توضیحات :
مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دو)تنظیم هیجان در 38 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
اختلالهای تنظیم هیجانی
مقدمه
یکی از موضوعاتی که در طی دو دههی گذشته تلاش و توجهات تجربی و نظری فراوانی را به خود جلب کرده است، بحث هیجانها است. این علاقه و توجه تا حدی میتواند به دلیل نقشی باشد که هیجان و تنظیم هیجان در رفتارهای بیرونی (فردی) ایفا مینماید. نظریهپردازان و دانشمندان مختلف، تعاریف متعددی از هیجان ارائه دادهاند، اما در مجموع میتوان گفت که هیجان رویدادی پیچیده و چند بعدی است که منجر به آمادگی برای عمل میشود هر فرد عادی میداند که دارای عواطفی است و زندگی بدون عواطف، زندگی تیره، مکانیکی، و بیرنگ خواهد بود. از طرف دیگر سلامت روانی و عقلی شخص به سلامت عاطفی او بستگی دارد. زیرا نظر شخص نسبت به خودش، دیگران، اوضاع اجتماعی، و زندگی به طور کلی از چگونگی رشد و تکامل عواطف وی متاثر میشود. به بیان دیگر، داوریهای هر فرد دربارهی خود و دیگران و مسائل اجتماعی به کیفیت عواطف او بستگی دارد و شخصی که از رشد سالم هیجانی و عاطفی بهرمند نباشد هرگز فردی واقع بین، نیکاندیش، درست کردار، و در نتیجه فرد مفید و موثر در پیشرفت جامعه نخواهد بود (شعاری نژاد، 1388).
هیجانها بسیار پیچیدهتر از آن هستند که ابتدا به چشم میخورند. در نگاه اول همگی هیجانها را به عنوان احساس، میشناسیم. ما شادی و ترس را میشناسیم زیرا جنبهی احساسی آنها را طبق تجربهی ما خیلی بارز هستند. وقتی با تحدیدی مواجه میشویم یا به سمت هدفی پیشرفت میکنیم، تقریباً غیر ممکن است که متوجه جنبهی اساسی هیجان نشویم. اما به همان صورتی که بینی بخشی از صورت است، احساسها نیز فقط جزئی از هیجانهاهستند (ریو، 2005، ترجمهی سیدمحمدی، 1390)
2-4-2 تعریف هیجان:
واژه هیجان که با واژههای شور، احساس و عاطفه شباهت زیادی دارد به معنای هر نوع برانگیختگی ذهن و بدن است. همانطور که اشاره شد، هیجانات، احساسات و عواطف بخشی از وجود ما هستند. در واقع هیجان، احساس و عاطفه پدیدههایی هستند که ما هر روز با انواع مختلفی از آن درگیر هستیم. مسائلی مانند عشق، غم، شادی، خشم و عصبانیت و بسیاری دیگر از حالتها که قطعاً همهی ما تک تک آنها را به خوبی میشناسیم و همهی آنها را احساس کردهایم، محتوای هیجان، احساس و عاطفه ما را تشکیل میدهد (امامی نائینی، 1385).
روانشناسان در تعریف هیجان و عاطفه اختلاف نظر دارند زیرا هر کدام در تعریف خود زاویهای از آن را در نظر میگیرند. چنان که بعضی از ایشان به منشاء و دگرگونی هیجان توجه دارند، برخی جنبههای عضوی آن را مورد توجه قرار میدهند، و گروهی نیز میخواهند ماهیت هیجان و عاطفه را به فطری و فرهنگی تقسیم کنند. استانلی[1] هیجان را نخستین پایهای که انرژی روانی در پیدایش و دگرگونی خود برآن استوار است تعریف میکند. جیمزلانکه[2] معتقد است که ادراک حالات عضوی یا بدنی باعث پیدایش حالات هیجانی و عاطفی میشود و هیجان و عاطفه در واقع همین ادراک است. مکدوگال[3] هیجان را نشانه بروز غرایز میداند (شعاری نژاد، 1388).
تعریف هیجان خیلی پیچیدهتر از تعریف مجموع اجزای آن است. هیجان نوعی ساختار روانشناختی است که این چهار جنبهی تجربه را در یک الگوی هم زمان، هماهنگ میکند. هیجان همان چیزی است که عناصر احساس، انگیختگی، هدفمندی و یا بیانگری را در واکنشی منسجم به رویداد فراخوان، تنظیم میکند (ریو،2005، ترجمهی سید محمدی، 1390).
