توضیحات :
دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش ویژگی های شخصیتی در 30 صفحه در قالب word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
ویژگی های شخصیت:
ارگانيسم انسان ويژگيهاي متفاوت از ساير گونه ها دارد، و اين تفاوتها درمطالعه شخصيت، اهميت خاصي پيدا مي كند. رفتار انسان اغلب علل گوناگون دارد و مي تواند از فردي به فردي ديگر تغيير كند؛حتي اگر رفتار مورد مشاهده يكي باشد، افراد مختلف مي توانند از رفتاري يكسان، درك متفاوتي داشته باشند و همان رفتار مي تواند به دلايل مختلفي از افراد سر بزند. اين پيچيدگي همچنين به دلايل اين است كه رفتارها نه تنها از شخصيت افراد بلكه از موقعيت ها و شرايط و چه بسا از تناسب ويژگيهاي شخصيتي با اين موقعيتها و شرايط، ناشي شده، قوت و ضعف هايي را بدنبال دارد( گروسی،1380).
شخصیت از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و هر یک آن را بر اساس چارچوب رویکرد مربوط به خود تعریف کرده اند، از جمله گوردون آلپورت (1937)، یعنی کسی که به نظر بسیاری بنیان گذار مطالعات نوین شخصیت است، شخصیت را بدین گونه تعریف کرده است. سازمان پویایی از سیستم های روان ـ تنی فرد است که رفتارها و افکار خاص او را تعیین می کند. گیلفورد (1959) یکی دیگر از محققان معروف، شخصیت را بدین گونه تعریف کرده است، شخصیت عبارتند از: الگوی منحصر به فرد صفات شخصیتی است(راس3، 1992؛ به نقل از صداقت، 1390).
روان شناساني چون کتل4، فرنچ5 و گیلفورد ، دست به روی رگه هایی از شخصیت گذاشته اند و سعی کرده اند از مجموع خصایص انسانی جدولی تحت عنوان رگه های عمومی شخصیت در زمینه های متفاوت انگیزش ها ، عوامل مرتبه دوم و عوامل مزاج فراهم نمایند .گیلفورد فرمول بسیار قاطعی را در این مورد پیشنهاد کرده است که بر حسب آن شخصیت یک فرد به منزله ی یک منظومه ی تخصصی رگه هاست (به نقل از خردمندزاده، 1390).
روان شناسان شخصيت مدتي طولاني از اين حقيقت رنج برده اند كه نوعي اختلاف نظر كم و بيش مستمر درباره ي اين كه شخصيت را چگونه مي توان تعريف كرد وجود داشته است. برخي افراد كه در اين زمينه مطلب مي نويسند سعي كرده اند با ناديده گرفتن مسئله با آن برخورد كنند و چنين وزوز كنند كه خوانندگان شان متوجه نخواهند شد كه نوشته هاي آن ها تعريفي را كم دارد. افراد ديگري كه در اين مورد دست به قلم مي برند چند تعريف واگرا نقل مي كنند به نشانه اين كه واقعاً روشن نيست كه شخصيت چيست. با اين حال برخي ديگر به اين گفته بسنده كرده اند كه شخصيت متشكل از هر چيزي است كه آزمون هاي شخصيت آن را مي سنجند يا هر چيزي كه نظريه پردازان شخصيت تصميم مي گيرند كه توجه خود را به آن معطوف سازند ( كارور1 و شاير2 1996). با اين وجود ، وقتي كه كلمه شخصيت به كار برده می شود شايد دلايل زير مهم باشد : يك دليل براي استفاده از واژه ي شخصيت تمايل به انتقال مفهومي از همساني يا استمرار در خصوصيات شخصيتي يك فرد باشد. دليل دومي كه افراد كلمه ي شخصيت را به كار مي برند انتقال اين معناست كه هر كاري كه فرد انجام مي دهد ( يا تصور مي كند يا احساس مي كند ) به طريقی از درون سرچشمه مي گيرد. و دليل سومي كه براي انتخاب واژه ي شخصيت وجود دارد. اين واژه اغلب اين مفهوم را مي رساند ، كه چند ويژگي برجسته تقريباً درباره ي هر شخصي وجود دارد كه به مفهومي مي تواند به عنوان خلاصه اي از آن چه كه آن شخص به آن شباهت دارد به كار رود ( كارورو شاير ، 1996؛ به نقل از سید محمدی، 1387).
