چارچوب نظري کیفیت زندگی فردی
چارچوب نظري کیفیت زندگی فردی

توضیحات :

چارچوب نظري کیفیت زندگی فردی در 24 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.


بخشی از متن :

کیفیت زندگی

مقدمه : منشاء ظهور مفهوم کیفیت زندگی به فیلسوف قدیمی ارسطو بر میگردد او خوشحالی را حالتی خاص از فعالیت های شریف روح می دانست و می پنداشت که خوشحالی نعمتی خدادادی است.

واژه کیفیت زندگی اولین بار توسط پیگو در سال 1920 در کتاب اقتصاد و رفاه مطرح شد که در آن کتاب در مورد حمایت دولت از اقشار پایین و تاثیر آن بر روی زندگی و سرمایه های ملی بحث شده بود. اقدامات سازمان جهانی بهداشت و همچنین وجود نابرابری های اجتماعی گسترده روند توسعه مفهوم کیفیت زندگی و اعمال سیاستگذاری های مختلف را در ارتباط با کیفیت زندگی تسریع بخشید. در واقع تاریخچه تحقیق درباره کیفیت زندگی مربوط به تحقیقات جامعه شناسی است که در سال 1960 با تشکیل کمیته ای توسط رییس جمهور آمریکا شتاب گرفت و جامعه شناسان توجه خود را به کیفیت زندگی در مورد گروهها و جوامع مبذول داشتند. سایر پژوشگران کیفیت زندگی فردی را مورد مطالعه قرار دادند. بحث کیفیت زندگی به تازگی در ادبیات توسعه پایدار، برنامه ریزی توسعه اجتماعی، مباحث اقتصاد نوین مطرح شده و جایگاه ویژه ای یافته است و دولتها در سطح ملی و محلی و نیز موسسات متعددی بر روی سنجش و شاخص سازی آن فعالیت می کنند

( محققی کمال، 13:1386 ).

مفهوم و تعاریف کیفیت زندگی:

کیفیت زندگی مفهومی چند سویه و مبهم است که در سطوح مختلف از سنجش اجتماع محلی تا ارزیابی خاص موقعیت و شرایط فردی و گروهی به کار می رود.تعاریف عملیاتی کیفیت زندگی بسیار متنوع هستند.این تنوع نه تنها حاصل استفاده از دیدگاههای اجتماعی یا فردی است بلکه همچنین ناشی از طیف وسیع مدلهای تئوریک یا جهت گیری های دانشگاهی نیز می باشد. بسیاری از نوشته های مرتبط با کیفیت زندگی به تنوع تعاریف کیفیت زندگی اشاره کرده اند به طوری که بسیاری معتقدند به اندازه تعداد افراد انسانی می توان از کیفیت زندگی تعریف ارائه داد. این نکته موید این حقیقت است که برای افراد مختلف اهمیت و ارزش هر یک از ابعاد مختلف کیفیت زندگی ممکن است متفاوت باشد. این امر میتواند گواهی بر فقدان تعریف عملیاتی مورد توافق در این زمینه باشد (آخوندی و همکاران،1388: 54).

تعاریف کیفیت زندگی در دو دسته رویکرد قرار می گیرد:

الف) تعاریف عمومی از کیفیت زندگی که برای نوع انسان به طور کل قابل کاربرد است.

ب) تعریف کیفیت زندگی در حوزه های خاص موضوعی مانند کیفیت زندگی مرتبط با سلامت یا کیفیت زندگی مرتبط با بیماری. این دو دسته تعاریف در ماهیت و سطح پیچیدگی نظری ازهم متمایزند.مرور انتقادی و جامع راپلی از تعاریف کیفیت زندگی حاکی از این است که تعداد کمی از تعاریف کیفیت زندگی وجود دارد که مورد تایید وسیع نه اجتماع عام قرار گرفته اند.تمامی این تعاریف اشاره دارند که کیفیت زندگی نوعی ادراک روان شناختی فردی درباره ابعاد مختلف واقعیتهای مادی جهان بیرونی است.گروه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را به این گونه تعریف می کند:

ادراک افراد از جایگاه خود در زندگی و در زمینه فرهنگی و سیستم ارزشی که در آن زندگی می کنند و در ارتباط با اهداف، انتظارات و دغدغه هایشان و... در برگیرنده سلامت فیزیکی فرد، روان شناختی، سطح استقلال و خود پیروی، روابط اجتماعی، باورهای شخصی و روابطش با ابعاد مهم محیط و ... کیفیت زندگی با ارزیابی ذهنی که درون زمینه محیطی، اجتماعی و فرهنگی صورت می گیرد مرتبط است. کیفیت زندگی را نمی توان به سادگی با واژه وضعیت سالم، رضایتمندی از زندگی، و وضعیت روحی، یا بهزیستی یکسان دانست.کیفیت زندگی، مفهومی چند بعدی است

( همان، 55).

