توضیحات :
دانلود مبانی نظری و پیشینه آموزش پیش دبستانی و یادگیری مهارتهای روانی حرکتی
93 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق آموزش پیش دبستانی و یادگیری مهارتهای روانی-حرکتی
- خلاصه اي از فصل دوم
در اين فصل ابتدا به تاريخچة آموزش پيش دبستاني پرداخته خواهد شد. در بحث از تاريخچه سعي مي شود از انديشه هاي تاثيرگذار در فرايند شكل گيري آموزش پيش دبستاني استفاده شود. علاوه بر اين دوره پيش دبستاني در حدود سني آن كه مودر اختلاف نظر است، تعريف ميشود. ويژگي هاي كودكان در دوره پيش دبستاني اعم از رشد جسماني، رشد حركتي به دنباله مباحث گفته شده ميآيد. از مولفه هاي مهم هر دورة آموزشي، بيان اهداف آن دوره است. بحث اهداف دورة پيشدبستاني در ادامه فصل گفته مي شود و سپس دو متغير اصلي پژوهش يعني مهارتهاي رواني ـ حركتي و سازگاري اجتماعي بحث خواهند شد. دربارة مهارتهاي رواني ـ حركتي سعي شده ديدگاههاي مختلف ارائه شود و همچنين دربارة سازگاري اجتماعي، در بحث مهارتهاي رواني ـ حركتي، ديدگاه گزل و در بحث سازگاري اجتماعي، ديدگاه آدلر زيربناي تئوري اين پژوهش قرار گرفته اند. در بخش پيشينه پژوهش نيز سعي شده تا جاي ممكن سيماي فعلي پژوهشهاي داخلي و خارجي ارائه شود.
تاريخچه آموزش پيش دبستاني
تعليم و تربيت انسان از بدو تولد تا پايان زندگي ادامه دارد و درخصوص شيوههاي يادگيري و ياددهي انسان، نظرپردازيهاي گوناگوني صورت گرفته است. سالهاي زيادي مردم بر اين باور بودندكه كودكان به صورت افراد بالغ پيش ساخته، اما مينياتوري به دنيا مي آيند. اين ديدگاه در قرون وسطي غالب بود و چنين فرض ميشد كه كودك، بزرگسال كوچك است و از نظر شيوه رفتار نيز با او مثل بزرگسال رفتار ميكردند. به محض اينكه كودكان ميتوانستند راه بروند و گفتگو كنند، به اجتماع بزرگسال ميپيوستند، در بازيهاي آنان شركت ميكردند، به كارهاي آنان مشغول ميشدند و مثل آنها لباس ميپوشيدند. در اصل، مردم بين كودكان و بزرگسالان تفاوتي قائل نبودند. نظر آنان چنان بود كه گويا از ابتدا، بدن و شخصيت كودكان از روي طرح بزرگسالان پيشسازي شده است. (كرين، 1371؛ كارين1، 2000).
به تدريج بر اثر تلاشهاي افرادي نظير روسو، پستالوزي و هربارت، اين ديدگاه شكل گرفت كه كودك همان بزرگسال كوچك نيست، بلكه ويژگيها و خصوصيات منحصر به فردي دارد كه او را از بزرگسالان كاملاً متمايز ميكند. فروبل در راستاي تقويت اين ديدگاه و از سكه انداختن ديدگاه رايج پيش ساختهنگري، اولين كودكستان را به نام «باغ كودكان» بوجود آورد و اعتقاد داشت براي آموزش كودكان بايد محيط غني شده اي فراهم كرد. كودكستانها در اوايل قرن بيستم، تحت نفوذ و تاثير نظريهپردازاني چون ماريا مونته سوري دچار تغييراتي شدند و خود ماريا مونته سوري تحت تاثير سگن و ايتارد بود و از تجارب و يافتههاي آنان استفاده كرد. بعد از 1940، كودكستانها گسترش يافتند و افرادي چون جان ديويي، متفكر و نظريهپرداز آمريكايي، ايدههاي ارزشمندي در اين خصوص ارائه دادند و يكي از شاگردان جان ديويي، انديشههاي او را دنبال كرد كه نتيجه اين كوششها، تاسيس رشته آموزش و پرورش پيشدبستاني در دانشگاهها بود و اين شاگرد فعال و نوآور كسي نبود جز «پتي اسميت ميل». به هر حال، ظهور كودكستان در ابتدا بر محورهايي چون ارتباط با خانواده، آموزش والدين و رفع مشكلات آنها متمركز بود، ولي از آن زمان تا به حال كودكستانها دچار تغييرات زيادي شدهاند. (مفيدي، 1372)
شورتز1 (به نقل از رئوف، 1370) نخستين كودكستان را در آمريكا تاسيس كرد و اين كار مورد استقبال زيادي قرار گرفت. در اوايل قرن بيستم، دانشگاههاي زيادي در كشورهاي اروپايي و آمريكايي دست به اقداماتي درخصوص تعليم مربيان زدند كه به امر آموزش و پرورشِ پيشدبستاني مشغول شوند. در اثر رشد كودكستانها و بروز جنگ جهاني دوم، آموزش پيشدبستاني مورد توجه بيشتر قرار گرفت و تغييرات جوامع، لزوم برنامهريزي جديتر را در اين باره تقويت كرد.