پکرون، گتز و پری [4](2005) در راستای مدل فرآیند مولفه از هیجان، هیجان را به عنوان مجموعهای از فرآیندهای روانی به هم مرتبط میدانند که شامل مولفههای عاطفی، شناختی، فیزیولوژیکی، و انگیزشی میباشد.
2-4-3 ویژگی هیجانها :
هیجانها چند بعدی هستند. آنها به صورت پدیدههای ذهنی، زیستی، هدفمند و اجتماعی وجود دارند. هیجانها تا اندازهای احساسهای ذهنی هستند، به این صورت که باعث میشوند به شیوهی خاص، مثل عصبانی یا خوشحال, احساس کنیم. اما هیجانها واکنشهای زیستی نیز هستند، یعنی، پاسخهای بسیج کنندهی انرژی که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که فرد با آن مواجه شده، آماده میکند. هیجانها هدفمند هم هستند، خیلی شبیه گرسنگی که هدف دارد. برای مثال، خشم، میل انگیزشی برای انجام دادن کاری، مانند جنگیدن با دشمن یا اعتراض کردن به بی عدالتی در ما ایجاد میکند که در غیر اینصورت چنین نمیکردیم. هیجانها پدیدههای اجتماعی نیز هستند. وقتی هیجان زده میشویم، علائم قابل تشخیص چهرهای، ژستی، و کلامی میفرستیم که دیگران را از کیفیت و شدت هیجانپذیری ما با خبر میکنند (ریو، 2005، ترجمهی سید محمدی، 1390) با توجه به این چهار ویژگی هیجانها، معلوم میشود که هیجان را نمیتوان به روشنی تعریف کرد. مشکل تعریف کردن هیجان شاید در ابتدا شما را متحیر کند، زیرا هیجانها در تجربیات روزمره، خیلی صریح به نظر میرسند. هر کسی میداند که تجربهی شادی و خشم چگونه است، بنابراین شاید بپرسید واقعاً مشکل تعریف کردن هیجان چیست. مشکل این است تا وقتی از کسی خواسته نشده باشد هیجان را تعریف کند، میداند هیجان چیست (فر و راسل[5]، 1984).
هیچ یک از این ابعاد مجزای ذهنی، زیستی، هدفمند، یا اجتماعی، هیجان را به نحوء شایستهای تعریف نمیکند. هر یک از این چهار بعد فقط بر ویژگی متفاوت هیجان تاکید دارد. برای شناختن و تعریف کردن هیجان، بررسی هر یک از چهار بعد هیجان و نحوهای که بر یکدیگر اثر متقابل میگذارد، ضرورت دارد
2-4-4 عوامل ایجاد هیجان :
وقتی با واقعهی مهمی روبرو میشویم، ذهن (فرآیندهای شناختی) و بدن افراد (فرآیندهای فیزیولوژیکی) به شیوهی سازگارانهای به این واقعه واکنش نشان میدهد. یعنی، مواجه شدن با رویدادی مهم، فرآیندهای شناختی و زیستی را فعال میکند که جمعاً عناصر مهم هیجان، از جمله احساسها، انگیختگی بدن، رفتار هدفمند و بیانگری را فعال میسازند. یکی از سوالهای اساسی در بررسی هیجان این است که که چه چیزی موجب هیجان میشود. دیدگاههای متعددی نظیر آنهایی که زیستی، روانی- تکاملی، شناختی، رشدی، روانکاوی، اجتماعی، جامعه شناختی، فرهنگی و انسانشناختی هستند، وارد این بررسی علیتی میشوند. به رغم این تنوع، آگاهی از اینکه چه چیزی موجب هیجان میشود بر یک مجادلهی اساسی استوار است: زیستشناسی در برابر شناخت. در واقع این مجادله میپرسد، آیا هیجان عمدتاً پدیدههای زیستی هستند یا شناختی. اگر هیجانها عمدتاً زیستی باشند، پس باید از یک منبع زیستی، مانند مدارهای مغزی و نحوهای که بدن به رویدادهای مهم واکنش نشان میدهد، سرچشمه بگیرند. اما اگر هیجانها عمدتاً شناختی باشند، در این صورت باید از رویدادهای ذهنی علیتی، مانند ارزیابیهای ذهنی از معنی موقعییت برای سلامتی فرد، سرچشمه بگیرند (ریو، 2005، ترجمهی سید محمدی، 1390).
