توضیحات :
دانلود مباني نظري تیپهای شخصیتی 39 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن:
شخصیت و تیپ شخصیتی
شخصیت حوزه بسیار گسترده اي است، زیرا شخصیّت خود موضوعی است پیچیده و دارای ابعاد و جنبههاي گوناگونی است. برای شناخت شخصیّت انسان، از دیرباز کوششهای فراوانی به عمل آمده که برخی از آنها غیر عملی، بعضی خرافاتی، و معدودی دیگر علميو معتبر است. در زبان عامّه، شخصیّت معانی دیگری دارد. مثلاً وقتی گفته ميشود که کسی با شخصیّت است یعنی اینکه او دارای ویژگیهایی است که ميتواند افراد دیگر را تحت نفوذ خود قرار دهد یا متانت و وقار ویژه ای دارد. همین طور در برابر آن بی شخصیّت به معنی داشتن ویژگیهای منفی است. همچنین کلمۀ شخصیّت در عرف بعنوان چهره مشهور و صاحب صلاحیّت در حوزه هــایی همچون شخصیّــت سیــاسی، علمی، هنــری و از این قبیل بکار ميرود.
شخصیت» یک «مفهوم انتزاعی» است، یعنی آن چیزی مثل انرژی در فیزیک است که قابل مشاهده نیست، بلکه آن از طریق ترکیب رفتار[1] ، افکار[2] ، انگیزش[3] ، هیجان[4] و … استنباط میشود. شخصیت باعث تفاوت[5] کل افراد (انسانها) از همدیگر میشود. اما این تفاوتها فقط در بعضی «ویژگیها و خصوصیات» است.
1- صاحب نظران حوزه شخصیّت و روان شناسی از کلمۀ شخصیّت تعریفهای گوناگونی ارائه داده اند. از نظر ریشه ای، گفته شده است که کلمۀ شخصیّت که معادل کلمۀ Personality انگلیسی است درحقیقت از ریشه لاتین Persona گرفته شده که به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر بر چهره ميگذاشتند. این تعبیر تلویحاً اشاره بر این مطلب دارد که شخصیّت هرکس ماسکی است که او بر چهرۀ خود ميزند تا وجه تمیز او از دیگران باشد. (شاملو، 1382).
2-هیلگارد[6] شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوههای تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین میکند» تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد میشوندتعریف میکنند.
3- شخصیت به همه خصلتها و ویژگی هایی اطلاق میشود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله میتوان این خصلتها را شامل اندیشه، احساسات، ادراک شخص از خود، وجهه نظرها، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمياطلاق میشود (شولتز، 1990).
4- شخصیت از دیدگاه مردم: واژه «شخصیت» در زبان روزمره مردم معانی گوناگونی دارد. یکی از معانی آن مربوط به هر نوع صفت اخلاقی یا برجسته است که سبب تمایز و برتری فردی نسبت به افراد دیگر میشود مثلا وقتی گفته نمیشود «او با شخصیت است. »یعنی «او» فردی با ویژگیهایی است که میتواند افراد دیگر را با «کارآیی و جاذبه اجتماعی خود» تحت تأثیر قرار دهد. در درسهایی که با عنوان پرورش شخصیت تبلیغ و دایر میشود، سعی بر این است که به افراد مهارتهای اجتماعی بخصوصی یاد داده، وضع ظاهر و شیوه سخن گفتن را بهبود بخشند با آنها واکنش مطبوعی در دیگران ایجاد کنند همچنین در برابر این کلمه، کلمه «بیشخصیت» قرار دارد که به معنی داشتن «ویژگیهای منفی» است که البته به هم دیگران راتحت تأثیر قرار ميدهد اما در جهت منفی(شولتز، 1990).
5- شخصیت از دیدگاه روانشناسی: دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاههای «مردم و جامعه» است در روانشناسی افراد به گروههای «با شخصیت و بیشخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمیشوند؛ بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این دیدگاه به شخصیت و انسان» باعث پیدایش نظریههای متعددی از جمله: «نظریه روانکاوی کلاسیک، نظریه روانکاوی نوین، نظریه انسان گرایی، نظریه شناختی، نظریه یادگیری اجتماعی و... در حوزه مطالعه این گرایش از علم روانشناسی شده است (شولتز، 1990).
