توضیحات :
دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دو) ساختار سازمان در 33 صفحه قابل ویرایش در قالب Word.
بخشی از متن :
تعریف ساختار سازمان:
مفهوم ساختار سازمان مثل بسیاری از مفاهیم علوم اجتماعی و انسانی تعاریف گوناگونی دارد که آگاهی آنرا طی یک کتاب و گاهی به صورت فشرده تعریف می کنند سازمان هدف دارد یعنی برای دستیابی به هدف ها و مقاصد معینی تشکیل شده اند.
سازمان عبارتست از هماهنگی معقول تعدادی از افراد که برای تحقق هدف یا منظور مشترکی از طریق تقسیم وظایف و برقراری روابط منظم و منطقی به طور مستمر فعالیت می کنند. که منظور از ساختار سازمان اشاره به ساختمان یا مجموعه ای از ساختمان ها نیست و سازمان لزوماً در چهارچوب دیوار ساختمان محدود نمی شود. مشخصه اصلی سازمان دامنه ی فعالیت و الگوی روابط انسانی آن است که به واسطه آن هدفهای سازمانی تحقق می یابد که این الگو دو وجه رسمی و غیر رسمی را شامل می شود. (علاقه بند،1379).
ساختار سازمانی، راه یا شیوهای است که بهوسیله آن، فعالیتهای سازمانی تقسیم، سازماندهی و هماهنگ میشوند. سازمانها ساختارهایی را بهوجود میآورند؛ تا فعالیتهای عوامل انجام کار را هماهنگ کرده و اعمال اعضا را کنترل نمایند. ساختار سازمانی در نمودار سازمانی نمایان میشود. نمودار سازمانی نیز یک نماد قابل رؤیت از کل فعالیتها و فرایندهای سازمان است.(اعرابی، 1385)
متغیرهای زیادی را بهعنوان ابعاد ساختار سازمانی نام بردهاند، از آن جمله میتوان به اجزای اداری، استقلال، تمرکز، پیچیدگی، تفویض اختیار، تفکیک، رسمیت، انسجام، حرفهای شدن، حیطه نظارت، تخصصگرایی، استاندارد سازی و سطوح سلسله مراتب عمودی اشاره کرد. از بین این عوامل، اغلب دانشمندان بر سه بعد پیچیدگی، رسمیت و تمرکز بهعنوان ابعاد اصلی سازمان اتفاق نظر دارند و معتقدند که بهنوعی دیگر ابعاد ساختار سازمانی را دربرمیگیرند.(قلیپور، 1380)
ارکان ساختار سازمانی
در طرحریزی ساختار سازمانی سه رکن مورد توجه قرار میگیرد:
1. ساختار سازمانی، تعیینکننده روابط رسمی و گزارشگیری در سازمان است و نشاندهنده سطوحی است که در سلسله مراتب اداری وجود دارد و حیطه کنترل مدیران را نیز مشخص مینماید.
2. ساختار سازمانی، تعیینکننده جایگاه افرادی است که بهصورت گروهی در یک واحد کار میکنند و به گروهبندی یا تقسیمبندی واحدهایی که در کل سازمان وجود دارد، میپردازد.
3. ساختار سازمانی، دربرگیرنده طرح سیستمهایی است که بهوسیله آنها همه واحدها هماهنگ و یکپارچه میشوند. در نتیجه، ارتباط مؤثر در سازمان تضمین خواهد شد.(اعرابی، 1385)
پیچیدگی
اساس و پایه کارهایی که بر روی ساختار انجام شده، براساس نظریات وبر قرار دارد. وی شکل آرمانگرایانه از ساختار سازمانی بهنام دیوانسالاری (بوروکراسی) را ارایه کرد.
دو پژوهشگر دیگر بهنامهای برنز و استاکر دو الگو از سازمان را ارایه دادند، که در دو سر یک پیوستار قرار داشت. ساختار "مکانیکی" یکی از این دو الگو بود، که با سازمان آرمانی وبر (دیوانسالاری) شباهت زیادی دارد و ساختار "ارگانیک" آنان در نقطه مقابل این ساختار قرار دارد.