در كشور انگلستان، آموزش قبل از دبستان، به صورت مراكزي از جمله مهد كودك و كودكستان ارائه ميشود و در برخي از مراكز اين كشور، چنين موسساتي در داخل مدارس ابتدايي تاسيس شدهاند و حيطه سني آموزش قبل از دبستان در اين كشور، سنين 2 تا 5 سالگي را دربر ميگيرد. در سال 1870 قانوني وضع شد مبني بر اينكه تحصيلات دورة ابتدايي در 5 سالگي شروع شود و بعداً مقرر گرديد تا سن 11 سالگي بايستي تحصيلات ابتدايي به پايان برسد. (بازرسان سلطنتي انگلستان، 1373). در كشور سوئد، اولين مركز خدمات دوران اوليه كودكي در سال 1854 گشوده شد و در سال 1890، اولين كودكستان مبتني بر انديشه هاي فروبل در اين كشور تاسيس گرديد. و در اوايل سالهاي تاسيس، اين مراكز به كودكان متعلق به خانوادههاي ثروتمند اختصاص داشتند. علاوه بر استفاده از نظريات فروبل در سيستم آموزشي سوئد، انديشههاي مونته سوري نيز آموزش پيشدبستاني اين كشور تاثير گذاشت. شايد بتوان حدس زد كه دليل تداوم انديشههاي فروبل، ظهور نظريهپردازاني چون اريكسون، گزل، پياژه بوده است. همچنين در راستاي گسترش مراكز پيشدبستاني، كشور سوئد همگام با بسياري از كشورها، در سال 1991 اعلام كرد كه تمامي كودكان بالاي سن 18 ماه را در مهدكودكها ميپذيرد، به شرط اينكه والدين مشغول به تحصيل يا كار باشند. نظام آموزشي كشور سوئد، تحت تاثير انديشههاي فروبل رويكردي رشد محور ارائه داد. علاوه بر اين، از كتابهاي مخصوص خواندن، نوشتن و حساب كردن كه بدين منظور طراحي شده اند، استفاده ميكند. به دليل تاكيد خاص آموزش و پرورش پيشدبستاني در كشور سوئد، بر روي مسائل فرهنگي از موسيقي، نمايش عروسكي، آواز خواندن و هنرهاي نمايشي تاكيد ميشود و هدف اين آموزشها، ايجاد روحيه دموكراسي، برابري و مسئوليت است. (پاكاريان، 1376).
در اين بخش به معرفي مختصر انديشهپردازاني كه در شكل گيري امروزي ايده هاي مربوط به آموزش پيشدبستاني نقش داشته اند، مي پردازيم.
- مارتين لوتر
مارتين لوتر از صاحبنظران قديمي است كه در زمينه تربيت كودك نظرپردازي كرده است. شايد بتوان او را به نوعي از نخستين كساني دانست كه به اهميت اين دوران پي برده است. او از نخستين كساني است كه به ارزش آموزش و پرورشِ كودك، در زمان رنسانس پي برد و در بيان اهميت اين دوره مي گويد: «چون پدران و مادران اغلب نادان، خودخواه و گرفتار هستند، وظيفه شهرداران است كه آنها را وادار كنند تا كودكان خود را به آموزشگاه بفرستند. براي آماده كردن افراد جهت كارهاي مختلف، بايد آموزشگاههاي مخصوص برپا كرد و به كودكان با استعداد و باهوش امكان داد تا به تحصيلات عالي بپردازند. روش آموزش بايد متكي به ميل و ذوق كودك و از روي عقل و دليل انتخاب شده باشد (پارسا، 1367).
- كمينوس
كمينوس در سال 1992 ديده به جهان گشود. او اهل چكسلواكي بود و زندگي خود را به عنوان معلم مدرسه و نويسنده سپري كرد و علاوه بر اين به رسالت انسان، اعتقادي قوي داشت. او معتقد بود همه كودكان از فقير تا غني، دختر و پسر، باهوش و كم هوش، بايد از خدمات آموزشي بهرهمند گردند. وي اولين كتاب مصور را براي كودكان به رشته تحرير درآورد و هدفش از آموزش، كسب دانش، اخلاق و مذهب بود و بر اين انديشه اصرار ميورزيد كه آموزش بايد، انسان را براي زندگي كردن آماده سازد. او اعتقاد داشت كه بهترين دوره تربيت، دوره كودكي است كه آغاز زندگي و بهار عمر است. سفارش مي كرد كه موضوعات درسي را بايد متناسب با سن كودكان برگزيد و به هيچ وجه نبايد دروسي را كه كودك از درك آنها عاجز است به او آموزش داد. او مخالف حفظ كردنِ طوطي وار مطالب بود و تاكيد داشت كه آموزش دروس بايد مبتني بر درك مطلب و حركت از سمت يادگيريهاي حركتيِ ساده به سمت مهارتهاي حركتيِ پيچيده باشد. او در فرآيند يادگيري نقش كودكان را فعال فرض مي كرد و معلم را راهنماي كودك در انجام اين نقش فعال مي دانست (نقيب زاده، 1376).
- جان لاك
جان لاك در سال 1623 در انگلستان متولد شد و تا 14 سالگي در خانه آموزش ديد و موفق شد در 20 سالگي به دانشگاه وارد شد. اين فيلسوف انگليسي اعتقاد داشت كه درك و شناخت ناشي از تجارب شخصي، از محيط خارجي و اجتماعي حاصل مي شود و ارائه دهنده فرضيه «لوح سفيد» بود كه براساس آن، بر اهميت حواس در شكلگيري شناخت تاكيد ميكرد. او با ايدههايي كه سرشت انسان را پليد و شرور ميدانستند و آبشخور آنها دوران تاريك قرن بيستم بود، به شدت مخالفت مي كرد و به پاكي طبيعت انساني، اعتقادي راسخ داشت. (مفيدي، 1372؛ كرين، 1371). از نظر جان لاك، محيط، شكلدهنده شناخت انسان محسوب ميشود و كاربرد اين ديدگاه در اصول نوين آموزشي به خوبي منعكس شده است. انجام تمرينات حسي و حركتي يكي از ويژگيهاي برجسته كاربرد تئوري او در آموزش و پرورش است و كارهاي مونته سوري تحت تاثير ايدههاي جان لاك شكل گرفتهاند. مفاهيمي نظير تعليم و تربيت جسماني، يادگيري از طريق عادت، عدم تحليل يادگيري، سودمندي احترام به كودك، پرورش استدلال و برهان، ريشه در تئوري جان لاك دارند. موثرترين راه براي تربيت كودك، عمل و رفتار است نه زبان و گفتار. وي پرداختن به رياضي را بهترين راه انديشهورزي مي دانست و مسايل قابل توجه او عبارتند از (به نقل از مفيدي، 1372):
- بدنِ سالم، زيربناي رشد عقل سالم است.
- استفاده از تمرين و تكرار به منظور يادگيري و ايجاد عادات مطلوب در كودكان.
- به كار نبردن روشهاي تحميل و اجبار در يادگيري كودكان.
- استفاده از بازي براي تسهيل يادگيري كودكان.
- استفاده از مهر و محبت واقعي به عنوان راهي براي نفوذ بر فكر و ذهن كودك.
- ژان ژاك روسو
روسو در سال 1713 در ژنو ديده به جهان گشود. او همانند بسياري از ديگر صاحبنظران تعليم و تربيت، به استفاده از روش فعال در آموزش و پرورش تاكيد داشت و بيشتر ايده هاي تربيتي خود را در كتاب «اميل» جمعآوري كرده است. او در اين كتاب، اصول و روشهاي تربيت، فردي خيالي به نام اميل را مطرح ساخته است و به سه عامل در تربيت كودك اشاره كرده است كه عبارتند از «طبيعت ذاتي خود كودك» ، «انسان» و «اشياء». او معتقد است كه كودكان را آزاد بگذاريد تا خودشان بتوانند مسايل و مشكلات را حل كنند و نبايد حرفي را به صرف اينكه شما زدهايد، قبول كنند و با كودك طوري رفتار نكنيد كه چنين حسي در او پديد آيد. وي معتقد بود علوم را به كودك آموزش ندهيد، بلكه بايد كودك خودش آن را كشف كند. هنر معلم، فراهم كردن شرايطي است كه كودك از درس لذت ببرد. هرگز اشتباهات كودكان را تصحيح نكنيد و صبر كنيد تا كودك خودش اشتباهاتش را جبران كند (روسو، 1348).
