توضیحات :
مبانی نظری مدیریت کلاس،سبکهای مدیریت کلاس،فراشناخت در قالب Word قابل ویرایش.
تعداد صفحات : 70
بخشی از متن :
-1مقدمه :
توانايي اداره کلاس و ايجاد رفتار مطلوب در دانشآموزان، بخشي مهم از کار معلم در کلاس و زمينه مناسب براي يادگيري است. به نظرمي رسد معلم براي اداره مطلوب کلاس به دو مهارت نياز دارد :
1- برقراري ارتباط موثر و مثبت با دانشآموزان
2- مديريت کلاس
اين دو مهارت باعث تسهيل امر آموزش و کاهش رفتارهاي نامطلوب در دانشآموزان ميشود. جو کلاس در هرشرايط بر نگرش دانشآموزان نسبت به مدرسه، مطالعه، تحصيل و حتي خود پنداري آنان تاثير ميگذارد (کديور، 1382، 227).
ارتباط مناسب ميان معلم و دانشآموز، اغلب محور اثر بخشي معلم است. ارتباط مفيد مستلزم آن است که معلمان از شناخت لازم وجامع هم نسبت به موضوع درسي وهم نسبت به دانشآموزان خويش برخوردار باشند، چنين امري برايجاد يک پل ارتباطي بين دانشآموزان و موضوع درسي کمک ميكند، معلمان را نيز قادر ميسازد که موضوع درسي را به شاگردان خويش تفهيم کنند. برعکس ارتباط سطحي و ضعيف ميان معلم و دانشآموز موجب ميشود که حتي يادگيري مطالب ساده نيز ميسرنباشد. بنابراين روابط مبتني بر محبت، احترام و باور متقابل ميان معلم و دانشآموز ميتواند بر ميزان انگيزه دانشآموز تاثير گذارد.
مديريت کلاس درس به مفهوم ايجاد شرايط لازم براي تحقق يادگيري است و بر اين اساس ميتوان گفت که مهارتهاي مديريت کلاس زير بناي کل موفقيت درتدريس است. اين امر در کلاسهاي درس مدارس ايران که مملو از دانشآموزان است، ازاهميت خاصي برخوردار است. براي اعمال مديريت بر کلاس درس و ايجاد شرايط بهينه براي يادگيري، خود معلم بايد فردي کارا باشد تا از مهارتهاي مديريت کلاس درس بهره بگيرد.
و لازم است که معلمان با شيوههاي مديريت کلاس و مهارتهاي ارتباط با دانشآموز آشنا بوده، برحسب موقعيت و فضاي کلاس آن را به نحو مطلوب به کار ببندند.
2-2 مباني نظري تحقيق
در اين بحث ابتدا مباحث نظري مفهوم مديريت کلاس و سپس ادبيات مفهوم فراشناخت بررسي شده است.
2-2-1تعاريف مديريت کلاس
با توجه به گستردگي مفهوم مديريت، تعاريف مختلفي از آن ارائه شده است که ميتوان گفت از لحاظ تاکيد بر روي جنبههاي مختلف کلاس درس متفاوت هستند. برخي تعاريف، مديريت کلاس را هم معنا با واژه انضباط توصيف کردهاند. چنانکه به بيان کوهن[1] (1996) مفهوم مديريت آنچنان که در دنياي اقتصاد بکار ميرود بيانگر نقش سرپرستي وکنترل کننده درارتباط با کارکنان است؛ ازاين رو ميتوان با کميتسامح اين تعريف را در مديريت آموزش و کلاس درس به کاربرد. مديريت کلاس بيشتر يک برنامه انضباطي است که شامل باورها و ارزشها ي معلم، راجع به انضباط ميشود
(دنيس مور، 2003).