کلمه کیفیت زندگی در لغت Qual به معنی چه و Quality به معنی چگونگی استخراج شده است . کیفیت زندگی به معنی چگونگی زندگی کردن و در برگیرنده تفاوت های آن است که برای هر فرد منحصر به فرد بوده و با دیگران متفاوت است کیفیت زندگی یک فرآیند منطقی و مفهوم استوار بر پایه فرهنگ است که از خلاصه ای از ارزش ها ، عقاید و تجارب شکل گرفته آن فرهنگ است و نیروی قدرتمندی در راستای حفظ و پیشبرد سلامت و تندرستی در جوامع و فرهنگی های مختلف است (فرهادی،1389 :34).

شالوک و پارمنتر،کیفیت زندگی را اینگونه تعریف کرده اند" کیفیت زندگی در برگیرنده شرایط اساسی زندگی مانند غذای کافی، سرپناه و ایمنی به اضافه موارد غنابخش زندگی مانند فعالیت های فراگیر اجتماعی، تفریحی و اجتماع محلی است. این دسته عناصر غنابخش مبتنی بر ارزشها، باورها،منافع و نیازهای افراد است(آخوندی و همکاران،1388: 58).

کیفیت زندگی به معنای داشتن زندگی خوب و احساس رضایت از آن است یا اینکه می توان میزان واقعی رفاه تجربه شده به وسیله افراد و گروهها تحت شرایط اجتماعی و اقتصادی عمومی را کیفیت زندگی نامید(فرهادی،1389: 32).

مروری تاریخی بر مفهوم کیفیت زندگی:

وینهوفن معتقد است در نیمه اول قرن بیستم کیفیت زندگی در کشورها بیشتر بر اساس سطح مادی زندگی مورد اندازه گیری قرار می گرفت. هرچه سطح این معیار در کشورها بالاتر بود این گونه پنداشته می شد که زندگی شهروندان آن کشور نیز بهتر است. کیفیت زندگی بر اساس معیارهای مرتبط با تولید ناخالص داخلی اندازه گیری می شود. در دهه 1960 اعتقادات و باورها تغییر کرد این امر موجب شد کیفیت زندگی در قالب شاخصهای گسترده تر و فراگیر تر تعریف شود. تغییری که به جنبش شاخصهای اجتماعی منتهی گردید. همان گونه که گزارش وینهوفن نشان می دهد در نیمه اول قرن بیستم تولید ناخالص داخلی یا سطح مادی زندگی به جای کیفیت زندگی اندازه گیری می شد. آنچه از شواهد بر می آید در گذشته تعریف یا بازتعریف آمارهای اجتماعی یا جمع اوری آمارهای اجتماعی تحت عنوان کیفیت زندگی صورت گرفته است. کامنیز سخنرانی رئیس جمهورآمریکا،جانسون، را در سال 1964 گزارش میکند که گفت: پیشرفت و ترقی به سوی اهداف اجتماعی را نمی توان بر اساس تراز مالی بانک ها اندازه گیری کرد.پیشرفت تنها از طریق کیفیت زندگی مردمان قابل اندازه گیری است. نول یکی از محققان برجسته در زمینه کیفیت زندگی نیز سخنان رئیس جمهور امریکا در سال 1964 را مورد تاکید قرار می دهد " بزرگترین جامعه در ارتباط با " چقدر" تعریف نمیشود بلکه با " چقدر خوب " قابل سنجش است، نه با کمیت کالاها بلکه با کیفیت زندگی تعریف میشود. از این رو ایده کیفیت زندگی به عنوان شاخص قابل اندازه گیری دستاوردهای یک جامعه بزرگ با ایده ترقی و پیشرفت عجین شده و قابل انفکاک نیست

( آخوندی و همکاران،1388: 47).

ابعاد کیفیت زندگی

به نظر چوکلر و شایبر کیفیت زندگی سه بعد مهمی دارد که این سه بعد یعنی رابطه ،زمان و تجربه را به هم می پیوندد .

- رابطه شامل مولفه های فامیل ، گروههای اجتماعی ، چهارچوب فرهنگی و سیاسی و نیز خود فرد است که وضعیت فرد رد رابطه با فامیل و گروههای اجتماعی از همه مهم تر است . چهارچوب فرهنگی و سیاسی مولفه هایی هستند که هم بر روی فرد هم فامیل و هم گروههای اجتماعی تاثیر می گذارد .