«تیپ» از كلمه یونانی «توپس» به معنای نقش یا اثر گرفته شده و در روانشناسی، به معنای خصوصیات ویژه جسميو روانشناختی خاصی است كه آدمها را از همدیگر مجزا میكند. به بیان دیگر، مجموعهای از آدمها كه تحت یك «تیپ» شناسایی میشوند، رفتارها و اندیشههای تقریبا مشابهی دارند و واكنشهای بدنی آنها نیز کم و بیش با هم یكسان است.
مفهوم تیپ مستقیماً از مفهوم پرسونا یعنی ماسک مشتق میشود. در تئاتر قدیم، تعداد محدودی نقش وجود داشت، هر نقش از روی ماسک قابل شناسایی بود و هر ماسک رفتار خاصی ایجاب میکرد و در حقیقت نمونهای از آن بود. بنابراین، میتوان گفت که تیپ یعنی مجموعه شیوههای واکنش یا مجموعه ساخت شخصیت هدف از تشخیص تیپهای شخصیتی یا طبقهبندی انواع مختلف شخصیتها این است که ویژگیهای جسميو روانی انسانها، مخصوصا رابطه آنها، مورد مطالعه قرار گیرد. تیپ شخصیتی به اشخاصی اشاره میکند که چندین صفت یا ویژگی مشترک دارند. در حالت غیررسميممکن است خود شما در ارتباط با تیپ شخصیتی طبقاتی را در ذهن داشته باشید، مانند: تیپ مدیر، تیپ ورزشکار، تیپ مادرانه، تیپ سوسول و تیپ خورهی تکنولوژی و غیره. اگر بخواهیم هر یک از این تیپهای غیررسميرا تعریف کنیم، برای هر یک از آنها مجموعهای از ویژگیهای متفاوت را در نظر خواهیم گرفت. (دنولت[7] و همکاران، 2003). در طول سالیان طولانی، روانشناسان برای طبقهبندی شخصیتها به انواع تیپها، روشهای بسیاری را مطرح کردهاند. مثلاً روانشناس سوئیسی کارل یونگ بر این باور بود که مردم یا درونگرا هستند و یا برونگرا. اشخاص برونگرا پررو و معاشرتی هستند و به بیرون خود توجه دارند. اما اشخاص درونگرا، خجالتی و تودار هستند. به طور کلی این طبقهبندیها ناکافی هستند و نمیتوانند تفاوتهای شخصیتی را نشان بدهند. به همین دلیل درجهبندی مردم بر پایهی فهرستی از ویژگیها، در مقایسه با طبقهبندی آنها به دو یا سه تیپ شخصیتی، اطلاعات بیشتری را در اختیار میگذارد (گنجی، 1384).
در حال حاضر، چهار تيپ شخصيتي مورد بررسي قرار مي گيرد. اسامي اين تيپها عبارت است از: A، B ، .C وD همه ما مقداري از تيپها را در سرشت مان داريم ولي با وجود اين شايد يك يا دو تا از آن بر ما مسلط باشد.اينكه متوجه شويم كدام يك از تيپ هاي شخصيتي زير با تيپ شخصيتي ما هماهنگ است بسيار سودمند است.چرا كه اين توضيح ها، آگاهي قابلتوجهي درباره ي ماهيت آن تيپ به ما مي دهد. علاوه بر اين هنگامي كه دچار استرس مي شويم، بدانيم چرا و چه طور با آن برخورد كنيم. (قلیزاده، 1376).
2-4-1- تعریف تيپ شخصيتي D
يكي از انواع تيپ هاي شخصيت كه در سال هاي اخير، توجه ي زيادي را به خود جلب نموده تيپ شخصيتي D است (ليم و همكاران، 2011) تيپ شخصيتي D، دارای دو مؤلفة عاطفه منفي و بازداري اجتماعي مي باشد. عاطفه منفي با تمايل به بيان هيجانات منفي مشخص مي شود. افراد داراي عاطفه منفي بالا، بيشتر تمايل به تجارب عاطفه منفي در همه اوقات، صرف نظر از موقعيت دارند (دنولت،1998) عاطفه منفي ممكن است هم به عنوان يك متغير مداخله گر و هم به عنوان يك عامل خطر واقعي عمل كند (دنولت و همکاران،2000).