بی تردید شخصیت یکی از بحث های عمده و محوری روان شناسی و هدف نهایی همه برر سی های مرتبط انسان است . شخصیت را می توان مجموعه صفات مشخص هیجانی و رفتارهای شخصی از زندگی روزمره توصیف کرد که معمولا" با ثبات وقابل پیش بینی است. هرگاه یکی از صفات به طور بر جسته بروز کند فرد شخصیت خاصی را نشان می دهد . ویژگی های جسمی، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می کند(گروسی،1380).
شخصيت را شايد به توان اساسی ترين موضوع علم روانشناسی دانست، زيرا محورهای اساسی بحث شخصيت در زمينه های يادگيری، انگيزه، ادراک، تفکر، احساسات و عواطف است. مفهوم شخصيت تصوير
صوری و اجتماعی است و بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی می کند، ترسيم می شود، يعنی در واقع فرد به اجتماع خود شخصيتی ارايه می دهد که جامعه بر اساس آن، او را ارزيابی می کند( گاردنر1، 1997 و هيل2، 1998؛ به نقل از جمال فر، 1388).
اتکینسون و هیلگارد (1993) بیان کردند که شخصیت عبارت است از الگوهای رفتار و شیوه های تفکر که سازگاری فرد با محیط را تعیین می کنند. به نظر فرگوسن3 (1970) شخصیت الگویی از رفتار اجتماعی و روابط اجتماعی متقابل است. بنابراین شخصیت یک فرد راه هایی است که او نوعاً به دیگران واکنش و یا با آنها تعامل می کند.
مان4 (1977) عقیده دارد که شخصیت هر فرد همان الگوی کلی یا همسازی ساختمان بدنی، رفتار، علایق، استعداد ها، توانایی ها، گرایش ها و صفات دیگر اوست. پس می توان گفت منظور از شخصیت، مجموعه یا کل خصوصیات و صفات فرد است( کریمی، 1386).
پس صفات و ویژگی شخصیت یک گرایش کلی و دائمی برای چگونگی رفتار است، به ویزه در روابط فرد با دیگران، بنابراین شناسایی ویژگی ها تا اندازه ای پیش بینی رفتار فرد و در نهایت نحوه ی سازگاری فرد را ممکن می سازد(بادن5، 2002).
2-2-2-1-عوامل به وجود آورنده ي شخصيت:
-وراثت:از لحظه اي كه يك اسپرما توزوئيد يا سلول جنسي نر با يك اووم، يعني سلول جنسي ماده در جريان عمل لقاح تركيب مي شود، نخستين سنگ بناي شخصيت فرد گذاشته مي شود. در جريان اين تركيب، رشته هاي باريكي نيز از هر دو سلول دركنار هم قرار مي گيرند به نام كروموزوم كه خود اين رشته ها حامل ذرات ريزي هستند به نام ژن و اين ژن ها ناقلان اصلي صفات ارثي والدين به فرزندان هستند (فراهانی، 1388).
علاوه بر كروموزوم ها و ژن ها كه در تعيين ويژگي هاي ارثي شخصيت مؤثرند، دستگاه عصبي انسان نيز در چگونگي شخصيت افراد نقش مهمي بازي مي كند. دستگاه عصبي از طريق انتقال تكه هاي عصبي از اندام ها و از طريق واسطه هاي مغز يا نخاع پيام هايي را براي اندام ها مي فرستد و اين فرايند بخش بزرگي از كنش هاي بي شمار بدن انسان را تنظيم، هماهنگ، و يك پارچه مي كند (همان منبع).
روشن است كه با وجود شباهت كلي ساختمان دستگاه عصبي در انسان، اين دستگاه در افراد مختلف دقيقا يكسان نيست. اين تفاوت ها، از مدت ها پيش به وسيله ي فيزيولوژيست ها و زيست شناسان مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال پاولوف (1926)، كه مطالعات وي روي بازتاب هاي شرطي شهرت جهاني دارد، در گزارش هاي خود به تفاوت هاي فردي درسيستم هاي عصبي اشاره كرده و چهار نوع شخصيت را بر حسب اين كه در آن ها برانگيختگي يا بازداري غلبه داشته و اين دو ويژگي متعادل يا متحرك باشند، برشمرده است.اگر برانگيختگي و بازداري هر دو هم ارز باشند، دو حالت پيش مي آيد: الف) چنان چه هر دو فرايند قوي و متحرك و پرنوسان باشند، شخصيت حاصله، مزاج دموي خواهد داشت. ب) چنان چه هر دو فرايند متعادل و راكد باشند، مزاج بلغمي نتيجه خواهد شد. اگر برانگيختگي بيش تر از بازداري، يعني هر دو فرايند نامتعادل باشند. شخصيت جامعه داراي مزاج صفراوي خواهد بود. و بالاخره اگر برانگيختگي و بازداري هر دو ضعيف باشند، چه هر دو كند و راكد يا هر دو پرنوسان و متحرك باشند، شخصيتي كه نتيجه مي شود، شخصيت سودايي مزاج خواهد بود (کریمی، 1386).