روسو (به نقل از طوسي، 1354) اعتقاد داشت آنچه از دست خدا برسد، خوب است و آنچه به دست آدميزاد ميرسد به بُد تبديل ميشود. او كودك را نهالي تصور ميكرد كه حوادث زمان او را در ميان معبري رويانده و به زودي عابران آن را به هر سو خواهند كشيد و در نهايت براثر تنه زدن، آن را نابود خواهند كرد. براي هدايت كودك در ميسر درست، به آموزش نياز است و عقيده داشت كه بين عوامل سه گانه تربيت بايد تناسب و هماهنگي وجود داشته باشد. او اشياء و طبيعت را در خدمت انسان ميدانست. به نظر وي، كودك قبل از اينكه يك بزرگسال منطقي باشد بايد كودك باشد، زيرا اگر اين نظم به هم بريزد و از كودك بخواهيم همانند بزرگسال رفتار كند ميوة زودرس بي طعمي خواهيم داشت كه حاصل اين نهال، يك انسان سالم با رفتارهاي جامعه پسند نخواهد بود. روسو در خصوص جامعه، ديد مثبتي نداشت و يا بهتر است گفته شود كه نظر او درباره جامعه، بدبينانه بود. جامعه با وارد كردن نيازهاي خودش بر طبيعت كودك، او را زودتر از حد معمول بار مي آورد و به كودكان اجازه نمي دهد كه طبيعت سالم كودكي خود را بروز دهند.
ذهن كودكان را نبايد با مسايلي كه متناسب با فكر آنها نيست، پر كرد زيرا اين كار باعث يادگيري طوطيوار شده و حاصلي بجز يادگيري كسالت آور ندارد و پرواضح است كه چنين يادگيري نميتواند به سازندگي تبديل گردد. به طور خلاصه نظرات روسو را ميتوان به شرح زير خلاصه كرد: (به نقل از آرمند، 1372)
- كودك بايد بيشتر از طبيعت بياموزد.
- آموزش بايد براي دانش آموز لذتبخش باشد.
- تربيت بايد متناسب با قوانين طبيعت صورت گيرد.
- در نظر گرفتن تفاوتهاي فردي و مراحل رشد كودك از اهم وظايف معلم است.
- نقش معلم، راهنمايي و هدايت كودك است نه تحميل عقايد و اعمال قدرت.
- فراهم سازي شرايطي براي بروز كنجكاوي ذاتي كودك.
- فردريك فروبل
فروبل (به نقل از كريمي، 1365) سخت تحت تاثير افكار پستالوزي بود، تا جايي كه او را استاد بزرگ خود مي ناميد. فروبل را به خاطر تلاشهايش در كشور آلمان به منظور ايجاد باغ كودكان، به عنوان بنيانگذار كودكستان ميشناسند و همچنين اولين فردي است كه برنامه آموزش و پرورش پيش از دبستان را به طور كامل و جامع طرح كرد و روش اجراي آن را تنظيم نمود. وي بر اين اصل پافشاري ميكرد كه كودك، پاك به دنيا ميآيد و مهرباني را براي موفق شدن فنون تعليم و تربيت شرط لازم و ضروري ميدانست. فروبل (به نقل از نقيبزاده، 1376)، اولين وظيفه خطير معلم را ايجاد و گسترش روابط كودك با محيط مي دانست و او بيش از هر چيز بر فعاليت بازيهاي خودانگيخته كودكان در رسيدن به اين هدف تاكيد داشت. او بازي را سمبلي از آزادي كودك ميپنداشت. به دليل تلاشهاي فروبل بود كه براي اولين بار، كودك، محور تعليم و تربيت قرار گرفت و توجه ويژهاي به اين دوران مهم و سرنوشت ساز زندگي معطوف گرديد. نقش معلم در اين راستا، ايجاد تجارب و فعاليتهايي است كه بچه ها را در بروز كيفيتهاي ذاتي براي يادگيري آماده سازد. فروبل براي رشد آگاهي دو مرحله در نظر ميگرفت كه در اولين مرحله، آگاهي بر محيطي كه كودك را فراگرفته و پس از اينكه كودك، مرحله اول را با موفقيت پشت سر گذاشت و توانست محيط اطراف خود را بشناسد، در مراحل بعدي از وجود خودش آگاه ميشود كه هدف تعليم و تربيت نيز افزايش آگاهي سطح دوم يا خود آگاهي است.
1 Carin
1 Shurtz
مبانی نظری و پیشینه آموزش پیش دبستانی و یادگیری مهارتهای روانی حرکتی_1581660368_36975_8524_1362.zip0.12 MB |