اين تيپ شخصيتي رك، قاطع و رهبر است. براي او، نتيجهها حايز اهميت است. از حل مسأله و انجام كارها و دست يابي به هدفها لذت مي برد. از داشتن مسئوليت، لذت مي برد. براي انجام كار و برنامه، استاندارد بالايي در نظر مي گيرد (هم براي خود و هم براي ديگران). به توانايي هايش براي رسيدن به نتيجهها اعتماد مي كند. از چالش و رقابت لذت مي برد، قدرت ريسك بالايي دارد و به وضع موجود اعتراض مي كند و مي تواند قوانين را ناديده بگيرد. به سرعت تصميم مي گيرد. او از هم نشيني چنين افرادي بي حوصله مي شود، از جمله افرادي كه وقت شان را با حرف زدن هدر مي دهند، افراد بي صلاحيت و يا كساني كه در برابر تغيير، مقاوم هستند. خيلي راحت از ديگران انتقاد مي كند. او به راحتي كسل و بي حوصله مي شود. به سرعت عصباني مي شود و به همان سرعت نيز بر آن چيره ميشود (قلیزاده، 1376).
او فعال و برونگرا است و هميشه عجله دارد با صداي بلند صحبت مي كند و وقتي مردم مشغول بيان مطلب مهمي هستند، وسط حرف آنها مي پرد. او دوست دارد مسئوليت برگزاري گردهمآييها و برنامهها را به عهده بگيرد و قوانين را تعيين كند. او جسور، بي تعارف و كم طاقت است.
2-4-2 - تعریف تیپ شخصیت B
تيپ شخصيتي B به اندازه ي تيپ هاي شخصيتي ديگر از استرس رنج نمي برد، مگر اين كه دليل خاصي داشته باشد مانند ورشكستگي يا طلاق . اين تيپ به طور كامل، نقطه ي مقابل تيپA است . اگر شما مي خواهيد تنها ميخواهيد تنها با يك كلمه، اين تيپ را توصيف كنيد، مي توانيد از عبارت «خونسرد» استفاده كنيد .
اين تيپ نسبت به همه چيز، آرامش دارد، كمتر به خود فشار مياورد و در كل، از سرنوشت و تقديرش راضي است و به احتمال زياد، براي رسيدن به هدف هاي غير ضروري، كمتر تلاش مي كند . او به ديگران اعتماد دارد وكارها را به آنها محول مي كند و هرگز ضرورتي نمي بيند تا همه ي كارها را به تنهايي انجام دهد، تيپ B، فردي كم حرف ومنطقي است و سلامتي دراز مدت خود را به علت سبك زندگي پر استرس به مخاطره نمي اندازد. (قلیزاده، 1376).
2-4-3- تعریف تيپ شخصیت A
شتاب زدگي و اهل رقابت بودن، دو ويژگي بارز تيپ شخصيتيA است.اين تيپ شخصيتي، علاقه مند است تا كارهاي زيادي را با سرعت بالا انجام دهد.او هميشه عجله دارد و در زندگي خود به برنامه ريزي و زمان بسيار اهميت مي دهد كمال گرا است و دوست ندارد كارها را خودش انجام مي دهد.گاهي اوقات، كم طاقت و عصبي به نظر مي رسد.خيلي بعيد است كه اين چنين شخصي به خود كاوي بپردازد، بنابراين همه ي افراد مشكل دارند، به جز او. در كل اين تيپ نمي داند كه چرا اين قدر به خودش فشار مي آورد. از آن چه گفته شد. شما مي توانيد متوجه شويد كه اين تيپ، بهترين كانديد براي ابتلا به بيماريهاي روحي و يا بيماري هاي وابسته به آن هستند. با وجود اين كه اين تيپ، بسيار پر انرژي است، ولي زماني كه او از انرژي هاي ذخيره اش استفاده مي كند، ناگهان دچار در هم ريختگي رواني مي شود. هم چنين او ريسك بالايي براي ابتلا به بيماريهاي قلبي دارد، زيرا مسائلي كه استرس زيادي ايجاد ميكنند، بخش مهمي از شخصيت اين تيپ است. تنها راهي كه مي تواند به كاهش استرس آنها منجر شود، عبارت است از پذيرش مسا يل و داشتن مسايل و داشتن آمادگي براي تغيير برخي از جنبه هاي شخصيتي و رفتاريشان. (قلیزاده، 1376).