2-4-5 تنظیم هیجان :
تنظیم هیجان به عنوان یکی از متغیرهای روانشناختی، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است (گلمن[6]، 1998؛ مایر، کارسو و سالووی[7]، 1999). شواهد زیادی نشان میدهد که تنظیم هیجانی با موفقیت یا عدم موفقیت در حوزههای مختلف زندگی مرتبط است (شاته و همکاران، 2007؛ جاکوبس و همکاران، 2008).
انسانها پس از تجربه وقایع تنشزا، از طریق افکار و دستگاه شناخت، هیجانهایشان را تنظیم مینمایند و این موضوع به طور تفکیک ناپذیری با زندگی در هم آمیخته است (گارنفسکی و همکاران 2005).
تنظیم هیجانی: فرآیندهایی هستند که به افراد کمک میکنند تا بتوانند چگونه هیجانهای لازم را در خود ایجاد کنند، آنها را ابراز نمایند و به چه شکلی از آنها استفاده کنند. به اعتقاد محققان، چگونگی ارزیابی و تفکر در هنگام روبرو شدن با حادثه منفی از اهمیت بالایی برخوردار است، به عبارت دیگر برداشت و تحلیل افراد از موقعیت ها در تنظیم هیجانها آنها، نقش اساسی دارد. سلامت روانی افراد ناشی از تعاملی دو طرفه میان استفاده از انواع خاصی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجانات و ارزیابی درست از موقعیت تنش زا است (امیدی ویعقوبی، 1390).
متخصصانی که اغلب به طور نزدیکی با مردم سروکار دارند، مانند خدمهی هواپیما، آرایشگران، و پزشکان، نشان میدهند، که چگونه افراد یاد میگیرند هیجانهایشان را کنترل کنند. در این رشتهها، فشارهای جامعه پذیری برای کنترل کردن هیجانها، عمدتاً بر اساس کنار آمدن با احساسهای ناخوشایند به نحوی که جامعه پسند و از لحاظ شخصی سازگارانه باشد، قرار دارند. تنظیم هیجان از راهبردهای مورد استفاده در کاهش، افزایش، سرکوب و یا ابقای هیجان و از ویژگی ذاتی و فطری آدمی میباشد (پلیتری[8]، 2009).
در واقع تنظیم هیجانی تنها سرکوب هیجانها نیست، بلکه شخص نباید همیشه در یک حالت آرام و ساکن از برانگیختگی هیجانی قرار داشته باشد. در عوض تنظیم هیجانی، شامل فرآیندهای نظارت و تغییر تجربیات هیجانی شخص است (تامپسون، 1994).
هیجانها دارای کیفیت بالایی هستند، به این صورت که میتوانند باعث واکنش مثبت یا منفی در افراد شوند. اگر متناسب با موقعیت و شرایط باشند باعث واکنش مثبت و در غیر این صورت باعث واکنش منفی میشوند. بنابراین زمانی که هیجانها شدید یا طولانی میشوند و یا با شرایط سازگار نیستند، آن زمان نیاز به تنظیم کردن آنها لازم است (گراس، 1998).
در واقع تنظیم هیجانی هم شامل فرآیندهای پایین به بالا (ادراکی) مانند ارزیابی و هم شامل فرآیندهای بالا به پایین (شناختی) مانند حافظهی فعال و کنترل ارادی توجه میباشد. لذا تنظیم هیجانی را میتوان به عنوان فرآیندهای فیزیولوژیکی، رفتاری، و شناختی تعریف کرد که افراد را به تنظیم و بیان هیجانها قادر مینماید (گراس و تامپسون، 2007، گراس 1999).
تنظیم هیجان یک فرایند محوری برای همهی جنبههای عملکرد انسان است و نقش حیاتیای در شیوههایی که افراد با تجارب استرس زا مقابله میکنند و شادی را تجربه میکنند، ایفا میکند، تنظیم هیجان دلالتهای بالینی مهمی دارد، روشهایی که افراد هیجانهایشان را مدیریت کنند، عملکرد روانشناختیشان را (مثل مشکلات بیرونی و مشکلات درونی) متاثر میسازند. همچنین تنظیم هیجان دارای تلویحات رشدی و اجتماعی مهمی است، مانند رشد همدلی و روابط با همسالان (فوسکا[9]، 2008). تنظیم هیجان، به توانایی فهم هیجانها، تعدیل تجربهی هیجانی و ابراز هیجانها اشاره دارد (گراس، 2001).