همچنين دويل[2] (1986) مديريت کلاس را ايجاد و حفظ نظم اجتماعي، به منظور آرامش و يادگيري بهتر تعريف ميکند. به بيان او اين واژه با اندک خوش بيني برابر با انضباط است « درمان بدرفتاريها و اختلالاتي که درمحيط آموزش رخ ميدهد » (زاکرمن، 2000). ولفگانگ و گليکمن دريک تعريف جامع از مديريت کلاس آن را داراي سه جنبه اساسي ميدانند؛ به گفته آنها مديريت کلاس، کليه تلاشهاي معلم براي سرپرستي فعاليتهاي کلاس است که شامل تعاملات اجتماعي، رفتار دانشآموزان ويادگيري است؛ بنابراين مديريت کلاس، انضباط را در بر ميگيرد ولي محدود به آن نيست (مارتين، 1996).
مديريت کلاس شامل اقداماتي است که معلم براي ايجاد نظم، درگير کردن دانشآموزان يا جلب مشارکت آنان انجام ميدهد. براي مثال دوک[3] (1979) مديريت کلاس را عبارت از مقررات و روشهاي ضروري ايجاد وحفظ محيطي ميداند که درآن آموزش و يادگيري بتواند اتفاق بيفتد. اخيرا مفهوم پردازي تعريف مديريت کلاس با مطرح شدن پيچيدگي محيطي که در آن راهبردها و روشها اجرا ميشوند ونيز فضايي که در آن اهداف معلم در رفتار مديريتي انجام ميگيرد، گسترش يافته است. بطور مثال دويل (1989) آن را به شکل زير خلاصه ميكند: " اقدامات وراهبردهايي که معلمان براي حل مسئله نظم در کلاسها به کار ميبرند ". به نظر جکسون (1968) پيچيدگي مديريت کلاس ناشي از چندين ويژگي تدريس در کلاس است که عبارتند از چند بعدگرايي (رويدادها وافراد گوناگون)، هم زماني (رويدادهاي زيادي که دريک زمان رخ ميدهد)، عدم قابليت پيش بيني (رويدادها وپيامدها)، عموميت (رويدادها اغلب در حضور اکثر يا همه دانشآموزان رخ ميدهد)، و تاريخ (اقدامات ورويدادها داراي گذشته و آينده هستند). گروهي از تعاريف مديريت بر کارکرد سازمان دهي مديريت کلاس تاکيد ميكنند، از آن جمله وانگ؛ (1998) مديريت کلاس را همه کارهايي ميداند که معلم در جهت سازمان دهي دانشآموزان، فضا، زمان و مواد انجام ميدهد که اين کار به پرورش همکاري، درگيرشدن دانشآموزان در فعاليتهاي کلاس و ايجاد يک محيط پر بار مي انجامد (دوليتل، 2000).
جونز (1996) با تعيين پنج ويژگي عمده بر ماهيت جامع مديريت کلاس تاکيد ميكند :
- درک پژوهش و نظريههاي رايج درمديريت کلاس و نيازهاي روان شناختي و يادگيري دانشآموزان.
- ايجاد روابط مثبت دانشآموز، معلم و همکاران.
- استفاده از روشهاي آموزشي که يادگيري مطلوب را با پاسخ به نيازهاي تحصيلي تک تک دانشآموزان و گروه کلاس تسهيل کند.
- استفاده از روشهاي مديريت گروهي و سازماني که رفتار ضمن کار را به حد اکثر برساند.
- توانايي استفاده گستردهاي از روشهاي رفتاري و مشاورهاي براي کمک به دانشآموزاني که مشکلات رفتاري جدي ازخود بروز ميدهند (جونز،1996).
2-2-2 اهداف مديريت کلاس
مديريت صرف، براي ايجاد نظم در کلاس بي فايده است و استفاده از فنون مديريت در کلاس آن هم براي آرام نگه داشتن دانشآموزان از نظر اخلاقي درست نيست. پس هدف از مديريت در کلاس چيست ؟
ولفلوک (1995) سه دليل بر ضرورت مديريت ذکر کرده است.
1- زمان بيشتر براي فراگيري : اگر با استفاده از يک زمان سنج، آگهيهاي تجاري که در طول يکي ازفيلمهاي تلويزيوني پخش ميشوند، اندازه بگيريد، متوجه ميشويد که حداقل يک چهارم برنامه ها
به آگهيهاي تجاري اختصاص داده ميشود. اگر از روشهاي مشابهي نيز در کلاسها استفاده شود از اينکه زمان کمي صرف تدريس مفيد ميشود شگفت زده خواهيد شد. هر روز به علت بي نظميها درکلاس، وقفههاي ايجاده شده دردرس، تکاليف ناقص و تغييرات نامناسب، دقايق مفيد ازدست مي روند؛ هرچند زماني که به طور مفيد صرف کارهاي درسي ميشود، ازيک کلاس به کلاس ديگرمتغير است، با اين حال تقريبا 25% درصد از زمان مفيد دريک سال تحصيلي ضايع ميشود، گاهي اوقات علل اين مساله غير قابل اجتناب است ولي ميتوان اين علل را تا حدودي مهار کرد.
بديهي است که دانشآموزان مطالبي را بهتر مي آموزند که فرصت آموختن آنرا داشته باشند. از اين رو يک هدف مهم مديريت درکلاس افزايش تعداد دقايق قابل استفاده براي يادگيري است که بطور معمول زمان اختصاص يافته ناميده ميشود. اما صرف اختصاص دادن زمان بيشتر براي يادگيري، به تنهايي به موفقيت منجر نخواهد شد. بنابراين زمان، هنگامي ارزشمند است که ازآن به طور موثر و کارآمد استفاده شود. روانشناسان شناخت گرا روشي را که دانشآموزان براي پردازش اطلاعات به کار ميبرند عامل مهم و اساسي در يادگيري وبه ياد سپاري مطالب ميدانند. اساساً دانشآموزان آن چيزي را ياد ميگيرند که به آن توجه کنند. زماني که دانشآموز توجه کامل بر يادگيريهاي خاص دارد به آن زمان اشتغال يا زمان صرف شده بر روي تکليف ميگويند. از اين رو هدف ديگر مديريت در کلاس، بهبود چگونگي استفاده از زمان است، آن هم به گونهاي که دانشآموزان را به انجام فعاليتهاي يادگيري مفيد و ارزنده تشويق کنيم.
2- نيل به يادگيري : هرفعاليتي در کلاس قوانين خاص خود را درباره مشارکت دارد. گاهي اوقات اين قوانين به وسيله معلمان به طور واضح بيان ميشوند ولي غالباً به صورت تلويحي به آنها اشاره ميشود يا به هيچ عنوان درمورد آنها بحث نميشود و ممکن است حتي معلم و دانشآموز از اينکه آنان از قوانين متفاوتي درباره فعاليتهاي گوناگون پيروي ميكنند آگاه نباشند؛ قوانيني که مشخص ميكنند چه کسي و درباره چه چيزي ميتواند صحبت کند و چه موقع، با چه کسي و چه مدت آنان حق دارند صحبت کنند که به آن « ساختاريا قوانين مشارکتي » گفته ميشود. براي مشارکت موفق در يک فعاليت معين، دانشآموزان بايد از قوانين مشارکتي آگاه شوند، البته آگاهي هميشه آسان نيست زيرا همانطور که گفته شد، قوانين مشارکتي به طور معمول بيان نميشوند و بدون توضيح باقي مي مانند. اين مساله ميتواند تفاوتها و تعارضهايي را به وجود آورد. به نظر مي رسد بعضي از دانشآموزان که به مدرسه مي آيند بهتر از سايرين قادرند در فعاليتهاي کلاسي مشارکت کنند. آنان قوانين مشارکتي را که درخانه و درتعامل يا کنش متقابل با خواهران، برادران، والدين و يا ساير بزرگترها مي آموزند تا اندازهاي با قوانين مشارکت فعاليتهاي درسي تطبيق ميدهند. اما در مورد سايرکودکان اين گونه نيست و کاري که آنان درخانه انجام ميدهند با کاري که مدرسه ازآنان انتظار دارد متفاوت است اما معلمان ازاين اختلاف آگاه نيستند در مقابل، آنان ميدانند که يک کودک به نظرمي رسد که هميشه چيز غلطي را درزمان غلط ميگويد يا تمايلي براي مشارکت ازخود نشان نميدهد. پژوهشها نشان دادهاند، هنگاميكه قوانين مشارکت با تجربيات اين کودکان سازگار شوند ميل به يادگيري آنان افزايش مييابد.
بنابراين، فرضيههاي معلمان درباره قوانين مشارکت ميتواند به بروز مشکلاتي منجر شود و اين مساله زماني گيج کننده ميشود که دانشآموزان مجبور باشند از قوانين چند معلم پيروي کنند به عنوان مثال براي آنکه بتوانيد تمام دانشآموزان را درفعاليتهاي کلاسي شرکت بدهيد بايد اطمينان حاصل کنيد از اينکه همه دانشآموزان ميدانند چطور هر فعاليت خاص شرکت کنند.
وظيفه شما اين است که درمواقع لزوم قوانين مشارکت را با تجربيات خانگي دانشآموزان تطبيق دهيد. بدين ترتيب، کليد هدايت و راهنمايي آنها آگاهي است.
3- مديريت براي خود مديريتي : يکي از اهداف هر سيستم مديريتي بايد اين باشد که به دانشآموزان کمک کنند تا بهتر بر خود مديريت داشته باشند يعني بر کارها واعمال ورفتار خودشان نظارت داشته باشند و مسئوليت اعمالشان رابپذيرند؛ البته ممکن است تشويق به خود مديريتي زمان بيشتري را نياز داشته باشد( رضايي، 1383، 11).
2-2-3 سازمان دهي و مديريت کلاس
سازمان دهي کلاس به نظم و ترتيب درسي واجتماعي دانشآموزان در کلاس درس اشاره ميكند. معلمان در کلاسها با دانشآموزاني مواجهند که از لحاظ تواناييها وميزان پيشرفت با يکديگر مشابه يا كاملاً متفاوت اند.
اهميت و تاثير مديريت کلاس درس بر کارايي معلم تاثير مستقيميدارد، تا آنجا که براي معلمان مبتدي و تازه کار زمان زيادي به اين امر اختصاص مي يابد. صرف چنين زماني براي مديريت و سازماندهي کلاس موجب کاهش زمان فعال براي يادگيري دانشآموزان ميشود .
معلمان به منظور آنکه زمان غير آموزشي درکلاس را به کمترين مقدار برسانند، بايد درس را در وقت مقرر شروع و تمام کنند و وقفههاي بين فعاليتهاي کلاس را به کمترين حد برسانند، قواعد وقوانين معنادار و کارآمدي را تدوين و اجرا کنند و کلاس را چنان نظم بخشند که رفتارهاي مخرب شاگردان راهرچه بيشتر کاهش دهند. يک معلم زماني در مديريت کلاس موفق ميشوند که نه تنها به گونهاي موفقيت آميز در مقابل مشکلات رفتاري دانشآموزان واکنش نشان دهد، بلکه در پيشگيري از بروز مشکلات توانا باشد.
2-2-4 ابعاد مديريت کلاس
مديريت کلاس حيطه بسيار گستردهاي دارد که ابعاد يا جنبههاي مختلفي از فعاليتهاي کلاس را شامل ميشود.
ولفگانگ و گليکمن (1980) در توصيف باورهاي معلمان در خصوص مديريت کلاس جنبههاي مختلف مديريت کلاس را تفکيک کرده اند:
- محيط روانشناختي؛ شامل باورهاي معلم درباره تعامل دانشآموزان، نيل به موفقيت مدرسه، احترام، رشد مسئووليت پذيري و خود انضباطي وپرورش خلاقيت دانشآموزان ميباشد.