- زمان دومین بعد است که به طور عمده بیانگر وضعیت موجود است . تاریخچه فرد قسمت دیگر از این بعد را تشکیل می دهد . همچنین انتظاراتی که ممکن است فرد از آینده دور داشته باشد بر روی این بعد تاثیر می گذارد .

- تجربه سومین و شاید مهم ترین بعد می باشد که خود شامل چندین حوزه می باشد :

1- ایمان مذهبی و عقاید باورهای اخلاقی یکی از حوزه های آن است .

2- حوزه بعدی وضعیت اقتصادی اجتماعی است که شامل وضعیت مالی ، سلامت جسمی ، محیط ، شغل و اوقات فراغت می باشد

3- حوزه بین فردی نیز دربرگیرنده نحوه ارتباط با خویشاوندان و دوستان ، مهارت اشخاص در برقراری ارتباط جدید و الگوی تماس های اجتماعی افراد است .

4- حوزه های روانی نیز یک استراتژی مثل سازش است که نحوه برخورد با هیجانات ، مهارت ارتباط دادن بین ادراک و تجربیات و انگیزه افراد جهت سلامت فردی در این حوزه قرار می گیرد .

5- آگاهی از شرایط بدن یک مولفه مهم از بعد تجربه است و فاکتورهای تعیین کننده آن شامل وجود علائم بیکاری ، درد قابل ملاحظه وظرفیت روحی و عملکرد اعضاء بدن می باشد .

هر کدام از این ابعاد و اجزاء مذکور در شکل گیری قضاوت فرد از کیفیت زندگی نقش مهمی ایفا می کند .کینگ و هندس : کیفیت زندگی را شامل چهار بعد می دانند که عبارتند از رفاه جسمی ، رفاه روانی ، رفاه اجتماعی ، رفاه معنوی .

کارون و همکارانش در این رابطه می افزایند که کیفیت زندگی دارای دو جزء عینی و ذهنی است جزء ذهنی آن به مفهوم احساس خوب بودن ، رضایت از زندگی و خوشحال بودن اشاره دارد در حالی که جزء عینی مربوط به جنبه هایی از عملکرد اجتماعی و محیطی می باشد .

سازمان بهداشت جهانی ابعادی را برای کیفیت زندگی در نظر گرفته که عبارتند از : بعد جسمی ، روانی ، سطح وابستگی ، بعد روحی – مذهبی و اعتقادات شخصی( به نقل از فرهادی،1389: 23).

رویکردهای کیفیت زندگی:

در بخش های مختلف دنیا نظریه ها و رویکردهای مختلفی در مورد کیفیت زندگی و تعاریف مربوط به آن وجود دارد که هر یک بر ابعاد خاصی توجه و تاکید دارند .

رویکرد اسکاندیناوی : این رویکرد در کشورهای اسکاندیناوی طرفداران زیادی داشته و توسط جان درینوسکی و ریچارد تیتموس مطرح شده است . در این رویکرد بر شرایط عینی زندگی و تعیین کننده های مرتبط با آن ها تاکید شده است و کیفیت زندگی و رفاه افراد از طریق ارضای نیاز های اولیه زندگی مشخص می شود . این رویکرد بر بسیاری از گروههای اجتماعی اثر گذار بوده است .

رویکرد آمریکایی : در بیشتر تحقیقاتی که در آمریکا بر روی کیفیت زندگی انجام شده محققان بیشتر به تجارب ذهنی افراد از زندگی شان توجه کرده و به معرف های ذهنی تاکید نموده اند . از تاثیر گذاران این رویکرد می توان به روانشناس اجتماعی توماس اشاره کرد . در این رویکرد رضایتمندی و خوشبختی به عنوان معرف های اصلی سنجش کیفیت زندگی به کار برده می شود . و طرفداران این دیدگاه معتقدند که شهروندان بهترین قضاوت کنندگان در خصوص موقعیت های زندگی خود می باشند و بیان می کنند که کیفیت زندگی را باید از دریچه چشم بیننده مشاهده کرد .رویکرد اروپایی : " ارزیابی کیفیت زندگی " این مفهوم ابتدا در سال 1997 در اتحادیه اروپا در دوران ریاست آلمان مطرح شد . گروهی از محققان علوم اجتماعی در آمستردام گردهم آمدند و ارتباط بین سیاست اجتماعی و کیفیت زندگی را مورد بررسی قرار دادند. آنها بیان داشته اند که ما باید جامعه ای داشته باشیم که از نظر اقتصادی موفق باشد ولی در همان حال بتواند عدالت اجتماعی و مشارکت را برای شهروندان ارتقاء دهد و این امر باید به عنوان پیامد پیشرفت اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی در اروپا در نظر گرفته شود . همان گروه در سال 1998 تصمیم به تاسیس اتحادیه اروپای کیفیت زندگی گرفتند . آنها بیان نمودند که کیفیت زندگی باید به عنوان یک اصل یا یک معیار علمی در نظر گرفته شود . آنها کیفیت زندگی را اینگونه تعریف کرده اند : توسعه ای که در آن شهروندان قادر باشند زندگی اقتصادی – اجتماعی و نیز ارتباطاتشان را مشارکت کنند . شاخص های مد نظر آن شامل موارد زیر بود :

