توضیحات :
پیشینه و مبانی نظری اثر توسعه مالی و اقتصادی بر سیاست های زیست محیطی در 49 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
.مقدمه
بررسی رشد اقتصادی با در نظر گرفتن ملاحظات زیستمحیطی مدتهای مدیدی است که مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است. اکثر کشورها در مراحل اولیه توسعه و در مرحله سریع صنعتی شدن، رشد چشمگیری در میزان آلایندهها را تجربه میکنند که اقتصاد را به سمت مشکلات زیستمحیطی وخیمی سوق میدهد، اما به تدریج که اقتصاد به مراحل بالاتر توسعه یافتگی میرسد کیفیت محیطزیست نیز بهبود مییابد. علت آن الگوی در حال تغییر ترجیحات مردم برای داشتن محیطزیست پاکتر و وضع سیاستها توسط دولت باشد. بنابراین میتوان بیان داشت که در فرایند رشد اقتصادی، ابتدا شاهد تخریب و سپس بهبود محیطزیست میباشیم. این روند تغییرات باعث به وجود آمدن رابطه U معکوس شکل، بین رشد اقتصادی و کیفیت زیستمحیطی میشود که در ادبیات اقتصاد محیطزیست به منحنی زیستمحیطی کوزنتس(EKC) معروف است. در این فصل به بررسی مبانی نظری موضوع پژوهش پرداخته میشود و سپس در فصول آینده با استفاده از ادبیات و مطالعات این فصل، فرضیات این پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بنابراین در این فصل ابتدا ادبیات مرتبط با توسعه مالی مورد بررسی قرار میگیرد. سپس، اثر توسعه مالی و رشداقتصادی بر سیاستهای زیستمحیطی با استفاده از ادبیات موجود بیان میشود. در ادامه مطالعات داخلی و خارجی مهم که در حوزه این پژوهش صورت گرفته است، ذکر خواهد شد. در پایان خلاصه این فصل بیان میشود.
2.2. توسعه مالی
توسعه مالی به وضعیتی اطلاق میشود که در آن ارایه خدمات مالی توسط موسسات مالی افزایش مییابد و همه افراد از یک انتخاب وسیعی از خدمات بهرهمند میشوند. برای اندازهگیری توسعه مالی شاخصهای متعددی در متون پیشنهاد شده که دارای ابعاد متفاوتی است. این ابعاد شامل بازار پول (شامل بخش بانکی) و بازار سرمایه (شامل بازار سهام و اوراق قرضه) است (صمدی، 1388).
توسعه مالی هنگامی وجود دارد که ابزارها، بازارها و واسطههای مالی آثار هزینهی کسب اطلاعات، اجرای طرحها و مبادلهی محصولات را کاهش میدهند اما لزوماً آنها را حذف نمیکنند. انتظار میرود با توسعه مالی با خلق و گسترش نقدینگی، تحرک پساندازها، افزایش تشکیل سرمایه و ارتقای کارآفرینان، کارایی کل اقتصاد افزایش یابد. توسعه مالی وقتی وجود دارد که بهبود در تولید اطلاعات سرمایهگذاریهای ممکن، نظارت بر سرمایهگذاریها و اجرای حکمرانی شرکتها، مدیریت مخاطره، تجهیز پساندازها و تسهیل مبادله کالا و خدمات حاصل شود(لوین، 2003).
بهطور کلی هر نظام مالی پنج وظیفه زیر را بهعهده دارد:
- نظام مالی وظیفه پر هزینه و زمانبر ارزیابی بنگاهها، مدیران و طرحها را انجام میدهند. بهعنوان مثال بانکها ریسک اعتباری و جریان احتمالی درآمدهای آتی بنگاه را ارزیابی میکنند؛
- نظام مالی اقدام به تجهیز منابع از پس اندازهای کوچک و پراکنده برای هدایت بهسمت بنگاهها و طرحهایی که قبلاً بهعنوان بهترین شناخته شدهاند، میکند. بسیاری از طرحها به سرمایهگذاری اولیه کلان نیاز دارند و برخی از آنها از صرفه جوییهای اقتصادی سود میجویند. بنابراین باید منابع هنگفت به سمت طرحهایی که دارای صرفه جوییهای اقتصادی هستند هدایت شوند؛
- واسطههای مالی و مشارکت کنندگان در بازارهای مالی بهعنوان بخشی از نظام مالی، زمینه اداره و کنترل مدیران و بنگاهها را فراهم میسازند. واسطههای مالی برای سهامداران و بستانکاران بنگاهها، اطمینان ایجاد میکنند که مدیران از منابع بنگاه در جهت منافع و اهداف شخصی استفاده نکنند؛
- وظیفهی دیگر نظام مالی، تسهیل تجارت و مبادله است. بهعنوان مثال در نخستین سطح، پول بهعنوان یکی از ابزارهای مبادله، هزینهی مبادله را کاهش میدهد. در سطحی بالاتر، میتوان سیستم پرداخت های بر خط(آن لاین) اینترنتی را در نظر گرفت که بسیار در وقت صرفهجویی میکنند و در نتیجه هزینهی مبادلات اقتصادی به حداقل میرسد؛
- نظام مالی وظیفه قیمتگذاری و مدیریت مخاطره را بهعهده دارد. اوراقی که برای تجارت، بیشترین فایده را دربردارند(مانند اوراق سهام و قرضه)، ممکن است درجهی نقدینگی و ریسکی که پساندازکنندگان دنبالش هستند را دارا نباشند. در این موارد واسطههای مالی، ابزارهای مالی فوق را با خواست و نیاز مشتریان سازگار میکنند و بدین وسیله به مدیریت ریسک میپردازند (لوین، 2003).