2-4-4- تعریف تيپ شخصیت C
تيپ شخصيتي C، براي ابراز احساس هايش مشكل دارد و هر چيزي را كه موجب ناراحتي اش مي شود، در درونش نگه مي دارد. او به ندرت استرس خود را از طريق فرياد يا پرتاب چيزها نشان مي دهد، گرچه ممكن است دوست داشته باشد مانند افراد معمولي، اين كار را انجام دهد. او بي نهايت مواظب گفتار و رفتارش است. بنابراين تيپC، بسيار مستعد است تا در معرض استرس هاي طاقت فرسا قرار بگيرد. چرا كه مطالعه اي بر روي بيماران مبتلا به سرطان نشان داده است كه آنها داراي تيپ شخصيتي C هستند (قلیزاده، 1376).
2-4-5 - نظریههاي شخصیت
2-4-5-1- نظریه روانکاوی
نظریههاي روانکاوانه شخصیّت شامل نظریههاي روانکاوی فروید، یونگ، آدلر است. فروید به عنوان پیشتاز و بنیانگزار نظریۀ روانکاوی شناخته شده است. وی به عنوان پزشک در بعضی بیماران خود متوجه ناراحتی هایی شده بود که منشأ جسمينداشتند و معتقد شد که این ناراحتیها حاصل و تحت کنترل مغز دوم است و بعدها از آن به عنوان «ناخودآگاه» یا «ضمیر ناهشیار» نام برد.
شخصیّت از نظر فروید شامل سه وجه است نهاد که نماینده تمایلات و غرایز کور است و تابع اصل لذّت است. خود یا من که نمایندۀ واقعیتها است و تابع اصل واقعیت است. و فراخود یا من برتر نمایندۀ سانسورهای اجتماعی و وجدان شخصی است و مانع ارضای تمایلات ميشود. به عقیده فروید شخصی برای حفظ و انسجام شخصیّت خود از یک رشته مکانیسمهاي دفاعی که عبارتند از: واپس زنی، جابجائی، والایش، بروناخنکی، همانندسازی، درون فکنی، بازگشت، تثبیت، انکار، دلیل تراشی، تبدیل، جبران استفاده ميکند ( شاملو، 1382).
یونگ که از شاگردان فروید بود به علّت اختلاف هــایی که با فرویــد پیدا کرد کتب روان شناسی تحلیلی را پی ریزی کرد. از نظر یونگ ساختار شخصیّت شامل من یا خود، ناهشیاری فردی، ناهشایر جمعی، صورتهاي ازلی، پرسونا یا نقاب، آنیما و آنیموس و سایه ميباشد. یونگ شخصیتها را به دو طبقه درون گرا و برون گرا تقسیم کرد. از دیگر همکاران فروید که مکتب روان شناسی فردی را بنیاد نهاد، آلفرد آدلر بود. در نظریه آدلر صول و ویژگی هایی وجود دارد که عبارتند از: اصل حقارت، اصل برتری جوئی، اسلوب زندگی، خودآگاهی، علاقه اجتماعی، نهایت و هدف زندگی و خود خلاّقی (شاملو، 1382).
2-4-5-2- نظریّههاي شناختی
نظریّه جورج کلی که به عنوان یکی از نظریّههاي شناختی شخصیّت شناخته شده محور بحث او این است که انسان از یک سو موجودی است عقلانی و دارای شناخت، و از سوی دیگر موجودی است که برای تعبیر و تفسیر رویدادهای زندگی خود از سازه هایی که خود ميسازد استفاده ميکند. هر انسان از نظر کلی دانشمندی است که عاقلانه و با روش علميخاص خود پدیدهها را تعبیر و تفسیر ميکند. طبعاً چون شیوههاي شناخت افراد با هم متفاوت است تعبیر و تفسیرهای گوناگونی هم از زندگی و جهان اطراف خود دارند. کلی این ســازهها را به عینــکهاي متفــاوتی تشبیه ميکنــد که هر فــرد جهان بیرون را که در واقع یکی است از پشــت عینک خود به رنگ خاصّی ميبیند.