- آموزش؛ شامل باورهاي معلم درباره انتظارات يادگيري، انتخاب موضوعات و مواد براي يادگيري، کنترل رفتارهاي تحت وظيفه و سازمان دهي زمان يادگيري است.
- ارتباطات؛ باورهاي معلم درباره تشويق کلامي، بازخورد دادن به دانشآموزان و هدايت آنها ميباشد.
- ساختارکلاس؛ باورمعلم درباره قوانين کلاس و تعيين تکاليف است (مارتين، 1996).
مارتين و بالدوين (2004) با يک ديدگاه جامع به مفهوم مديريت کلاس و براساس چهارچوب مفهومي ولفگانگ و گليکمن، سه بعد مهم براي رفتار مديريت کلاس معلم فرض کردهاند؛ مديريت افراد، مديريت آموزش، ومديريت رفتار.
- مديريت آموزش : شامل جنبههايي چون؛ نظارت محيط کار، ساخت دهي فعاليتهاي روتين روزانه و تخصيص مواد است؛ روشي که اين وظايف، مديريت ميشوند در بوجود آوردن جو عموميكلاس و سبک مديريت کلاس نقش دارند.
- مديريت افراد؛ اين بعد به اعتقادات معلم درباره دانشآموزان و تلاشهاي معلم براي توسعه روابط با دانشآموزان اطلاق ميگردد، که طبق گزارش محققيني چون؛ گلسر[4]( 1986)، گوردن (1974) و وين استين[5] (1996) کيفيت رفتار معلم – شاگرد تاثير فراواني بر موفقيت علميدانشآموزان دارد.
به بيان وين استين، معلمان خوب زماني را صرف شناختن دانشآموزان و علايق آنها ميكنند و براساس اين شناخت، ارتباط دوستانه در قالب يک دوست، يک بزرگسال مسئول با دانشآموزان برقرار ميكنند.
- مديريت رفتار؛ که ارتباط تنگاتنگي با مديريت افراد دارد بخش مهمي از مديريت کلاس است. اين جنبه شامل استراتژيهاي انضباطي ميشود که به منظور جلوگيري از بدرفتاري دانشآموزان به کار مي رود. فرايندهايي چون؛ تعيين قوانين، تعيين ساختار پاداش و تهيه فرصتهايي براي درون داد دانشآموزان در اين حيطه جاي دارد( مارتين، 2004).
تا اواخر دهه 80 نويسندگان، مديريت رفتار و انضباط را بعنوان کاربرد تکنيکهاي از پيش تعيين شده تنبيه و کنترل معرفي ميكردند، که سبب تحميل رفتار مناسب به دانشآموزان ميشود؛ اما امروزه، ازديد برخي ديگر از نويسندگان همچون آلبرت[6] (1995) و چارلز (1981)، هدف انضباط کمک به دانشآموزان در رسيدن به خود- انضباطي[7] است. طرفداران اين رويکرد باور دارند که با پذيرش تکنيکهاي انضباطي مناسب، دانش آموزان بر مهارت خود- انضباطي مسلط ميشوند؛ بنابراين رفتارهاي تحت وظيفه افزايش مي يابد.
به عقيده آلبرت طرح انضباط پيش گير، در جايي است که انگيزه دروني و پاداشها بطورقطع بر کسب خود- انضباطي دانشآموزان تاثير ميگذارد. اين ديدگاه اهميت مديريت رفتار را در اثر بخشي استراتژيهاي مديريت کلاس واضح ميسازد)عالي، 1383،21).
2-2-5 فنون مديريت کلاس
1-برنامه ريزي و آماده سازي: برنامه ريزي سرآغاز مديريت خوب بر کلاس درس است و ازطرفي براي کلاس درس، يکي از گامهاي ضروري براي ارائه موثر مطالب درسي ودستيابي به هدف غايي يعني تقويت يادگيري است.