با توجه به پنج وظیفه نظام مالی که در بالا توضیح داده شد، توسعهی مالی وقتی وجود دارد که بهبود در تولید اطلاعات سرمایه گذاریهای ممکن، نظارت بر سرمایهگذاریها و اجرای حکمرانی شرکتها، مدیریت مخاطره، تجهیز پساندازها و تسهیل مبادله کالا و خدمات حاصل شود (لوین، 2003). در حقیقت توسعهی مالی وقتی وجود دارد که بهبود در این پنج وظیفه ایجاد شود.
در شرایط رقابت کامل یعنی دنیایی که در آن اطلاعات کامل است و هزینههای مبادله وجود ندارد نیازی به واسطه های مالی نمیباشد. اما اگر شرایط بازار واقعاً کمتر از رقابت کامل باشد مبادلهی اقتصادی هزینهبر است و اگر هزینهها به اندازهی کافی زیاد باشد مبادله ممکن نیست اتفاق بیفتد. واسطهها، هنگامی که نواقص و اصطکاک به الگو معرفی میشود مبادلات را ممکن میسازند، مثلاً وجود واسطهای مانند پول باعث میشود تا هزینههای مبادلات کالا به کالا تا حد زیادی کاهش یابد و امر مبادله سادهتر و روانتر شود. اقتصاددانان در مورد اهمیت نظام مالی در توسعهی اقتصادی نظریههای متفاوتی دارند. جان هیکس[1] (1969) معتقد است که نظام مالی از طریق تجهیز سرمایه برای طرح های بزرگ در آغاز انقلاب صنعتی نقش حیاتی داشته است. جوزف شومپیتر[2] (1912) اظهار میدارد که بانکهای خوب؛ با شناسایی و تأمین مالی کارفرمایانی که بیشترین شانس را برای تولید محصولات جدید و یا اجرای طرحهای ابتکاری دارند، موجب تقویت نوآوریهای تکنولوژیکی میشوند. در مقابل جان رابینسون[3] (1952) بر این باور است که نظام مالی پیرو بخش واقعی است. هرگاه بخش واقعی اقتصاد توسعه یابد بخش مالی نیز بهدنبال آن توسعه خواهد یافت یعنی توسعهی مالی موجب پیدایش انواع خاصی از ترتیبات مالی میشود و نظام مالی بهطور خودکار به این تقاضا پاسخ میدهد. نظام مالی برای کاهش هزینههای اطلاعات و معاملات وظایفی دارد که اجرای صحیح آن تخصیص کارای منابع را بهدنبال میآورد، چون این نظام در مرکز تقاطع پس اندازکنندگان و استفادهکنندگان نهایی از این وجوه قرار دارد. همانگونه که بیان شد نظام مالی پنج وظیفه اصلی دارد. اما با توجه به اینکه همهی نظامهای مالی این عملکردها را تأمین میکنند، تفاوتهای بزرگی بین نظامهای مالی در این که به چه خوبی پنج وظیفهی مزبور را عملی میکنند، وجود دارد. توسعهی مالی زمانی اتفاق میافتد که ابزارها، بازارها و واسطههای مالی تأثیر هزینههای اطلاعات، اجرا و مبادله را (اگرچه نمیتوانند بهطور کامل بر طرف کنند) بهبود بخشند و عملکرد بهتری در اجرای این وظایف ارائه دهند (گرینوود[4]،1990). در واقع یک درک قطعی و کامل از پیدایش، توسعه و دلالتهای اقتصادی ساختار مالی وجود ندارد.
[1] Jahn Hicks
[2] Joseph Schumpeter
[3]Joan Robinson
[4] Green Wood
فهرست مطالب:
مروری بر ادبیات موضوع و پیشینهی پژوهش...............................................................................11
2-1- مقدمه...................................................................................................................................11
2-2-توسعه مالی...........................................................................................................................12
2-2-1- توسعه مالی و تجارت.....................................................................................................14
2-2-2-توسعه مالی و سرمایه گذاری خارجی..............................................................................19
2-2-3- توسعه مالی و رشد اقتصادی...........................................................................................22
2-3- سیاست¬های زیست¬محیطی...................................................................................................25
2-3-1-اثر رشد اقتصادی بر سیاست¬های زیست¬محیطی...............................................................31
2-3-2- فرضیه پورتر و نقاط قوت و ضعف آن.................................................................36
2-3-3-توسعه مالی، انتقال تکنولوژی از طریق FDIو تجارت و سیاست¬های زیست¬محیطی......45
2-4- پیشینه تحقیق........................................................................................................................
2-4-1-مطالعات داخلی و خارجی انجام شده در زمینه منحنی زیست محیطی کوزنتس..............
2-4-2- مطالعات داخلی و خارجی انجام شده در زمینه توسعه مالی و رشد اقتصادی.................
2-4-3- مطالعات داخلی و خارجی انجام شده در زمینه تجارت و توسعه مالی...........................
2-5- خلاصه و جمع بندی..........................................................................................................
منابع
پیشینه و مبانی نظری اثر توسعه مالی و اقتصادی بر سیاست های زیست محیطی_1581515361_36838_8524_1828.zip0.10 MB |