کلی توجیه خود را از تعبیر و تفسیر افراد در مورد جهان خارج طی یک اصل موضوعۀ بنیادی و 11 اصل تبعی توضیح ميدهد. اصول تبعی کلی عبارتند از: اصل تبعی ساختمانی، یعنی شخص رویدادها را با تفسیر کردن تکرار آنها پیش بینی ميکند. اصل تبعی فردیّت، یعنی افراد در ساختن رویدادها با یکدیگر تفاوت دارند. اصل تبعی سازمان، یعنی هر شخص مشخصاً برای راحتی در تصور و درک رویداد، سیســتم ساختن سازههاي خاصی را در خود شکل ميدهد که بین آن سازهها روابط ترتیبی و سلسله مراتبی وجود دارد. اصول دیگر و اصل تبعی دوگانگی، اصل تبعی انتخاب، اصل تبعی گستره، اصل تبعی تجربه، اصل تبعی نوسان، اصل تبعی خرد کردن، اصل تبعی اشتراک، اصل تبعی جامعه جویی نام داشت (شاملو، 1382).
2-4-5-3- نظریههاي تیپ شناختی شخصیت
معروفترین این نظریهها متعلق به کرچمر آلمانی و دیگری شلدون آمریکائی است که مبنای کار خود را ارتباط ویژگیهای جسميبا خصوصیّات شخصیّتی قرار داده اند که ریشه در کارهای بقراط یا جالینوس حکمای قدیميیونان دارد.. کرچمر با استفاده از فنون «انسان سنجی جسمانی» انسانها را به سه تیپ ضربه تنان، لاغر تنان و سنخ پهلوانی تقسیم کرد. بر اساس نظریه کره حمر به هر یک از این سه سنخ جسميیک نسخ روانی مربوط ميشود مثلاً ضربه تنان از نظر روانی ادواری خوی یعنی از نظر خلق و خو بدون ثبات و متلون المزاج اند؛ لاغرتنان از نظر روانی اسکینروئید خوی اند یعنی شخصیّتی گسسته دارند و درونگرا هستند و بالاخره سنخ پهلوانی از نظر روانی صرع واره خوی هستند یعنی محتاط، محافظه کار و کند هستند. شلدون به تحقیقات تیپ شناسی خود علميتر و عینی تری داد. او انسانی را به سه تیپ اکتومورف که از جنبههاي سلسلۀ عصبی غلبه دارند. اکتومورف که از نظر جنبههاي سلسلۀ عصبی غلبه دارنــد. مزومــورف که در آنها غلبــه با استحکام عضلانی و استخوانها است و اندوموروف که جنبههاي احشائی و شکميدر آنها غالب است تقسیم کرد. مهمترین انتقاد این نظریههاي تیپ شناسی این بوده است که اگر یک تیپ جسميبه عللی چون بیماری، یا تغذیه تغییری از نظر جسميپیدا کنند، تکلیف خصوصیات شخصیّتی آنها چه ميشود (شاملو، 1382).
تیپهاي شخصیتی (نظریه شخصیتی گورجیوف)
شخصیت افراد مختلف طبق نظریه ی روانشناسی گورجیوف به ۹ دسته یا تیپ تقسیم میشود که ازآنها به عنوان تیپهاي شخصیتی یاد میشود . هیچ تیپ شخصیتی بهتر یا بدتر از تیپهاي دیگر نیست در واقع تیپها مثل ۹ اتاقی است که ما وقتی بدنیا ميآییم بخاطر شرایط بیولوژیکی، فیزیولوژیکی، ژنتیکی، بیوشیمیایی و محیطی که در آن بدنیا ميآییم در یکی از انها قرار ميگیریم البته این اتاق موقت است تا وقتی که به سن بیست سالگی برسیم و در سن بیست سالگی ما ساکن دائم یکی از این اتاقها هستیم
طبق گفتهی گورجیوف تیپ شخصیتی هیچکس عوض نمیشود بلکه در خود این اتاق دو ضلع وجود دارد دو ضلع سالم و ناسالم و البته بین این دو، ضلع میانه ای هم وجود داردگورجیوف اعتقاد دارد هر کدام از ما انسانها یک تیپ شخصیتی دارد یا طبق مثال قبلی هر کدام از ما فقط در یک اتاق قرار ميگیریم اما به اتاقهاي اینور و اونور اتاق خودمان هم شباهت داریم یعنی دو همسایه داریم . پرنده ای را در نظر بگیرید که تیپ ما بدن این پرنده است و یک بال این سمت و بال دیگر در ان سمت است مثلا بالها ی تیپ شخصیتی ۱ تیپ شخصیتی ۹ و تیپ شخصیتی ۲ هستند که این بال ميتواند در ما قوی تر یا ضعیف تر شود مثلا تیپ ۱ ميتواند تیپ ۹ قوی تری داشته باشد نسبت به تیپ شخصیتی 2.
2-4-5-4- نظریه یونگ[8]
به نظر یونگ، شخصیت یک سیستم انرژی نیمهبسته است که انرژی آن تا اندازهای تامین میشود. او این انرژی یا نیرویی که شخصیت بر اساس آن فعالیت میکند را "نیروی روانی" مینامد. انرژی روانی، تجلی انرژی زندگی است که در واقع، همان نیروی بیولوژیک است. انرژی روانی مانند انواع دیگر انرژی از متابولیسم بدن نشات میگیرد. تعداد انرژی که برای هر یک از فعالیتهای روانی مصرف میشود، پویایی روانی آن فعالیت محسوب میشود. از نظر یانگ، انرژی روانی پدیده یا ماده مشخصی نیست. بلکه نوعی ساختار فرضی است. انرژی روانی به شکل خاصی در تواناییهای بالقوه یا بالفعل تجلی مییابد. از اینگونه تواناییها میتوان از تمایلات، خواستهها، توجه، گرایشهای فکری و عاطفی نام برد.
یونگ اساس نظریه خود را بر پایه دو اصل استوار ساخت: یکی اصل جابجایی نیرو و دیگری، اصل همترازی نیرو. اصل جابجایی نیرو این است که نیروی مصرف شده برای ایجاد یک وضع یا حالت روانی، از بین نمیرود، بلکه در جاهای دیگری به کار گرفته میشود و بنابر اصل انتروپی یا همترازی، وقتی دو جسم مختلف با دو کمیت متفاوت انرژی در ارتباط با یکدیگر قرار گیرند، انرژی از جسم قویتر به جسم ضعیفتر انتقال مییابد. هدف از این اصل رسیدن به تعادل قواست.
[1]. Behavior
[2] .Thoughts
[3]. Motivation
[4]. Emotion
[5]. Difference
[6]. Hilgard
[7]. Denollet
[8]. Jung
فهرست مطالب :
شخصیت و تیپ شخصیتی
2-4-1- تعریف تيپ شخصيتي D
2-4-2 - تعریف تیپ شخصیت B
2-4-3- تعریف تيپ شخصیت A
2-4-4- تعریف تيپ شخصیت C
2-4-5 - نظریههاي شخصیت
2-4-5-1- نظریه روانکاوی
2-4-5-2- نظریّههاي شناختی
2-4-5-4- نظریه یونگ
2-4-5-5- نظریه صفات شخصیتی
2-4-5-5-1- نظریه گوردون آلپورت
2-4-5-5-3- سه بعد شخصیت آیزنک
2-4-5-5-4- نظریه پنج عامل شخصيت
2-5- ارتباط آلکسی تایمیا و ابرازگری هیجان
2-6 - سبکهاي ابراز هيجان و خصوصيات شخصيتی
2-7- یافتههاي توصیفی مربوط به متغیرهاي تحقیق
2-8- مطالعات انجام شده مرتبط با پژوهش
2-8-1- مطالعات انجام شده خارج کشور
2-8-2- پژوهشهاي انجام شده در داخل کشور
منابع و مـآخذ
الف- منابع فارسي
ب- منابع خارجي
دانلود مباني نظري تیپهای شخصیتی_1580541651_36482_8524_1425.zip0.05 MB |