توضیحات :
دانلود مباني نظري سبک های خلاقیت در 26 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
خلاقیت
یکی از ویژگیها و صفات شناختی که در مباحث مختلف مورد توجه محققین و پژوهشگران قرار گرفته است ویژگی خلاقیت است با توجه به مشکلات مختلفی که دنیای امروز با آن دست به گریبان است توجه به تفکر انتقادی و عامل پیشبینی کنندهآن یعنی خلاقیت از اهمیت ویژههاي برخوردار است.
2-5-1- تعریف خلاقیت
در بین روانشناسان توافقی که حاکی از نظر مشترک پیرامون تعریف خلاقیت باشد وجود ندارد. در واقع گستردگی تعریف، نشأت گرفته از دیدگاههای گوناگون روان شناختی از این پدیده است. خلاقیت فرآیندی از خلاق بودن است، مجموعه ای از اعمال که ایدهها افکار و اشیاء فیزیکی جدیدی را به وجود ميآورد (کلایتون[1]،2002). آلدر[2](2002) "در کتاب چگونه هوش خلاق را تعریف کنیم؟"، خلاقیت را این گونه تعریف کرده است:
- چیزی است که هنر پیشگان دارند.
- یک نگرش غیر معمول یا بدیع به مسایل است.
- تداعی با عناصر شناختی منفک با ایده هاست.
- فرآیندی که به محصول با ارزش ميانجامد.
- یک استعداد یا صفت خاص حاصل شدهی مغزی به عنوان یک نظام پیچیده است.
- فرآیندی که چیزی را جدید و با ارزش ميکند.
- ویژگیها و خصوصیات بی همتایی از آنچه که فرد به آن معنا ميدهد.
رانکو[3] (2007) نیز خلاقیت را شامل آفرینش چیزی جدید و مفید ميداند. یکی از نظریه پردازانی که تحقیقات گسترده ای در رابطه با خلاقیت انجام داده است. تورنس (1998،به نقل از سیف، 1387)، سه تعریف برای خلاقیت در سه زمینه پژوهشی، هنری و وابسته به بقاء مطرح کرده است. به نظر وی تعریف پژوهشی خلاقیت عبارت است از فرآیند حس کردن مشکلات و مسایل، شکاف در اطلاعات، عناصر گم شده چیزهای ناجور، حدس زدن و فرضیه سازی درباره این نواقص و ارزیابی و آزمودن این حدسها و فرضیه ها، تجدید نظر کردن و دوباره آزمودن آنها و بالاخره انتقال نتایج. تورنس در تعریف هنری خلاقیت به مصادیقی اشاره ميکند که برخی ازمصادیق عبارتند از: خلاقیت مانند خواستن دانستن است، خلاقیت مانند دوباره نگاه کردن است، آفرینندگی مانند خط زدن خطاهاست، آفرینندگی مانند خواندن به سبک خود است. تورنس در تعریف خلاقیت"وابسته به بقاء" خلاقیت را عبارت از قدرت کنار آمدن با موقعیتهاي دشوار و خطرناک ميداند، وقتی که شخص هیچ راه حل از پیش آموخته شدهای ندارد. گانیه (1985، به نقل از سیف، 1387) خلاقیت یا آفرینندگی را نوعی حل مسأله ميداند که تازگی نتایج تفکر آفریننده از ویژگیهای آن است. در نظریه گیلفورد آفرینندگی بر حسب تفکر واگرا تعریف شده است (سیف،1387).
2-6- دیدگاههای کلی مربوط به خلاقیت
در ارتباط با خلاقیت، یک نظریه منحصر به فرد که مورد قبول همگان باشد وجود ندارد. به همین دلیل، نظریههاي متفاوتی که در این زمینه وجود دارند را مورد ملاحظه قرار ميدهیم، تا ببینیم هر کدام برای درک کلی موضوع چه چیزی عرضه ميکنند.