برنامه ريزي يکي از مهم ترين و سودمند ترين اقدامهاي معلمان براي ساماندهي تدريس و يادگيري است. در واقع، معلم بي برنامه و نا آماده يقيناً بزرگترين لطمه را برفرايند ياد دهي – يادگيري خود مي زند و آن را با شکست مواجه ميكند.
بنابراين معلم پيش از گام نهادن در کلاس درس، بايد به وضوح بداند که دقيقا چه ميخواهد بکند، اگر چه ممکن است او عملاً در کلاس درس با حوادث غير مترقبه و چالشهايي رو به رو شود و هرگز نتواند بازخوردهاي شاگردان را كاملاً فرابيني کند.
اما هر چه برنامه ريزي بهتر و آمادگي بيشتري داشته باشد، بهتر ميتواند راهي براي رويارويي با اين حوادث و چالشها و گذر از بحران بيابد.
الف – اهداف و کارکردهاي برنامه ريزي مديريت در کلاس درس را ميتوان مهم ترين اهداف و کارکردهاي برنامه ريزي را به اين شرح بر شمرد :
- روشن بيني در مورد تدريس و يادگيري : برنامه ريزي به معلم امکان ميدهد تا تصميم بگيرد چه نکتههايي را تدريس کند و انتظار چه نوع يادگيري را داشته باشد.
- تصميم گيري درمورد مضمون و ساختار درس : معلم ميتواند درمورد وقت لازم براي هرفعاليت و هر مرحله از تدريس بينديشد. در واقع يکي از مهم ترين مهارتها در مديريت کلاس درس، مديريت زمان يا استفاده بهينه از زمان است.
- کاهش درگيري فکري در زمان تدريس : برنامه ريزي به طرز چشم گيري چالشهاي فکري معلم را در خلال تدريس کاهش ميدهد، در غير اينصورت، معلم در دو عرصه برنامه ريزي و اجراي موثر در خلال تدريس درگير ميشود.
- آماده سازي مواد درسي و کمک آموزشي : معلم از طريق برنامه ريزي، مواد درسي و کمک آموزشي مانند کتاب و نوار و. .. را تهيه ميكند يا از وجود آنها در کلاس درس اطمينان مي يابد. جستجو براي مطلب مورد نظر بر روي نوار، خروج از کلاس براي تهيه نقشه يا تهيه کپي موجب اتلاف وقت ارزشمند کلاس ميشود و معلم را از نظر شاگردان فردي بي برنامه و غير کارآمد مينماياند.
- نگهداري سوابق براي کارهاي مشابه وبعدي : معلميكه درس معيني را در چند کلاس تدريس ميكند با يک برنامه ريزي ميتواند وحدت در رويه ايجاد کند و از ميان مطالب تکراري در يک کلاس معين اجتناب کند، و از نتيجه برنامه ريزي در کلاسهاي متعدد بهره گيرد.
ب)شيوههاي برنامه ريزي براي مديريت کلاس برنامه ريزي بر سه نوع است :
1- برنامه ريزي رسمي : شيوهاي است که معلمان تازه کار براساس آموختههاي خود در دوره تربيت معلم انجام ميدهند. معلم برنامه مبسوطي را براي هرجلسه درس تهيه ميكند. برنامه ريزي رسميشيوهاي آگاهي بخش براي معلمان به خصوص معلمان کم تجربه است، تا آنان بتوانند به چشم اندازي روشن و دقيق از آنچه پيش روست، دست يابند.
2- برنامه ريزي غير رسمي : معلم يادداشتهايي تهيه ميكندکه مبين ترتيب ارائه نکتههاي درسي وفعاليتهاي مربوط به هرکدام است.