پژوهشهای انجام شده نشان داده است که تنظیم هیجان، سازگارانه با عزت نفس و تعاملات اجتماعی مثبت مرتبط است و افزایش تجربههای هیجانی مثبت باعث مواجههی موثر با موقعیت استرس زا شده است و پاسخ مناسب به موقعیتهای اجتماعی را افزایش میدهد (گراس، 2002). همچنین تحقیقات نشان داده است که راهبردهای تنظیم هیجان با پریشانی روانشناختی مرتبط بوده است (گارنفسکی و کریج، 2009). سازگاری بعدی فرد را پیشبینی میکند و تمرکز بر مهارتهای تنظیم هیجان میتواند در پیشبینی و درمان مشکلات روانی، موثر باشد (برکینگ و همکاران ، 2008).
پژوهشهای دیگر نشان دادهاند که تنظیم هیجان سازگاری مثبت را پیشبینی میکند (یو، ماتسو موتو و لی راکس[10]، 2006) و ارزیابی مجدد به عنوان یک راهبرد تنظیم هیجان با بهزیستی و سلامت روانی بالا، مرتبط است (گراس، 2002).
تنظیم هیجان بیشتر در دو چهارچوب مهم بررسی میشود:
1-راهبردهای تنظیم هیجانی پیش از رخداد حادثه (پیش از ایجاد هیجان) و یا در آغاز بروز آن فعال میشوند و بروز هیجانهای شدید را پیشبینی میکنند.
2- راهبردهایی که پس از بروز حادثه و یا پس از پیدایی هیجان فعال میشوند "این راهبردها نمیتوانند از ایجاد هیجانهای شدید پیشگیری کنند" (گراس، 1999).
راهبردهای تنظیم هیجانی که پیش از رخداد، حادثه استرس زا، فعال میشوند باعث تعبیر و تفسیر موقعیت به نحوی میگردند که پاسخ هیجانی مرتبط با آن موقعیت را کاهش دهند (بک، 1991؛ شرر[11]، 1984). برای نمونه فردی یک رویداد در حال وقوع را به جای این که یک تهدید به شمار آورد به عنوان یک چالش ارزیابی میکند (توماکا، بلاسکوویچ، کیبلر و ارنست [12]، 1997)
بروز مشکلات در تنظیم هیجان مرتبط با اختلالهای روانی است (آلدائو، نولن هوکسما و اسچیوزر[13]، 2010؛ برینباوم، رقاوان، ورنون و گومز[14]، 2003؛ منین و فاراچ[15]، 2007).
[1] .Stanley
[2].Mc dougall
[3] .James Lankh
[4]. Pekru, Goatz, & Perry
[5]. Fehr, & Russell.
[6]. Golman
[7] Mayer, Caruso , & sallovey
[8] . Pellitteri
[9] .Fosca
[10] . Yoo, Matsumoto, & LeRoux,
[11] . Scherer
[12]. Tomaka, Blascovich, Kibler, & ernest
[13]. Aldao, & Nolen-Hoeksema, & Schweizer
[14]. Berenbaum, Rghavan, Vernon, & Gomez
[15]. Mennin, , & Farach
فهرست مطالب :
اختلال¬های تنظیم هیجانی
مقدمه
2-4-2 تعریف هیجان:
2-4-3 ویژگی هیجان¬ها :
2-4-4 عوامل ایجاد هیجان :
2-4-5 تنظیم هیجان :
تنظیم هیجان بیشتر در دو چهارچوب مهم بررسی می¬شود:
2-4-6 مهارتهایی که در تنظیم هیجانی آموخته می¬شوند:
1-مهارتهای هیجانی:
2- مهارتهای شناختی:
3-مهارت خود آگاهی:
4- مهارت مقابله با فشار روانی:
2-4-7 راهبردهای مقابله با هیجان¬ها :
1-راهبردهای شناختی:
1-1-خودآگاهی:
2- راهبردهای رفتاری:
2-1 روشهای بلند مدت:
ورزش¬های هوازی:
پیش بینی:
آرام سازی خود:
2-2 روش¬های کوتاه مدت:
خود آگاهی هیجانی:
راهبردهای مقابله با عصبانیت و خشم :
الف- گفتن عبارت"ایست"
2-2-3- راهبردهای مقابله با غمگینی:
2-4-8 دیدگاههای زیربنای هیجانها:
1- دیدگاه زیستی :
2- دیدگاه شناختی :
3- دید گاه دو سیستمی:
2-4-9 اختلال تنظیم هیجانی:
2-5 تاریخچه و پیشینه تحقیق:
2-5-1 تحقیقات انجام شده در داخل ایران:
2-5-2 تحقیقات انجام شده در خارج از ایران:
منابع فارسی:
منابه لاتین
مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دو)تنظیم هیجان_1580705163_36612_8524_1397.zip0.05 MB |