازه گيري آن مستلزم وجود تعريف جامع و مشخصي از آن خواهد بود، همواره تلاش شده است تا تعريف مناسبي براي آن ارائه گردد. بسياري از تحقيقات، تعريفي از کیفیت زندگی ارائه نميدهند. اين امر يا به اين علت است كه تعريف آن را بسيار ساده ميانگارند يا به جهت پيچيده بودن اين مفهوم از تعريف آن اجتناب ميكنند، در حالي كه با توجه به عدم اجماع در مورد تعريف اين واژه، انتظار ميرود در پژوهشهاي مربوط، اين مفهوم و ابعاد در نظر گرفته شده براي آن به صورت شفاف مشخص شوند (نجات، 1387).
امروزه موضوعات مربوط به کیفیت زندگی به طور گستردهای در رشتههای علمی مختلف مورد بحث قرار گرفته میشود به همین دلیل علیرغم تعاریف زیادی که از این مفهوم وجود دارد، هیچ یک از تعاریف موجود مقبولیت عام نیافتهاند (ساسنین[3] و جورکاوسکاس[4]، 2009).
آنچه كه در اين تعريف اهميت زيادي دارد اين است كه با آن بتوان ميان اين مفهوم و ساير مفاهيم مرتبط مانند خوب بودن، وضعيت سلامت، رضايت از زندگي و اميد تمايز قائل شد. نظریات متفاوتی درباره كيفيت زندگی وجود دارد. بعضي از محققين معتقدند تنها در صورتي كه تواماً چندين بعد از سلامتي سنجيده شود ميتوان آن را كيفيت زندگي ناميد. عدهاي نيز بر این باورند كه يك تعريف واحد كه در تمام مراحل يك بيماري يا در جوامع مختلف كاربرد داشته باشد، براي اين مفهوم وجود ندارد؛ اغلب صاحب نظران در اين زمينه توافق دارند كه كيفيت زندگي، حقايق مثبت و منفي زندگي را در كنار يكديگر در نظر مي گيرد و چند بعد دارد. از طرفي آن را يك مفهوم ذهني و پویا قلمداد مينمايند. ذهني به اين معنا كه حتما بايد توسط خود شخص، بر اساس نظر او و نه فرد جايگزين تعيين گردد و پويا يعني در طي زمان تغيير خواهد كرد و لذا ضروري است در دورهاي از زمان اندازه گيري گردد. اگر چه ذهني بودن دامنههاي كيفيت زندگي از نظر برخي از دانشمندان كافي نيست به طوري كه برخي از صاحب نظران بر اين باورند كه هر يك از دامنههاي كيفيت زندگي بايد قابليت اين را داشته باشد كه هم به صورت ذهني و هم به صورت عيني قابل اندازه گيري باشد. اين گروه معتقدند كه سنجش ذهني اگر چه لازم است، ولي كافي نيست. مهم آنكه در هر تحقيق كه مرتبط با كيفيت زندگي باشد تعريف آن از نظر محقق روشن گردد (نجات، 1387).
به طور کلی یکی از شاخصترین تعاریف در مورد کیفیت زندگی تعریفی است که سازمان بهداشت جهانی عرضه نموده است. بنا به تعريف سازمان بهداشت جهاني، كيفيت زندگي درك افراد از موقعيت خود در زندگي از نظر فرهنگ، سيستم ارزشي كه در آن زندگي ميكنند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولويت هايشان است. پس موضوعي كاملا ذهني بوده و توسط ديگران قابل مشاهده نيست و بر درك افراد از جنبه هاي مختلف زندگي استوار است (ساسنین و جورکاوسکاس، 2009).
بنا بر بررسیهای فاهیه[5](2004، به نقل از باجلان و عظیمی، 1388) امروزه میتوان سه رویکرد عمده به کیفیت زندگی را شناسایی کرد:
1- رویکرد اول معتقد است که کیفیت زندگی به شرایط افراد مربوط میشود.
2- رویکرد دوم کیفیت زندگی را یک مفهوم چند بعدی میداند. این نگرش به توصیف حوزههای چند گانه کیفیت زندگی و همچنین تأثیر متقابل این حوزهها در یکدیگر میپردازد.
3- سومین رویکرد نیز معتقد است که کیفیت زندگی با دو شاخص عینی و ذهنی اندازه گیری میشود. جنبه ذهنی به افراد کمک میکند تا تعریفی از هویت، آرمانها و جهتیابی زندگیشان ارائه کنند و این جنبه با ارزش است که با شرایط عینی زندگی همراه میشود.
تاریخچه کیفیت زندگی
آغاز بحث کیفیت زندگی به زمان ارسطو باز میگردد. از ارسطو سه کتاب درباره اخلاق بر جای مانده است: اخلاق کبیر[6]، اخلاق ائودموس[7] و اخلاق نیکوماخس[8]. ارسطو به ویژه در اخلاق نیکوماخس به موضوع سعادت انسانی میپردازد. اینکه سعادت چیست؟ عبارت از چه فعالیتهایی است و چگونه میتوان سعادتمند شد؟ او زندگی خوب را معادل شادکامی[9] در نظر میگیرد و در عین حال به تفاوت این مفهوم در افراد مختلف میپردازد و ذکر میکند سلامتی که باعث رضایتمندی در یک فرد بیمار میشود با ثروت که فرد فقیری را شاد میکند یکسان نیست و بیان میدارد که شادکامی نه تنها برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد، بلکه برای یک فرد نیز در شرایط متفاوت معنی یکسانی نخواهد داشت (سلامتی، 1388). به هر حال در آن زمان شادي يا شادمانه زيستن معادل با آنچه كه امروز كيفيت زندگي نام دارد تلقي ميشد؛ ولي اصطلاح كيفيت زندگي تا قرن بيستم مورد استفاده قرار نگرفته بود. به مرور زمان محققين متوجه شدند که کيفيت زندگي ميتواند يكي از پيامدهاي پر اهميت در ارزیابیهاي سلامت باشد (نجات، 1387).
[1] - well being
[2] - integrative quality-of-life
[3] - Susniene
[4] - Jurkauskas
[5] - Fahie
[6] - Magna Moralia
[7] - Eudemian Ethics
[8] - Nicomachean Ethics
[9] - happiness
مبانی نظری کیفیت زندگی_1581835763_37156_8524_1547.zip0.05 MB |