3- برنامه ريزي ذهني : معلمان بسيار با تجربه از آن بهره ميگيرند. اين شيوه زماني کارايي دارد که معلم نه فقط براثر سالها تجربه فولادي آبديده شده، بلکه درس مورد نظر را بارها تدريس کرده و برنامه ريزي رسمي و غير رسمي را پشت سر گذاشته است.
ج) ارکان برنامه ريزي مديريت کلاس
برنامه ريزي مديريت کلاس درس داراي شش رکن است که بايد در برنامه ريزي براي هر جلسه و نيز برنامه جامع کل دوره مد نظر قرار گيرد :
1- يادگيرندگان : آيا آنان از درس لذت خواهند برد ؟ آيا درس براي آنان سودمند خواهد بود؟
2- هدف : يادگيرندگان به چه هدفي نائل خواهند شد ؟
3- نکته درسي : موضوع درس چيست ؟ چه نکتههايي تدريس خواهد شد ؟
4- رويه تدريس و ارزشيابي : از چه فعاليتهايي استفاده خواهيد کرد ؟ ترتيب آنها چگونه خواهد بود؟
5- مواد آموزشي : از چه درس يا کتاب درسي، نوار تصوير، کارت، ابزار استفاده خوهيد کرد ؟
6- اداره کلاس : چه مقدار وقت به هرفعاليت اختصاص خواهد يافت ؟
د) بايدها و نبايدهاي برنامه ريزي مديريت کلاس درس و آماده سازي
برخي از مهم ترين بايدها ونبايدهاي برنامه ريزي برخاسته از سنجيدگي و انعطاف پذيري به اين شرح است:
1- نگذاريد مطالب آموزشي به شما امر ونهي کند.
2- درآماده سازي خود افراط نکنيد.
3- خود را براي شرايط واقعي آماده کنيد.
4- دشواريهاي واقعي را فراموش نکنيد.
5- از ابزارهاي کمک آموزشي فقط در صورتي که سودمند باشند استفاده کنيد (ضياء،1383،44).
در نظام آموزش و پرورش معلم الگو، مربي و راهنماي دانشآموزان و هدايت کننده فرايند تعليم و تربيت ميباشد وبايد به تناسب اين مسئوليت به او اختيارات لازم براي اجراي برنامههاي آموزشي و پرورشي داده شود و امکان اظهار نظر و مشارکت فعال درتدوين سياستها و برنامههاي آموزش و پرورش و تهيه کتب درسي و مواد و وسائل آموزشي براي او فراهم شود (ملکي، 1383،35).
[1] - Kohn
[2] - Doule
[3] - Duke
[4] - Glasser
[5] - Wein stein
[6] - Albert
[7] - Self-Discipline
فهرست مطالب :
فصل دوم : ادبيات و پيشينه تحقيق
2-1مقدمه
2-2 مباني نظري تحقيق
2-2-1تعاريف مديريت کلاس
2-2-2 اهداف مديريت کلاس
2-2-3 سازمان دهي و مديريت کلاس
2-2-4 ابعاد مديريت کلاس
2-2-5 فنون مديريت کلاس
2-2-6 موانع مديريت کلاس درس
2-2-7 خلاصهاي از اصول سه سبک ايجاد نظم و انضباط در کلاس
2-2-8 تئوريهاي مديريت کلاس
2-2-9 سبکهاي مديريت کلاس
2-2-10 اصول کلي مديريت کلاس
2-2-11 فراشناخت
2-2-12- تعاريف فراشناخت
2-2-13 ابعاد فراشناخت
2-2-14 آموزش مهارتهاي يادگيري شناختي وفراشناختي
2-2-15 نظراتي در باب ارتقا ء فراشناخت
2-3 پيشينه تحقيقات انجام يافته
2-3-2 تحقيقات خارجي
2-4 نتيجه گيري
منابع
مبانی نظری مدیریت کلاس،سبکهای مدیریت کلاس،فراشناخت_1581746414_37057_8524_1690.zip0.10 MB |