توضیحات:
مبانی نظری هوش هیجانی در قالب Word قابل ویرایش.
فهرست مطالب :
هوش هیجانی
تعریف
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی
-اهمیت هوش هیجانی
- تاریخچه هوش هیجانی
- سابقه نظری مفهوم هوش هیجانی
- دیدگاه توانایی (پردازش اطلاعات)
- دیدگاه مختلط
- هوش هیجانی از نقطهنظر گلمن
آگاهی از هیجانات خود
کنترل هیجانات
خود انگیختگی
تشخیص هیجانات در دیگران
کنترل روابط
- هوش هیجانی از نقطه نظر بار ـ آن
- عوامل مؤثر در هوش هیجانی
شناخت عواطف شخصی:
به کار بردن درست هیجان ها :
برانگیختن خود:
شناخت عواطف دیگران:
حفظ ارتباط ها :
فهرست منابع
منابع فارسی
منابع لاتین
بخشی از متن :
هوش هیجانی
تعریف
گلمن[1] برای طرح هوش هیجانی مدیون دانشمندان زیادی است که با ارائه تحقیقات خویش، راه را برای کتاب هوش هیجانی هموار کردهاند. سالهای زیادی بر روان شناسی حاکم بود که مهم ترین استعداد افراد را بهرهی هوشی یا هوش بهر مینامیدند و با همین استعداد، پذیرش و گزینش کارمندان را انجام میدادند که افراد، یا باهوش هستند یا نیستند و به هر حال، چنین متولد شدهاند و کار زیادی برای آنها نمیتوان انجام داد. این طرز تفکر در جامعه آن زمان - که گاردنر آن را دوران تفکر هوش بهری مینامد- نیز نفوذ کرده بود. گاردنر هوش شخصی را به عنوان یکی از زیر مجموعههای فرعی هوش معرفی میکند (گلمن، 2000، ترجمهی پارسا، 1389). هوشهای شخصی عبارتند از:
- دانش دورن شخصی که این امکان را میسر میسازد که یک مجموعه از احساسات بسیار متفاوت و پیچیده را بررسی و نمونه یابی میکند.
- دانش بین فردی، توانایی درک و ایجاد تفکیک بین حالات، روحیات، انگیزهها و مقاصد دیگران است که همهی این تواناییها از زیر مجموعههای هوش هیجانی است.
در نهایت گلمن هوش هیجانی را نوع دیگری از هوش میداند که مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی است. توانایی ادارهی مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و کنترل تکانشهاست. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه میکند (سبحانی نژاد و یوزباشی، 1387).
بنابراین با توجه به دیدگاه دانشمندان طرفدار هوش هیجانی که رد صفحات بعد توضیح داده خواهد شد. باید توجه داشته باشیم، این که هوش هیجانی چیست؟ هوش هیجانی را نمیتوان با چند اصطلاح تعریف کرد، زیرا هوش هیجانی بر خلاف هوش عمومی که معمولآ یک استعداد و توانایی ذاتی و ثابت تلقی میشود، شامل مجموعهای از تواناییها و مهارتهاست که از لحظهی تولد، توانایی یادگیری آن را دارد و یک توانایی ارثی، ذاتی و ثابت نیست؛ بلکه در طول زمان بر حسب این که فرد در چه محیط فرهنگی باشد و چه نوع آموزشی ببیند و چه قدر از این تواناییها را یاد بگیرد برخوردار میشود. بنابراین هوش هیجانی طیف گستردهای از مهارتهاست که برجستهترین آنها مهارت اجتماعی است که بر خودآگاهی بنا میشوند. یعنی توانایی شناخت دقیق احساسات، عواطف و ویژگیهای خود. زیرا تا فردی احساسات و عواطف و احساسات دیگران را بشناسد و لذا در برقراری رابطهی مفید و سالم ناتوان خواهد بود (گلمن، 2000، ترجمهی پارسا، 1389).
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی (که ضریب آن با EQ نشان داده میشود) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود است. به عبارت دیگر، شخصی که EQ بالایی دارد سه مؤلفهی هیجانها را به طور موفقیتآمیزی با یکدیگر تلفیق میکند (مؤلفهی شناختی، مؤلفهی فیزیولوژیکی و مؤلفهی رفتاری). دانیل گلمن معتقد است، هوش عاطفی بالا تبیین میکند که چرا افرادی با ضریب هوشی (IQ) متوسط موفقتر از کسانی هستند که نمرههای IQ بسیار بالاتری دارند. ضریب هوشی(IQ) نمیتواند به خوبی از عهده توضیح سرنوشت متفاوت افرادی برآید که فرصتها، شرایط تحصیلی و چشماندازهای مشابهی دارند. وقتی نود و پنج دانشجوی دانشگاه هاروارد را در دهه ۱۹۴۰ - یعنی دورانی که دانشجویان دانشگاههای شرق آمریکا را افرادی با هوشبهرهای متنوعتر از امروز تشکیل میدادند- تا سنین میانسالی مورد بررسی قرار دادند، چنین دیدند که افرادی که بالاترین نمرههای تحصیلی را داشتند از نظر میزان حقوق دریافتی، بهرهوری و موفقیت شغلی از همدورهایهای ضعیفتر خود موفقتر نبودند. آنان حتی از نظر میزان رضایت از زندگی شخصی یا رضایت از روابط دوستانه، خانوادگی و عشقی نیز وضعیتی برتر نداشتند. با ظهور عصر اطلاعات و ارتقای ارزشمندی ارتباطات انسانی و هم چنین بروز موقعیتهای استراتژیک سازمانی، نظریهی هوش عاطفی رشد چشمگیری یافته و از مباحث پرطرفدار سازمانی شده است. هوش هیجانی، اصطلاح فراگیری است که مجموعهی گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را در برگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی اطلاق میگردد که فراتر از حوزهی مشخصی از دانشهای پیشین، چون هوشبهر و مهارتهای فنی یا حرفهای است. هوش هیجانی از آخرین مباحث متخصصین در خصوص درک تمایز بین منطق و هیجان بوده و برخلاف مباحث اولیه در این جا، فکر و هیجان به عنوان موضوعاتی برای سازگاری و هوشمندی تلقی شده است. به علاوه، شبیه سایر مباحث مطرح درخصوص ماهیت انسان، هوش هیجانی نیز دستخوش دو نوع بحث و گفتگوی علمی و عوام پسند گردیدهاست (گلمن، 2000، ترجمهی پارسا، 1389؛ گارسیا- سانچو[2]، سالگوئرو[3] و فرناندز- بروکال[4]، 2014).
[1]- Golman
[2]- García-Sancho
[3]- Salguero
[4]- Fernández-Berrocal
مبانی نظری هوش هیجانی_1581690865_36999_8524_1518.zip0.07 MB |