2-6-1- دیدگاه غرب از خلاقیت
تعاریف خلاقیت و هم چنین فرآورده و نگرش به آن، از فرهنگی به فرهنگ دیگر فرق میکند. تعریف غرب از خلاقیت بیشتر در آزمونهای خلاقیت تورنس مشاهده میشود. در این آزمونها تکالیف به صورت سیالی (تعداد ایدهها)، انعطافپذیری (تنوع و گوناگونی ایدهها) و ابتکار (معنیدار بودن ایدهها) نمرهگذاری میشوند که اینها بازتابی از دیدگاه دنیای غرب به خلاقیت است. نگرشهای فرهنگی به سمت خلاقیت از ارزشهای اساسی و اصلی غرب در طرفداری از گروههای اجتماعی مثل آزادی، فردیت گرایی و پیشرفت اصولی و زیر بنایی ناشی ميشود و اصطلاحات ابتکار، سیالی و انعطاف پذیری دیدگاههاي فرهنگ غرب را زنده ميکند (آدلر، 2002).
2-6-2- دیدگاه شرق از خلاقیت
دیدگاه شرق در مورد خلاقیت بیشتر از اصول زیر ناشی ميشود:
- بیان کمال فردی
- در ارتباط با سنت و عرف در دورههاي قبلی تاریخ (شامل قدیمیترین و اصیلترین آنها) میباشد.
- بیان و توصیف یک حس درونی از خصوصیات اصلی آن است.
این دیدگاه، خلاقیت را به اشکال مختلف به مراقبه مربوط ميکند. مراقبه روشی است که ما درون خود را ميبینیم و خلاقیت را در آن جا ميدهد. خلاقیت بیشتر به نظریه سلسله مراتب نیازهای مزلو، به مفهوم خود شکوفایی با کمال فردی که در روانشناسی غربی اهمیت دارد، نزدیک است. خلاقیت در دیدگاه شرقی تلاش دارد واقعیتهاي ناهشیار موجود را کشف کند، نه این که چیزی جدید را اختراع کند. بنابراین، تلاش در جهت خلق دوباره ميباشد و فعال سازی مجدد مطرح است نه اختراع. در بعضی از کشورهای شرقی خلاقیت بیشتر یک ابراز روحانی است و نه یک فرآیند حل مسأل دنیوی (آدلر،2002).
2-6-3- نظریهها و مکاتب روانشناسی درباره خلاقیت
در ارتباط با خلاقیت یک نظریه منحصر به فرد که مورد قبول همگان باشد وجود ندارد امّا ميتوان نظریهها را به دو دسته کلی تقسیم کرد: 1- دیدگاه خواستگاهی 2- دیدگاه فرآیندی
دیدگاه خواستگاهی: گروهی از روانشناسان و روانکاوان بیشتر به خواستگاه خلاقیت توجه کرده اند نه به فرایند آن از جمله نظریه پردازانی که با این دیدگاهها موافقاند در زیر آمده است.
2-6-4- نظریه روان تحلیلگری
بنا به گفته زیگموند فروید(1959) خاستگاه خلاقیت در تعارضی است که در ذهن نیمه هوشیار وجود دارد. دیر یا زود ذهن ناخود آگاه[4]، راه حلی برای تعارض پیدا ميکند. اگر این راه حل فعالیتی را تقویت کند که توسط خود یا بخش آگاه شخصیت تعیین شده است؛ نتیجه آن در رفتار خلاق مشخص ميشود و اگر راه حل یاد شده با خود مغایر باشد آن را واپس ميزند یا به صورت روان رنجوری ظاهر ميشود. بر این اساس، روان رنجوری و خلاقیت از منبع مشترک که همان تعارض در نا خودآگاه است تغذیه ميکنند شخص خلاق و روان نژند با یک نیرو یعنی انرژی نا خودآگاه رانده ميشوند. بنا براین، شخص خلاق اندیشههاي آزاد خیز نا خود آگاه را ميپذیرد. او قدرت خود بر نهاد را کم کرده تا گرایشهاي آنی، تکانههاي خلاقی که از طریق ناخود آگاه بوجود آمده است را از آستانه خود آگاه عبور دهد. از طرفی فروید معتقد است که خلاقیت مخصوصاً خلاقیت هنری جایگزین بازیهاي کودکی است. تلاشی که برای حل تعارض ناخود آگاه انجام میگیرد نیز ناشی از تجارب کودکی است، به عبارتی نیازهای سر کوفته کودکی به صورت کار یا هنر تجلی ميیابد. او معتقد است که فکر تازه سبب برخورد با تضاد ایجاد ميشود و این همانند مکانیسم دفاعی است. در واقع خلاقیت نیز نوعی مکانیسم دفاعی است پس فرد برای ارضای سایقهاي خاصی دست به خلاقیت ميزند تا تعادلی را که آن سایق به هم زده دوباره باز یابد(به نقل از پرونیان نسب، 1387).