-محیط: محيط هم چنان كه تاثير وراثت را بر روي شخصيت به عملكرد ژن ها مرتبط ساختيم، تاثير محيط را نيز مي توانيم به نتيجه يادگيري مرتبط سازيم. ما زماني مي توانيم از تاثيرات محيطي صحبت كنيم كه آن تاثيرات را در عملكردها، افكار، احساس ها و نيازهاي فرد، بعد از آن كه در يك محيط تازه قرار داده شد، مشاهده كنيم. ما اين تغييرات را حاصل آموزش و يادگيري مي ناميم. شرايط محيطي كه آموزش و يادگيري در آن صورت مي گيرد را مي توان به دو دسته تقسيم كنيم. الف) شرايط محيطي مربوط به محيط طبيعي (فيزيكي). ب) شرايط محيطي مربوط به محيط اجتماعي (راس، 1992؛ به نقل از صداقت، 1390).
-محيط فيزيكي: محيط فيزيكي، آن محيط طبيعي است كه داراي آب و هوا، شرايط اقليمي، منابع غذايي و امكانات آبي باشد. هر كدام از اين ها مي توانند بر روي شخصيت افرادي كه به نحوي با آن ها در ارتباط هستند، تاثير بگذارد. مردمي كه در مناطق آب و هوايي گرم زندگي مي كنند، به مراتب از مردمي كه در مناطق آب و هوايي معتدل و يا سرد زندگي مي كنند، با انگيزه ترند. در مناطقي كه با تغييرات فصلي تغييرات دمايي هم صورت مي گيرد، مي توان اعمال بسيار خصمانه اي را، در فصل تابستان بسيار گرم، بيش تر از فصل زمستان مشاهده كرد. مردمي كه در مناطق كوهستاني زندگي مي كنند، با غريبه ها كمتر جوش مي خورند. در حالي كه مردمي كه در مناطق جلگه اي زندگي مي كنند، چنين نيستند. به همين سان، مردمي كه مواد غذايي خود را از راه شكار حيوانات مخصوصا حيوانات عظيم الجثه تامين مي كنند، طرز تلقي هاي متفاوتي نسبت به شانس و ريسك دارند تا آن هايي كه مواد غذايي خود را از راه كشاورزي به دست مي اورند. كسي كه با كمبود منابع آبي مواجه است، به مردم مي آموزد كه مقتصد و صرفه جو باشند. در عوض كساني كه با فراواني و وفور منابع آبي مواجه هستند، افراط و زياده روي را تجويز مي كنند. در هر كدام از اين مثال ها ما با گروهي از مردم در ارتباط هستيم كه در يك محيط مشترك طبيعي هستند، ومايل اند تا الگوهاي شخصيتي يكساني را تحول بخشند. در ارتباط با محيط هاي توسعه يافته طبيعي، الگوهاي شخصيتي به صورتي تحول مي يابند كه تمايل دارند هرچه بيشتر بر شرايط محيطي تسلط داشته باشند. (به نقل از خردمندزاده ، 1390).
-محيط اجتماعي: قسمت اعظم يادگيري هايي كه شخصيت افراد را تحت تاثير قرار مي دهد، نه در فضاي معمولي محيط هاي طبيعي (فيزيكي) و نه در محيط هاي طبيعي سازه، بلكه در محيط هاي بسيار پيچيده كه به وسيله ي رفتار افراد ديگر خلق و ايجاد شده است، انجام مي پذيرد. منظور ما از محيط پيچيده ي اجتماعي، يعني الگوهاي فرهنگي، طبقه اجتماعي، شيوه هاي تربيتي كودكان، ساختار خانواده، سيستم هاي تعليم و تربيت و الگوهاي استخدامي است. هر كدام از اين ها به نوعي تاثيرات خود را روي شخصيت افراد نشان داده اند. رفتار اعضاي وابسته به يك فرهنگ در قبال افراد مسن، به حس احترام به خود افراد مسن جامعه تاثير مي گذارد. اعضاي يك طبقه ي اجتماعي بر روي نحوه ي گفتار، نوع پوشش، امكان بازآفريني فعاليت ها، نحوه ي تلقي از استعدادها و اهداف زندگي تاثير مي گذارد (راس، 1992؛ به نقل از صداقت، 1390).
مباني نظري و پيشينه پژوهش ویژگی های شخصیتی_1580487770_36457_8524_1605.zip0.09 MB |