هیج نیز ویژگیهای ساختار سازمانی را برشمرد و گفت که در سازمانهای مختلف، میزان یا مقدار این ویژگیها بسیار متفاوت است؛ از این روی، باعث شد که در مسیر و روند بررسی شکل سازمان، گام بلندی برداشته شود
مقصود از پیچیدگی، تعداد کارها یا سیستمهای فرعی است که در درون یک سازمان انجام میشود یا وجود دارد. ( پارساییان ، 1384)
پیچیدگی به سه دسته تقسیم میشود:
الف: تفکیک افقی ؛ تفکیک افقی، میزان یا حد تفکیک بین واحدها را نشان میدهد. این نوع تفکیک، بهمیزان تفکیک بین واحدهای سازمانی، براساس موقعیّت اعضای سازمان، ماهیّت وظایف آنها و میزان تحصیلات و آموزشهایی که فراگرفتهاند، اشاره مینماید. وجود حرفههای متعدد در سازمان، که به دانش تخصصی و مهارت علمی نیاز دارند، سازمان را از پیچیدگی بیشتری برخوردار میکند؛ زیرا موقعیتهای شغلی متفاوت افراد، ارتباطات را کند کرده و مدیریت را در خصوص هماهنگی بین فعالیتهای آنها، با مشکل مواجه میکند. مهمترین شاهد تفکیک افقی درونسازمانی، تخصصگرایی و بخشبندی درونی سازمان است؛ بهطوریکه ایندو، ارتباط متقابل با یکدیگر دارند.هرقدر تعداد شاغلین متخصص بیشتر و دوره آموزشی لازم، طولانیتر و در سطحی بالاتر باشد، سازمان از پیچیدگی بیشتری برخوردار است.(الوانی، 1387)
ب: تفکیک عمودی؛ تفکیک عمودی به عمق یا ارتفاع سلسله مراتب سازمانی نظر دارد. با افزایش سطوح سلسله مراتب سازمانی، تفکیک عمودی سازمان افزایش یافته و پیچیدگی سازمانی، بیشتر میشود. سطوح بیشتر، بین مدیریت عالی و عملیاتی سازمان، عاملی بالقوه جهت مخدوش ساختن ارتباطات است؛ که هماهنگی بین بخشهای پرسنلی مدیریت و نظارت بر فعالیتهای عملیاتی، توسط مدیریت عالی را دشوار میسازد.
تفکیک عمودی و افقی را نباید دو مقوله کاملا مجزا از هم درنظر گرفت. تفکیک عمودی ممکن است پاسخ مناسبی به افزایش تفکیک افقی در سازمان باشد. وقتی تخصصگرایی، درون سازمان بیشتر گردد، هماهنگی بین وظایف، ضرورت بیشتری مییابد.( رابینز، 1384)
درتقسیم کار عمودی، سه موضوع قابل تأمل باید مد نظر قرار گیرد:
الف) تعداد سطوح سازمانی مورد نیاز در سلسله مراتب سازمانی؛ به این ترتیب بر حسب تعداد سطوح سازمانی، ممکن است شکل هرم سازمانی، بهصورت "تخت"، "متوسط" یا "بلند" در بیاید؛
ب) حیطه نظارت؛ حیطه نظارت به تعداد کارکنانی که مستقیما به یک مدیر گزارش میدهند دلالت دارد؛
ج) درجه تمرکز؛ این موضوع بر جایگاه اصلی تصمیمگیری در سازمان دلالت دارد.( رضائیان، 1387)
ج: تفکیک بر اساس مناطق جغرافیایی؛ بهطور خلاصه، تفکیک براساس مناطق جغرافیایی، سومین عنصر در تعریف پیچیدگی سازمان است که نشان میدهد، اگر چه تفکیک عمودی و افقی، واحدهای سازمانی را از هم پراکندهتر ساخته، ولی جدایی واحدها از لحاظ فیزیکی نیز میتواند این پیچیدگی را افزایش دهد.
تفکیک براساس مناطق جغرافیایی، بهمیزان پراکندگی واحدها، امکانات و نیروهای انسانی، از لحاظ جغرافیایی اشاره دارد. این تفکیک، میزان پراکندگی ادارات، کارخانجات و افراد سازمان براساس مناطق جغرافیایی را نشان میدهد(رابینز، 1383).
مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دو) ساختار سازمان_1580647720_36587_8524_1689.zip0.05 MB |