- درجه حضور در جامعه

- انسجام و همبستگی اجتماعی

- وسعت خودمختاری و مقتدر سازی

با توجه به رویکردهای گفته شده، در مطالعه حاضر بیشتر به رویکرد آمریکایی توجه شده است زیرا به معرفهای ذهنی بیشتر پرداخته شده است. از آنجایی که کیفیت زندگی با استفاده از ابزار SF36 سنجیده شده است و در این ابزار و در تحقیق حاضر بیشتر، کیفیت زندگی با ملاکهای ذهنی و قضاوت افراد سنجش می شود.

شاخص های کیفیت زندگی

هورنکوئیست یکی از جامع ترین و کامل ترین تعاریف زندگی اجتماعی را ارائه نموده است. وی اندازه گیری کیفیت زندگی را به وسیله بررسی ابعاد پنج گانه زیر از زندگی افراد امکان پذیر می دانست :

- قلمرو فیزیکی : شامل سلامت بدن و عدم فشار ناشی از بیکاری های خاص

- قلمرو روانی و عاطفی : شامل احساس رضایت از زندگی ، احساس خوب بودن و عملکرد فکری ، عقلانی و اعتقادات

- قلمرو اجتماعی : شامل تماس اجتماعی و ارتباط مناسب با دیگران به طور عموم با خانواده و همسر به طور ویژه

- قلمرو رفتاری حرکتی : شامل ظرفیت پذیرش و مراقبت از خود و انجام کار و فعالیت و حرکت

- قلمرو مادی : شامل وضعیت مادی و اقتصادی فرد به طور کلی درک فرد از رضایت فردی از زندگی

شاخص های کیفیت زندگی از دیدگاه مجله اطلاعات اقتصادی بین الملل

این مجله در سال 1999 تا 2000 دست به مطالعه بر روی شاخص های زندگی زد و شاخص های کیفیت زندگی را در 9 دسته معرفی نمود :

1- رفاه مادی: با معیارهایی مانند تولید ناخالص ملی

2- سلامتی :با شاخص هایی مانند امید به زنگی در بدو تولد و ...

3- امنیت و ثبات سیاسی: با شاخص هایی مانند سرمایه گذاری های صورت گرفته با توجه به ثبات سیاسی کشور

4- شاخص های خانوادگی: با شاخص هایی مانند طلاق

5- زندگی جمعی: با شاخص هایی مانند تعداد اتحادیه های تجاری – کلیسا

6- محیط طبیعی و جغرافیایی: با شاخص هایی مانند میزان آلودگی محیط زیست

7- امنیت شغلی: با شاخص هایی مانند بیکاری

8- آزادی سیاسی: با شاخص هایی مانند آزادی مدنی

9- عدالت جنسی: با شاخص هایی مانند میزان موقعیت ها و فرصت ها و حوزه های مختلف برای زنان و مردان

و...


فهرست مطالب :

کیفیت زندگی
مفهوم و تعاریف کیفیت زندگی:
مروری تاریخی بر مفهوم کیفیت زندگی:
ابعاد کیفیت زندگی
رویکردهای کیفیت زندگی:
شاخص های کیفیت زندگی
شاخص کیفیت زندگی از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت :
مدلهای کیفیت زندگی:
مدل ادراکی کیفیت زندگی زان :
کیفیت زندگی در ایران
نظریات کیفیت زندگی
نظریه های مبتنی بر فرد :
شاب و رابنت (1999) :
نظریه های روانشناختی:
نظریه های انسان شناسی:
نمودار1: متغیرهای سنجش و مدل مفهومی پژوهش
پیشینه مطالعه
تحقیقات صورت گرفته در داخل و خارج کشور:
فهرست منابع:

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

چارچوب نظري کیفیت زندگی فردی_1580538275_36474_8524_1087.zip0.15 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت