توضیحات :
مبانی نظری معنا درمانی در 36 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
کسب معنا
از منظر روان شناسی با رویکردهای متفاوتی در باب معنا و مفهوم زندگی مواجهایم، غایت بسیاری از این رویکردها، متضمن سلامت روان و بعضاً خودشکوفایی آدمی است. مزلو[1](1971، به نقل از شرفی،1384) از جمله ویژگیهای انسان سالم را پرمعنایی میداند. به اعتقاد وی، پرمعنایی یکی از فرانیازهای آدمی و یکی از ارزشهای هستی انسان های خودشکوفاست و نقطه مقابل آن را بی معنایی میداند که نوعی فرا آسیب بوده و از ویژگیهای شخصیت های ناسالم محسوب میشود. بامیستر[2](1991، به نقل از نصیری و جوکار، 1387) معتقد است هنگامی که فرد میتواند احساس کند که از یک زندگی معنادار برخوردار است که چهار نیاز او به معنا، ارضا شده است. این چهار نیاز عبارتند از: 1) هدفمند بودن زندگی 2) احساس کارآمدی و کنترل 3) برخوردار بودن از مجموعهای از ارزشها که بتواند به وسیله آنها کنش هایش را توجیه کند و 4) وجود یک مبنای با ثبات و استوار برای داشتن نوعی حس مثبت خود ارزشمندی.
باتیستا[3] و آلموند[4](1973، به نقل از نصیری و جوکار، 1387) زندگی معنا دار را بیشتر به عنوان یک فرآیند باورهای فردی میدانند تا یک منبع نهایی از محتوای باورها. به اعتقاد این پژوهشگران، هر چه فرد به ارزشهای بیشتری باور داشته و متعهد باشد، احساس میکند که زندگی اش از معنای بیشتری برخوردار است.
در غالب نظریه های که بر رشد شخصی و توانایی های روان شناختی تمرکز دارند، معنا چه به عنوان یک مولفه سرنوشت ساز (ریف[5] و سینگر[6]، 1998) و چه به عنوان نتیجه به حداکثر رسیدن تواناییهای فرد (دی سای[7] و رایان[8]، 2000؛ مازلو، 1971) اهمیتی اساسی دارد.
یکی از مشهورترین رویکردها درباره معنای زندگی رویکرد معنا درمانی[9] ویکتور فرانکل[10] است.
معنا درمانی
معنا درمانی یک روان درمانی معنا محور است که از فلسفه وجودی نشأت میگیرد و بر اساس کار حرفه ای و تجارب زندگی استثنایی خالق آن، ویکتور فرانکل قرار دارد. معنی دقیق معنا درمانی، شفا یافتن از طریق معنا است. گاهی اوقات از معنا درمانی به عنوان سومین مکتب روان درمانی وینی[11] بعد از روانکاوی فروید و روان شناسی فردی آدلر نامبرده میشود. فرانکل نظریه فروید درباره اصل لذت و مفهوم عقده حقارت آدلر (به عنوان مکانیزم های ابتدایی محرک رفتار) را رد کرد و عقیده داشت که انسان، به وسیله نیاز به یافتن معنا برانگیخته میشود و در حقیقت به جای آنکه معنا یک توجیه ثانویه
برای رفتار باشد، نیازی اولیه است (سوتویک[12]، گیلمارتین[13]، مکدوناخ[14] و موریسی[15]، 2006).
معنا درمانی روشی است که کاربرد آن میتواند فرد را دریافتن معنای زندگی یاری دهد. معنا بخش بودن زندگی عبارت است از پاسخ مثبت به زندگی علی رغم سختیهایی است که پیش روی فرد قرار میگیرد. شیوه ای که انسان سرنوشت را میپذیرد و برای رنج خویش معنایی مییابد. معناجویی، تلاش و مبارزه انسان در جهت نیل به یک آرمان یا ارزش و در نهایت تلاش برای دستیابی به معنای زندگی است (فخار و همکاران، 1387).
فرانکل روان درمانی معنا محور خود را قبل از جنگ جهانی دوم بنیان نهاد. برخلاف بدبینی اکثر طرفداران اصالت وجود در آن زمان و با وجود تجارب دردناکی که فرانکل داشت تصور وی از انسان به طور آشکاری خوش بینانه است. معنا درمانی مبتنی بر آینده است، بر نقاط قوت شخص تمرکز دارد و مسئولیت تغییر را بر عهده بیمار میگذارد. معنا درمانی با روان شناسی میان فردی اخیر یک وجه مشترک دارد و آن این است که هر دو بر روح انسانی تأکید دارند و عقیده دارند که تعالی خویشتن، عظمت توان انسان را نشان میدهد.
روان درمانی فرانکلی جدل آزادی و تقدیر را نشان میدهد و بدین شکل بیان میشود: اگر چه انسان غالباً قادر به کنترل تقدیر و سرنوشت نمیباشد، ولی می تواند نگرش ها و پاسخ های خود نسبت به شرایط را تحت کنترل درآورد (لوکاس[16]، 2000).
برخلاف روان درمانی سنتی که بر آسیب شناسی روانی و نشانههای روانی متمرکز است، معنا درمانی بر نقاط قوت بیمار و جستجوی شخصی او در زمینه معنا و هدف زندگی، تأکید دارد. همچنین، معنا درمانی به طور خاص بر علائم تمرکز ندارد، اگر چه ممکن است که کاهش علامت نتیجهی فرعی یک درمان موفق معنا مدار باشد. معنا درمانی دیدگاهی خوش بینانه نسبت به توانایی های انسان در زمینه تعالی خویشتن از طریق جستجوی معنا، عرضه میدارد. به عقیده فرانکل، شخص میتواند معنا را در یک عمل، کار یا عشق بیابد یا حتی از طریق نگرشی که نسبت به یک موقعیت آسیبزای غیرقابل تغییر اتخاذ میکند میتواند زندگی خود را معنادار نماید (سوتویک و همکاران، 2006).
کار معنا درمانی نه تدریس است و نه موعظه. همان اندازه که از استدلالات منطقی دوری میکند، از پندهای اخلاقی نیز روی گردان است. در مقام مقایسه، کار معنا درمانگر بیش از این که شبیه یک نقاش باشد، شبیه به کار یک چشم پزشک است. یک نقاش سعی دارد تصویر جهانی را که میبیند به ما منتقل کند. در حالی که چشم پزشک میکوشد، به ما امکان بیشتری دهد که جهان را آنگونه که هست ببینیم. نقش معنادرمانگر وسعت بخشیدن به میدان دید بیمارست، تا آنجایی که معنا و ارزشها در میدان دید و حیطه ی خودآگاه بیمار قرار گیرد (فرانکل، 1979، ترجمه صالحیان و میلانی، 1388).
شش ویژگی معنا درمانی
می توان شش ویژگی را برای معنا درمانی برشمرد که آن را از سایر مکاتب روان درمانی متمایز میکند:
1- توجه به ناهشیار معنوی: فرانکل مفهوم ناهشیاری را پذیرفت ولی معنا جویی را اصلی اساسیتر از لذت جویی و قدرت جویی قرار داد. وظیفه معنا درمانی این است که انسان را در یافتن معنا در زندگی، اندیشه های پنهانی وجود و معنای نهفته آن یاری دهد. معنا درمانی یک روش تحلیلی است و از این رو همانند روانکاوی عمل میکند. گرچه معنا درمانی در تلاش خود برای آشکارسازی محتوای ناهشیار، تمرکز خود را به حقایق غریزی محدود نمیکند، بلکه به حقایق معنوی از جمله معنای بالقوه وجود انسان که بایستی متحقق شود و همچنین به معنا جویی انسان توجه کامل دارد.
2- اهمیت دادن به مطالعات همبستگی نگر: تقریباً فرانکل در تمامی آثار اصلی خود از پژوهشهای همبستگی نگر برای اعتبار نظریه اش استفاده کرده است.
3- اهمیت فنون: معنا درمانی تنها مکتب روان درمانی در حوزه وجودی است که به ابداع فنون مخصوص به خود همت گمارده است. معنا درمانگر میکوشد تا با به کار بستن فنون مختلف درمانجو را به سوی قبول مسئولیت، تصمیم گیری و رفتن به آینده و وانهادن گذشته سوق دهد.
4- اهمیت سطح و نما: از نگاه فرانکل فروید کارآگاه زبردستی بود که با دقت باور نکردنی تمام زوایا را مورد توجه قرار میدهد، اما آن چیزی که او به دنبال آن میگشت درست جلوی در ورودی بوده است. بنابراین، انگیزههای هشیار به اندازه انگیزههای ناهشیار ارزشمند هستند. انسان به این معنا کشیده میشود تا اینکه رانده شود. ارزش سطح میتواند انگیزاننده انسان باشد.
5- جهت گزینی به سوی معنا: فرانکل بر این باور است که انسان بایستی پاسخگو باشد، انسان بایستی به پرسشی که زندگی از او میکند، پاسخ دهد. او بایستی معنایی برای زندگی پیدا کند.
6- خاستگاه معنا درمانی گستره ی زندگی است: معنا درمانی در نگاه نخست تنها به صورت یک نظریه دیده میشود، اما هنگامی که ژرف تر در آن اندیشه میشود فلسفه زندگی یک انسان است. معنا درمانی آنقدر با فلسفه زندگی فرانکل در هم آمیخته است که می توان گفت معنا درمانی، فرانکل و فرانکل، معنا درمانی است (محمدپور، 1385).
[1] - Maslow
[2] - Baumeister
[3] - Batista
[4] - Almond
[5] - Ryff
[6] - Singer
[7] - Deci
[8] - Ryan
[9] - Logotherapy
[10] - Frankl, V.
[11] - اشاره به وین پایتخت اتریش دارد که خاستگاه مکاتب روانکاوی، روانشناسی فردی و معنا درمانی است.
[12] - Southwick
[13] - Gilmartin
[14] - Mcdonough
[15] - Morrissey
[16] - Lukas
فهرست مطالب :
کسب معنا
معنا درمانی
شش ویژگی معنا درمانی
پایه های نظری و فلسفی معنا درمانی
شکل شماره 1-2: پایه¬های نظری و فلسفی معنادرمانی
معناجویی
معنای زندگی
مجموعه دوم
مجموعه سوم (مجموعه غم¬انگیز زندگی)
ناکامی وجودی
پیشینه
منابع
مبانی نظری معنا درمانی_1581745124_37049_8524_1256.zip0.04 MB |