2-6-5- نظریه روان تحلیل گری جدید
بر خلاف فروید پیروان جدید فروید معتقدند که خلاقیت محصول ذهن نیمه هوشیار است نه ناخود آگاه،خلاقیت مستلزم آزادی موقتی نیمه هوشیار هم از فرآیندهای ذهن آگاه و هم ناآگاه است. تفاوت نیمه آگاه و خود آگاه این است که هنگاميکه خود در راحتی است ذهن نیمه آگاه برای یادآوری باز است و تفکر خلاق هنگاميکه بروز ميکند خود به طور اختیاری و موقتی از برخی نواحی نیمه آگاه عقب نشینی ميکند تا بعداً آن را به گونه ای مؤثر کنترل کند. خلاق کسی است که ميتواند نسبت به دیگران با آزادی بیشتری از من نیمه هوشیار بهره برداری کند. ذهن نیمه هوشیار به دلیل آزادی در جمع آوری ایدهها و آرایش مجدد آنها سرچشمه خلاقیت به شمار ميآید. به طور خلاصه، بی همتایی خلاقیت یعنی توانایی یافتن چیزهای تازه و ترکیب آنها بسته به میزانی که وظایف ذهن نیمه آگاه بتواند براین دو نگهبان ستمگر فعالیت کند (پروینیان نسب، 1387).
[1] .Cliton
[2] .Alder
[3].Ranco
[4] .unconcious
فهرست مطالب :
خلاقیت
2-6- دیدگاههای کلی مربوط به خلاقیت
2-6-1- دیدگاه غرب از خلاقیت
2-6-2- دیدگاه شرق از خلاقیت
2-6-3- نظریهها و مکاتب روانشناسی درباره خلاقیت
2-6-4- نظریه روان تحلیل¬گری
2-6-5- نظریه روان تحلیل گری جدید
2-6-6- ای. جی. اسکاکتل
2-6-7- وایت
2-6-8- نظریه تداعی¬گرایی
2-6-9- نظریه رفتارگرایان
2-6-10- نظریههاي انسان گرا
2-6-11- نظریه گشتالت و شناخت گرایی
2-6-12- دیدگاه گیلفورد نسبت به خلاقیت
2-6-13- کوشلر
2-7- فرآیند خلاقیت
2-7-1- مرحله آمادگی
2-7-2- مرحله نهفتگی (تکوین)
2-7-3- مرحله اشراق (بینش)
2-7-4- مرحله اثبات (مقابله)
2-8- ویژگیهاي افراد خلاق
2-9- عوامل مؤثر بر خلاقیت
2-9-1- عوامل خانوادگی مؤثر بر خلاقیت
2-9-2- عوامل اجتماعی مؤثر بر خلاقیت
2-9-3- موانع خلاقیت
2-11-1- پژوهشهاي صورت گرفته در داخل و خارج کشور
منابع و مآخذ
منابع فارسی
منابع لاتین
دانلود مباني نظري سبک های خلاقیت_1580542112_36484_8524_1013.zip0.03 MB |